توسل و شفای بیمار
به گزارش خبرگزاري رسا، اگر واقعاً توسل و دعا، شفابخش است پس قم را قرنطینه کنید و امکانات پزشکی به آن ها ندهید تا با همین ادعیه خوب بشوند؟
پاسخ اجمالی:
هیچ کس منکر تأثیرات دعا و توسل از نظر روحی و جسمی نیست ولی چه کسی چنین ادعایی کرده که توسل و دعا بدون هیچ شرطی همواره انسان را به نتیجه ای که منتظر آن است می رساند؟! تا گفته شود، بیماران را با دعا خوب کنید نه با امکانات پزشکی! درحالی که یکی از شرایط استجابت دعا، «عمل متناسب» است که در اینجا به استفاده از امکانات پزشکی و اطاعت از پزشک تفسیر می شود. درنتیجه پذیرش تأثیرات دعا و استمداد از عنایات الهی به معنای نفی اسباب مادی و بهره مندی از آن نبوده و اتفاقاً سیره حضرات معصومین ع نیز در بهره مندی توأمان از دعا و اسباب مادی دلالت دارد. البته این معنای نفی شفا به شیوه اعجازین و از طریق اسباب ناشناخته نیست که بنا بر حکمت و قدرت نامحدود خداوند گاهی رخ می دهد.
پاسخ تفصیلی:
مقدمه:
در مواجهه با مشکلات و بیماری، مؤمنان ضمن آن که از دارو و درمان و دستاوردهای علم پزشکی استفاده می کنند، از دعا و توسل و راز و نیاز با خدا نیز غافل نمی شوند. در ادامه، با ارائه نکاتی نسبت دعا و درمان را توضیح می دهیم تا سستی اشکالی که در پرسش آمده نمایان شود:
نکته اول:
پیش از هر چیز این نکته را یادآور می شویم که دعا و استمداد از نیرویی برتر، از ویژگی ها و نیازهای نوع آدمی است و باید ریشه آن را در فراسوی ادیان، در نهاد بشر و در فطرت خداجوی او جستجو کرد.
وقتی سیر و سیاحتی به این کره خاکی می کنیم و با ملت های مختلف و ادیان گوناگون و سنن و رسوم متفاوت آن ها روبرو می شویم، می بینیم که هرکدام برای خود اوراد و اذکار و دعاهای مخصوصی دارند و هیچ جای دنیا را نمی یابیم که مردمش از دعا جدا و بی نیاز باشند؛ بنابراین دعا جزء نکات جدی و فطری ماست و تأثیرات روحی و معنوی آن بدین سادگی قابل انکار نمی باشد و نباید آن را صرفاً در چارچوب رفع حوائج دنبال کرد.
نکته دوم:
اِعمال اراده الهی در این عالم به واسطه وسایط صورت گرفته و خداوند به جهت خصوصیات و ویژگی هایی که در هر یک از ایشان قرار داده، اراده خود را در عالم محقق می سازد.
امام صادق (ع) در این خصوص می فرماید:
«ابی الله أن یجری الاشیاء الا بالأسباب؛ (1)؛ خداوند امور و اشیا را تنها از طریق علل و سببش جاری می سازد».
درنتیجه در این عالم نسبت به وسایط، قوانینی نیز وجود دارد که نظام عالم بر همین مبنا و قانون تنظیم شده است. چه این قوانین فیزیکی باشند (مانند قانون جاذبه زمین) و چه متافیزیکی باشد (مانند قانون تأثیر دعا و صدقه) لذا دعا نیز ازجمله همین وسایط است که برای خود قوانینی دارد.
توضیح واسطه بودن دعا بدین گونه است که شخص دعا کرده و از خداوند چیزی را طلب می نماید، در اینجا دعا واسطه ای برای ارتباط بنده باخدا و درنتیجه توجه خاص خداوند به بنده است؛ و هنگامی نقش دعا روشن تر می شود که بدانیم تلاش یک بیمار در خوردن دارو و انجام درمان، تنها زمینه را برای شفا فراهم آورده و درنهایت شفا همواره باید از ناحیه حضرت حق افاضه شود.
اما آیا پذیرش تأثیرات دعا، به معنای بی نیازی از غیر آن است؟!
نکته سوم:
شفای امراض به وسیله دعا و توسل بدون حساب وکتاب و به صورت مطلق نبوده و شرایط و آداب بسیاری بر آن مترتب است و این گونه نیست که صرف خواست و بیان جملاتی از سوی انسان، تأثیری تضمینی و صد در صد دررسیدن به خواسته ها و تمنیات را داشته باشد. بلکه «هزار نکته باریک تر ز مو اینجاست».
