تا۱۴۰۰با کرونا
به گزارش خبرگزاری رسا، هرچه کرونا، جسارت بیشتری به خرج میدهد، تصمیمات کاغذی دولت، مضحکتر میشود. هرچه این ویروس جانی، دستش را به خون آدمهای بیشتری آغشته میکند، دولت کمالتفاتتر میشود، دستكم از رفتارها و تصمیماتش چنین برمیآید که چندان توانی را در خود احساس نمیکند تا قاطعانه و با عزمی جزم، کاری کند کارستان، بااینحال زبان به نقد میگشاید و بهرسم همیشه از آنان که تابع فرامین بهداشتی نیستند، گله میکند. دولتی که هنوز تکلیف خود را در مواجهه با کرونا نمیداند، ضمن تبرئه و سلب مسئولیت از خویش، مردم را به جنگ تنبهتن با این ویروس سرکش فرامیخواند. شمار روزانه قربانیان به مرز ۵۰۰ تن رسیده و رئیس سازمان مدیریت بحران تهران، بالغبر نیمی از جانباختگان را از آن پایتختنشینان میداند.
تصمیمات غیرقابل دفاع!
تهران عزادارترین شهر جهان است، این واقعیت را آمارهای رسمی فاش میسازد، شهری که در آن هیچ طرح و مصوبهای از صحنه کاغذ فراتر نرفته و بیشتر جنبه نمادین داشته و عملا نظارتی در کار نبوده است. مثل همین فاصلهگذاری هوشمند و جریمه افراد بدون ماسک….. از تصمیمات مضحک دولت و طرحهای کاغذی که بگذریم، پیامک وزیر بهداشت مبنی بر اینکه «کرونا تعارف ندارد!» بدجور توی ذوق میزند، باید خطاب به آقای وزیر گفت، کرونا نقاب از رخ برکشیده و تعارف که هیچ، «ساعت» فعالیت هم ندارد و هر آن میتواند پیر و جوان و کودک را مبتلا کرده و راهی دیار باقی کند. باید خطاب به آقای وزیر این نکته را هم متذکر شد که در ناوگان حملونقل عمومی و در مراکز پرتراکم جمعیتی هم کرونا با «احدی تعارف ندارد» و پایان فعالیت همه خطوط داخلی مترو در ساعت ۲۰و ۳۰ دقیقه و خط متروی کرج و گلشهر تا ساعت ۲۰ «به قیمت جان مردم» تمام میشود و این تعبیر درستی است که «اقبال شاکری»، عضو مجمع نمایندگان تهران از این تصمیم داشته است. البته «زهرا صدراعظم نوری»، عضو شورای شهر این اقدام شهرداری را تلویحا فاقد وجاهت خوانده و صراحتا گفته، این تصمیم بدون مشورت آنان انجام گرفته است. «صدراعظم نوری» در گفتوگو با «فارس» از تهیه نامهای به حناچی توسط اعضای کمیسیون سلامت و حملونقل شورای شهر تهران خبر داده، در این نامه از حناچی خواسته شده که شرایط حملونقل عمومی را دقیقتر رصد کند و موضوع کاهش ساعات حملونقل عمومی بازنگری و اصلاح شود.
