۱۴ دی ۱۳۹۸ - ۱۱:۱۱
کد خبر: ۶۳۳۵۴۶

پایان خوشبینی به آمریکا

پایان خوشبینی به آمریکا
باید به این نکته اذعان کرد که با شهادت فرمانده نیروهای قدس سپاه پاسداران، اگر کسی از سر کم‌اطلاعی و جهالت همچنان امیدوار به کنار آمدن با آمریکا بود، قطعا متوجه اشتباه استراتژیک خود خواهد شد.

به گزارش خبرگزاري رسا، شهادت سردار سلیمانی حتما فراتر از یک اتفاق عادی، مناسبات سیاسی و امنیتی در ایران و منطقه را دست‌خوش تغییر قرار خواهد داد و الزاما دو مقطع متفاوت را ایجاد خواهد کرد. اینکه چه اتفاقی در این میان رخ می‌دهد دلایلی دارد که توضیح خواهیم داد. البته پیش از آن توضیح چند مساله ضرورت دارد. مهم‌ترین آنها توضیح اینکه قاسم سلیمانی که بود و چه می‌کرد که امروز واجد چنین جایگاهی است. در این مورد به دو بخش مهم، یکی در حوزه خارجی و دیگری در داخل اشاره می‌کنیم.اول حوزه مسائل خارجی.

اگر خاطرتان باشد هیلاری کلینتون آگوست 2014 در کتاب خاطراتش که با عنوان «گزینه‌های دشوار» منتشر شد به‌صراحت اذعان می‌کند آمریکا داعش را ایجاد کرد. او در میان نوشته‌هایش آورده بود برای راه‌اندازی این گروهک تروریستی به 112 کشور جهان سفر و برای راه‌اندازی این تشکیلات رایزنی کرده بود. توضیحات وزیر اسبق امور خارجه آمریکا به همین یکی، دو جمله ختم نمی‌شود و او در سطور و صفحات دیگر بیشتر از این درمورد چگونگی تلاش برای تاسیس داعش می‌نویسد و برای مثال می‌گوید قرار بوده آمریکا و کشورهای اروپایی به محض اعلام تاسیس حکومت اسلامی عراق و شام در سال 2013، آن را به رسمیت بشناسند.

دقت در این سطور نشان می‌دهد آمریکایی‌ها چه هزینه سنگینی برای تاسیس داعش متحمل شدند و پس از آن‌هم نگاهی کوتاه به امکانات، هزینه‌ها و نوع عملیات این گروهک تروریستی به‌خوبی گویای این است که آمریکا و متحدانش یعنی عربستان‌سعودی و رژیم اشغالگر قدس و برخی دیگر از دولت‌ها چگونه هزینه، لجستیک و انوع دیگر از حمایت‌ها را برای تروریست‌های داعش فراهم کردند و حتی طرح‌های عملیاتی را در اختیار آنها قرار دادند. به یاد بیاورید بسته‌های لجستیکی و تدارکاتی ویژه‌ای را که نیروی هوایی آمریکا در زمانی که داعش در محاصره نیروهای مقاومت قرار می‌گرفت برای آنها از آسمان به زمین می‌ریخت.البته تاسیس داعش اولین و آخرین طرح آمریکا برای غرب و جنوب‌غرب آسیا نبوده و نیست، شاید اولین و مادر همه این طرح‌ها و نقشه‌ها تاسیس رژیم صهیونیستی بوده و بعد از آن طرح خاورمیانه بزرگ، ایجاد جنگ در سوریه، معامله قرن و حتی همین آشوب‌های اخیر عراق، لبنان و ایران. بازوی عملیاتی انقلاب در منطقه و عملا اصلی‌ترین و حتما موفق‌ترین عاملی که در این سال‌ها توانسته بود در منطقه حضور فیزیکی داشته باشد، مقابل این طرح‌ها بایستد و اولا جبهه کوچک مقاومت را بزرگ و یکپارچه سازد و ثانیا با درهم شکستن طرح‌های مختلفی که مهم‌ترین آن بازگرداندن وجب‌به‌وجب خاک سوریه به مردم این کشور و بعد از آن شکست داعش باشد، سردار شهید حاج‌قاسم سلیمانی بود.

