آتشبیار معرکه تحریم حزبالله چه کسی است؟ + عکس
به گزارش خبرگزاري رسا، دولت آلمان روز پنجشنبه، ۱۱ اردیبهشت ۹۹، حزب لبنانی حزبالله را رسماً به فهرست گروههای تروریستی خود اضافه و به چهار مسجد در برلین، دورتموند، برِمِن و مونستر که ادعا میکرد مرکز فعالیت این حزب بودهاند حمله کرد. در گزارش پیش رو اطلاعات بیشتری درباره این اقدام جدید برلین، پیامدهای آن و انگیزههای احتمالی پشت این تصمیم ارائه شده است.
نیروهای پلیس آلمان همزمان با اعلام خبر اضافه شدن نام حزبالله لبنان به فهرست گروههای تروریستی دولت این کشور به چهار مرکز اسلامی، از جمله مرکز «الارشاد» در برلین (تصویر بالا) حمله کردند و وسائلی را که ادعا میشود متعلق به حزبالله بوده، توقیف نمودند
پیشینه مواضع برلین در قبال حزبالله
دولت آلمان در دوران صدراعظمی مرکل، لبنان را یکی از شرکای مهم خود در منطقه خاورمیانه تلقی میکند و این یعنی چارهای جز موضعگیری درباره حزبالله ندارد. پیش از آنکه وزارت کشور آلمان تحریم حزبالله را اعلام کند، برلین نیز طبق رویه اتحادیه اروپا میان شاخههای نظامی و سیاسی حزبالله تمایز قائل میشد، یعنی شاخه نظامی حزبالله را تحریم کرده بود، اما اجازه فعالیتهای سیاسی در خاک آلمان را به این حزب لبنانی میداد. تا پیش از اقدام اخیر آلمان، در میان کشورهای اروپایی، فقط هلند و انگلیس، به تبعیت از آمریکا، حزبالله را به طول کامل تحریم کرده بودند. این در حالی است که حزبالله اصولاً قائل به تفکیک میان فعالیتهای سیاسی و نظامی خود نیست.
در آلمان بسیاری از کارشناسان و سیاستمداران، از جمله مسئولان وزارت خارجه، از سالها قبل مخالف تحریم کامل حزبالله بودند، زیرا ارتباط با این نهاد سیاسی را برای مدیریت روابط با لبنان حیاتی میدانستند. حتی اوایل سال گذشته میلادی پس از آنکه انگلیس حزبالله را به طور کامل تحریم کرد، مقامات آلمان صراحتاً گفتند که شاخه سیاسی حزبالله را به فهرست گروههای تروریستی خود اضافه نخواهند کرد. با این وجود، تصمیم اخیر دولت آلمان ابراز علنی حمایت از حزبالله، مثلاً از طریق نمایش پرچم این حزب، در این کشور حتی در فضای مجازی را ممنوع میکند و به دولت آلمان اجازه میدهد تا هر فردی را که تلقی میکند با این گروه در ارتباط است، بازداشت یا حبس کند و اموالی را که متعلق به حزبالله میداند، توقیف نماید.
بر خلاف ادعای غربیها، حزبالله صرفاً یک گروه نظامی نیست، بلکه بخشی از نظام سیاسی لبنان است که از حمایت گستردهای نیز در این کشور برخوردار است
واکنشها به تحریم حزبالله توسط آلمان
ناگفته پیداست که آمریکا و رژیم صهیونیستی از این تصمیم آلمان استقبال کردند. مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا، در توئیتر خود نوشت: «آلمان امروز اقدام محکمی علیه حزبالله انجام داد. آمریکا متحد آلمانی ما را به خاطر تحریم این گروه تروریستیِ تحت حمایت ایران و تضمین محروم شدن حامیان آن از فضای عملیاتی تحسین میکند. ما از اعضای اتحادیه اروپا میخواهیم همین رویه تحمیل مسئولیتپذیری به حزبالله را دنبال کنند.» «ریچارد گرنل » سفیر آمریکا در آلمان که یکی از اصلیترین عاملان این تصمیم برلین به شمار میرود در اینباره در توئیتر خود نوشت: «دنیا اندکی امنتر شد.» «کمیته یهودیان آمریکا» نیز با صدور بیانیهای اقدام برلین را تحسین کرد؛ و «اسرائیل کاتز» وزیر خارجه رژیم صهیونیستی رسماً از دولت آلمان به خاطر این تصمیم تشکر کرد و خواستار تبعیت سایر کشورهای اروپایی و اتحادیه اروپا از آلمان شد.