«علی اعطاء»، سخنگوی شورای اسلامی شهر تهران، این نوع تصمیمگیریهای خلقالساعه را نهتنها باعث کاهش شیوع کرونا نمیداند بلکه باور دارد چنین اقدامی، ازدحام بیشازحد جمعیت را در ساعات پایانی فعالیت ناوگان حملونقل عمومی به دنبال خواهد داشت و موجب نارضایتی شهروندان میشود. این سخنان موردپذیرش «فرنوش نوبخت»، مدیرعامل شرکت بهرهبرداری متروی تهران نیست. او با اشاره به اینکه آمار مسافران مترو در پایتخت به ۷۴۰ هزار نفر در روز رسیده، گفته است، کاهش ساعات کاری مترو آمار مسافران را افزایش نمیدهد، اما چندان تحلیل و ارزیابی این موضوع دشوار نیست که وقتی به مدت یکماه، همه مراکز بهجز مراکز و مشاغل ضروری رده شغلی یک، از ساعت ۱۸ تا روز بعد، تعطیل میشود و ضمن تمدید ممنوعیت فعالیت اصناف گروه ۳ و ۴، فعالیت واحدهای صنفی گروه ۲ به مدت یکماه فقط تا ساعت ۱۸ امکانپذیر است، ايستگاههای مترو شلوغتر میشود، حالآنکه پیش از ارتکاب چنین خطایی، مترو در ساعت ۷ – ۶ با جمعیت کثیر مسافران روبهرو نبوده است و این موضوع بهجای آنکه آغاز یک تغییر مثبت و کاهش جمعیت باشد، به شکلگیری و گسترش جابهجاییها در ساعتی مشخص منجر شده که بیشتر به هجوم میماند. روز گذشته، «فرنوش نوبخت» در پاسخ به گلایههای شهروندان از عدم امکان رعایت فاصله اجتماعی در بسیاری از ایستگاهها به دلیل محدودیت زمانی، از رصد وضعیت در ایستگاههای مختلف خبر داده و به خبرگزاری «فارس» گفته، «برنامه جدید قابل ارزیابی و بررسی است و اگر نتایج موردنظر به دست نیاید تمهیدات لازم و یا تغییرات احتمالی را انجام میدهیم.»
بنابراین تازهترین تدابیر ستاد ملی مقابله با کرونا، مخالفانی سرسخت دارد و این ابراز مخالفتها از سر بیتدبیری کسانی است که انگار درکی از صورتمسئله کرونا ندارند. تاکنون هر طرح و برنامهای که به تصویب رسیده، پایان خوشی نداشته و به دلیل عدم قابلیت اجرا و نبود نظارتهای لازم و کافی، تصمیمات تازه به سرنوشت محدودیتهای گذشته دچار شده و کارنامه دولت را در نبرد با ویروس نامیرا غیرقابلدفاعتر کرده است.
هیچ شهری در جهان مثل تهران مرگومیر ندارد/ موافقت استاندار با تعطیلی پایتخت
کرونا روزبهروز بیشتر منتشر میشود، مردم روزبهروز بیشتر مبتلا میشوند و آمارها هم روزبهروز جهش مییابد که البته وضعیت تهران، بهمراتب نگرانکنندهتر است، آنقدر نگرانکننده که رئیس شورای شهر تهران میگوید، «هیچ شهری در جهان مانند این روزهای تهران مرگومیر ندارد.» و ۶۵ رئیس دانشگاههای علوم پزشکی به وزیر بهداشت نامه نوشته و خواستار تعطیلی دوهفتهای پایتخت شدهاند. ایرج حریرچی، معاون کل وزارت بهداشت هم علت اصلی و اول فوت در کشور را کرونا دانسته و به این مسئله معترف است که تا وقتی آی سی یوها پراست، کارهای مقطعی جوابگو نیست و حتما باید تعطیلی کامل اجرا شود. آنطور که این مقام ارشد وزارت بهداشت گفته، نیروهای مسلح همنظرشان همین است، اما تا لحظه نگارش این متن، نسخه تعطیلی، جایی در تصمیمات دولت و ستاد ملی مبارزه با کرونا ندارد. اینکه چرا حرف حساب جامعه پزشکی چندان خوانده نمیشود و پایتخت با وضع قرمز این روزهایش همچنان باید تاوان بدعملی و بیعملیها را بدهد، پرسشی است که پاسخ درخوری برایش نیافتیم و گویا تا اطلاع ثانوی باید از شیوه سیاستگذاری مسئولان حیرت کنیم. انوشیروان محسنیبندپی، استاندار تهران، روز یکشنبه