پیشنهاد می‌کنم گفت‌وگوی چندی‌پیش سردار سلیمانی را درباره جنگ 33 روزه بخوانید و ببینید که چطور او و هم‌رزمانش کار را به‌جایی رساندند که رژیم صهیونیستی نه‌تنها دست از حمله بردارد که تا عمق چندکیلومتری سرزمین‌های اشغالی نیز عقب بنشیند.حتما خوب است که امروز بنویسیم مردان، زنان و کودکان «ایزدی» بیشتر از ما مردم ایران حضور سردار سلیمانی را حس کرده بودند و به بودنش افتخار می‌کردند، و حتما حرف درستی است که بگوییم اگر حکومتی در اقلیم کردستان عراق هست و اگر مردم این اقلیم و به‌طور خاص مردم اربیل امروز زندگی عادی خود را دارند، حتما به‌خاطر همان شبی است که حاج‌قاسم و نیروهای محدودش در مقابل هجوم ناگهانی داعشی‌ها ایستادند و نگذاشتند کردستان عراق به دست داعشی‌ها بیفتد و... .

از این‌رو مشخص است که چرا حاج‌قاسم تهدید مهمی برای آمریکا در منطقه به‌شمار می‌آمد و چرا قاعدتا باید هدف اصلی آمریکایی‌ها باشد و درنتیجه اینکه چرا با شهادت وی و همراهانش ازجمله ابومهدی المهندس، تداوم حضور آمریکا در منطقه با چالش‌های بیشتری روبه‌رو خواهد شد. با این حال اما اینکه آمریکا به خود اجازه دهد دست به ماشه برده و او را هدف قرار دهد، مساله دیگری است که تفاوت معنایی میان «هدف» و «امکان زدن هدف» را ایجاد می‌کند و توضیح آن را باید در جای دیگری بیان کرد.

  نماد عقلانیتی انقلابی

دومین مساله این است که سردار سلیمانی در داخل چه جایگاهی داشت. در کنار اینکه او در همه نظرسنجی‌ها با اختلاف از دیگر شخصیت‌های سیاسی و نظامی کشور محبوب‌ترین فرد بود و مردم به‌اتفاق او را نماد امنیت و اعتلای کشور می‌دانستند، سلیمانی نماد عقلانیت انقلابی بود، کسی که علاوه‌بر فراهم آوردن امنیت برای مردم، مدافع آزادی هم بود (مراجعه کنید به همان توئیت معروف سرلشکر سلیمانی که نوشته بود: «من اصلا قبول ندارم بین بچه‌ حزب‌اللهی‌ها بگیم این آدم با اون شکل و قیافست...! همان دختر کم‌حجاب، دختر منه، دختر ما و شماست؛ نه دختر خاص من و شما، اما جامعه‌ ماست.»)، معنای سیاست را هم خوب می‌فهمید و این اواخر با فراهم‌کردن شرایط در کشورهای غربی ایران مسیر تحریم‌شکنی و بازشدن گره‌های اقتصادی کشور را در دوران فشار حداکثری هم فراهم آورده است. اساسا هدف قرار دادن گذرگاه القائم-بوکمال از سوی آمریکایی‌ها در هفته گذشته، یعنی تلاش برای ناامن و غیرفعال کردن مسیری که خلیج‌فارس را مستقیما از زمین به آب‌های مدیترانه وصل می‌کرد و در جایگاه خود ارزش استراتژیک بالایی برای ایران، عراق و سوریه دارد. اینها همه البته سوای اقدامات او در جریان خدمت‌رسانی‌های عمومی مانند فعالیت به‌یادماندنی او در زمان سیل مناطق غربی کشور است. همین وضعیت و این نوع تعامل سردار سلیمانی بود که خیلی‌ها این اواخر او را گزینه مناسبی برای ریاست‌جمهوری عنوان می‌کردند و در رویای خود حضور او در پاستور را می‌دیدند.

حالا اما با شهادت سردار سلیمانی، قطعا مساله سیاست به‌ویژه سیاست خارجی در کشور متفاوت خواهد بود، چراکه اگر تا پیش از این بخشی از فعالان سیاسی گمان می‌کردند مواجهه با آمریکا صرفا یک مساله سیاسی است و با آمدن و رفتن چند نفر یا با فراز و فرودهای سیاسی، چالش بین قابل حل و فصل خواهد بود حالا به‌عینه می‌بینند که آمریکا همچنان خبیثانه‌ترین مواجهه با ایرانیان را در دستورکار دارد و همچنان بر همان مشی‌ای است که پیش از این بود و هرگز با تغییر افراد مواضع، نیت و تصمیماتش در مقابل ایران تغییر نکرده و نخواهد کرد.

