روزنامه سراج 307 منتشر شد
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، سراج در این شماره به ازدواج سخت و طلاق آسان پرداخته است و عنوان های دیگری همچون سفیران سلامت در کاهش طلاق همکاری کنند،دانشگاه کاشان آماده ارائه خدمات علمی به مدیریت شهری،مسئولین برای جذب سرمایه گذار همکاری کنند
ويادداشت با عنوان :وای به وقتی که آتش شود ، ارباب مغزو همچنین گزارشی از نشست تخصصی کتابخوان" پیرامون علامه ملامحسن فیض کاشانی و اعتزاض و نقش نخبگان که به سوال های زیر توسط کارشناس امور فرهنگی حوزه علمی خواهران نوشته شده است که تقدیم مخاطبان گرامی می گردد:
چرا نارضایتی ها به اعتراض تبدیل می شود؟
چرا اعتراضهای اجتماعی ایران در خیابان متولد می شود؟
چرا اولین مرحله اعتراض حضور خیابانی است؟
چرا در سال های اخیر ایرانیان از یک الگو برای اعتراض و اعلام نارضایتی استفاده می کنند؟
حاکمان و مدیران هیچ تصمیمی نمی گیرند که موافقت و یا مخالفت عده ای را در پی دارد اما برخی از تصمیم ها و رویکردهاسطح وسیعی از جامعه و مردم را تحت تاثیر قرار می دهد در این حالت نارضایتی شکل می گیرد و بی توجهی حکومت به این نارضایتی آن را تبدیل به اعتراض توده ای می کند و بخش وسیعی از طبقات اجتماعی را به اعتراض می کشاند.
در جوامع مختلفالگوها و مدل های گوناگونی از اعتراض های مدنی و سیاسی وجود دارد. که متناسب با فرهنگ سیاسی ، میزان توسعه یافتگی و حضور قدرتمند نهادهای مدنی و سیاسی شاهد انتخاب مدل های مختلفی از اعلام نارضایتی و اعتراض هستیم. این مدل ها از اعتصاب کارکنان، راهپیمایی سکوت، برگزاری متینگ های سیاسی و در حالت شدید آن آشوب اجتماعی را در بر می گیرد.
در چند سال اخیر که اعتراض ها به صورت به هم چسبنده و بدون رهبری و اندیشه سیاسی جایگزین در سطح جامعه ظاهر شده اند مردم ایران برای اعلام نارضایتی و شکایت از وضعیت موجود و یا تصمیم های بدون پشتوانه افکار عمومی از میان مدل ها و شکل های مختلف اعتراض مدنی و اجتماعی شکل حضور خیابانی را برگزیده است.
مطالعات نشان می دهد در کشورهای پیشرفته آخرین کنش اعتراضی به شکل حضور خیابانی است. اما در ایران اسلامی اولین کنش اجتماعی و اعتراضی به تصمیمات حاکمیت و نظام حضور خیابانی است که بی رهبری این اعتراض ها در برخی موارد تبدیل شورش های اجتماعی می شود.
با توجه به شرایط سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ایران در بعد داخلی و خارجی به نظر می رسد ما شاهد ادامه یافتن اعتراض ها در آینده خواهیم بود از دلایل تداوم شرایط اعتراضیمیتوان به موارد ذیل اشاره نمود:
عدم چابکی و چالاکیسازمانهای دولتی و حاکمیتی در اصلاح فرایندها، روندها و سیاست ها و اثربخش نبودن برنامه های اصلاحی اعمال شده و عدم حل بحران هایفعلی جامعه مثل مبارزه با فساد و حل مسئله اشتغال زمینه اعتراض های اجتماعی را زنده و پویا نگه می دارد.
یکی دیگر از تداوم یافتن شرایط اعتراض عدمهمراهی نظام کارشناسی در طراحی الگوی اداره متناسب با توجه به شرایط داخلی و خارجی است. به نظر می رسد دولت و نظام در یک بی برنامگی به سر می برند و این الگو نداشتن تولید بحران مدیریتی می گند و بحران به بدنه اجتماعی انتقال میابدو این انتقال بحران از سطوح مدیریتی و حاکمیتی از یک سو و بسته بودن فضای گفت گوی میان دولت و ملت واحساسعدم نیاز حاکمیت به اقناع عمومی و همراه سازی روحی و نظری مردم زمینه مهمی از اعتراض های اجتماعی سیاسی را پدید می آورد.
