مهمترین شاخصههای رویکرد تمدنی به پژوهش
به گزارش خبرگزاری رسا، حجتالاسلام حیدر همتی، مدیر مؤسسه آموزش عالی حوزوی امام رضا(ع)، یادداشتی را درباره شاخصههای رویکرد تمدنی به امر پژوهش برای ایکنا ارسال کرده که متن آن از نظر میگذرد؛
یکی از کلیدواژههای گام دوم انقلاب اسلامی حرکت به سمت تحقق تمدن نوین اسلامی است. در گام دوم انقلاب اسلامی تمدنسازی و جامعهسازی از عناصر کلیدی و مهم در فرمایشات مقام معظم رهبری است. در این میان چگونه پژوهشی میتواند در تمدنسازی نقشآفرین باشد؟ برخی از پژوهشگاهها و مؤسسات به نوعی خودشان را مخاطب فرمایشات مقام معظم رهبری دانستهاند و حلقههای پژوهشی و گروههای پژوهشی را بر پایه تمدنپژوهی ایجاد کردهاند.
اولین پرسش این است که چگونه میتوان میان پژوهش و تمدن نسبت برقرار کرد. وقتی بحث ساخت تمدن نوین اسلامی گفته میشود، نباید ذهنها و پروژههای پژوهشی صرفاً معطوف به شناخت تمدن، چیستی تمدن و تاریخ تمدن باشد. اینها حل مسئله در حوزه تمدن نیست بلکه باید رویکرد تمدنی در تمام پروژههای پژوهشی حاکم باشد.
حال شاخصهای رویکرد تمدنی به پژوهش چیست؟ ابتدا لازم است برخی مفاهیم اولیه را تبیین کرد. رویکرد با مفاهیمی مثل دیدگاه و بینش به کار میرود. نگاهی در پشت صحنه ذهن و اندیشه افراد وجود دارد و قبل از مواجهه با این موضوعات، این پیشفرضها و این نگاهها در انسانها وجود دارد و موضوعات مطابق با همان نگاه مورد تحلیل قرار میگیرد. به طور مثال موضوعی با رویکرد تاریخی و موضوعی با رویکرد جامعهشناسی و موضوعی با رویکرد فلسفی، دینی، کلامی یا فقهی تحلیل میشود. در میان رویکردها، رویکردی است به نام رویکرد تمدنی یعنی موضوعات از حیث تمدنی مورد تحلیل و ارزیابی قرار میگیرد. این هم یک رویکرد در بحثهای مطالعاتی است که کمتر به آن توجه شده است. شاید در سالهای اخیر با بحثهای روشنفکری با رویکرد دروندینی و بروندینی تا حدودی در جامعه گفتمانی پژوهشی جا افتاده است. وقتی بحث تمدن پیش میآید برخی افراد دنبال گذشته تاریخی خودشان میگردند یا اینکه دنبال کاروانسراهای شاه عباس و قاجاریه میگردند. وقتی مقام معظم رهبری در سخنرانی در دهه هفتاد فرمودند: فرهنگ را اصلاح کنید و دنبال تمدن باشید، یک عده دنبال احیای کاروانسراهای شاه عباسی رفتند، در حالی که رویکرد، یک نگاه متفاوت نسبت به موضوعات مختلف است.
دومین مفهوم، مفهوم تمدن است. در بحث تمدن هم اختلافاتی در ارتباط با اینکه تمدن چیست و مؤلفههای یک تمدن را چه چیزهایی تشکیل میدهند وجود دارد. گاهی اوقات مؤلفههای سختافزاری و گاهی اوقات مؤلفههای نرمافزاری تعریف کردهاند و گاهی اوقات در مورد نسبت تمدن با فرهنگ اختلافاتی وجود دارد ولی باز در اینجا منظور از تمدن تعریفهای متداول در این قسمت نیست. وقتی میگوییم رویکرد تمدنی یعنی موضوع را با رویکرد تمدنی نگاه کنیم.
حال چه ویژگیهایی در نگاه تمدنی است؟ چندین مؤلفه اساسی در خود تمدن وجود دارد؛ مثلاً اینکه نگاه تمدنی نگاه نظاممند است. از گزارههای متشتت تمدن به وجود نمیآید. به طور مثال، گاهی در بحثها و در چشمانداز نویسیها و سیاستگذاریها پیشنهادهایی میدهند مثلاً رسیدن به قدرت مهندسی برتر؛ از این رو مثلاً برجی مانند میلاد ساخته میشود تا قدرت فنی و مهندسی را نشان دهد اما در چندین کیلومتر آن طرفتر خانههایی ساخته میشود که ۱۰ سال هم دوام ندارند. این نشان میدهد نگاههای تکگزارهای به موضوعات پیشرفت وجود دارد، در حالی که نمیتوان پیشرفت تکجهتی را تمدنسازی نامید بلکه همه مؤلفهها باید در کنار هم پیشرفت کند.