در این میان البته شاید برخی با شهادت سردار سلیمانی هم درس نگیرند و بتوانند از کنار خون این شهید بزرگ بگذرند، اما وجه مسلم و واضح این است که مردم خودشان نمی‌خواهند و نمی‌گذارند چنین اتفاقی در کشور رخ دهد و باب مسائلی مانند مذاکره با آمریکا دوباره باز شود. به‌عبارتی، باید به این نکته اذعان کرد که با شهادت فرمانده نیروهای قدس سپاه پاسداران، اگر کسی از سر کم‌اطلاعی و جهالت همچنان امیدوار به کنار آمدن با آمریکا بود، قطعا متوجه اشتباه استراتژیک خود خواهد شد و حتما بعد از این اگر کسی به مسیر تعامل رای دهد به‌گونه‌ای دیگر دیده و قضاوت خواهد شد.

در دل همین مساله اما پاسخ به سوال دیگر متن هم نهفته است، اینکه تفاوت میان «هدف» و «امکان زدن هدف» از کجا ریشه می‌گیرد. اصل علمی که در این سال‌ها به دفعات در ایران و منطقه در جریان مواجهه با آمریکا و رژیم صهیونیستی تجربه شده این است که هرگاه مقابل دشمن مواجهه منفعلانه داشته باشیم او جری‌تر شده و جلوتر می‌آید و از قضا هربار که فعالانه اقدام کنیم و او بداند که درصورت اقدام، پاسخ درخور خواهد گرفت تهدیدات کاهش پیدا کرده یا متوقف شده است. درخصوص تجربه بخش اول می‌توان تجربه برجام را نام برد.

وقتی در جریان مذاکرات اعلام شد خزانه کشور خالی است، همان روز فاتحه مذاکرات به‌اصطلاح برد-برد خوانده شد و زمانی که مقابل تحریم‌هایی که بنا بود نشویم مانند ISA و کاتسا گفته شد ایمیلی فشار آورده‌ایم و مواجهه می‌کنیم، تکلیف آینده توافق معلوم شد و نهایتا روزی هم که آمریکا از برجام خارج شد و ما اعلام کردیم در این توافق خواهیم ماند و یک‌سال تمام دست‌بسته نشستیم معلوم بود که فشار حداکثری تا کجا جلو می‌رود.

به‌واقع باید توضیح داد که با همه خباثت‌های آمریکا و دقیقا وقتی که او از یمین و یسار حمله‌ور شده و ضربه می‌زند، مواجهه منفعلانه و بیان اهلا و سهلا آماده مذاکره‌ایم، می‌تواند نتیجه‌ای چون شهادت سردار سلیمانی داشته باشد و دلیل آن هم روشن است، دشمن می‌داند و در این پنج، شش‌سال تجربه کرده که عده‌ای درون ایران هستند که معتقدند در مقابل هیچ کنش آمریکا نباید واکنش نشان داد تا خدای‌ناکرده لطمه‌ای به مذاکره وارد شود و از این منظر هم هست که ترامپ یا هرکسی در جایگاه او اطمینان می‌یابد که امروز فرصت وارد آوردن ضربه بزرگ‌تر فرا رسیده است. استدلال بخش دوم اما از چشم‌ها به‌هیچ‌عنوان به‌دور نیست، چراکه مثال‌هایش بارها گفته شده است. در سوریه اگر پاسخ حمله به پایگاه T4 در جولان اشغالی داده نمی‌شد باید منتظر دیگر حمله‌ها می‌بود یا همین اخیر اگر گلوبال‌هاوک ساقط نمی‌شد انتظار حمله بود و اگر استناایمپرو توقیف نمی‌شد دیگر حتی یک کشتی هم از ایران امکان عبور و مرور در آب‌های بین‌المللی را نداشت.

سفیر اسبق ایران در ایتالیا:

شهادت سلیمانی فرجام تلخ اصرار بر مسیر غلط مذاکره بود

ابوالفضل ظهره‌وند، سفیر سابق ایران در ایتالیا با اشاره به شهادت سردار سلیمانی به دستور مستقیم ترامپ، 48ساعت بعد از اعلام آمادگی مجدد رئیس‌جمهور برای مذاکره با آمریکا به «فرهیختگان» گفت: «این اتفاق یک سند روشن بر مسیر اشتباهی بود که دستگاه دیپلماسی همواره سعی داشت با نزدیکی به آمریکا برود.»