یکی دیگر از زمینههای تداوم بستر اعتراض اجتماعی،فشار بین المللی و تحریم ها است. هدف از تحریم ها ایجاد نارضایتی و ناکارآمد نشان دادن نظام است. هدف ازتبدیل نارضایتی به اعتراض که با پشتوانه رسانه ای و نیروهای میدانی اتفاق می افتد، تعدیل و تغییر سیاست های منطقه اینظام استو در نهایت فروپاشی نظام است.
اما چرا مردم از میان الگوهای متعدد اعتراض حضور خیابانی را انتخاب می کنند؟مردم چه احساسی دارند که این شکل اعتراض را بر می گزینند؟چرا نارضایتی مردم به سرعت تبدیل به اعتراض می شود و خود را با حضور خیابانی اعلام می کنند.
مهم ترین دلیلی که مردم ایران از مدل های مختلف اعتراض شکل خیابانی آن را انتخاب می کنند.این است که: مردم پژواک صدای نارضایتی خود را در جامعه نمی شنوند. مردم صدای اعتراض خود را از زبان شخصیت هایملی و سیاسی و رسانه ها در جامعه نمی شنوند توده مردم از نخبگان جلو افتاده اندبه همین دلیل پژواک اعتراض خود را در لایه های نخبگانی، حاکمیتی باز نمی شنوند. مردم دوست دارند حاکمیت به آنها احترام بگذارد مردم می خواهند توجیه شوند با آن ها همراهی شود مردم می خواهند علت بعضی از تصمیم ها را بدانند.
اما مردم می بینند که رسانه های رسمی حکومت حرف آنان را نمی زنند، نخبگان دردشان درد امروز مردم نیست و سرشان گرم مباحث نظری است و حرف و درد مردم را صورت بندی نمی کنند یا تصمیم حکومت را تبیین و تفسیر نمی کنندو هیچ تلاشی جهت ایجاد پذیرش اجتماعی تصمیمات حاکمیت نمی کنن. نخبگان منجمد شده اند نه توان گفت و گوی با مردم را دارند نه یارای همراهی با حاکمیت نخبگان بنیادین و نخبگان میانی راه حلی برای برون رفت از وضع فعلی ارائه نمی دهند.
مدیران دولتی و کارشناسان حاکمیتی هم که رسالتی جز توجیه قرائت های رسمی و تصمیم های گرفته شده ندارند از این رو طبیعی است که مردم خود با حضور اجتماعی و حضور خیابانی بخواهد صدای خود را به این لایههایمختلف اجتماعی و سیاسی برساند.
اما چرا مردم احساس میکنند که سخن آنها شنیده نمیشود و اعتراض آنها دیده نمی شود؟ این احساس زمانی شکل می گیرد که رسانه های جمعی در کارکرد خود مشکل پیدا کرده باشند و نتوانند پیام حاکمیت را به شکل باور پذیر و قابل قبول به بدنه مردم انتقال دهد و بستر پذیرش اجتماعی را پدید آورد و از سوی دیگر از انتقال سخن مردم به صورت آشکار به لایه حاکمیت ناتوان هستند. مردم جایی را نمی یابند که انعکاس سخن و اعتراض خود را ببینند.
رسانهها با از دست دادن رسالت اصلی خود به روابط عمومی دولت و یا سخنگوی حاکمیت تبدیل شده اند. از این رو شاهد این هستیم که مرجعیت رسانه های رسمی و مرجعیت معتبر اجتماعی آنها در نزد توده ها مورد سوال واقع شده استو تودههای معترض مرجعیت های رسانه ای دیگری را می پذیرند. و با توجه به ظهور ماهوارهها و شبکههای مجازی این شیفت رسانه ای به سهولت انجام میپذیرد.
