بحران مشروعیت؛ معضل اصلی رژیم صهیونیستی
به گزارش سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، جامعه سیاسى یا دولت (State) در اصطلاح نوین آن متشکل از عناصر و عواملی همچون سرزمین، جمعیت، حاکمیت و حکومت است، «ملت» به عنوان عامل انسانى جامعه سیاسى و یکى از عناصر تشکیل دهنده دولت ـ کشور در ارتباط با سرزمین معین (عامل ارضى) مفهوم پیدا مى کند و در این میان بحث مشروعیت که اساسیترین و قدیمىترین مسأله حاکمیتها در طول تاریخ زندگى اجتماعى بشر بوده و هست.
شهید مطهری(ره) در این باره میفرماید: اگر حكومتي براي توجيه قدرت خود توانست يك نظريه و دليل قانع كننده و توجيه عقلاني و خردپسند ارائه كند، حكومتي داراي مشروعيت و اقتدار و وجودش مشروع و حق خواهد بود؛ در مقابل مشروعيت، غصب(Usarpation) قرار دارد كه در صورت فقدان پارامترهای مشروعيت، حكومت غاصبانه خوانده خواهد شد كه به جاي دارا بودن حق حكومت و اقتدار، تنها از قدرت و اعمال حاكميت قهري برخوردار خواهد بود.
هر نظام سیاسی برای کسب مشروعیت باید دارای جمعیت، سرزمین و منطق مشروعیت پیشینی و حاکمیت مشروع باشد؛ در صورتی که در حال حاضر یکی از مصادیق بارز حکومت غاصبانه و اعمال حاکمیت قهری و بدون هیچ مشروعیتی رژیم جعلی صهیونیستی است؛ رژیم اشغالگر قدس رژیمی است که بنیان آن غصب سرزمین فلسطین با ساکنان اجارهای و دعوت شده از سراسر دنیا با حمایت نظام سلطه و دارای حاکمیت ظالمانه و بدون قائل شدن هیچ حقی برای ساکنان اصلی فلسطین است.
عبدالوهاب کیالی در کتاب تاریخ نوین فلسطین صفحه ۶۲ مینویسد: تاکنون سندی گواه بر فروش زمین توسط مسلمانان فلسطین با رضایت و بدون اکراه و اجبار و تهدید یافت نشده، مگر زمینهایی که توسط بعضی اربابان مناطق سفد و رمله یا مناطقی دیگر که فقط شامل سه روستا می باشد، فروخته شده است.
بنابراین تقابل نظام جمهوری اسلامی با رژیم صهیونیستی به دلیل ماهیت غاصبانه و جعلی این رژیم و نادیده گرفتن حقوق مردم فلسطین و مقابله با خوی سلطه جویی و زیاده خواهی و رفتارهای غیر انسانی و وحشیانه این رژیم است که نه تنها از آن کاسته نشده، بلکه امروز نیز با شدت ادامه دارد.
رهبر معظم انقلاب، مشکل اصلی رژیم صهیونیستی را عدم مشروعیت دانسته و فرمودند: رژیم صهیونیستی نامشروع است...پایه رژیم صهیونیست در این منطقه یک پایه سست و متزلزل و غلطی است؛ این هم چیزی نیست که کلیدش دست دولتها باشد که بتوانند آن را حل بکنند... عدم مشروعیّت رژیم صهیونیستی در دل امّت اسلامی حک شده است و زایل شدنی نیست.(97/3/25)
به هر حال رژیم صهیونیستی بر اساس فساد و غصب شکل گرفته و حیات سیاسی خود را بر پایه ظلم، خونریزی و اشغال بنا نهاده است و هنوز هم از معضل مشروعیت در سطح داخلی و بین المللی رنج می برد، از اینرو روند عادی سازی روابط با اعراب، طرح معامله قرن در چارچوب پاکسازی اراضی و پروژه خاورمیانه بزرگ برای فائق آمدن بر این مشکلات و در همین راستا است، هرچند سیاست سازش برخی از دولتهای عربی با صهیونیسم به ضرر آنها و براساس رابطه برد ـ باخت است.
ویژگی کلی اسرائیل مبتنی بر سوءاستفاده، ظلم، بی قانونی و تحریک است؛ همان گونه که در پیشینه تاریخی یهودیان، همپیمان شدن با مشرکان در مقابل پیامبر اسلام(ص) و آیین توحید و در ادامه عصیانهای تاریخی آنها بوده است، در حال حاضر نیز رژیم صهیونیستی مدعی آرمان یهود است و با مدیریت و حمایت فرقههای ضاله و ایجاد نحلههای وهابی داعشی، بابیت و شیعه انگلیسی تلاش میکند جهان اسلام را به مشکلات داخلی مشغول کرده و در عین سیاهنمایی علیه اسلام و جنایت علیه مسلمانان، خواب آشفته نیل تا فرات را تعبیر کند.
هرچند صهیونیسم و فرقههای انحرافی همچون وهابیت تفاوتهای ظاهری زیادی با هم دارند، اما به نظر میرسد هر دو از یک منبع یعنی تروریسم در منطقه سرچشمه گرفتهاند، البته وهابیت نمونهای عقب افتاده و کاملا ابتدایی از صهیونیسم است، این عقب ماندگی شاید به علت تفاوت در شرایطی است که تئودور هرتزل و محمد بن عبدالوهاب در آن زندگی کردهاند؛ اما وجه مشترک آنها این است که این جریانها، جنبش سیاسی هستند که برای بازاریابی و توسعه خود از ابزار دین به صورت «نامشروع» سوءاستفاده کردهاند؛ هر دوی این جریانها با مبنای «هدف وسیله را توجیه می کند» اقدام به توسعه خود کرده و تمام جنایتهای خود را توجیه میکنند.