از پیشنهادی سخن گفت که برای تعطیلی دوهفتهای تهران داده شده اما به گفته او، «هنگامیکه ابعاد تعطیلی موردبررسی قرار گرفت، تصمیم گرفته شد فعالیت گروههای ۲، ۳ و ۴ از ساعت ۱۸ به بعد متوقف شود!» استاندار تهران در تازه ترین اظهارنظر خود، با عقب نشینی از مواضع پیشین، موافقت اش را با تعطیلی دو هفته ای این کلانشهر ابراز داشته و خبر از بررسی این پیشنهاد در ستاد ملی کرونا داده است تا پس از تصویب، ابلاغ شود. محسنی بندپی خاطرنشان کرده است که تاکنون این پیشنهاد در ستاد ملی بررسی نشده و این ستاد باتوجه به اینکه ۶ هزار و ۵۰۰ نفر در تخت های بیمارستانی تهران بستری هستند، از هر اقدامی که بتواند از بار مراجعه به مراکز درمانی بکاهد، استقبال می کند.فعلا چیزی مشخص نیست و تا به اینجای کار دولت به هر دری زده تا زیر بار تعطیلی تهران نرود که تا حدود زیادی به دوگانه اقتصاد و معیشت بازمیگردد و در نظر دولتیها، کفه ترازو باید به نفع «اقتصاد» سنگینتر باشد. بااینحال، محمدعلی محسنی بندپی، عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی، با تأکید بر اینکه کرونا موضوعی است که با تعطیلی دوهفتهای حل نمیشود گفته: «برای مقابله با کرونا محدودیتها و پروتکلهای سختگیرانه حداقل چهار تا پنج ماه آینده ادامه پیدا کند تا شاهد کمتر شدن میزان مبتلایان باشیم.» در نقطه مقابل، حسینعلی شهریاری، رئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی احتمال داده که طرحی دوفوریتی برای تعطیلی تهران و کلانشهرها ارائه شود. شهریاری پیشنهاد این تعطیلی را به ستاد مبارزه با کرونا داده است و به گفته وی، اگر این بیتفاوتی بهخواسته کارشناسان ادامه داشتهباشد مجلس طرح دوفوریتی برای تعطیلی تهران را به صحن پارلمان میآورد.
مردم مراقب سلامتیشان باشند، دولت به فکر نیست
برخی از اعضای ستاد ملی مبارزه با کرونا گیج و سردرگمند و قادر به درک این مسئله نیستند که چرا با تعطیلی تهران مخالفت میشود. «مینو محرز» ازجمله همانهاست و عواقب این عدم تعطیلی را غیرقابلجبران میداند و در گفتوگو با «رسالت» از مردم تقاضا میکند، حالا که مسئولان به فکر سلامت آنان نیستند، خود، دلسوز سرمایه ارزشمندشان یعنی سلامتی باشند.
آنچه از این سخنان می توان برداشت کرد، این است که ما حالا حالاها همنشین کروناییم و معلوم نیست، کی از شر این ویروس خلاص خواهیم شد اما قابل حدس است که با بی خیالی های دولت، دستکم تا ۱۴۰۰ ما میزبانیم و کرونا میهمان، پس باید خودمان از خودمان مراقبت کنیم.«محرز» ابراز نگرانی میکند، از بابت آمار جانباختگان و مبتلایان. آمارهایی که دیگر ثبت رکورد تازه نیست و شمار قربانیان روزانه، اگر به تعداد سقوط یک هواپیمای مسافربری و تلفات جنگ هم باشد، باز صرفا برای ما عدد است، عددی که بسیار راحت و آسوده بر زبان میآوریم و ککمان هم نمی گزد، انگار اتفاق خاصی نیفتاده، بدون اندکی تفکر و تأمل، از کنارش رد میشویم… کرونا دیروز ۴۶۲ نفر دیگر را به کام مرگ کشاند، مقایسه کنید با زلزله کرمانشاه که ۶۲۰ کشته داشت و سه روز عزای عمومی اعلام شد، حالا هرروز بالغبر ۴۰۰ نفر، رخ در نقاب خاک میکشند و ما عین خیالمان نیست، نه تصمیمات درست و درمانی اتخاذ میکنیم و نه بر مصوباتی که آنان را لازمالاجرا میدانیم، نظارت صحیحی صورت میپذیرد و اصلا برنامهها و سیاستهایمان به مویی