مادر دهر چنین خائنی نزاد!
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، زمانی که طلبه علوم دینی بود خود را «تقیاف» نامید. برای خیلی از طلاب تعجبآور بود که چرا سیدحسن تقیزاده خود را به مانند فرنگیها مینامد؛ اما سالهای بعد به خوبی مشخص شد، او صلاح کشور را در وابستگی تمام عیار و عدم استقلال فرهنگی میداند!
8 بهمن ماه بود که از دنیا رفت و در سالهای عبرت به «سر تا پا غربی شدن» مشهور شد. اعتقاد بسیاری بر این بود که «تقیاف» یک فرد است و به کار بردن «جریان تقیزاده» را اشتباه میدانستند تا اینکه رهبر معظم انقلاب در سخنرانی خردادماه 98 از عبارت «منطق تقیزادهای» استفاده کردند. این سخنان خط بطلانی بود بر افرادی که به مانند تقیزاده درحال بزک کردن غرب بودند؛ ولی بدون هیچ سر و صدا کار خود را جلو میبردند.
با این توصیف باید در جامعه خود چشم گرداند و تقیزادههای امروز را پیدا کرده و جلوی آنها را محکم گرفت. جوانان مومن انقلابی در این امر بسیار باید هوشیار باشند تا از طریق معیارها به دنبال تقیزادههای دور و اطراف بوده که با منطق خود، ما را از سبک زندگی اسلامی ایرانی تهی نکنند و ما را به سبک زندگی آلوده غربی گرفتار کنند.
تغییر سبک زندگی اسلامی به دست تقیزادهها!
رهبر معظم انقلاب در مورد معیارهای منطق تقیزادهای میفرمایند: (کسانی که افکار غربی را، سبک زندگی غربی را، روشهای غربی را، لغات غربی را به طور پیوسته در داخل، در ادبیات ما، در افکار ما، در دانشگاههای ما، در مدارس ما تزریق میکنند، پمپاژ میکنند، اینها همین تقیزادههای جدیدند.) [1] به این تربیت با کمی جستوجو در دانشگاهها و مدارس تعداد قابل توجهی تقیزاده را خواهیم دید که خواسته یا ناخواسته دانشجویان و دانش آموزان را از دین زده و به وابسته بودن سوق میدهند.
اساتید با منطق تقیزادهای دانشجویان را به رفتن از ایران سوق میدهند و یا کسانی هم که تحصیلشان در خارج تمام شده است و به ایران برگشتند، مجریان با آنها بد رفتاری میکنند و این چیزی جز رفتار تقیزادهای را نشان نمیدهد. آموزههای دینی، عزت و استقلال را یاد ما میدهد؛ ولی تقیزادهها درس وابستگی و ترس از غرب و جنگ را میدهند. تقیزاده در دوران حیات خود هم با دین و هم با ایران مخالفت میکرد؛ یعنی هم زمان که مخالف دخالت روحانیون در مجلس و تطبیق قوانین با اسلام است، با ملی شدن صنعت نفت نیز مخالفت میکند. چنین تفکری در جامعه انقلابی اسلامی یک تفکر کاملا خطرناک است که حتی ایران را قادر به ساخت لولهنگ هم نمیداند.
تفکر خطرناک وابستگی
کسانی که تا این حد به وابستگی اعتقاد دارند، هیچگاه عاقبت خوبی ندارند و گواه این مدعا چیزی نیست جز آن زمانی که تقیزاده را تبعید کردند و پاسداران از او را یک عده غلامان سفارت گذاشتند که گرد کالسکهای که پرچم سفارت انگلستان جلوی آن نصب شده بود، از شهر خارج شود. این حد از حقارت و ذلت برای کسی مانند تقیزاده به اینجا ختم نمیشود و برای او مینویسند: «مادر دهر چنین خائنی نزاد!» و مردم او را بیدین نامیدند.
در انتها باید گفت که با وجود رهبری عالم و زمان شناس؛ برای تقیزادههای فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و نظامی امروزی خواری و خفتی به وجود آمده است؛ اما آیا همیشه باید رهبری به وسط میدان بیایند و از تقیزادههای امروزی صحبت کنند؟ یا اینکه با برملا کردن عقلانی فعالیت تقیزادههای امروزی از تغییر سبک زندگی پاک اسلامی به سبک زندگی آلوده غربی جلوگیری کنیم؟
[1] 98/1/1
منابع
از کتاب خلقیات ما ایرانیان، جمالزاده ـ ص 4 ـ 143.
کتاب نطقهای دکتر مصدق در دوره شانزدهم مجلس شورای ملی.
از کتاب رهبران مشروطه، تألیف صفایی.
مخصوصا آخرش
واقعا در همه عرصه ها باید رهبری وارد شوند وگرنه به خودمان باشد، هیچ اتفاقی رخ نخواهد داد