او افزود: «ما همواره در صحنه‌های مختلف ماهیت آمریکایی‌ها را شاهد بودیم و جریان مقاومت این ماهیت را بیش از همیشه نمایان کرده که تازه‌ترین و آخرین مورد در این مرحله شهادت سردار سلیمانی و همچنین ابومهندس و یاران آنها بود.»

ظهره‌وند با بیان آنکه حاکمیت عراق آشکارا نقض شد و برای مردم عراق یک واقعیت تلخ را روشن کرد و آن شدت و عمق اشغالگری در عراق بود، گفت: «مردم عراق تصور می‌کردند توافقنامه امنیتی، توافقی برای تقویت امنیت در عراق است، درحالی که نشان داد اینها در خانه خود هم امنیت ندارند و حاکمیت آنها هم نقض شده است. یعنی فرودگاه هم در کنترل آنها نیست.»

سفیر اسبق ایران در افغانستان با طرح این سوال که تجربیات روشنی که در افغانستان و عراق شاهدشان هستیم، چه جایی برای مذاکره و دیپلماسی باقی می‌گذارد؟ اضافه کرد: «آمریکایی‌ها جز ادبیات قدرت پایبند هیچ قانون و قاعده‌ای نیستند. در افغانستان رئیس‌جمهور نصفه و نیمه را وادار می‌کنند برای ملاقات به بگرام بیاید و هنگام عکس یادگاری در کنار سربازان آمریکایی بایستد و همچون یک سرباز در قاب تصویر ظاهر شود و در عراق نیز مشابه همین وضعیت را شاهد هستیم.»

او با بیان آنکه واقعا دولت با رویکردهای 6 ساله گذشته خود چگونه می‌خواهد این اتفاق را با ایده مذاکره جمع‌بندی کند؟ افزود: «این جریان تا همین چند روز پیش امیدوارانه پیگیر موضوع FATF بودند و همین مساله نشان می‌دهد آنها در پارادایمی به سر می‌برند که کاملا متفاوت از واقعیت‌های بیرونی است.» ظهره‌وند افزود: «اگر قرار باشد بقا داشته باشیم و عزتمندانه جایگاه خود را در مناسبات بین‌المللی حفظ کنیم باید با منطق خودشان با آنها برخورد کنیم و آن منطق چیزی جز قدرت نیست. برخورد متناسب و متناظر با یاغی‌های آدمکش در منطقه ضروری است و خودداری از آن نوعی غفلت از واقعیت‌های صحنه است.»

این دیپلمات اسبق کشورمان با بیان آنکه دولت اکنون در یک سردرگمی به سر می‌برد، گفت: «آنها 6 سال را صرف یک رویا و توهم در صحنه سیاست خارجی کردند و امروز می‌بینیم همه تلاش‌هایشان بر باد رفته است.»

او با اشاره به اینکه بخشی از وقاحت امروز آمریکا در پذیرش رسمی مسئولیت ترامپ برای به شهادت رساندن سردار سلیمانی ناشی از اصرار بر ادبیات مذاکره بود، ادامه داد: «چنانچه دولت، تفکر انقلابی را به ‌عنوان تفکر داعشی معرفی نمی‌کرد می‌توانست از ظرفیتی که الان بعد از سقوط داعش، به وجود آمده بهره‌گیری کند و با ادبیات قدرت و واقع‌بینی و با صیانت از این ظرفیت در صحنه مناسبات دیپلماتیک حاضر شود.»

ظهره‌وند یادآور شد: «مشکل اینجاست که جریان مقاومت ظرفیت‌سازی می‌کند و زمینه نفوذ و فضا برای تحرک ظرفیت‌های ما و امکان شکل‌گیری منافع جمعی را پدید می‌آورد اما در ادامه می‌بینیم دیپلماسی ما توجهی به این ظرفیت ندارد.»

این دیپلمات سابق کشورمان ادامه داد: «اگر این هم‌افزایی وجود داشت شاید امروز صحنه معادلات در عراق به‌گونه دیگری رقم می‌خورد و حتی اغتشاشاتی که در یکی، دو ماه اخیر با دلارهای سعودی و آمریکایی پدید آمد هرگز شکل نمی‌گرفت.»

او با بیان اینکه به نظر می‌رسد جریان طالب مذاکره و مصالحه، مقاومت را به شکل یک وضعیت منفی و تحمیلی به کشور می‌بینند، اضافه کرد: «در مقابل نیز بخش عمده‌ای از جامعه مقاومت را یک مسیر و راه می‌داند که می‌تواند منافع ملی ما و منافع جمعی‌مان با کشورهای منطقه را رقم بزند تا کشور از سطح بالاتری از امنیت و ثبات و توسعه برخوردار باشد.»

