خیز دشمن به سوی دژ نفوذناپذیر قلب جوانان
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، ماجرای لایو اینستاگرام ماجرای زخم کهنهای است که این روزها سرباز کرده معلوم است که به چند محکومیت از ناحیه وکلای مجلس که از صندلیهای سبز خود نیمخیز میشوند و چند محکومیت از ناحیه حوزههای علمیه ختم میشود و درنهایت زهرا چخماقی در گزارش ویژه خبر بیست و سی ۳ دقیقه روند ماجرا را مطرح میکند و حال بخشی از مردم را خوب میکند که پرونده این قائله ختم به خیر شد.
حکایت ۱۰ سال کار محتوایی دشمن با ۲ دقیقه گزارش آنهم با عمق کم مگر قابلحل شدن است. اگر شورای عالی فضای مجازی سرسوزنی دغدغه داشت بیشک میبایست در این واقعه دردناک خودی نشان میداد؛ اما بطن ماجرا چیز دیگری است، لایه پنهان این داستان حکایت از نفوذ دارد، نفوذی که رهبر معظم انقلاب در لایههای مختلف آن تشریح کردند و مهمترین نفوذ را نفوذ فرهنگی دانستند و در مقاطع مختلف از نهادهای مختلف این مسأله را مطالبه کردند، اما کو گوش شنوا؟
مگر میشود در مقابل مسألهای که با آتشبار غرب و دشمنان داخلی و خارجی نظام در حال پشتیبانی است را با تفنگ آبپاش ایستاد و مقاومت کرد. باور بفرمایید مسؤولان محترم که مقاومت در زمین اقتصاد معنا دارد نه فرهنگ باور کنید فرهنگ مقاومتی نداریم البته مقوله فرهنگ مقاومت حکایتی دیگر دارد، اما مانند اقتصاد مقاومتی فرهنگ مقاومتی نداریم بدون شک اگر کوتاه بیاییم آراممان نمیگذارند.
ماجرای لایو آن پسر ۱۴ ساله زنگ هشدار عجیبی بود برای تأمل کنندگان کسانی که تاریخ سی چهلساله گذشته را تورق کرده باشند میدانند در روزگاری نهچندان دور نوجوان ۱۴ ساله ما در میدان جنگ فتح الفتوح میکردند، اما در حالا در عرصه جنگ نرم باتدبیر مسؤولان خاکریز را به دشمن تقدیم کردهایم.
این جمله نهاد انسان را به آتش میکشد که جنگ را با ۱۵ سالهها بردیم، اما فرهنگ را به ۷۰ سالهها باختیم. سخن از بازنده بودن انسان را رنج میدهد و این از ویژگیهای حقیقت است.
وقتی نهاد خانواده بهصورت مستقیم هدف قرار میگیرد چه باید کرد. خانواده بهعنوان کوچکترین نهاد اجتماعی در تندباد تحدید نسل دچار بحران بود و حالا با ضربه نهایی فضای ولنگار مجازی در حال فروپاشی است. خانوادهای که پیش از اسلام شاکله خود را در ایران مستحکم کرده بود و بعد از اسلام حریم خویش را بیش از گذشته حفظ گرده بود حالا دستخوش بیتدبیری و خوابآلودگی عدهای قرارگرفته که تنها نای دفاع و درمان ندارند بلکه زبانشان به عذرخواهی از مردم نمیچرخد.
البته مدیریتشان هزینهبر است و از اینکه در وادی فرهنگ قرارگرفتهاند ناراحتاند هرازگاهی ندای کمبود بودجه سر میدهند و خود را در پشت جمله کلیشهای این مسأله که "فرهنگ ارتباط مستقیم با اقتصاد دارد" پنهان میکنند.
طبیب حاذق کجاست؟ آن طبیبی که وقتی علائم را ببیند پی به درد برده و مشغول درمان شود؟ بدون شک مرض مسری فضای مجاری این روزها تا مغز پیشروی کرده و هر کس بهغیر از این نظری داشته باشد بدون شک بسیار خوشبین است.
درمان این معضل چندان پیچیده نیست، نخست توجه به شبکه ملی اطلاعات و دوم آموزش. چگونه است که زوجهای جوان برای ازدواج کلاس تنظیم خانواده اجباری میگذرانند و کلاس مشاوره پیش از ازدواج برای آنها ضروری است، اما کلاس سواد رسانهای برای آنها ضرورتی ندارد؟ این در حالی است که بیش از نیمی از آمار طلاق در کشور به دلیل خیانتهای بر خواسته از فضای مجازی است؟
ایکاش روزی برسد که شورای عالی فضای مجازی مجبور شود گزارشی از عملکرد خود را به مردم نشان دهد. بیشک مردم بیصبرانه منتظر آن خواهند بود.
اما چنانکه گفته شد مرض تا مغر را در برگرفته و، اما هنوز به قلب نرسیده است قلب همانجایی است که همان جوان غافلی که بیفکری مسؤولان کارش را به قهقرای فضای مجازی کشانده؛ او را در ماه محرم داغدار امام شهیدش میکند. قلب همان انگیزه دهندهای است که وقتی اراده کند جوان بیگناهی که در چاه فضای مجازی گرفتارشده را به تشییع سردار سلیمانی فرامیخواند.
مسؤولان عزیز قلب جوانان آخرین پایگاه است لطفاً آن را به دشمن تقدیم نکنید.