سیاستگذاری رسانهای برای تخریب افکار عمومی
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، فضای مجازی ارتباطات افراد را به همدیگر آسان کرده است، به طوری که دیگر نیازی به حضور حقیقی نیست و میتوان با آسودگی کامل فایل، تصویر، فیلم یا هر متنی را به دوست یا همکارتان ارسال کنید.
اما این مسئله تنها در فضای خصوصی شکل میگیرد و سازندگان شبکههای اجتماعی برای مردم ایران برنامه زیادی تدارک دیدند، زمانی که دست سازمانهای جاسوسی دشمن از ملاقات چهره به چهره با جوانان ما کوتاه شد و به صورت حضوری نمیتوانند به ترویج افکار و اندیشههایشان بپردازند، مجاز را ایجاد کردند تا تمام تمرکزشان را بر این فضا قرار دهند.
حالا که زمان انتخابات نزدیک است و مسئله بر سر مشروعیت نظام جمهوری اسلامی است، باید استراتژی بزرگان رسانهای دوست و دشمن را رصد نمود و توجه داشت که توپخانه دشمن کدام جهت را هدف گرفته و مراقب بود تا در پازل آنها بازی نکنیم.
اقناع افکار عمومی علیه واقعیت
در این میان دشمن از استراتژیهای متفاوتی برای اقناع افکار عمومی استفاده میکند و نکته جالب توجه همیاری بعضی سردبیران نشریات مطرح و مدعی در این مسیر است تا بتوانند ذهنها و قلوب را به سمت خود متمایل کنند. به همین دلیل حالا که توانی برای اجبار مردم ایران ندارند، تنها ساختار اندیشهای و سیاست رسانهای اتاق فکرهایشان از دالان اقناع یا اکراه مردم میگذرد.
زمانی که آمریکا توانست ذهن و دل مردم را به دست بیاورد، دوباره اتفاقات عراق 2003، افغانستان و کشورهایی از این دست تکرار میشود و این تَکرار، توان نفوذیان را به کار میبندد تا تمرکزشان بر ایجاد مدیریت فشل باشد.
دو سیاست در مسیر راهبرد رسانهای دشمن وجود دارد؛ اول اقناع مردم در عدم مشارکت در انتخابات است و در صورت عدم توان اقناع، ضعیفترین افراد را پیشنهاد میدهند؛ همانطور که در دوره قبل مجلس شورای اسلامی، بی بی سی فارسی از افرادی حمایت کرد که به لیست انگلیسی معروف شد و نتیجه این اتفاق در دوره قبل را بر صندلیهای سبز مجلس دیدیم.
بمباران رسانهای
فضای تلگرام، اینستاگرام و واتس اپ به عنوان نرمافزارهای خارجی پرکاربرد توسط مردم ایران شناخته میشود، سازندگان، گردانندگان و همراهان آن خارج از مرزهای ایران هستند. اگر در این شبکههای اجتماعی یا پیامرسانها چرخی بزنید از حجم انبوه پیامها کلافه میشوید.
حجم زیادی از کانال و گروههایی که برای تنفرپراکنی ایجاد شده است و انبوهی از شبهات و شایعات را به جان مردم میاندازند و مهمترین موضوع ریشه در تغییر شناخت مردم دارد تا اساسا تعریف درستی از اتفاقات نداشته باشند و صرفا با مفاهیمی که به صورت پیش فرض تعیین شده، بازیگردانی کنند و در واقع دعوایی میان انبوه پیام یا پیام انبوه است.
از همین رو در کانالهایی با محتوای طنز هم بمبارانی از پیامهای سیاسی جهتدار و سیاهنمایی را منتشر میکنند و آنقدر تعداد این پیامها زیاد است که فرصتی برای پاسخگویی نمیماند و باید تاکتیک بهتری برای مقابله با حجم وسیع بمباران رسانهای دشمن اتخاد کرد. /882/ 704/