در نگاه نظاممند گزارههای مختلفی که با هم در ارتباط هستند مثل سیاست، اجتماع، اقتصاد و فرهنگ در کنار هم دیده میشود. اگر در اقتصاد پیشرفت حاصل شود اما در فرهنگ پیشرفت حاصل نشود به آن تمدنسازی اطلاق نمیشود. از این رو در رویکرد تمدنی به پژوهش نظاممند دیده میشود.
نکته دیگر در تمدن، بحث نیاز انسان است. تمدن در پاسخ به نیاز انسان است. نیازهای هر جامعه در فرایند تحول و تکامل، مختلف است. اگر تمدنی رضایت و نیازمندی را در جامعه ایجاد کرده باشد، ماندگاری و تداوم هم خواهد داشت. حال اگر پژوهشهای مختلف یا پروپوزالهای مختلف را بخواهیم با شاخصههای تمدنی مورد ارزیابی قرار دهیم باید چندین مؤلفه در این پروپوزالها و در این تحقیقهای پژوهشی مورد لحاظ قرار بگیرد.
مطلب بعد اینکه حرکت به سمت تمدنسازی نیازمند ایجاد رویکرد تمدنی است، نه ایجاد پژوهشگاه یا نشریه یا گروه علمی در کنار دیگر گروهها، بلکه باید هر آن چیزی که وجود دارد را با رویکرد تمدنی می توان بازخوانی کرد لذا ما پژوهش را میتوانیم با رویکرد تمدنی بازخوانی کنیم.
بنابراین، وقتی میگوییم رویکرد تمدنی به پژوهش، یعنی داشتن رویکرد جامع پژوهش تمدنی. وقتی کسی مسئلهای را حل میکند همه امور را در نسبت با این مسئله میبیند. به طور مثال اگر مسئله شما اقتصادی است برای حل آن و نظر درباره آن باید تبعات آن را در فرهنگ اجتماع و سیاست هم در نظر بگیرید. اگر این محورها را دیده باشید میتوان گفت این پژوهشی تمدنی است.
دومین شاخصه، داشتن رویکرد کلان است. رویکرد کلان به این صورت است که گذشته، حال و آینده را در نظر بگیرید؛ یعنی در یک مسئله، باید پیشینه و گذشته را دید، باید حال را هم در نظر گرفت و پاسخی برای آینده نیز در نظر فراهم کرد.
سومین شاخصه در ارتباط با رویکرد تمدنی به پژوهش این است که مسئله آن عینی است؛ یعنی در این رویکرد، پژوهشگر مسئله خود را از کف خیابان پیدا میکند. این کف خیابان یک کلیدواژه در الهیات تمدنی است. امروز این اصطلاح در الهیات اجتماعی مسیحی هم استفاده میشود که به آن الهیات خیابانی میگویند؛ یعنی مسئله را از کف خیابان پیدا میکنند. گاهی اوقات در موضوعات مختلف میبینید که دانشپژوهان موضوعاتی را در لابهلای کتابها انتخاب میکنند که کارایی خیلی مناسبی با امروزه ندارد. در زندگی روزمره شما با یک مشکلاتی روبرو هستید که آنها مسئله میشود، لذا رویکرد تمدنی مسئله خود را از کف خیابان انتخاب میکند.
در ورود به مسئله نیز باید نظریه کلان داشت. توجه به نتیجهگرایی و پیامدگرایی و غایتگرایی و کارکردگرایی از شاخصههای رویکرد تمدنی به پژوهش است. از این رو نگرش تمدنی رویکردی است فراگیر و جامع که در آن تحولات در مقیاسی کلان و در نسبت با دیگر حوزهها مورد مطالعه و تحقیق قرار میگیرد و از تحلیلهای تکعاملی پرهیز میشود. در نگاه تمدنی است که مأمن و طریق نهادینه کردن اجتماعی یک فکر، آن هم در گسترهای وسیع، ممکن میشود. در مقابل، نبود نگرشهای عینی و تمدنی موجب میشود که مسائل اجتماعی با نگاهی انتزاعی مطالعه شده و راه کارهای ذهنی برای حل معضلات تمدنی پیشنهاد شود.