فریبنده با دستکش مخملی!
به گزارش خبرگزاری رسا، با اتمام ماراتن سیاسی در آمریکا و اعلام پیروزی «جو بایدن» بهعنوان رئیسجمهور از سوی رسانههای این کشور، این سؤال اکنون به شکل شفافتری مطرح است که آیا عداوت و سیاستهای خصمانه کاخ سفید علیه ایران، یک مؤلفه سیاسی و حزبی است یا یک راهبرد واحد؟ برخی معتقدند که دموکراتها وقتی در رأس قدرت قرار میگیرند، منافع کشور بیشتر تأمین میشود، درحالیکه بعضی دیگر استدلال میکنند تکلیف ایران با جمهوریخواهان به دلیل رو بازی کردن، روشنتر است.
از چهار دهه پیش تاکنون، مناسبات تهران – واشنگتن در یک نمودار سینوسی، ظاهراً دارای واگرایی و همگرایی بوده، بهاینترتیب که گاهی تنش ایران و آمریکا تا مرز تقابل نظامی پیش رفته و زمانی بحث تعامل در چارچوب توافق هستهای به میان آمده است اما در واقع، مقابله و مفاهمه در قاموس کدخدا، دو روی یک سکه و کاملاً علیه خطوط قرمز جمهوری اسلامی شکل گرفتهاند. به این مفهوم که ایران برای رفع تحریمها و اثبات حقانیت خود پا پیش گذاشته ولی حلقه تصمیم گیران آمریکا، از هر قیام و قعود و تحرکی، تضعیف کشورمان را مدنظر داشتهاند.
ماجرای ورود «رابرت مک فارلین»، مشاور امنیت ملی دولت «دونالد ریگان» به ایران در دهه 60، اذعان به نقش آمریکا در کودتای 28 مرداد، نامهنگاری اوباما به رهبر معظم انقلاب و برجام نمونههایی هستند که در دولتهای جمهوریخواه و دموکرات روی دادند اما در پی همه آنها، دست چدنی آمریکا از دستکش مخملی بیرون آمد. تقریباً نمیتوان نمونهای از رویکرد بهظاهر مثبت کاخ سفید در قبال ایران را آدرس داد که پس از آن، اقدامی علیه جمهوری اسلامی شکل نگرفته باشد که آخرین نمونه آن، اظهار تمایل ترامپ برای گفتگو با ایران و سپس، ترور ناجوانمردانه سردار سلیمانی بود.
بنابراین، سیاست خارجی رژیم آمریکا در قبال ایران، فراتر از قواعد دو حزبی و تعارض منافع با آمریکاست و فیلها و الاغها بر سر هر چه که اختلافنظر داشته باشند، در تحدید قوای جمهوری اسلامی متفقالقولاند و حول یک مدار حرکت میکنند. با این ارزیابی، فرضیه تأمین بخشی از منافع ایران از رهگذر جلوس یک رئیسجمهور دموکرات بر اتاق بیضی کاخ سفید، همواره نقض شده و راستی آزمایی در این خصوص، تکرار خطای گذشته به شمار میرود. دلایل فراوانی در خصوص وحدت رویه قرمزها و آبیها وجود دارد که به سه مورد از کدهای آن اشاره میشود.
1. «ساموئل هانتینگتون»، مبدع نظریه «برخورد تمدنها» معتقد بود که نظم نوین آمریکایی بر پایه ایجاد دشمنان جدید شکل میگیرد و برای قوام و دوام هژمونی آمریکا، «اسلام و نظامهای اسلامی» را بهعنوان دشمنان جدید این کشور برشمرد.
2. درحالیکه انتقادات بسیاری به دموکراسی آمریکایی وارد است، موفقیت الگوی مردمسالار دینی در ایران بهعنوان اساس مشروعیت انقلاب اسلامی، چالشی جدی برای غرب و متحدانش در منطقه به شمار میآید. «دانیل پاپیس»، یکی از صاحبنظران امنیت ملی آمریکا و رئیس سابق موسسه پژوهشهای سیاست خارجی این کشور صراحتاً گفته است: «امروز مسلمانان به ایران نگاه میکنند و از آن الگوبرداری میکنند. اگر این تجربه موفق شود، جسارت مسلمانان کشورهای دیگر بیشتر خواهد شد و این برای ما قابل تحمل نیست.»