رسانه های رسمی از توده مردم عقب مانده اند. یعنی توده مردم حرفی را میزنند که رسانهها به آن توجه نشان نمی دهند و یا نمی توانند پیشبینی کنند که روند اعتراضی مردم و نبض تپنده جامعه اکنون در کجا قرار گرفته است و چگونه می توانند با انعکاس بخشی از اعتراض های مردم جلو اعتراض های خیابانی را گرفت. مردم اگر ببیند بخشی از اعتراض های آنها در جامعه انعکاس دارد و رسانه ها به آن می پردازند و نخبگان درباره آن صحبت می کنند دیگر لازم نمی بینند که در خیابان اعتراض شان را فریاد کنند. در این حالت رسانه ها و نخبگان پیشتاز حرکت اعتراضی مردم می شوند.
یکی دیگر از دلایل حضور خیابانی مردم در اعتراض ها سکوت جامعه نخبگان است. نخبگان با دانش گسترده خود باید زمینه گفتگوی میان دولت و حاکمیت نظام و مردم را پدید بیاورند و مردم را از وحشت بی آیندگی و سرگشتگی نسبت به آینده رها کنند.
اما نخبگان کارکرد اساسی خود را از دست دادهاند و با سکوت و بی تفاوتی خود به شدت یافتن بحران های اجتماعی کمک می کنندمردم در این حالت می بیند که درد آنها در کلام نخبگان و فرهیختگان اجتماعی و سیاسی انعکاس ندارد و صدای آنها از گلوی افراد معتبر خارج نمی شود. در این حالت مردم با حضور خیابانی خود اعتراض می کند ولی اگر بخشی از خواسته های آنها ازصدای معتبر گروههای نخبه شنیده شود دیگر نیازی برای حضور خیابانی نمی بیند اما متاسفانه شاهد این هستیم که نخبگان هم از جامعه و مردم عقب افتاده اند در جریان اعتراض های دی ماه 1396 شاهد این بودیم که نخبگان صدای مردم را انعکاس نداند و در هنرمندانه ترین وضعیت فقط به تحلیل این رویداد پرداختند و برای خودشان علت های شکل گیری اعتراض ها و .. تحلیل کردند و هیچ گاه صدای مردم نشدند و مردم حرفشان را با آهنگ صدای نخبگان نشنید.
یکی دیگر از زمینههای شکل گیری اعتراض های خیابانی تلقی حاکمان از حکمرانی، نظام تصمیم سازی، تصمیم گیری و اجرا می باشد.به نظر می رسد دولت و تصمیمگیران برای اجرای موفق تصمیم های خود نیاز به همراهی اجتماعینمی بینند.
آنهااقناع افکار عمومی، پشتیبانی فرهنگی، پشتیبانی رسانهای را برای موفقیت اجرای تصمیمات خود لازم نمی بینند و مردم را تابع محض می خواهند این تلقی مکانیکی از جامعه و نظام تصمیم گیری و اجرا شرایط اعتراض های خیابانی را ایجاد می کند. حاکمان برای تضمین موفقیت در اجرای تصمیم ها باید بتوانند که زمینه روانی جامعه را ملاحظه کند و بتوانند مردم را با تصمیم خود همراه کند نه اینکه در یک فضای انتزاعی تصمیم بگیرند و سپس وقتی اعتراض خیابانی شکل گرفت با برخورد امنیتی و قضایی سعی در ساکت کردن و همراه نمودن مردم نمایند.
در یک جمعبندی میتوان گفت که مردم صدای اعتراض خود و پژواک آن را در هیچ کجای جامعه نمی یابند نه از میان حاکمان و نه در بین نخبگان و نه در رسانههای عمومی از این رو چاره ای نمی بیند که خود با حضور خیابانی بتواند صدای اعتراضی و حضور زنده و پویای خود را به نمایش بگذارند اگر رسانه ها و نخبگان با انعکاس و حمایت از اعتراض های به حق مردم کنند و تلاش کنند که صدای اعتراضی مردم در سطح جامعه شنیده شود.توده مردم با شنیدن بخشی از خواسته ها و انتظارات اعتراضی خود در کام و بیان نخبگان معتبر اجتماعی و سیاسی و رسانه ها به امنیت روانی دست پیدا می کنند و خود به دنبال این نخواهند بود که با حضور خیابانی این مسئله را پیگیری نمایند. /882/ 303/