سید عبدالهادی شیرازی؛ از مجاهدت علمی تا جهاد انقلابی در برابر استکبار
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، در سال اول چشم به دنیا گشودنش، پدر خود را از دست داد و میرزای مجدِّد، احیاگر قدرت فتوا، سرپرستی او را متقبل شد و پس از تمام کردن تحصیلات مقدماتی نزد میرزا علی آقا شیرازی و میرزا محمدتقی شیرازی، از سامرا راهی نجف شد.
پای درس استادانی چون شیخ الشریعه رهبر انقلاب استقلال طلبانۀ عراق (پس از فوت میرزا محمدتقی)، آخوند خراسانی و درس خصوصی سیدابوالحسن اصفهانی زانوی ادب زد، تعجبی ندارد که در جنگ جهانی اول هنگام تجاوز انگلیس به عراق همراه با استاد بزرگوارش محمدتقی شیرازی برای مقابله با متجاوزین به کربلا مهاجرت کند و بعد از فوت میرزا محمدتقی، پا به پای شیخ الشریعه رهبر جدید انقلاب به مجاهدت پرداخت.
آیت الله سیدعبدالهادی شیرازی کسی که هم پدر، جد او و هم اساتیدش، رهبران و ظلمستیزان دوران بودند و پس از همراهی دو استادش علیه تجاوز انگلیس به عراق، مخالفت خود را با حکومت و سلطنت جابر حزب کمونیست عراق و حاکم ستم پیشه آن، عبدالکریم قاسم اعلام کرد.
جنایتی بالاتر از هولاکوخان مغول و صهیونیستها!
مؤلف کتاب «مراقد المعارف» مىنویسد: در آن زمان (سال 1378 ق) سران و حاکمان عراق بهقدرى نسبت به مردم عراق ستم و جنایت مىکردند که نه هولاکو خان مغول در بغداد، این اندازه مرتکب جنایت شده بود و نه صهیونیستها در دیریاسین!
در آن زمان که عبدالکریم قاسم دست به تحریف قرآن مىزد و آیات قرآن را کم و زیاد مىکرد، آیتالله سیدمحسن حکیم به همراه آیتالله سیدعبدالهادى شیرازى فتوا به کفر حزب کمونیست عراق دادند. سیدعبدالهادی فتوایی محکم و رسا را در عموم مردم اعلام کرد که بدین شرح است: الشیوعیةُ ضلالٌ و إلحادٌ فلایَجوزُ الإنتماءُ إلیها؛ کمونیسم، گمراه و بىدین است و جایز نیست کسى بدان منسوب باشد.
آیت الله سیدعبدالهادی شیرازی
آیت الله بهجت در وصف آرامش این عالم بزرگوار میفرماید: قبل از رسیدن آقا سیدعبدالهادی شیرازی(ره) به مرجعیت، در حضور ایشان سخن از قحطی و گرانی شد، فرمود: «لِلَّهِ خَزائِنُ السَّماواتِ وَ الْأَرْض؛ گنجینههای آسمانها و زمین از آن خداست»
از سیدعبدالهادی شیرازی نقل است که وقتی کوچک بود و در سامرا با مرحوم پدرشان در خدمت میرزای شیرازی بزرگ بودند، شخصی میآید و ورقۀ سبزی به پدر آقا سیدعبدالهادی میدهد و به او هم مبلغ یک دینار میدهد، بعد ایشان ورقه را به مرحوم میرزا میدهد. در آن ورقه، به میرزای بزرگ حواله شده بود که به حامل ورقه مبلغی معادل ده دینار بدهد. پدر مرحوم سیدعبدالهادی هم یقین میکند که ورقۀ سبز با خط و امضای امام غائب(عج) بوده است!
تربیت مجاهدان فی سبیل الله
این عالم مجاهد در عمر با برکت خود علاوه بر انجام وظایف خود در عرصۀ مقابله با ظلم و جور از تربیت شاگرد هم غافل نماند و برخی از شاگردان ایشان؛ علامهمحمدتقی جعفریتبریزی، آیتالله شيخ محمود يوسفى غروى، آيتالله حاج شيخ ابوالحسن شيرازى، آیتاللهوحید خراسانی، محمدرضا مظفر و... است.