ظهره‌وند با اشاره به آنکه این دو نگاه متضاد و متعارض در داخل، همواره چالشی را برای کشور به دنبال داشته، گفت: «این جریان درصددند با دنیا آشتی کنند. اما کدام دنیا؟ آشتی با دنیایی که شیطان بزرگ آن را مدیریت می‌کند؟ دنیایی که واقعی نیست و حداقل در آن واقعیت، ما جایگاهی نداریم.»

سفیر اسبق ایران در ایتالیا ترور سردار سلیمانی و یارانش را فرجام تلخی برای این مسیر دانست که همانند برجام برای حامیان مذاکره رقم خورد و گفت: «این فرجام تلخ باز هم آموزنده و البته پرهزینه بود و امید آن می‌رود که حامیان و بانیان مذاکره به واسطه آن از مسیر سابق خود توبه کنند.»

او افزود: «این حادثه جانگداز شاید بتواند برخی که دچار توهم بودند را هوشیار و از خواب غفلت بیدار کند ولی هستند عناصری که همچنان درس عبرت نمی‌گیرند.»

ظهره‌وند افزود: «برجام و شهادت این سردار عزیز هزینه‌های یک رویکرد بود؛ رویکردی به نفع آمریکایی‌ها و به ضرر منافع ملی ما که باید فکری به حال آن کرد.»

این کارشناس مسائل بین‌الملل با تاکید بر آنکه فاصله‌گذاری میان دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان در این حادثه به واسطه مواضع بعضا متفاوت آنها خطاست، گفت: «دموکرات‌ها می‌گویند این اتفاق جای اشک برای ما ندارد یعنی درمجموع از این موضوع خوشحال هستند و فقط از زاویه میزان تهدیدی که از ناحیه جمهوری اسلامی ایران و مقاومت احساس می‌کنند و خسارت‌ها و لطمات احتمالی برای موقعیت منطقه‌ای آمریکا در این اقدام با هم اتفاق‌نظر ندارند و محل‌اختلاف آنها صرفا محدود به همین سطح است.»

او با بیان آنکه آمریکایی‌ها در سراشیبی ترک منطقه هستند، ادامه داد: «با تداوم مسیر مقاومت این وضعیت در افغانستان، عراق، سوریه و حتی در حوزه خلیج‌فارس آینده روشنی برای آنها تصویر نمی‌کند. بنابراین باید مسیر مقاومت را که حالا با خون شهید سلیمانی آبیاری شده ادامه داد و مانع ارائه هرگونه آدرس غلط از سوی جریان غرب‌گرا در این زمینه شد.»

 

عضو هیات‌رئیسه مجلس:

حامیان مذاکره با شهادت سردار سلیمانی از خواب غفلت بیدار شوند

مهدی امیرآبادی فراهانی، عضو هیات‌رئیسه مجلس شورای اسلامی با اشاره به همزمانی ترور سردار سلیمانی به دستور رئیس‌جمهور آمریکا با استقبال روحانی از مذاکره با این کشور اظهار داشت: «آمریکایی‌ها از ابتدا قابل‌اعتماد نبودند و این موضوع در همان مذاکرات برجام که حتی دموکرات‌ها بر سر کار بودند روشن بود، لذا دولت همان زمان هم نباید این‌گونه مذاکره می‌کرد و باج می‌داد.»

وی با بیان اینکه امروز نیز همان شرارت و همان پلیدی که در دولت آمریکا وجود داشت وجود دارد، افزود: «نباید در این زمینه میان دموکرات‌ها و جمهوریخواهان تفاوت قائل شد، چراکه حاکمیت آمریکا یک حاکمیت مستکبر و حامی رژیم صهیونیستی است.»

امیرآبادی با اشاره به اینکه مهم‌ترین مساله برای آمریکا امنیت رژیم صهیونیستی است، ادامه داد: «آنها در این زمینه از هیچ‌اقدامی فروگذار نمی‌کنند، لذا تنها راه در مواجهه با آنها تقویت نیروی دفاعی کشور در تمام جنبه‌ها است.»

نماینده مردم قم در مجلس شورای اسلامی خاطرنشان کرد: «ما نباید فکر کنیم با صرف مذاکره و با نشستن و صحبت کردن با آمریکا مشکلات کشور حل می‌شود. بارها گفته شد آمریکایی‌ها به‌دنبال ضربه زدن به ملت ایران و نظام اسلامی هستند، اما برخی در کشور باور نداشتند و امید می‌رود با شهادت شهید سلیمانی برخی از خواب غفلت در کشور بیدار شوند و به آمریکایی‌ها اعتماد نکنند.»