با این وجود، اقدام دولت آلمان علیه حزبالله با واکنشهای منفی هم مواجه شد. درون خود آلمان، گروههای چپگرا در پارلمان که در گذشته نیز با تحریم حزبالله مخالفت کرده و چنین اقدامی را موجب تیرگی روابط میان آلمان با لبنان و حتی ایران دانستهاند، با این تصمیم مخالف هستند. مخالفان تحریم حزبالله در آلمان اشاره میکنند که حزبالله در لبنان مدرسه و بیمارستان احداث و اداره میکند و به مردم حقوق بازنشستگی و خدمات رفاه اجتماعی ارائه میدهد و بنابراین نه تنها یک حزب تأثیرگذار در لبنان است، بلکه به اعتقاد یک اسلامشناس آلمانی، شاید بتوان لبنان را پیشاپیش یک «کشور حزبالله» دانست.
در خارج از این کشور، دولت لبنان ضمن احضار سفیر آلمان تأکید کرد که حزبالله بخشی اساسی از ساختار سیاسی لبنان است. در حالی که دولت آلمان ادعا میکند در حال حاضر ۱۰۵۰ «عضو فعال حزبالله» در آلمان ساکن و فعال هستند، سید حسن نصرالله، دبیرکل این حزب، در سخنرانی اخیر خود تصریح کرد که حزبالله مدتهاست در اروپا فعالیت نمیکند و حمله پلیس آلمان به مساجد و مراکز اسلامی در این کشور نیز نشان میدهد که تصمیم دولت مرکل چیزی جز سر فرود آوردن مقابل خواسته آمریکا و رژیم صهیونیستی و برای اثبات سرسپردگی برلین به واشینگتن نبوده است.
دولت ایران نیز به فاصله چند ساعت از اعلام رسمی تصمیم دولت آلمان، نسبت به این تصمیم واکنش نشان داد. عباس موسوی، سخنگوی وزارت خارجه ایران، در بیانیهای ضمن یادآوری جایگاه حزبالله در دولت لبنان و اهمیت این حزب در تأمین امنیت این کشور تأکید کرد: «به نظر میآید برخی کشورها در اروپا مواضع خود را بدون در نظر گرفتن واقعیتها در منطقه غرب آسیا و صرفاً با نگاه به اهداف ماشین پروپاگاندای رژیم صهیونیستی و رژیم سردرگم آمریکا اتخاذ میکنند.»
سید حسن نصرالله، دبیرکل حزبالله لبنان، در اولین سخنرانی خود بعد از اقدام دولت آلمان، تأکید کرد که حمله وحشیانه نیروهای انتظامی آلمان به مراکز مسلمانان در این کشور کاملاً غیرضروری و صرفاً برای خودنمایی برلین مقابل آمریکا و رژیم صهیونیستی بوده است (تصویر، آرشیوی است)
آدولف هیتلر؛ اینبار در نقش ضداسلامی؟
بیراه نیست که بگوییم روابط آلمان با رژیم صهیونیستی را همچنان آدولف هیتلر تعیین میکند؛ به این معنا که این روابط تا حد زیادی (چهبسا بیش از جنبههای استراتژیک) تحت تأثیر نفرت و رفتاری است که دیکتاتور سابق آلمان نسبت به یهودیها داشت. فارغ از ماهیت واقعی «هولوکاست»، روایت غربی از این داستان نوعی حساسیت و حس «عذاب وجدان تاریخی-اجتماعی» را در احساسات مردم و حتی سیاستهای دولت آلمان در قبال رژیم صهیونیستی به وجود آورده است. به عنوان نمونه، سال گذشته گروهی از اعضای پارلمان آلمان به آنگلا مرکل فشار آوردند تا با تحریم شاخه سیاسی حزبالله، به این حزب لبنانی فشار بیاورد و اجازه جمعآوری کمکهای مردمی برای آن در خاک آلمان را ندهد. استدلال این قانونگذاران آلمانی این بود که برلین به خاطر «وحشیگریهای دوران نازی در قبال یهودیان» مسئولیت ویژهای در قبال اسرائیل دارد.