علامه جعفریتبریزی یکی از برجستهترین شاگران ایشان که به مدت هفت سال پای درس ایشان بودند، درمورد استادشان میفرماید: یکی از عالیترین ایام زندگانی من همین مدت هفت سال است که خدمت ایشان بودم. مرحوم آقاسیدعبدالهادی، مرد علم و عمل و به راستی تجسمی از معرفت و تقوا بود.
آیتالله وحیدخراسانی دربارۀ خوابی که سیدعبدالهادی دیدند، میفرماید: ایشان آن روزی که خبر وفات آقا سیدجعفر شیرازی را شنید، خیلی اندوهگین شد. من همیشه درکنار آقاسیدعبدالهادی مینشستم که سرشان را نزدیک من کرد و گفت: شب اول یکی از ماههای محرم خواب دیدم که درب خانه باز شد و دو کرسی گذاشتند.
یکدفعه امام حسین(ع) و حضرت اباالفضل(ع) داخل آمدند و روی کرسیها نشستند. حضرت عباس(ع) یک دفتری را باز کردند که اسمهایی داخل آن نوشته شده بود. سیدالشهدا(ع) به حضرت عباس(ع) گفتند فلان اسم را خط بزن و حضرت عباس(ع) آن اسم را خط زد. امام حسین(ع) فرمودند که به جای او اسم آقا سیدجعفر شیرازی را بنویس، بعد هم بلند شدند و رفتند که از خواب بیدار شدم.
صبح که شد منتظر سیدجعفر شیرازی ماندم و همین که آمد قضیۀ خواب را برای او بازگو کردم. سیدجعفر شیرازی منقلب شدند و گفتند که دیروز روز اول محرم بود که از حرم امام حسین(ع) بیرون آمدم. با خودم گفتم که چرا عمری بر سیدالشهدا(ع) گریه کردم؛ اما هیچ کسی را برای حسین نگریاندم؟ آنقدر این فکر برویم تأثیر گذاشت که دل رفتن به خانه را نداشتم. سراغ رفقایم رفتم و بالاخره یک مقتل پیدا کردم و رفتم خانه خودمان. به اهل خانه گفتم که محرم است و میخواهم روضه بخوانم و اهل خانه هم گریه کردند. همان شب هم سیدعبدالهادی این خواب را دیدند.
عصر جمعهای که به غم آلوده شد
وقتی که ایشان دار فانی را وداع گفتند مجله مکتب اسلام در وصف ایشان چنین نوشت: هنوز سايۀ شومى كه ابرهاى غم و اندوه بر اثر فقدان بزرگ پيشواى جهان تشيع حضرت آيتالله بروجردى بر دلها افكنده بود كنار نرفت، هنوز قلبها در آتش آن ضايعه بزرگ و اسف انگيز مىسوخت، هنوز اشكها نخشكيده و جراحات دلها التيام نيافته بود كه بار ديگر جهان تشيع با از دست دادن يكى از شخصيتهاى بزرگ روحانى و علمى خود در هالهاى از غم و اندوه فرو رفت.
فوت ناگهانى آيتالله عبدالهادی شيرازى كه عصر جمعه دهم صفر (22 تير ماه) در كوفه و نجف اشرف انتشار يافت و تا صبح شنبه در سراسر ممالك اسلامى منعكس گرديد، تأسف عميقى در عموم طبقات مسلمانان و شيعيان بهجاى گذارد و جامعۀ تشيّع را غرق ماتم و عزا ساخت.
در بسيارى از نقاط تعطيل عمومى شد و در تمام شهرستانها مخصوصاً در قم و نجف اشرف مراسم سوگوارى و ياد بود آن عالم عاليقدر بر پا شد و ميليونها نفر در اين مراسم شركت كردند و مراتب تجليل و احترام را نسبت به مقام شامخ آن بزرگ ابراز داشتند./ی704/ق