۱۷ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۱:۲۴
کد خبر: ۷۸۵۵۰۶
یادداشت اختصاصی

چرا نسل Z با کی‌پاپ هویت می‌سازد؟ / تحلیل موج کره‌ای با نظریه نخبگان نمادین گی روشه (1)

چرا نسل Z با کی‌پاپ هویت می‌سازد؟ / تحلیل موج کره‌ای با نظریه نخبگان نمادین گی روشه (1)
نظریه نخبگان نمادین گی روشه، نقش ستارگان کی‌پاپ مانند BTS و BLACKPINK را در شکل‌دهی به هویت نسل جوان توضیح می‌دهد؛ چهره‌هایی که با نفوذ فرهنگی، به قهرمانان جهانی تبدیل شده‌اند. تطبیق نظریه گی روشه با واقعیت کی‌پاپ، نشان می‌دهد که در عصر رسانه‌ای، قدرت نه‌تنها در دست سیاست‌مداران و سرمایه‌داران، بلکه در اختیار صاحبان نماد و معنا در رسانه است.
به گزارش خبرنگار گروه فرق و ادیان خبرگزاری رسا، رایت میلز، جامعه‌شناس آمریکایی و صاحب اثر معروف نخبگان قدرت (The Power Elite)، در تحلیل جامعه‌شناختی خود از مفهوم قدرت، به تمایز روشنی میان سه مفهوم کلیدی یعنی قدرت، اقتدار و نفوذ قائل است. وی تأکید می‌کند که اگرچه این سه، همگی ناظر به روابط اجتماعی و تأثیرگذاری بر رفتار دیگران هستند، اما از نظر مبانی، سازوکارها و پیامدهای اجتماعی، تفاوت‌های مهم و معناداری با یکدیگر دارند.
 
او قدرت را به‌عنوان «توانایی تحمیل اراده یک فرد یا گروه بر دیگران، حتی در صورت مخالفت یا نارضایتی آن‌ها» تعریف می‌کند که ممکن است با استفاده از زور، اجبار، تهدید یا بهره‌گیری از منابع بیرونی مانند ثروت، جایگاه اجتماعی، ابزارهای نظامی یا ساختارهای نهادی اعمال شود و لزوماً از مشروعیت برخوردار نیست. در چنین وضعیتی، افراد ممکن است تحت فشار، تابع دستورات شوند، اما این اطاعت الزامی از پذیرش درونی یا رضایت قلبی حکایت نمی‌کند.
 
در مقابل، اقتدار به‌منزله شکل مشروع و پذیرفته‌شده‌ای از قدرت در نظر گرفته می‌شود. در این حالت، فرمان‌برداری دیگران نه به‌سبب ترس یا اجبار، بلکه به‌دلیل باور به حقانیت، صلاحیت و مشروعیت فرد یا نهادی است که قدرت را اعمال می‌کند. اقتدار، برخلاف قدرت صرف، بر رضایت و پذیرش اجتماعی استوار است و اغلب با ثبات و دوام بیشتری همراه است.
 
فراتر از این دو مفهوم، نفوذ قرار دارد؛ نوعی اثرگذاری نرم، غیرمستقیم و اغلب نامرئی که بدون استفاده از اجبار یا الزام صورت می‌گیرد. نفوذ از طریق عواملی نظیر اقناع، محبوبیت، اعتبار شخصی، تخصص، منزلت اخلاقی یا پیوندهای عاطفی شکل می‌گیرد و به‌گونه‌ای عمل می‌کند که فرد، بدون احساس اجبار، از باور یا رفتار خاصی متأثر می‌شود. نفوذ معمولاً بر ذهن، احساسات و ارزش‌های درونی افراد اثر می‌گذارد و از این رو، در مقایسه با قدرت سخت، پایداری و عمق بیشتری دارد.

با این مقدمه، اکنون به سراغ تقسیم‌بندی گی روشه در کتاب تغییرات اجتماعی می‌رویم؛ جایی که وی، با الهام از طبقه‌بندی رایت میلز، نخبگان موثر در تغییرات اجتماعی را به شش دسته متمایز تقسیم می‌کند.

انواع نخبگان در جامعه
 
نخبگان به عنوان گروهی اثرگذار و تصمیم‌ساز در ساختارهای سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی، بر مبنای نوع سرمایه یا مشروعیت خود به اقسام گوناگونی تقسیم می‌شوند:
 
۱. نخبگان سنتی و مذهبی
این گروه از مشروعیت تاریخی، سنتی و دینی برخوردارند. پایگاه آنان معمولاً در نهادهای دینی، خاندانی یا میراث‌های فرهنگی ریشه دارد. نفوذ این نخبگان از طریق اعتقادات عمومی، نهادهای مذهبی یا مشروعیت‌های عرفی تقویت می‌شود. در بسیاری از جوامع سنتی، روحانیت یا بزرگان قومی مصداق این نوع از نخبگان‌اند.
 
