روایت عرفانی یک فتح
شهید آوینی از فعالیت جهادگران مستند «با دکتر جهاد در بشاگرد» را در قالب شش قسمت میسازد. محرومیت منعکس شده مردمان منطقه در مستند به شدت تکاندهنده و تأسفآور است
به گزارش خبرگزاري رسا، سیدمرتضی آوینی در مجموعه مستندهای «روایت فتح» بیش از همه تلاش کرده است روح بزرگی که انقلاب اسلامی به واسطه امام خمینی به جامعه تزریق کرده و جوش و خروش و تحرکی انقلابی را پدید آورده است در گوشهگوشه ایران به تصویر بکشد. دفاع مقدس تنها بخشی از روایت فتح اوست و به طور قطع اگر شهید نمیشد جلوههای بسیار بیشتری از تحرک مخلصانه مردان انقلاب اسلامی در عرصههای مختلف را با سبک خاص خود در مستندسازی منعکس میکرد. فتح مورد نظر سیدمرتضی آوینی صرفاً درپیروزی نظامی خلاصه نمیشود بلکه نمایش عظمت انسانی است که انقلاب اسلامی روحش را تراش داده است.
سیدمرتضی آوینی طی سالها فعالیتش از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی تا موسم عروجش در ۲۰ فروردین ۱۳۷۲، آثاری مکتوب و تصویری از خود به یادگار گذاشته است و با وجود سپری شدن بیش از سه دهه، همچنان نه تنها از سکه نیفتاده که حتی اعتبار و منزلتی دوچندان یافته است.
روایت فتح؛ روایت حماسه
بیگمان «روایت فتح» معتبرترین و ماندگارترین اثر تصویری شهید آوینی و در فرازی بالاتر، یک سند رسمی و مرجع از تاریخ دفاع مقدس است. آوینی و تیم همراهش در قالب پنج مجموعه، وقایع و عملیات مهم هشتسال جنگ تحمیلی و رشادتها و جانفشانیهای رزمندگان را به تصویر کشیدند و برای آیندگان ثبت کردند.
در مجموعه اول و در قالب ۱۱ برنامه، عملیات بزرگ والفجر ۸ در بهمن ماه سال ۱۳۶۴ که منجر به تصرف بندر فاو عراق شد به تصویر درآمد. عملیاتی که غواصان ایرانی با وجود سرمای استخوانسوز زمستان با وسایل ابتدایی، اما با سلاح ایمان و غیرت از اروند رود گذشتند و در یک طراحی پیچیده کارشناسان نظامی دنیا را انگشت به دهان گذاشتند، دوربین روایت فتح ضمن همراهی با غواصان و از دل حادثه، بخشی از این حماسه را بازنمایی کرد.
دشمن بعثی که از تصرف فاو غافلگیر شده بود و خود را از بازپسگیری آن عاجز میدید، در یورشی ناگهانی شهر مهران را تصرف کرد و شرط بازپس دادن آن را عقبنشینی رزمندگان ایرانی از بندر فاو قرار داد. سپاه اسلام، اما طرح و نقشهای دیگر در سر میپروراند و بدینسان عملیات کربلاییک طراحی و اجرایی شد. ایرانیها در حملهای همهجانبه و حساب شده در تابستان سال ۱۳۶۵ مهران را آزاد کردند و همین حماسه، بهانهای برای روایت مجموعه دوم روایت فتح شد.
۳ شهید روایت فتح در کربلای ۴
مجموعه سوم، اما روایت عملیات کربلای ۵ است و زمستان سرد شلمچه در سال ۱۳۶۵. سختترین و پیچیدهترین عملیات دفاع مقدس که با آزادسازی ۱۵۰ کیلومتر از اراضی اشغالی شلمچه و تصرف مناطقی از جنوب عراق خاتمه یافت. گروه روایت فتح در این عملیات با رزمندگان همراه و همنفس شدند و البته سه شهید دادند؛ رضا رادینسب، ابوالقاسم ابوذری و حسن هادی.
مجموعه چهارم روایت فتح به سال سخت و پیچیده دفاع مقدس ربط پیدا میکند. شروع دخالت مستقیم امریکا در جنگ، شهادت حجاج ایرانی توسط عمال آلسعود و تحریمهای همهجانبه، مظلومیت رزمندگان ایرانی و اینکه همه دنیا علیه ایران بودند، همه جبهه باطل چشم در چشم با جبهه حق، سال ۶۶ و چند عملیات مهم در منطقه غرب، تصرف حلبچه و استقبال پر شور کُردهای ساکن شهر از رزمندگان ایرانی و تاوانی سخت از این بابت، بیرحمی مطلق، بمباران شیمیایی حلبچه و کشته شدن ۵ هزار مرد و زن و کودک بیگناه. صدای آقا مرتضی به عنوان راوی روایت فتح، در این مجموعه سوز بیشتری میگیرد.
