۰۷ بهمن ۱۳۹۹ - ۱۲:۲۳
کد خبر: ۶۷۳۲۲۱
یادداشت حجت الاسلام شریفی؛

دروغ‌های متراکم ديده‌بان های شفافيت و عدالت!

دروغ‌های متراکم ديده‌بان های شفافيت و عدالت!
دوستان عزيز باور کنيد دوربين‌هاي ديده‌باني‌تان ايراد دارد؛ فکري کنيد، و الا دير يا زود متوجه خواهيد شد که اين راهي که در پيش گرفته‌ايد به ترکستان است.

به گزارش سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، جناب احمد توکلي، که مدتي است با تأسيس سازماني مردم‌نهاد با عنوان «ديده‌بان شفافيت و عدالت»دوربين شفاف‌سازي و عدالت‌طلبي را بر چشمان خود زده است، با مشارکت معاون آموزشي‌شان جناب حسين رجائي در مطلبي با عنوان «ثروتمندان ناشناس، خطری برای زمامداران و روحانیون سرشناس!»، نکاتي دربارة آيت‌الله مصباح نوشتند که نشان مي‌دهد ديده‌بانان محترم اين سازمان يا با دوربيني عوضي مي‌بينند و يا اينکه اساساً چشمان سالمي پشت آن دوربين ندارند تا حقايق را ببيند.

اين دو بزرگوار در نوشتة خود ضمن توصيه همه علما و امراء به دوري از ثروتمندان (کلمة حقٍ) اراده‌اي سراسر باطل و دروغين و افتراهايي بزرگ بر #علامه_مصباح وارد کرده‌اند (يراد بها الباطل). چنين نوشتند که آي مردم! کشفي تازه کرده‌ايم و آن اينکه حتي آيت‌الله مصباح هم با کساني که ابهاماتي دربارة فعاليت‌هاي اقتصادي‌شان مطرح است(!) دست در يک کاسه داشته‌اند! چرا که در ديده‌باني خود ديديم که غسال او يکي از کساني بوده که ابهامات مالي در پرونده‌اش است! و جنازه ايشان هم در منزل چنان فردي غسل داده شده است!

در حالي که اولاً، غسال ايشان چنين فردي نبوده است؛ ثانياً، بدن مطهر ايشان در منزل چنين فردي غسل داده نشده است؛ ثالثاً، آيت‌الله مصباح در طول عمرشان با چنين فردي ارتباط نداشته‌اند و بعيد مي‌دانم که حتي يکبار ايشان را ديده باشند. رابعاً، آيت‌الله مصباح اساساً دفتر و بيتي به معناي مصطلح نداشتند که وجوهاتي دريافت کنند يا چنين افرادي با قصدهاي سوء بخواهند در آن نفوذ کنند و از ايشان سوء استفاده کنند؛ خامساً، زندگي شخصي آيت‌الله مصباح و فرزندانش که از زاهدانه‌ترين و کم‌مؤنه‌ترين زندگي‌هاي ممکن در اين عصر بوده و هست؛ در مرأي و منظر همگان است؛ و سادساً‌، همه مسائل مالي مؤسسه امام خميني(ره) نيز با شفاف‌ترين شکل ممکن، سالانه توسط مسؤولان ذي‌صلاح رسمي کشور بررسي مي‌شده و مي‌شود و در تمام اين سال‌ها حتي يک ريال، تأکيد مي‌کنم حتي يک ريال، تخلف مالي در اين مؤسسه وجود نداشته است.

حال سؤال ما از اين ديده‌بانان محترم شفافيت و عدالت(!) اين است که گمان نمي‌کنيد يک جاي کار ايراد پيدا کرده است؟ گمان نمي‌کنيد که يا چشماني که پشت آن دوربين‌هاي ديده‌باني است کم‌سو و کج‌بين شده است و يا دوربين‌تان از کار افتاده و به جاي آب، به شما سراب نشان مي‌دهد؟ عزيزان من، شما نيت خوبي داريد، شعار قشنگي هم مي‌دهيد؛ سازماني بسيار لازم و ضروري هم تأسيس کرده‌ايد، اما گويا توجه به الزامات و اقتضائات ديده‌باني شفافيت و عدالت نداريد. و در نتيجه نه تنها از حق و عدل و شفافيت ديده‌باني نمي‌کنيد، که با دروغ‌ها و افتراهاي متراکم خود، تيرگي بر تيرگي مي‌افزاييد: «ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ» و خوف آن دارم که زماني چشم باز ‌کنيد و به کارنامه خود نگاه ‌کنيد که متوجه ‌شويد نه تنها از ديده‌باني‌تان هيچ حقيقتي آشکار نشده است که چنان حجاب‌هايي بر ديده و دلتان زده شده باشد که آشکارترين حقايق و نزديک‌ترين مسائل را هم نبينيد: «إِذا أَخْرَجَ يَدَهُ لَمْ يَكَدْ يَراها وَ مَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِنْ نُور» (نور، 40)