3. در اسناد بالادستی آمریکا، ایران یکی از چهار تهدید عمده برای منافع این کشور در غرب آسیا احصا شده و جمهوریخواهان و دموکراتها برای محدود کردن مؤلفههای قدرت کشورمان از جمله توان نظامی و نفوذ منطقهای اشتراک نظر دارند، هرچند رویههای متفاوتی در پیش گرفتهاند.
از این رو تعارض میان آمریکا و ایران ریشهای و ورای اختلافات سیاسی و جناحی است و منطقی به نظر نمیرسد که دموکراتها برای این چالش ماهوی، مشکل کمتری با ایران داشته باشند!
این در حالی است که مصادیق قابل توجه و فراوانی در خصوص خصومت دموکراتها و شخص جو بایدن با جمهوری اسلامی وجود دارد. از بدو پیروزی انقلاب اسلامی تا حدود نیم دهه پیش (سال 95) مجموعاً 29 قانون تحریمی علیه ایران وضعشده که 22 مورد آن از سوی دموکراتها و هفت قانون از مجرای جمهوریخواهان به تصویب رسیده است. در این میان، دولت اوباما بهتنهایی 13 مورد از قوانین تحریمی ضد جمهوری اسلامی را به تصویب و اجرا رساند و رکورد فشار علیه کشورمان را شکست. ضمن اینکه عقبه کمپین فشار حداکثری ترامپ، به تحریمهایی بازمیگردد که اوباما به ویژه از سال 2012 به این سو وضع کرد.
افزون بر این، نمیتوان از خباثت بایدن در جریان ترور سردار سلیمانی گذشت. او پس از آن عملیات بزدلانه، بیانیهای در صفحه توئیتری خود منتشر کرد و وقیحانه نوشت: «هیچ آمریکاییای به خاطر کشته شدن قاسم سلیمانی ناراحت نخواهد شد و باید در دادگاه بهخاطر جنایتهایش علیه نیروهای آمریکایی و هزاران بیگناه در منطقه بازخواست و محاکمه میشد.» معاون سابق اوباما همچنین در کنار رفتارهای معنادار همچون گرفتن عکس سلفی با «جیسون رضائیان»، جاسوسی که تحت پوشش خبرنگار مشغول اقدام علیه امنیت ملی بود، صراحتاً ایران را به حمله نظامی تهدید کرده و گفته بود: «در صورت نیاز، آمریکا مخاطرات ورود به جنگ با ایران را میپذیرد.»
با در نظر گرفتن چنین شرایطی، شدت دشمنی آمریکای بایدن اگر از دوره ریاست جمهوری ترامپ بیشتر نباشد، قطعاً کمتر هم نیست. بایدن کسی نیست که بهراحتی کارتهای ترامپ را بسوزاند و بپذیرد که بدون قید و شرط به برجام بازگردد. در مانیفست حزب دموکرات و همچنین سرمقاله چندی پیش او در وبگاه شبکه خبری سی.ان.ان، بایدن و حزب متبوعش صراحتاً از اهرم توافق هستهای برای پاسخگو کردن ایران در موضوعات فرابرجامی سخن به میان آورده بودند.
در نتیجه، تقابل حقیقی در برابر زیادهخواهیهای دولت آینده آمریکا، «راهبرد مقاومت فعال» و کند کردن حربه تحریمها با نگاه به توانمندیهای داخلی است؛ همان شیوهای که ترامپ را در حسرت یک تماس از سوی ایران باقی گذاشت و کار را بهجایی رساند که «رابرت اوبراین»، مشاور امنیت ملی کاخ سفید با اذعان به ناکارآمدی فشارها، اعلام کرد که دیگر چیزی برای تحریم باقی نمانده است.