۲. نخبگان تکنوکراتیک
این دسته از نخبگان، تخصص‌گرا و فنی‌اند و نفوذ خود را از طریق دانش علمی، مهارت مدیریتی و توان برنامه‌ریزی به‌دست می‌آورند. تکنوکرات‌ها عمدتاً در دستگاه‌های اجرایی، سیاست‌گذاری عمومی، نظام آموزش عالی و ساختارهای توسعه‌ای ایفای نقش می‌کنند. مشروعیت آنان مبتنی بر کارآمدی، تخصص و حل مسئله است.
 
۳. نخبگان مالکیتی (اقتصادی)
نخبگان مالکیتی یا اقتصادی، قدرت خود را از طریق انباشت ثروت، مالکیت سرمایه و کنترل منابع اقتصادی به‌دست می‌آورند. آن‌ها می‌توانند از طریق سرمایه‌گذاری، کنترل بازار، بانک‌ها و بنگاه‌های تولیدی بر تصمیمات سیاسی و اجتماعی اثر بگذارند.
 
۴. نخبگان کاریزمایی
این گروه بر مبنای ویژگی‌های شخصیتی، جذابیت فردی و توان بسیج توده‌ها نفوذ پیدا می‌کنند. رهبران انقلابی، پیامبران، شخصیت‌های برجسته سیاسی یا حتی هنرمندانی با نفوذ اجتماعی بالا می‌توانند در این دسته قرار گیرند. اقتدار آن‌ها بر ایمان و شور پیروان استوار است و معمولاً با قدرت عاطفی همراه است.
 
۵. نخبگان ایدئولوژیک
نخبگان ایدئولوژیک کسانی‌اند که با تکیه بر نظام‌های فکری، جهان‌بینی‌های کلان و گفتمان‌های سیاسی یا دینی، در ساختار تصمیم‌سازی و هدایت افکار عمومی نقش دارند. آنان با تولید معنا، ساخت مفاهیم و تدوین چارچوب‌های ارزشی، مسیرهای کلان سیاست‌گذاری را جهت می‌دهند.
 
۶. نخبگان نمادین (سمبولیک)
این گروه از طریق خلق یا نمایندگی نمادهای فرهنگی، تاریخی، دینی یا ملی، قدرت تأثیرگذاری پیدا می‌کنند. هنرمندان، نویسندگان، قهرمانان ملی، شهدا یا حتی چهره‌های فرهنگی-رسانه‌ای در صورتی که حامل معناهای نمادین برای جامعه باشند، در این دسته قرار می‌گیرند. نفوذ آنان بیشتر در لایه‌های عاطفی، فرهنگی و هویتی جامعه جریان دارد.
 
نخبگان نمادین یا سمبولیک گروهی خاص از کنشگران اجتماعی هستند که قدرت و نفوذ خود را از طریق خلق، بازنمایی و انتقال نمادها و معانی فرهنگی، تاریخی، دینی یا ملی کسب می‌کنند. این نمادها فراتر از معناهای ظاهری، حامل ارزش‌ها، هویت‌ها و باورهای عمیق و بنیادین در جامعه هستند که به شکل مستقیم یا غیرمستقیم بر ذهن، احساسات و رفتارهای گروه‌های اجتماعی تأثیر می‌گذارند.
این دسته از نخبگان شامل هنرمندان، نویسندگان، شاعران، قهرمانان ملی، شهدا، فعالان فرهنگی و چهره‌های رسانه‌ای می‌شود که در عین نداشتن قدرت رسمی سیاسی یا اقتصادی، به‌واسطه بار نمادین و معنوی خود، در لایه‌های عاطفی، فرهنگی و هویتی جامعه نفوذی عمیق دارند. قدرت نخبگان نمادین، به دلیل توانایی آنها در ایجاد پیوندهای احساسی و معنوی میان افراد، گاه از اقتدار نخبگان سیاسی یا اقتصادی نیز فراتر می‌رود.
 
گی روشه (Guy Rocher)، جامعه‌شناس برجسته کانادایی، در کتاب کلاسیک خود با عنوان تغییرات اجتماعی (Social Change)، نخبگان نمادین را به‌عنوان یکی از مهم‌ترین انواع نخبگان معرفی می‌کند و بر نقش بی‌بدیل آنان در فرآیندهای تحول اجتماعی و فرهنگی تأکید می‌کند. به ویژه، گی روشه نقش این نخبگان را در شکل‌دهی به هویت‌ها، ارزش‌ها و باورهای جوانان و نوجوانان برجسته می‌داند؛ نسلی که به دلیل ماهیت مرحله سنی خود، بیشتر پذیرای نمادهای فرهنگی نوظهور، خلاقانه و گاه چالش‌گر است.
 