شما اگر حقيقتاً دنبال کشف حقيقت بوديد که نيازي به رفتارهاي کارآگاه پوآرويي نبود! خيلي راه آساني داشت؛ با فرزندان آيت‌الله مصباح يا با مؤسسه امام خميني(ره) يا با داماد مکرمشان جناب آيت‌الله محمدي عراقي تماس مي‌گرفتيد و حقيقت ماجرا را جويا مي‌شديد و چنين در صف تروريست‌هاي فکر و فلسفة «عقبة تئوريک نظام» (علامه مصباح) قرار نمي‌گرفتيد! دوستان عزيز باور کنيد دوربين‌هاي ديده‌باني‌تان ايراد دارد؛ فکري کنيد، و الا دير يا زود متوجه خواهيد شد که اين راهي که در پيش گرفته‌ايد به ترکستان است. شک نکنيد اين راه، همان راهي است که خوارج نهروان و داعشي‌ها طي کرده‌اند. اما شما با قلمي روان و در ادبياتي امروزين و با هاله‌اي از قداست و مردم‌فريبي آن را مي‌پيماييد. خواهش مي‌کنم قدري فکر و تأمل در روش و روية خود داشته باشيد.

ضمناً بنده اولين بار است که به واسطة نوشته شما نام رضا مطلبي کاشاني را مي‌شنوم؛ اما در اينجا گفته‌ايد که ايشان «ابهاماتي» در پرونده‌ مالي‌شان مطرح است. راستي اين کدام عدالت‌طلبي است که به شما اجازه مي‌دهد آبرو و حيثيت فردي را صرفاً به اين دليل که ابهاماتي درباره‌اش مطرح است،‌به حراج بگذاريد؟! اين کدام مکتب اخلاقي و ديني است که به شما چنين حقي داده است؟ معيار شفافيت و عدالت‌تان چيست يا کيست؟! آيا همين که عنوان مقدس شفافيت و عدالت بر سازمان خود نهاده‌ايد کافي است که با اين الفاظ مقدس آبروي هر کسي را که نمي‌پسنديد به صرف وجود ابهاماتي در پرونده مالي‌اش حراج کنيد؟! «ترسم نرسي به کعبه اي اعرابي/ کاين ره که تو مي‌روي به ترکستان است».

احمدحسين شريفی

گفتنی است، پیرو انتشار یادداشت مشترک احمد توکلی و حسین رجایی درباره غسال آیت الله مصباح، حجت الاسلام والمسلمین علی مصباح در گفت وگویی اعلام کرد که ادعای احمد توکلی درباره غسال آیت الله مصباح یزدی نادرست و کذب بوده و اصلا چنین چیزی صحت ندارد و شایعه است. ایشان باید توضیح دهد که چگونه این اطلاعات دروغ به وی رسیده و با چه هدفی همچنین سخنان کذبی را مطرح کرده است.

بعد از انتشار این گفت وگو احمد توکلی بار دیگر توضیحات تکمیلی ارائه و چند نکته را بیان کرد.

۱. شأن علمی و دینی مرحوم آیةالله مصباح نزد ما و اکثریت قاطعی که آن بزرگوار را می‌شناختند، روشن است. شخصیتی که ویژگی‌اش غیر از اجتهاد که به آن آراسته بود، دانش عقلی و اشتغال به فلسفه و کلام بود. در واقع شهرت ایشان به فلسفه بیش‌از علوم نقلی بود. چنین شخصیتی چه‌بسا از نعمت الهامات نیز برخوردار بوده باشد، ولی هیچ‌گاه پرداختن به امور ماورای عادات را از ایشان نشنیده بودیم.

۲. این‌که در یادداشت آمده است که «غسال آیةالله مصباح، همان غسال مرحوم آیةالله حق‌شناس است» این را آقای صدیقی به صراحت تمام در مصاحبه سیما گفته است ........ چون در این ماجرا فرضِ خلاف‌گویی از آقای صدیقی درست نبود، ما اعتماد کردیم و روایت وی را نقل کردیم.

۳. حتی اگر خبر نقل‌شده درست هم نبوده باشد، در تغسیل مرحوم آیةالله حق‌شناس در منزل فرد موضوع بحث و با مشارکت وی شکی نیست؛ به همین دلیل در هشدار ما و لزوم توجه بزرگان، زمامداران و علما هیچ خللی وارد نمی‌شود. این خیرخواهی را بپذیرید و فریب کسانی را نخورید که می‌خواهند در سایه بزرگ‌کردن یک موضوع فرعی (که مسبب آن نیز ما نبودیم) اصل موضوع را در سایه قرار دهند.

/841/ج

ارسال نظرات
نظرات بینندگان
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۰۷ بهمن ۱۳۹۹ - ۱۴:۱۴
ترکستان ؟!!!!!!!!!!!!!!!!
1
0