به این ترتیب، چنانکه سید حسن نصرالله نیز در سخنرانی خود اشاره کرد، تصمیم آلمان برای اضافه کردن نام حزبالله به فهرست گروههای تروریستی، اگرچه بیاساس است، اما غیرقابلپیشبینی یا غافلگیرکننده نیست. با توجه به احساسات طرفدار رژیم صهیونیستی در بخشهایی از دولت و جامعه آلمان، قطعاً راهپیمایی سالیانه هزاران آلمانی با پرچمهای فلسطین و سر دادن شعارهای ضداسرائیلی با «مسئولیت آلمان در قبال اسرائیل» در تناقض، و بلکه در تضاد، بود. شاید بتوان یکی از دلایل ممنوعیت استفاده از نمادهای متعلق به حزبالله لبنان در آلمان را نیز در همین مسئله جستوجو کرد، اگرچه دولت آلمان چند سالی میشود به طور خاص استفاده از پرچم حزبالله در راهپیمایی روز قدس را ممنوع کرده است.
طی ماههای گذشته سیاستمداران افراطی و طرفدار آمریکا و اسرائیل در آلمان، از جمله حزب محافظهکار خود آنگلا مرکل، قدرت بیشتری پیدا کردهاند. این حرکت به سوی افراطیگری نمودهای مختلفی داشته است؛ از تلاش آنها برای بر هم زدن توافق دولت مرکل با کمپانی مخابراتی چینی هوآوی درباره ساخت زیرساختهای فناوری نسل پنجم شبکههای ارتباطات همراه، موسوم به ۵ G، پس از اعتراض آمریکا گرفته تا دستورپذیری مستقیم از موساد، سازمان جاسوسی رژیم صهیونیستی، که به مواردی نظیر اتهامزنی به ایران درباره تلاش برای انجام عملیاتهای تروریستی در خاک اروپا و به ویژه آلمان منجر شده است. در مورد حزبالله نیز به نظر میآید تصمیم به تحریم این حزب را افرادی خارج از دولت و پارلمان آلمان اتخاذ کردهاند.
راهپیمایی روز قدس سال ۲۰۱۵ در آلمان؛ طی سالهای اخیر برافراشتن پرچم حزبالله در این راهپیمایی در آلمان ممنوع شده است
فشار سفیر آمریکا در برلین به دولت مرکل
آمریکا و رژیم صهیونیستی مدتها بود که به دولت آلمان فشار میآوردند تا حزبالله را یک سازمان تروریستی اعلام کند. ریچارد گرنل، سفیر آمریکا در آلمان که اخیراً توسط ترامپ به عنوان مدیر موقت اطلاعات ملی نیز انتخاب شده، به نیابت از دولت متبوعش طی سالهای اخیر و به ویژه از اوایل سال گذشته، پس از آنکه انگلیس حزبالله را یک گروه تروریستی اعلام کرد، فشار به دولت آلمان را افزایش داده بود. سفیر همجنسگرای واشینگتن که مدتها مشاور جان بولتون، مشاور جنگطلب سابق امنیت ملی ترامپ نیز بود، ۱۵ شهریور ۹۸، طی مقالهای در روزنامه محافظهکار «دی ولت» تحت عنوان «آلمان باید حزبالله را تحریم کند» ضمن انتقاد از دولت مرکل، حتی زمینههای حقوقی برای تروریستی اعلام کردن حزبالله توسط دولت لبنان را نیز به دولت این کشور گوشزد کرد. (طبق قوانین آلمان، دولت این کشور نمیتواند سازمانهای خارجیای را که در داخل آلمان شعبه یا شاخه رسمی ندارند، تروریستی اعلام و تحریم کند.)