و، اما مجموعه پنجم و آخر روایت فتح، نقبی به گذشته است. نگاهی دوباره به عملیاتهای پیشین از جمله کربلای ۱۰، عمیقتر و با طمأنینه بیشتر و چهار قسمت این مجموعه با عنوان «درخششی دیگر» مختص عملیات مرصاد؛ عملیاتی که پرونده منافقین را برای همیشه بست و به زبالهدانی تاریخ سپرد. حمله غافلگیرانه منافقین با حمایت لجستیکی ارتش بعث و دفاع جانانه رزمندگان در قالب یک رستاخیز دیگر، آخرین فرصت از بابت پیوستن به کاروان خوشبخت شهدا برای جاماندگان از بهشت. در میان بچههای آقا مرتضی هم یک نفر خود را به قافله رساند، حسین شریعتی از گروه به جمع شهدا پیوست. نکته قابل توجه، عناوین هر یک از قسمتهای پنجگانه روایت فتح است؛ پر از ظرافت و خلاقیت. بوی نان روستا، راه قدس از کربلا، حنابندان، چه کسی از جنگ خسته است؟ پیران توپخانه، رضا، یادی از سه دلباخته، موجیم که آسودگی ما عدم ماست، کهف گمنامی، پیام امیر و یادگار حسن و...
«با من سخن بگو دوکوهه»
شهید آوینی و گروه روایت فتح به دوران پس از جنگ تحمیلی رسیدهاند. روزگار هوشیاری پس از سرمستی، ایام دریغ از جا ماندن و سوگواری برای شهدا. دوکوهه پادگانی است نزدیک شهر اندیمشک، همان جایی که محل استقرار لشکر ۲۷ محمدرسولالله در ایام جنگ بود. حالا هفتماه پس از جنگ، گروهی از رزمندگان و فرماندهان لشکر به پایگاه برگشتهاند با انبوهی از خاطرات و داستانهای ناگفته و بازگویی آنچه بر آنها رفته است. مگر میشود در چنین محفلی نتوان از بچههای روایت فتح سراغی گرفت؟ شهید آوینی و دوستانش با این جمع همراه میشوند تا شنونده و ثبتکننده خاطراتشان باشند از همرزمان شهیدشان و حماسههایی که برای حک در قلب تاریخ خلق شده است. «با من سخن بگو دوکوهه» روایت ایثار است در ایام نه چندان بعید از جنگ و یادی از شهدایی که جای خالیشان به شدت احساس میشود.
پرواز به آسمان با «شهری در آسمان»
سفر به «شهری در آسمان» برای پرواز به آسمان، پایان خوش برای آقا مرتضی. اوج گرفتن در وقتهای اضافه. مجموعهای ۱۰ قسمتی درباره فرآیند محاصره، سقوط و آزادسازی خرمشهر از زبان فرماندهان و رزمندگان مؤثر در این واقعه، به خصوص عملیات بیتالمقدس. بازگشتی به سالهای ابتدایی دفاع مقدس و بازگویی ناگفتهها و مغفول ماندهها. روایت حماسهای بیبدیل و زاده شدن یک حماسه در اثنای بازگویی حماسهای دیگر. حماسه در حماسه.
گروه روایت فتح برای ضبط قسمت پایانی این مجموعه به فکه سفر میکنند و... انفجار یک مین عمل نکرده بازمانده از جنگ. پای شهید آوینی روی مین میرود و تصویر آرام و لبخند پرمعنای او با پایی که از زانو قطع شده، برگ زرینی برای ثبت در تاریخ میشود. آقا مرتضی را به بیمارستان میرسانند، اما او از «شهری در آسمان» عزم آسمانها کرده است. مرتضی آوینی به شهادت میرسد و خبرش جامعه را در بهت و حیرت فرو میبرد.
«با دکتر جهاد در بشاگرد»
سالهای ابتدایی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، تب کارهای جهادی، سازندگی، خدمت به محرومان و جبران گذشته. هدف هم مناطق محروم و دورافتاده است. گروه تلویزیونی جهاد سازندگی در سال ۱۳۵۹ با جهادگران همراه میشود در سفر به بشاگرد در استان هرمزگان؛ منطقهای محروم با مردمانی به شدت آسیبپذیر. شهید آوینی از فعالیت جهادگران مستند «با دکتر جهاد در بشاگرد» را در قالب شش قسمت میسازد. محرومیت منعکس شده مردمان منطقه در مستند به شدت تکان دهنده و تأسفآور است و تلاش خالصانه و بیتوقع جهادگران، به شدت قابل تحسین و امیدواری. شاید اگر جنگی بر کشور تحمیل نمیشد و همه امکانات و منابع متمرکز به محرومیتزدایی میبود، مناطق محرومی همچون بشاگرد عمرانی و آبادانی بیشتری را به خود میدیدند.
«هفت قصه از بلوچستان»
حضور دوباره با گروه تلویزیونی جهاد سازندگی در مناطق محروم و این مرتبه در بلوچستان؛ منطقهای که در محرومیت و فقدان امکانات اولیه زندگی پرسبقه است. اینجا هم جبهه است؛ جبهه سازندگی. مهم خدمت است، گیرم در زمین تبدار بلوچستان و در میان مردم نجیب، اما کم برخوردار بلوچ. شهید آوینی در سال ۱۳۶۰ رهاورد سفر به بلوچستان را در شمایل مستندی هفت قسمتی جاودان میکند که شوربختانه، امروز فقط پنج قسمت آن باقی مانده و در دسترس است با عناوین «اگه بارون نیاد هیچ»، «غربت مارگزیده»، «آزادی»، «این زمین مال منه» و «هفت خون»./1360/
منبع: روزنامه جوان
ارسال نظرات