بند است، امروز محدودیتی را اعمال میکنیم و فردا پیگیر نظارت بر اجرای آن نیستیم. «محرز» برایش عجیب است که «رئیسجمهور در کسوت رئیس ستاد مقابله با کرونا بهرغم آگاهی از وضعیت بحرانی تهران و کلانشهرها، ابتکار عمل به خرج نمیدهد. هزینههای قرنطینه و تعطیلی آنقدر گسترده نیست که دولت از آن هراس دارد، درحالحاضر سیستم نظام سلامت ما روزهای فاجعه باری را سپری میکند، دولت میتواند بهجای هزینه برای درمان بیماران کرونا که میلیونها تومان است، برای سلامت مردم هزینه کند، یعنی با تعطیلی کلانشهرها، بحران را مدیریت کند، وگرنه خسارتهای احتمالی قابل جبران نیست.» به اذعان این عضو ستاد ملی مبارزه با کرونا، «هماکنون با محدودیت ساعت کاری، مردم طول روز به مراکز مختلف هجوم میبرند و این به انتشار بیشتر ویروس میانجامد. این چه تصمیماتی است که گرفته میشود؟»
سیاستهای دولت در پیکار با ویروس یکی پس از دیگری شکست میخورد و حاصل این شکستهای پیدرپی، آمارهایی است که سیما سادات لاری در قامت سخنگوی وزارت بهداشت، هر روز ساعت ۲ بعدازظهر ارائه میکند. او روز چهارشنبه «از شناسایی ۱۱ هزار و ۷۸۰ بیمار جدید کرونایی در شبانهروز گذشته خبر داده و گفته: در ۲۴ ساعت گذشته، ۴۶۲ نفر دیگر از افراد مبتلا فوت کردند» و با این حساب، مجموع جانباختگان این بیماری به ۳۹ هزار و ۶۶۴ نفر رسیده است!
دولت، مردم را در وضعیت دوگانه اقتصاد و سلامت قرار داده است
شاید بتوان این سیر صعودی و سرکش آمارها را محصول یک چرخه معیوب دانست که باعث شده مردم طالب تمرد از تصمیمات دولت باشند و از آنسو، دولت و فرماندهی مقابله با کرونا در کشور هم نهتنها کارنامه درخشانی از خود برجای نگذاشتهاند بلکه نتوانستهاند مردم را اقناع کرده و ملت را با خواستههایشان همراه کنند. «آیدین ابراهیمی» از «پژوهشگران اجتماعی» این تحلیل را قبول دارد اما در گفتوگو با «رسالت» ابعاد دیگری از این موضوع را روشن میکند.
او تأکید میکند که دولت برنامه مدون و مشخصی ندارد و گاهی با اولویت اقتصاد و گاه سلامت با واژگان بازی میکند و در تصمیم اخیر هم کاملا مشخص است که بسیار امتناع میورزد از اینکه کل مراکز تعطیل شود و گویی نمیخواهد فرصتی به جامعه پزشکی و مردم بدهد تا این شرایط سخت را بهنوعی تاب بیاورند و از سر بگذرانند. تصور میکنم بهجز مسائل اقتصادی، استراتژی دولت برخلاف آنچه ادعا میکند، این است که مردم را در یک وضعیت دوگانه قرار بدهد تا مدام در چالش بین اقتصاد و سلامت سرگردان باشند و در این چالش، دولت بتواند برنامههای خود را عملیاتی کند و مدعی شود که هم اقتصاد را بهپیش میبرد و هم به فکر سلامت مردم است؛ ولی از آنسو، جامعه پزشکی هم علیرغم اینکه همیشه از اقتدار لازم و کافی برخوردار بوده، در مقابل نهاد اقتصاد و بازار، آن اقتدار سنتی خودش را ندارد. وقتی واژه بازار را به کار میبریم، منظور مراکز دولتی است که در حوزه نظام بازار تعریف میشوند، یعنی بحث سود اقتصادی در اینجا مطرح است. ما باید ببینیم که واقعا چه کسانی در تیم تصمیمگیری ستاد کرونا هستند و این افراد طبق چه محاسباتی تراکم در یک ساعاتی را جایگزین قرنطینه کردهاند. به نظر میرسد که برای دولتیهای ما فقط توجیه اقتصادی مطرح است تا مجبور نباشند به خاطر تعطیلی و قرنطینه، تزریق منابع به اقشار ضعیف جامعه داشته باشند و بودجهای اختصاص بدهند.
