زبان؛ از آرایش غلیظ تا عریانی!
به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، بیست و هفتم شهریور هر سال، روز شعر و ادب فارسی است و مثل همیشه توجه همه رسانهها جلب میشود که کارشناسی دعوت کنند، یادداشت و گزارشی بنویسند، از افتخارات ادبی و فرهنگی ایران بگویند و با چند نماهنگ و موسیقی سنتی، سر و ته قضیه را هم بیاورند.
راستش بهانه و نه انگیزه نوشتن این مطلب هم همین بود. همه ما میدانیم که زبان فارسی دروازه هجوم یا تعامل فرهنگی بیگانه است و بستری برای ساخت تمدن اسلامی ایرانی. از دغدغههای رهبر فرهیختهمان برای صیانت از این قند شیرین هم آگاهیم. کافی است تا در همین پایگاه مجازی رهبر انقلاب، واژه «فارسی» را جستوجو کنید تا با سفارشهای پیاپی ایشان برای حفظ فارسی جانمان مواجه شوید؛ اما از آنجا که یک زبان در دهان همه قشری میچرخد و ذهن و دل همۀ اهالی یک سرزمین، با آن مأنوس است خوب است از صنف خودمان شروع کنیم و ببینیم ما فعالان فرهنگی، چه نیشترهایی به این درخت سترگ ریشهدار زدهایم؟!
اول از یک آفت مشترک در میان همه نهادها و ادارات شروع میکنم و آن دشوارنویسی است. اصلا از کودکی تا بزرگی برای ما جا انداختهاند که یا یک متن فارسی را با کلمات و ترکیبات تازهاش بخوانیم یا آنقدر باید حواسمان را جمع ترکیبات بلند و جملات طولانیاش کنیم که سردرد میگیریم. انگار مسابقه است که هرکس عجیب و غریبتر بنویسد و کلمات نوتر و دشوارتری به کار بندد باسوادتر است.
این مسئله برای ما بچه حزباللهیها که هر دو امام انقلابمان، ساده و روان صحبت میکنند آبروریزی است. چرا کسی این قرارداد نانوشته را حداقل بین نهادهای انقلابی پاره نمیکند که کسی عقلش در چشمش نباشد و قمپز درنکند! آقاجان ساده بگوییم و ساده بنویسیم! همه این تکلفها که از ابتدای سوادآموزی با یک ایرانی همراه است او را از زبان و لطافتهایش دور میسازد و چهره زیبای فارسی را مشوه میکند. حالا این ادا و اطوارها وقتی حادتر میشود که آقای فعال فرهنگی ما برای حفظ حالت باسوادمنشانه خود، واژگان ساخته شده و ساخته نشده فارسی را با هزار قلم آرایش در نوشتهاش ردیف میکند و وقتی میخواهد حرف بزند از یک دو جین کلمات فرنگی استفاده میکند! باور کنید دیدهام که میگویم ها!
آفت دوم از خود موسسات و تشکلهایی صادر میشود که رسالتشان را ترویج زبان و ادب فارسی قرار دادهاند. بگذارید بنیادیتر بگوییم. چرا ما اینقدر روی زبان فارسی و گسترش آن، وقت و هزینه میگذاریم؟ مگر یکی از اهداف اساسی ما، مقابله با ترویج فرهنگ بیگانه نیست؟! قطعا آری. با این وجود یادمان میرود وقتی دورهها و انجمنهای شعر و داستان و درستنویسی و ویرایش میگذاریم و حمایت میکنیم هدفمان چیست!
اگر بخواهیم زبان فارسی را منهای بار فرهنگی آن گسترش دهیم یک دروازه لخت و بیدیوار میماند این وسط. همان دروازهای که قرار بود از برج و باروی معرفت و اخلاق ایرانی و ایران زمین حراست کند. الان حتی در جمهوری اسلامی هم سخت با این مشکل مواجهیم که عدهای دارند با پول این نظام و مملکت انقلابی، شاعر و نویسنده و ویراستار و فرهیخته میشوند در حالی که به معارف اسلامی و انسانی زبان فارسی بیباورند. هرچند این جریان از گذشتهها بوده و زبان زیبا و فریبای فارسی همواره دلهای هنردوستان را مسحور کرده است، اما نباید این درّ دری که بهای خود را از دین خاتم گرفته است به دست اهریمنان بیفتد.
چه خوش گفت: قدر زر، زرگر شناسد قدر گوهر، گوهری.