۱۰ دی ۱۳۹۸ - ۱۴:۰۱
کد خبر: ۶۳۲۸۱۲
يادداشت؛

آمریکا با دم شیر بازی نکند!

آمریکا با دم شیر بازی نکند!
حمله آمریکا به مواضع حشد الشعبی و حزب‌الله عراق یکی از تحولات بسیار کلیدی و تعیین‌کننده طی تقریباً یک دهه گذشته به شمار می‌رود. این حمله چند ماه پس از بمباران انبار‌های بسیج مردمی عراق توسط پهپاد‌های رژیم صهیونیستی و به بهانه تلافی حمله به‌پایگاه «کی ۱» در شهر کرکوک انجام شد.

به گزارش خبرگزاري رسا، حمله آمریکا به مواضع حشد الشعبی و حزب‌الله عراق یکی از تحولات بسیار کلیدی و تعیین‌کننده طی تقریباً یک دهه گذشته به شمار می‌رود. این حمله چند ماه پس از بمباران انبارهای بسیج مردمی عراق توسط پهپادهای رژیم صهیونیستی و به بهانه تلافی حمله به‌پایگاه «کی 1» در شهر کرکوک انجام شد. در حمله چهار روز پیش به این پایگاه نظامی، یک آمریکایی کشته شد و حالا مقامات پنتاگون می‌گویند حمله به مقر تیپ 45 حشد الشعبی در منطقه القائم واقع در استان الانبار، پاسخی به هدف قرار گرفتن پایگاه کرکوک بوده است.

بیانیه رسمی کاخ سفید حاکی از این است که آمریکا نیروهای مقاومت عراق را مسئول این رویداد می‌داند و لذا انگشت اتهام را به‌سوی کشورمان نشانه گرفته است. پس از آشکار شدن ناکارآمدی راهبرد «فشار حداکثری» و دست برتر ایران در تحولات منطقه، آمریکا ماه‌هاست که در موضع دفاعی قرار دارد و به دنبال راهی برای خروج از این انفعال بود. این حمله را با این تحلیل می‌توان نوعی دست و پا زدن بیهوده واشنگتن برای اعاده حیثیت دانست. آمریکایی‌ها پیش از این نیز با ورود ناو هواپیمابر «آبراهام لینکلن»‌ به خلیج‌فارس و استقرار چند بمب‌افکن «بی-52» در پایگاه‌های نظامی منطقه صراحتاً از تغییر آرایش نیروهای مقاومت عراق اظهار نگرانی کرده بودند. برخی منابع خبری موثق نیز می‌گویند که در تماس چند هفته پیش «مارک اسپر»، وزیر دفاع آمریکا با «عادل عبدالمهدی»، نخست‌وزیر مستعفی عراق، این مقام ارشد ارتش تروریستی آمریکا از حمله قریب‌الوقوع به حشد الشعبی خبر داده بود. بر این اساس، کاخ سفید شرایط فعلی را بهترین فرصت برای وارد آوردن ضربه غیرمستقیم به ایران برشمرده، درحالی‌که این‌گونه نیست و به دو دلیل ذیل، اشتباه بزرگی را مرتکب شد.