وی با اشاره به اینکه این اتفاق اولین اقدام خصمانه آمریکایی‌ها نبود و قطعا آخرین مورد هم نخواهد بود، ولی برخی در داخل همچنان دلخوش به مذاکره هستند، وقاحت مقامات آمریکایی در این عملیات تروریستی را در ارتباط با این خوشبینی مفرط تحلیل کرد و گفت: «هر زمان ما در مقابل آمریکایی‌ها محکم ایستادیم و مقابله کردیم آنها کوتاه آمدند و آنجایی که کوتاه آمدیم و تدافعی و منفعلانه عمل کردیم، آنها جلو آمدند و سعی کردند به ما ضربه بزنند.»

امیرآبادی در این ارتباط به ماجرای سرنگون کردن پهپاد گلوبال‌هاوک اشاره کرد و یادآور شد: «در سقوط پهپاد دیدید که مقامات آمریکایی جرات نکردند کوچک‌ترین اقدامی انجام دهند، اما وقتی دوباره به این کشور و آن کشور می‌رویم و دنبال این هستیم که یکی باب مذاکره و میانجی‌گری را برای ما باز کند و به‌نوعی پیغام‌ها را تحویل می‌گیریم، آمریکایی‌ها پررو می‌شوند و فکر می‌کنند در وضعیت ضعف و ناتوانی به سر می‌بریم و به این جهت شروع به اقدامات خصمانه می‌کنند.»

عضو فراکسیون نمایندگان ولایی گفت: «ما همیشه باید با آمریکا قدرتمندانه برخورد کنیم و حتی اگر نتیجه آن این باشد که مرگ ما ختم به شهادت شود، نباید از آمریکایی‌ها ترسید، چراکه این آرزوی همه مردان خدا است و امروز هم سردار سلیمانی به این آرزوی خود رسید.»

وی اضافه کرد: «هم آمریکایی‌ها ترسو هستند و هم ترامپ حسابگر است، لذا اگر بداند در پی یک اقدام مشخص خسارتی به آنها وارد می‌شود، هر غلطی را انجام نمی‌دهد، اما اگر ببیند طرف مقابل به نوعی از در مذاکره و التماس وارد می‌شود، قطعا درصدد ضربه زدن به آن برمی‌آید.»

امیرآبادی ترور شهید سلیمانی را نشانگر ذات پلید، کریه و زشت آمریکایی‌ها دانست و عنوان کرد: «کسانی که همچنان با اندیشه‌ها و سیاست‌های لیبرال‌مآبانه دنبال این بودند که به نحوی آمریکا را در داخل کشور بزک کنند و چهره معتدلی از این کشور برای مردم به تصویر بکشند، باید از خواب خوشبینی به آمریکا بیدار شوند و ببینند که این کشور چگونه با جنایات خود عزیزترین فرد این ملت را که در قلب مردم جا داشت، این‌طور به شهادت می‌رساند و چگونه این ملت را داغدار می‌کند.»

عضو هیات‌رئیسه مجلس با تاکید بر آنکه آمریکایی‌ها قطعا تقاص کار خود را پس خواهند داد و انتقام سختی را شاهد خواهند بود، تصریح کرد: «در مجلس شورای اسلامی پیگیر این هستیم که بودجه‌هایی را برای ضربه زدن به آمریکایی‌ها در کل دنیا تصویب کنیم و حتما این کار را خواهیم کرد و همان‌طور که آمریکایی‌ها بودجه علیه ما تصویب می‌کنند، ما هم باید بودجه‌هایی در مجلس و کمیسیون تلفیق برای اقدام علیه منافع آنها از تصویب بگذرانیم.»

وی با اشاره به محکوم کردن این اقدام توسط برخی چهره‌های دموکرات آمریکا گفت: «اگرچه دموکرات‌ها تلاش دارند خود را قدری عاقل‌تر نشان ‌دهند، ولی ذات آمریکایی‌ها پلید است، چون دولت آمریکا چه دموکرات‌ها و چه جمهوری‌خواهان به‌دست صهیونیست‌ها اداره می‌شود. لابی صهیونیست آنجا را اداره می‌کند و فرقی نمی‌کند جمهوری‌خواهان سر کار باشند یا دموکرات‌ها.»/1360//101/خ

ارسال نظرات