تلمود مهمترین مرجع و کتاب یهودیان، مملو از دستورالعمل های جنایتکارانهای است که امروز خاخامهای صهیونیست، آن را ترویج و صهیونیستها به آن عمل میکنند، مثلا کشتن کودکان فلسطینی عهدی از دستورالعمل تلمود است و صهیونیستها معتقدند باید کودکان فلسطینی را در زمان شیرخوارگی و قبل از جوانی و پیوستن به جبهه مقاومت کشت و این مشابه همان کاری است که فرعونیان برای جلوگیری از ظهور حضرت موسی(ع) با کودکان آن دوران انجام میدادند، با این تفاوت که صهیونیستها در کشتار کودکان تفاوتی میان نوزادان پسر و دختر قائل نمیشوند.
امروز عقاید یهودی و نژادپرستی برگرفته از کتاب «تلمود» در امور داخلی و ساختار اسرائیل نفوذ کرده و باعث شده که حتی شهروندانش را درجه بندی نژادی کند و از نظر نظامی و امنیتی در داخل مرزهای اشغالی با چالشهای جدی مواجه شود و اکنون میبینیم اسرائیل با بحران هویت مواجه است و هنوز نتوانسته میان گروههای مختلف یهودی که از کشورها و فرهنگهای مختلف به سرزمینهای اشغالی فلسطین آمدهاند، انسجام واقعی و هویت یکسان ایجاد کند.
هرچند رژیم صهیونیستی در سالهای اخیر با شیوههای مختلف سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی تحت حمایت آمریکا برای رسیدن به اهدافش در منطقه همچون جاانداختن سیاست یهودی سازی قدس، انتقال پایتخت از تلاویو به بیت المقدس، انتقال سفارتخانه آمریکا، حمله به سوریه و جبهه مقاومت، حمایت از داعش و مداوای مجروحان آنها در تلاویو، عادی سازی روابط با برخی از کشورهای حاشیه خلیج فارس و در حال حاضر الحاق سرزمینهای جدید به فلسطین اشغالی تلاش میکند و این روند با حمایت همه جانبه آمریکا و برخی کشورهای اروپایی و با همراهی برخی کشورهای مرتجع منطقه و انفعال برخی دیگر همراه است، چنان که امروز رژیم آپارتاید اسرائیل در آستانه زدن پرچم در برخی از کشورهای حوزه خلیج فارس است.
با این حال این رژیم امروز در بدترین شرایط ممکن در میان ملتها و در مقابله با جبهه مقاومت قرار دارد؛ خط مقاومت بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به ویژه در فلسطین و لبنان دستاوردهای بسیاری کسب کرده و با تداوم احساسات ضد اسرائیلی ملتهای منطقه و مقاومت آنها در برابر صهیونیستها، واقعیت داخلی در این رژیم را تغییر داده است و اینک به جای تحقق پروژه نیل تا فرات به مدت 14 سال است که در مثلث غزه، سوریه و لبنان محصور مانده و طرح معامله قرن و الحاق برخی از سرزمینهای اشغالی، سقف انتظارات این رژیم باقی مانده است؛ چنان که «تسفیکا فوجل» افسر عالیرتبه احتیاط ارتش این رژیم به روزنامه معاریو میگوید: «ضربات مقاومت فلسطین قویتر و دقیقتر شده و وضعیت اسرائیل از زمان جنگ 1973 هم اهانتآمیزتر شده است؛ امروز اسرائیل در بدترین و بیسابقهترین مقاطع امنیتی خود پس از جنگ 1973 به سر میبرد».
به هر حال علیرغم منفور بودن و عدم مشروعیت رژیم صهیونیستی، محور مقاومت در حوزه منطقهای از بالاترین محبوبیت، مشروعیت و تأثیرگذاری برخوردار است و همانگونه که جهان شاهد استقبال از نمادهای مقاومت و تشییع باشکوه سردار قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس بود، امروز مکتب حاج قاسم و جریان مقاومت با قرارگرفتن در ساختارهای سیاسی منطقه، بحث آزادی قدس و فلسطین را به اولویتهای حیاتی منطقه تبدیل کرده است، به گونهای که هر بازیگری به ناچار باید به نقش و جایگاه مقاومت و آزادی قدس توجه کند.
در حال حاضر آمریکا و رژیم صهیونیستی با تمام جدیت بر جنایات و اشغالگری خود افزودهاند و سعی دارند مسأله فلسطین و برند تمدنی جمهوری اسلامی را به موضوعی اقتصادی، اجتماعی و رفاهی تبدیل کرده و آن را از اولویتهای حیاتی امت اسلامی خارج کنند؛ از سوی دیگر رهبر معظم انقلاب با راهبردی دانستن موضوع فلسطین، حق رأی و تعیین سرنوشت توسط مردم اصلی فلسطین اعم از مسلمان، مسیحی و یهودی، عرب و غیرعرب را به عنوان نقشه راه ترسیم کرده و راه علاج مسأله فلسطین را دموکراسی واقعی و مورد اتفاق همه دنیا دانستند که اگر این راهبرد به عنوان یک مطالبه عمومی از سوی امت اسلام پیگیری شود، وعده صادق رهبر معظم انقلاب در نابودی این رژیم در آینده نزدیک محقق خواهد شد./908/ی702/ف
مجتبی عباسی، دبیر سیاسی خبرگزاری رسا