نخبگان نمادین با بازنمایی مفاهیمی چون عشق، آزادی، شور، خلاقیت، سنت‌گریزی، عدالت‌خواهی، و مقاومت، تبدیل به الگوهای هویتی و فرهنگی می‌شوند که افراد به‌ویژه نسل نوجوان، در آنان خود را بازمی‌یابند و به آنها تعلق خاطر می‌یابند. این فرآیند نه تنها یک رابطه منفعلانه مصرف‌کننده با فرهنگ نیست، بلکه شکلی از هم‌ذات‌پنداری و تعامل فعال است که می‌تواند زمینه‌ساز تغییرات گسترده اجتماعی، فرهنگی و حتی سیاسی شود.
 
نمونه‌های بارز این نخبگان در جامعه شامل:
 
• هنرمندان و خوانندگان که با آثار خود نمادهای فرهنگی-اجتماعی را بازتولید و بازتعریف می‌کنند؛
• نویسندگان و شاعران که با زبان و ادبیات خود به بازسازی هویت و حافظه جمعی کمک می‌کنند؛
• قهرمانان ملی و شهدا که به نمادهای مقاومت، ایثار و هویت ملی تبدیل شده‌اند؛
• چهره‌های فرهنگی-رسانه‌ای که با حضور در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی، هویت‌های جدید و گفتمان‌های فرهنگی نوین را شکل می‌دهند.
 
مطابق با تقسیم بندی و تفکیک بین اقتدار و قدرت و نفوذ، این گروه از نخبگان، از قدرت نرم و فرهنگی و نفوذ است که بهره می برند؛ قدرتی که بیشتر بر لایه‌های روانی و هویتی مخاطبان اثر می‌گذارد تا از طریق اجبار یا مقررات رسمی. به همین دلیل، تأثیر این نخبگان اغلب در قالب تغییر نگرش‌ها، ارزش‌ها، شیوه‌های زیست و حتی جهت‌گیری‌های سیاسی و اجتماعی نمایان می‌شود.
 
در نهایت، قدرت نخبگان نمادین نه از موقعیت سیاسی یا اقتصادی، بلکه از بار عاطفی و معنایی‌ای نشئت می‌گیرد که آنان در فرهنگ عمومی حمل می‌کنند. آن‌ها در ناخودآگاه اجتماعی نقش ایفا می‌کنند و گاه حتی می‌توانند مسیرهای تحولات اجتماعی را جهت دهند؛ چرا که مردم، به‌ویژه نسل جوان، خود را با این چهره‌ها هم‌هویت می‌دانند. 
 
نخبگان نمادین در موج کره‌ای: تطبیقی با نظریه گی روشه
 
مطابق تحلیل گی روشه، نخبگان نمادین گروهی از کنشگران فرهنگی‌اند که با نمایندگی نمادهای اجتماعی همچون عشق، جوانی، خلاقیت، شور، سنت‌شکنی و آزادی، بر ذهن و احساسات توده‌ها – به‌ویژه جوانان و نوجوانان – اثر می‌گذارند. این اثرگذاری نه از راه اجبار یا جایگاه رسمی، بلکه از طریق اقتدار فرهنگی و عاطفی صورت می‌گیرد و در حوزه قدرت نمادین و نفوذ نرم معنا می‌یابد.
 
این تحلیل به‌روشنی در پدیده موج کره‌ای (Hallyu) و رشد فرهنگ کی‌پاپ در دو دهه اخیر قابل تطبیق است. ستارگان موسیقی کره‌ای مانند اعضای گروه‌های BTS، EXO، BLACKPINK و دیگران، دقیقاً در جایگاه نخبگان نمادین معاصر قرار می‌گیرند؛ زیرا آن‌ها:
 
• برای نسل نوجوان و جوان نمادهایی از جوانی، آزادی، زیبایی، موفقیت، خلاقیت، پشتکار و فردیت هستند؛
• با شکستن سنت‌های اجتماعی، جنسی و فرهنگی در قالب‌های مد، آرایش، رقص و رفتار، نوعی سنت‌گریزی نمادین را نمایندگی می‌کنند؛
• به واسطه حضور در شبکه‌های اجتماعی، موزیک‌ویدیوها و برندهای جهانی، به چهره‌هایی فراملی و جهانی بدل شده‌اند؛
• در دل جامعه‌ای شرقی رشد یافته‌اند، اما سبک زندگی، ارزش‌ها و گفتمان‌های آن‌ها، همخوان با ذائقه جهانی‌شده نوجوانان معاصر است؛
• و در نهایت، نوعی هم‌ذات‌پنداری عاطفی میان آنان و طرفدارانشان شکل می‌گیرد که بسیار فراتر از مصرف موسیقی صرف است و به حوزه هویت، احساسات و نگرش‌ها وارد می‌شود.
 