«ابراهیمی» بر این موضوع تأکید دوباره دارد که تفکر دولت، اقتصادمحور است اما نه اقتصادی که مبتنی بر سلامت مردم باشد بلکه اقتصاد بازار، درواقع چرخش پول و سرمایه در اولویت است. این موضوع قابل کتمان نیست و در چنین وضعیتی چه انتظاری از دولت داریم؟
این پژوهشگر اجتماعی به مسئله دیگری هم اشاره دارد، «به تناقض در گفتههای بعضی از مسئولان و ارائه طرحها و برنامههای فکر نشده که سبب شده، برخی از مردم درک درستی از میزان حاد بودن شرایط پیدا نکنند و مصداق آن، همین ارائه مجوز برای برگزاری کنسرت در تهران است. ظاهرا نباید درجایی تراکم جمعیت باشد و مسئولان نظام سلامت نسبت به دایر بودن مراکز شلوغ مخالفت کردهاند اما همانطور که گفتم، اقتصاد برای دولت بسیار حائز اهمیت است، بالطبع گردش مالی وزارت ارشاد مبتنی بر برگزاری همین مراسمهاست و در صورت لغو یا توقف، گردش مالی این وزارتخانه از بین میرود و از طرفی برپا بودن این مراسمها به دولت سود میرساند و بهدلیل همین دادوستدهای اقتصادی، بعضا تصمیمات دوگانه گرفته میشود و یا برروی محدودیتهای اعمالشده بهدرستی نظارت لازم صورت نمیپذیرد.»
بیاعتبار شدن مسئله حکمرانی و دولت
سوای همه اینها، تصمیمات و محدودیتهایی که مدام تغییر میکند و بعد به دلیل عدم ضمانت اجرایی و نظارت درست از ناحیه مردم جدی گرفته نمیشود، «بیاعتبارشدن مسئله حکمرانی و دولت را نزد مردم در پی دارد.» «ابراهیمی» بابیان این عبارت توضیح میدهد: «ما باید نگاهی مقایسهای با سایر کشورهای جهان داشته باشیم، بهغیراز چین که نظارت صددرصدی و کامل بر رعایت پروتکلهای بهداشتی و قرنطینه داشته، در سایر نقاط بسیاری از دولتها قادر نبودهاند نظارت کامل و جامعی داشته باشند اما این مسئله، اتخاذ تصمیم قاطع را از دولتها سلب نمیکند. دولت ما میتواند با مصوبات درست، اعتماد عمومی را جلب کند. بهعنوانمثال همین تعطیلی دوهفتهای تهران که خواست افکار عمومی است، باید اجرایی شود.»
اگر دوگانگی در تصمیم و اتخاذ تصمیمات متزلزل را کنار بگذاریم، مرحله سوم، اجرا نکردن آن است که بهدرستی از سوی «ابراهیمی» مطرح میشود: «دولت این سه مرحله را بهطور کامل طی میکند تا بهکل اعتماد مردم از بین برود. یعنی هم تصمیمات دوگانه میگیرد و هم این تصمیمات از کارشناسی لازم برخوردار نیست و مهمتر از همه این است که اجرایی نمیشود. بنابراین مردم میبینند که نه نهاد ناظری وجود دارد و نه نهاد قاطعی و نه حتی قانونی برای جلوگیری در کار است و برخی شهروندان به دلیل اخلاقمداری و منضبط بودن، اینها را رعایت میکنند و این واگذار کردن مسئله عمومی به اخلاق، آنهم در جامعهای که شرایط اضطراری دارد، نه پسندیده است و نه پاسخگو، بنابراین در چنین وضعیتی باید هرروز منتظر بالا رفتن آمارها باشیم.»