کیش و مات کرونا
به گزارش خبرگزاری رسا، او شطرنج و منچ و چند اسباب تفریحی دیگر خرید تا بیماران با وحشت کمتری و روحیه مقاوم تری روزهای رنج را پشت سر بگذارند. فاطمه السادات حسن پور، پرستار 27 ساله ای که می گوید پدر جانباز شیمیایی شده اش مشوق و حامی او بوده تا در بحران کرونا همه سختی و خستگی های بیمارستان و تحمل چند ساعته لباس و ماسک را بدون گلایه به جان بخرد و وقت خود را برای نجات جان انسان ها مصرف کند.
او روز پدر را در جمع خانواده نبوده تا حضوری به پدرش تبریک بگوید اما در بیمارستان چند جعبه شیرینی خریده و به پدران بستری تبریک گفته است.
شماره تلفن این پرستار بیمارستان علی اصغر را یافتم و تماس گرفتم؛ صدایش گرفته است و مدام تلاش می کند نفسش را تازه کند. نمی تواند خوب نفس بکشد. با مکث چند ثانیه ای می خواهد که نیم ساعت دیگر تماس بگیرم. می گوید زمان تعویض شیفت است و گویا قبل از تعویض شیفت باید سرم بیماری را تزریق کند.
نیم ساعت گذشت. می پرسم برای برای صحبت کردن مشکل دارید؟ جواب می دهد: با توجه به اینکه باید روزی 17 تا 18 ساعت ماسک و لباس های مخصوص بپوشم، قدری نفس کشیدن دشوار می شود و به همراه بسیاری از همکارانم با مشکل بازدم مواجه شده ایم.
حسنپور در خصوص تهیه وسایل سرگرمی برای بیماران، میگوید: این بیماری زمانی در بدن مبتلا شکست میخورد که بیمار روحیه بسیار بالایی داشته باشد و به همین دلیل با خرید وسایل سرگرمی خواستم حواس آنان را از این بیماری منحرف کنم.
این پرستار در پاسخ به این پرسش که آیا اقدام او از سوی بیماران مورد استقبال قرار گرفته است یا خیر؟ می گوید: استقبال شد و در وقت استراحت کوتاهی که پیش می آید به اندازه 10 دقیقه به عنوان حریف در بازی آنان شرکت می کنم.
لبخندی می زند و ادامه می دهد: همگی می خواهیم برای شکست ویروس کرونا، حریف قدری باشیم.
حسنپور با تاکید بر اینکه پرستاران از جانمایه گذاشتهاند، اضافه می کند: عیار انسانها در شرایط بحرانی مشخص میشود و در این روزها متوجه شدم ایرانیان عزیز قدردان خادمان خود هستند؛ چرا که در این مدت با نصب بنر بر نردههای بیمارستان از کادر پزشکی و پرستاری سپاسگزاری کرده اند.
وی با اشاره به اینکه سال نو را در کنار بیماران کرونایی تحویل کرده ایم، میافزاید: تحویل سال نو برای کادر پزشکی و درمانی بسیار خاص بود؛ چرا که در حدود 20 روز است از خانواده دور بوده و در قرنطینه بیمارستانی ماندهایم.
بغض این پرستار 27 ساله بیمارستان علیاصغر شیراز می ترکد و میگوید: همکاری که 30 روز می شود رنگ خانه را ندیده است، دلتنگی را روی دستکش مینویسد که «امیرعلی، دل مادر برات تنگه» و امضای خود را با نقاشی یک قلب کوچک به فرزندش نشان میدهد. آن دیگری بر روی کمر همکارش مینویسد کرونا شکست میخورد و اینها قصه دلتنگی این روزهاست.
حسنپور که در زمان تحصیل دانشجوی ممتاز بوده است، اضافه می کند: در ابتدا قرار بود دندانپزشک یا داروساز شوم، اما به اصرار پدر این حرفه را انتخاب کردم، چرا که این شغل را بسیار دوست دارد و معتقد است خدمت کردن در این لباس عافیت به همراه دارد.
وی ادامه میدهد: اوایل می خواستم برای اینکه دل پدر جانبازم شاد و راضی شود، پرستاری را انتخاب کنم و از طریق همین رشته در رشته داروسازی یا دندانپزشکی ادامه تحصیل بدهم.
وی دلیل ماندن در این حرفه را دعا و رفتار نیک بیماران میداند و میگوید: با توجه به اینکه همیشه سعی کرده ام یاور همنوعان باشم، پرستاری را ادامه دادم. روزی یک بیمار برای انجام اقدام ساده ای، دعای خیر کرد و دو روز بعد نتیجه آن را متوجه شدم.
این پرستار که در روزهای شیوع کرونا از شغل خود خسته نشده است، میگوید: پرستاران انرژی مضاعفی دارند و بسیاری از همکاران که زوج هستند به صورت شبانهروز در قرنطینه بیمارستان قرار دارند تا بحران تمام شود.
حسن پور که اعتقاد دارد بحران کرونا زودگذر است و مهر و محبت ماندگار می شود، می افزاید: والدینم می گویند که به عنوان یکی پرستار میتوانم در این روزها دین خود را به وطن و به مردم سرزمینم ادا کنم.