این مقاله تند و تیز چند روز پیش از سفر «پیروز حناچی» شهردار تهران به آلمان منتشر شد و گرنل آن را اینگونه به پایان رساند: «امیدوارم شهردار حناچی، طی سفرش به برلین متوجه این همه آثار تاریخیای شود که این شهر با آنها یاد قربانیان یهودستیزی و همجنسگراهراسی را گرامی میدارد، یعنی همان احساسات تنفری که شهر او و رژیمی که نمایندهاش است آنها را ترویج میکنند.» از آنجایی که سفیر آمریکا برای فشار به دولت آلمان از اهرمهای پروپاگاندا استفاده کرده و مثلاً تروریستی اعلام کردن حزبالله را نشانهای قوی از مقابله دولت آلمان با «یهودستیزی» دانسته بود، پس از انتشار این مقاله، مقامات آلمانی وادار به واکنش به موضع سفیر آمریکا شدند. وزارت خارجه این کشور تأکید کرد که موضع برلین در قبال حزبالله لبنان قطعی نیست، بلکه «یک پروسهی در جریان» است و دولت آلمان دائماً موضع خود در قبال این حزب لبنانی را بازنگری و درباره آن با دولت آمریکا تبادلنظر میکند.
البته در سوی دیگر، «کاترین ووگلر» سخنگوی «حزب چپ» آلمان، مقاله گرنل را «تلاشی برای وارد کردن آلمان به استراتژی خطرناک دولت ترامپ در تنشزدایی در خاورمیانه» دانست و خاطرنشان کرد که آلمان با تحریم حزبالله کمکی به بهبود اوضاع امنیتی در لبنان نمیکند، بلکه مشکلاتی را برای خودش ایجاد مینماید که بعدها مانع از شنیده شدن صدای برلین در فضای سیاسی این کشور خواهند شد. وولگر تأکید کرد: «این [درخواست سفیر آمریکا برای تروریستی اعلام کردن حزبالله]باید با همان قاطعیتی که لازم است، رد شود. سیاست خارجی ما در برلین تدوین میشود، نه در واشینگتن.» با این حال، سفیر واشینگتن (یا به قول «نیلز اشمید» از رهبران سوسیال دموکرات در پارلمان آلمان «ماشین پروپاگاندای متعصب ترامپ») که آلمانیها خواستار تغییر او هم شدهاند، تنها ابزار آمریکا و اسرائیل برای تحمیل تحریم حزبالله به دولت آلمان نبود.
«برونو کال»؛ مردی که همه راهها به او ختم میشود
نه تلاشهای سفیر آمریکا و نه نقشههای موساد اسرائیل بدون داشتن یک مهره داخلی در آلمان احتمالاً به جایی نمیرسیدند. این مهره «برونو گونترام ویلهلم کال» نام دارد و رئیس «سرویس اطلاعات فدرال» یا همان سازمان جاسوسی آلمان است که با نام «بیاندی» (BND) شناخته میشود. سال گذشته میلادی وقتی گرنل، سفیر آمریکا، میخواست انتقادات شدید دولت ترامپ به آلمان درباره امضای قرارداد با هوآوی چین را به برلین منتقل و دستور متوقف کردن این قرارداد را صادر کند، میدانست که مستقیماً باید به سراغ «کال» برود. مدتی بعد، وقتی رئیس سازمان جاسوسی آلمان درباره احتمال نقش داشتن هوآوی در «نقشههای خرابکارانه» پکن هشدار داد، مخالفان چین در آمریکا و آلمان میدانستند که بُرد در چنگشان است. همین احساس را مدتی قبل مأموران و مقامات موساد که با هدف تحریم حزبالله به کال مراجعه کرده بودند، داشتند.
در حالی که شبکه «کان» («سازمان پخش برنامه عمومی اسرائیل» معادل «صداوسیما» ی) رژیم صهیونیستی طی اولین روزهای سال ۲۰۱۸ درباره همکاری موساد با سرویس اطلاعات فدرال آلمان برای دستگیری «جاسوسان ایرانی» و خنثیسازی «عملیاتهای تروریستی» در این کشور خبر داده بود، روز شنبه، ۲ اردیبهشت ۹۹، کانال ۱۲ تلویزیون این رژیم خبر داد که سازمان جاسوسی رژیم صهیونیستی پیش از تصمیم برلین به تروریستی اعلام کردن حزبالله بار دیگر اطلاعاتی را اینبار درباره «محل ذخیره مواد منفجره و شبکههای پولشویی حزبالله در آلمان» در اختیار سرویس اطلاعات فدرال این کشور، یعنی سازمان متبوع «برونو کال»، گذاشته است.