1. برداشت واشنگتن از ناآرامی‌ها و اغتشاشات مهندسی‌شده توسط مثلث عربستان، آمریکا و رژیم صهیونیستی در عراق این است که عمق راهبردی و قدرت نرم ایران در این کشور به این واسطه کاسته شده و رشد احساسات ضد ایرانی در اغتشاشات عراق، فرصت مغتنمی برای عرض‌اندام و خدشه وارد کردن به جمهوری اسلامی است. این در حالی است که فتنه مخملی آمریکا در همسایه غربی کشورمان برای تداوم خلاء سیاسی تاکنون به‌جایی نرسیده و جولان اراذل و اوباش آموزش‌دیده توسط نهادهای مدنی تحت کنترل واشنگتن نتوانسته امنیت این کشور را دچار چالش جدی کند. گرچه به‌واسطه برخی مفاسد اداری و مشکلات معیشتی، مردم از بعضی مقامات عراقی گله‌مندند و شاید برخی از آن‌ها این مفاسد و مشکلات را به‌پای حمایت ایران از مسئولین کشورشان بگذارند اما حضور تعداد اندکی تظاهرکننده در برابر میلیون‌ها عراقی حامی ایران، قطعاً به معنای افول محبوبیت جمهوری اسلامی در عراق نیست و تعمیم دادن جزء به‌کل، محاسبه‌ای کاملاً نادرست است.
2. تحلیل دیگر تصمیم سازان آمریکایی بر این پندار و توهم قرار گرفته که ایران در حال حاضر، سرگرم رتق و فتق پس‌لرزه‌های ناشی از آشوب‌های آبان ماه است و به کار دیگری جز رفع مشکلات داخلی نمی‌رسد. به همین دلیل، سرمایه اجتماعی و توان نظام اسلامی کاهش‌یافته، تمرکز خود در منطقه را از دست داده و در گوشه رینگ قرار گرفته است! علاوه بر این، حزب‌الله لبنان نیز درگیر رایزنی برای حضور در کابینه آتی است و آمادگی لازم برای دفاع از ایران در شرایط بحرانی را ندارد. این ارزیابی، موجب شده که ایران را به‌اصطلاح تنها گیر بیاورند و هدف حملات غیرمستقیم خود قرار دهند. این در حالی است که فتنه اخیر، به تعبیر رهبر معظم انقلاب «یک توطئه عمیق وسیع بسیار خطرناکی» بود که «به‌وسیله مردم نابود شد». میزان آمادگی نیروهای امنیتی و ضریب هوشمندی و بصیرت مردم بر این اساس، افزایش چشمگیری داشته و تصور انفکاک مردم از نظام یا کاهش حمایت آن‌ها از انقلاب اسلامی، محاسبه‌ای سراسر اشتباه محسوب می‌شود.
در نتیجه، آنچه در هیئت‌های اندیشه‌ورز آمریکایی تصمیم‌سازی و در اتاق بیضی کاخ سفید تصمیم‌گیری شده عبارت است از کمرنگ کردن نفوذ و حضور منطقه‌ای ایران و ایجاد روندی فرسایشی در داخل از طریق آشوب‌های سازمان‌دهی شده برای مشغول کردن حاکمیت به درون کشور. حمله به مقر حشد الشعبی از این لحاظ اتخاذشده که واشنگتن، تحریم و فشار حداکثری بر اقتصاد کشور را برای نیل به این هدف کافی ندیده و لذا مجموعه‌ای از فشار و تحریم در کنار اقدام منطقه‌ای علیه جمهوری اسلامی را در دستور کار خود قرار داده است. تشکیل ائتلاف دریایی در خلیج‌فارس، کلید زدن دور دوم گفتگوها با طالبان، گسترش ناامنی‌ها به شرق کشور و حمایت از گروه‌های تروریستی و تجزیه‌طلب نیز در همین راستا قابل ارزیابی است. گفتنی است که آمریکا درصدد است با فروش افغانستان به طالبان از طریق دستیابی به پیمان صلح با این گروه و ایجاد حاشیه‌ای امن برای خود،‌ به‌تدریج از این کشور خارج‌شده و از آنجا که طالبان معارضان و دشمنان بسیاری در داخل دارد، در صورت تفاهم طالبان و آمریکا، ایجاد ناامنی گسترده و سر ریز آن به مرزهای ایران حتمی است.
به‌بیان‌دیگر، کاخ سفید در پی فعال کردن نیروهای نیابتی خود در شرق و غرب آسیا ازجمله رژیم جعلی اسرائیل و ظرفیت کشورهای عربی علیه جمهوری اسلامی است تا به‌زعم خود، حلقه فشار بر کشورمان را تنگ‌تر کند. حمله به مواضع حشد الشعبی از این زاویه، یکی از گام‌های تکمیل کننده پازل عقب راندن ایران به داخل و تغییر معادلات منطقه‌ای علیه کشورمان به شمار می‌آید. در این میان، اگر خبطی در امیدوار کردن دوباره کشور به مذاکره روی دهد، حتماً مورد استقبال آمریکا قرار می‌گیرد چون به تیم راهبرد نویس ترامپ زمان بیشتری برای معطل کردن اقتصاد و در نتیجه، تضعیف بیشتر کشور می‌دهد.
در این شرایط، تداوم راهبرد «مقاومت فعال» و پاسخ فوری، بازدارنده و متناسب، تنها راه منصرف کردن آمریکا از طی کردن این مسیر است. واشنگتن باید شیرفهم شود بازی خطرناکی که علیه محور مقاومت به رهبری ایران آغاز کرده، تبعات جدی برای امنیت این کشور به همراه دارد و تبعات آن می‌تواند فراتر از انتظار آن‌ها باشد، چراکه پایان بازی خطرناکی که شروع کرده به دست مقاومت خواهد بود. از باب مثال، مسئولین بسیج مردمی عراق وعده پاسخی سخت و دندان‌شکن داده‌اند و اگر امر بر این دایر شود که حشد الشعبی همه قوای خود را فعال کند و قریب به 500 هزار نیروی خود را که از آموزش‌های نظامی چریکی پیشرفته برخوردارند را به‌سوی پایگاه‌های آمریکا در این کشور گسیل کند، احتمال فعال شدن دیگر بازوهای مقاومت ازجمله حزب‌الله و انصارالله یمن به نفع حشد الشعبی برای حمله به مواضع نظامیان تروریست پنتاگون و حتی هدف قرار دادن سعودی وجود دارد./1360//101/خ

منبع: حمایت
ارسال نظرات