یکی از شرایطی که در مسئله دعا و توسل جایگاه روشنی دارد، ضرورت «عمل متناسب» با خواسته است.
همچنانکه امیرمومنان در حدیثی دعاکننده بی عمل را این گونه تشبیه می کند.
«الدّاعی بِلا عَمَلٍ کالرّامی بِلا وَتَرٍ (2)؛ کسى که دعا می کند بدون عمل، مانند تیراندازی است که کمانش «زه» ندارد».
درنتیجه اگر کسی طالب شفای ظاهری از راه دعا و توسل نیز باشد، می بایست تلاش مقتضی و عمل متناسب با این خواسته را نیز پیشتر انجام داده باشد که یکی از آن ها توجه به مسائل بهداشتی و استفاده از نسخه پزشکی برای پیشگیری و درمان در هنگام شیوع بیماری است.
نکته چهارم:
هنگامی که انسان در سیره و سنت حضرات معصومین (علیهم السلام) هم می نگرد، درمی یابد که ایشان در هنگام عارض شدن کسالت و بیماری و یا رویارویی با مشکلات و مسائل تنها بر دعا و عنایات غیبی اتکاء نکرده و علاوه بر آن تمام تلاش خود را نیز در جهت و راستای خواسته خویش مبذول می داشتند. ازاین رو گوش سپردن به توصیه طبیبان و استفاده از نسخه ایشان، سنت رایج در میان حضرات معصومین ع بوده است.
اما در این باره داستانی از حضرت موسی ع وجود دارد که بیان آن خالی از لطف نیست.
نقل است که حضرت موسی (ع) را بیماری عارض شد، بنی اسرائیل نزد او آمدند و ناخوشی او را شناختند و گفتند: اگر فلان دارو را مصرف کنی شفا یابی.
موسی (ع) گفت: مداوا نمی کنم تا خدا مرا بی دوا بهبود بخشد. پس بیماری او طولانی شد، خدا به او وحی فرمود: به عزت و جلالم سوگند! ترا عافیت نمی دهم تا به دوائی که گفته اند درمان کنی. پس به بنی اسرائیل گفت: داروئی که گفتید به آن مرا معالجه کنید.
پس او را مداوا کردند و بهبود یافت. این در دل موسی (ع) حالت شکوه و اعتراضی را پدید آورد. خدای تعالی به او وحی فرستاد: خواستی حکمت مرا به توکّل خود باطل کنی، چه کسی غیر از من داروها و منفعت ها را در گیاهان و اشیاء نهاد؟!(3)
نکته پنجم:
البته این معنای نفی شفا به شیوه اعجازین و از طریق اسباب ناشناخته نیست که بنا بر حکمت و قدرت نامحدود خداوند گاهی رخ می دهد؛ چنانکه خداوند عیسی (ع) را قادر ساخت به شیوه اعجاز آمیز بیماران را شفا دهد و حتی مردگان را زنده کند (4). البته از آن جایی که خداوند حکیم است و می داند چه زمانی از شیوه اعجازین استفاده کند و چه زمانی شفا را از طریق متعارف فراهم سازد، برای درمان بیماران نیز باید هم از درمان و دارو استفاده کرده و هم باید دعا و توسل را پی گرفت به این امید که خداوند به آن شکلی که خودش صلاح می داند، دعایمان را برآورده سازد و بیماران را شفا دهد.
نتیجه :
نتیجه آن که هر انسانی باید تمام تلاش خود را برای جلوگیری از گسترش بیماری های خطرناک و درمان بیماران انجام دهد و در ادامه به خداوند توکل کرده و از او استمداد بجوید به این امید که بیماران را به شکلی که صلاح می داند، شفا دهد:
«فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَکلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ الْمُتَوَکلینَ (5)؛ و چون تصمیم گرفتى بر خدا توکل کن، زیرا خداوند توکل کنندگان را دوست مىدارد.»/1360/
پی نوشت ها:
1. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، انتشارات موسسه الوفاء، چاپ دوم، 1403، ج 2، ص 90.
2. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، انتشارات موسسه الوفاء، چاپ دوم، 1403، ج 93، ص 372.
3. نراقی، مهدی، جامع السعادات، بیروت، نشر اعلمی، چاپ چهارم، بیتا، ج 3، ص 229-230.
4. مائده، آیه 110.
5. آل عمران، آیه 159.