در گزارش کانال ۱۲ رژیم صهیونیستی ادعا شده است که این رژیم پس از ماهها «عملیات حساس» برای پی بردن به عملیاتهای حزبالله در آلمان، اطلاعات به دست آمده را در اختیار نهاد اطلاعاتی و آژانسهای اِعمال قانون در این کشور قرار داده است. تلویزیون رژیم صهیونیستی که به نقل از یک مقام گمنام اسرائیلی مدعی ارائه «شواهد واضح و مدارک قانونی درباره ارتباط حزبالله با فعالیتهای گسترده تروریستی» به نهاد جاسوسی آلمان شده، اشارهای به این مسئله نکرده است که چگونه «برونو کال» که سال گذشته بزرگترین مقر اطلاعاتی جهان را در برلین افتتاح کرد، برای پی بردن به فعالیتهای منتسب به حزبالله در آلمان نیاز به دریافت اطلاعات از موساد داشته است. با این حال، گزارش کانال ۱۲ رژیم صهیونیستی این سؤال مهم را که «چه ارتباطی میان موساد، «کال» و تروریستی اعلام شدن حزبالله وجود دارد؟» بیپاسخ نگذاشته است: مقام گمنام اسرائیلی صراحتاً میگوید: «برونو کال، رئیس سازمان اطلاعات آلمان، BND، دوست صمیمی موساد است.»
«برونو کال» (راست) رئیس اداره اطلاعات فدرال آلمان در کنار «آنگلا مرکل» صدراعظم این کشور مقابل بزرگترین ساختمان جاسوسی جهان با ۱۲،۰۰۰ در و ۱۴،۰۰۰ پنجره
لگد دیگر اروپاییها به جسم بیجان برجام
اقدام اخیر دولت آلمان، چنانکه پیشتر هم اشاره شد، علاوه بر روابط برلین با بیروت، میتواند بر روابط آلمان با ایران نیز تأثیر بگذارد. این نکته از چشم رسانههای آلمانی دور نمانده است که دولت روحانی در ایران اگرچه به تحریم حزبالله اعتراض میکند، اما در حقیقت به حفظ روابط با آلمان و اروپا نیاز دارد و به عبارت دیگر، در مقطع کنونی باید میان حزبالله و اروپا یکی را انتخاب کند. خبرگزاری دویچهوله در گزارش خود درباره اضافه شدن حزبالله به فهرست گروههای تروریستی دولت آلمان مینویسد: «تحریم حزبالله ممکن است روابط میان آلمان و ایران را تیره کند. با این حال، ایران به روابط خوب با آلمان و اتحادیه اروپا وابسته است و جدیدترین نمونه از این وابستگی، استفاده از «اینستکس» است؛ مکانیسم تجاریای میان اتحادیه اروپا و ایران که برای دور زدن تحریمهای آمریکا و صادرات اقلام پزشکی به این کشور درگیر با پاندمی [کرونا]طراحی شده است.»
«سازوکار حمایت از تبادلات تجاری» یا همان «اینستکس» متأسفانه نوزادی بود که از همان ابتدا مُرده به دنیا آمد، اما چنانکه مشرق نیز مانند بسیاری از کارشناسان دیگر، بارها و بارها پیشبینی کرده بود، تعریف متفاوت ایران و اروپا از «تروریسم» نیز به گُوِهای تبدیل شده که هر روز فاصله دو طرف از یکدیگر را بیشتر میکند. بعد از انگلیس، اکنون آلمان نیز به عنوان دومین امضاکننده برجام، یکی از متحدان اصلی ایران در خاورمیانه را رسماً به عنوان یک «سازمان تروریستی» میشناسد. بعید نیست که فرانسه نیز به زودی به این فهرست اضافه شود و به این ترتیب، اروپاییها که تا کنون گامی برای نجات برجام برنداشتهاند، لگد دیگری نثار جسم بیجان این توافق کنند./1360/
منبع: مشرق