در نظریه جامعه‌شناختی گی روشه، نخبگان نمادین (Symbolic Elites) به‌عنوان گروهی تأثیرگذار از کنشگران فرهنگی معرفی می‌شوند که نقش آن‌ها نه در عرصه قدرت سیاسی یا اقتصادی، بلکه در حوزه معنا، نماد، احساسات و هویت اجتماعی متجلی می‌شود. این گروه، با نمایندگی ارزش‌ها و مفاهیمی همچون عشق، جوانی، خلاقیت، شادی، شور، سنت‌گریزی و آزادی، در میان اقشار جوان و نوجوان، به‌ویژه در جوامع در حال گذار، از نفوذی گسترده و پایدار برخوردارند.
 
گی روشه تأکید دارد که این نخبگان، بدون برخورداری از قدرت رسمی یا جایگاه قانونی، از طریق قدرت نمادین و اقتدار فرهنگی و عاطفی، بر ذهن و روان مخاطبان تأثیر می‌گذارند. در این چارچوب، آن‌ها قهرمانانی فرهنگی‌اند که مورد هم‌ذات‌پنداری قرار می‌گیرند و به‌مثابه الگوهای هویتی و زیباشناختی ایفای نقش می‌کنند.
 
با این پیش‌زمینه نظری، می‌توان پدیده موج کره‌ای (Hallyu) و رشد روزافزون فرهنگ کی‌پاپ (K-Pop) را یکی از مصادیق برجسته نخبگان نمادین در عصر حاضر دانست. ستارگان موسیقی پاپ کره‌ای، همچون اعضای گروه‌های BTS، BLACKPINK، EXO و دیگر گروه‌های دیگر کی دارما و کی‌پاپ، مصداق‌هایی عینی از این نوع نخبگان فرهنگی‌اند. آنان از طریق سبک زندگی، جلوه‌های زیبایی‌شناختی، رفتارهای رسانه‌ای و محتوای هنری خود، توانسته‌اند در میان میلیون‌ها نوجوان و جوان در سراسر جهان، جایگاهی فراتر از یک هنرمند سرگرم‌کننده به‌دست آورند.
 
این چهره‌ها، در ذهن مخاطبان جهانی خود، به‌ویژه در میان نسل Z، نمادهایی از موفقیت، خلاقیت، آزادی فردی، پشتکار، عبور از سنت‌های فرهنگی محدودکننده، و تعلق به یک جامعه جهانی نوین هستند. به همین دلیل، رابطه‌ میان این هنرمندان و هواداران، رابطه‌ای صرفاً مصرفی نیست، بلکه سرشار از هم‌ذات‌پنداری هویتی، تعهد عاطفی، و بازنمایی شخصیّت‌سازی اجتماعی است. چنین نفوذی، همان‌گونه که گی روشه تبیین می‌کند، نفوذی نرم، نمادین و بادوام است که بر عواطف و ناخودآگاه اجتماعی اثر می‌گذارد.
 
بنابراین، خوانندگان و هنرمندان کره‌ای، همان‌گونه که گی روشه اشاره می‌کند، به قهرمانان نمادین فرهنگی در ذهن نوجوانان بدل شده‌اند؛ قهرمانانی که نه تنها سرگرم می‌کنند، بلکه معنا، هویت و احساس تعلق می‌سازند که این پدیده را می‌توان یکی از قوی‌ترین جلوه‌های نفوذ نمادین در جهان معاصر دانست چرا که این نخبگان نه از طریق زور، ثروت یا قانون، بلکه از راه اقتدار فرهنگی، سرمایه نمادین و توانایی جذب عاطفی توده‌ها، بر افکار، هویت‌ها و رفتارهای اجتماعی نسل‌های نو اثر می‌گذارند. تطبیق نظریه گی روشه با واقعیت کی‌پاپ، نشان می‌دهد که در عصر رسانه‌ای، قدرت نه‌تنها در دست سیاست‌مداران و سرمایه‌داران، بلکه در اختیار صاحبان نماد و معناست.
 
ادامه دارد...
رشیدیان
ارسال نظرات