کدام «مردم ایران»؟!
به گزارش خبرگزاری رسا، سید محمدسعید مدنی در روزنامه کیهان نوشت:
1- انقلاب [اسلامی] با کودتا به وجود نیامد، با حرکت نظامی به وجود نیامد؛ مثل بعضی از انقلابها که یک عدّه افسر نظامی رفتند یک حکومتی را برداشتند، حکومت دیگری به جایش گذاشتند؛ نه، این انقلاب بهوسیله مردم به وجود آمد؛ با عزم مردم، با نیروی انقلاب مردم، با ایمان مردم به وجود آمد؛ با همین نیرو از خود دفاع کرد، با همین نیرو هم باقی ماند و ریشه دواند...در گذشته همیشه میگفتند کشور صاحب دارد؛ منظورشان این بود که فلان امیر و فلان حاکم و فلان سلطان صاحب کشور است! مردم نقشی نداشتند، کارهای نبودند. امروز به برکت انقلاب اسلامی، مردم میدانند کشور صاحب دارد؛ صاحب کشور هم خود مردمند.(رهبر انقلاب)
۲- یکی از موضوعاتی که معمولا و به طور طبیعی با نزدیک شدن به زمان انتخابات از سوی محافل و احزاب سیاسی فعال در کوران رقابتها زیاد مطرح میشود و خاصه یکسره در این ایام ورد زبان نامزدهای انتخاباتی قرار دارد، «مردم» است. هریک به زعم خود درباره مردم، جایگاه و اهمیت مردم در کشور و انقلاب، لزوم حضور مردم در صحنه انتخابات، آرمانها و مطالبات مردم، مشکلات معیشتی و اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی و... مردم، مسئله تحصیل و اشتغال و ازدواج جوانان مردم و... سخن میگویند، شرایط موجود را تحلیل و درباره حل مشکلات و پاسخگویی به خواستههای مردم وعده میدهند و احیانا برنامههای خود را اعلام میکنند و...راستی هم این است که نظام جمهوری اسلامی نظامی مردمسالار است که چون(صرفنظر از نهضت انبیای الهی) برخاسته از مردمیترین انقلاب تاریخ است، نقش مردم بسیار برجسته و غیر قابل انکار است، این انقلاب اصلا برپا شده تا در پرتو تعالیم و آموزههای مکتب نجاتبخش و الهی اسلام این ملک و ملت را احیا و در مسیر پیشرفت و تعالی قرار دهد. بنابراین در این نظام همه چیز و همه امکانات و تواناییها و فرصتها باید در جهت این هدف بزرگ و آرمان عالی به خدمت گرفته شود. با این وصف صحنه انتخابات از جمله ریاستجمهوری باید صحنه رقابت کسانی باشد که خود را برای خدمتگزاری به مردم و حرکت و تلاش در جهت تحقق آرمانهای والای مردم ایران به کار بگیرند. ناگفته پیداست که مردم با رای خود «خادم» و «خدمتگزار» برای کشور انتخاب میکنند و هرگز جواز خودکامگی و انحراف از اصول و ارزشها را برای فرد و حزب و جناح متبوع آن صادر نمیکنند! بنابراین کسانی که با رای مردم به مجلس راه پیدا میکنند یا کسی که با رای مردم بر مسند مهم ریاستجمهوری تکیه میزند باید در برابر رای مردم احساس مسئولیت کند و تمام تدبیر و تلاش خود را به کار بندد تا در چارچوب وظایف تعریفشده و به اختیارات قانونی در خدمت آنها و درصدد پاسخگویی به مطالبات مردم باشد، رهبر انقلاب از این موضوع به عنوان«دوسر مردم سالاری» نام میبرند «مردمسالاری هم دو سر دارد... یک سر مردمسالاری عبارت است از اینکه تشکیل نظام به وسیله اراده و رای مردم صورت میگیرد، یعنی مردم نظام را انتخاب میکنند، دولت را انتخاب میکنند، نمایندگان را انتخاب میکنند، مسئولان اساسی را به واسطه یا بیواسطه انتخاب میکنند... سر دیگر قضیه مردمسالاری این است که حالا بعد از آنکه من و شما را انتخاب کردند، ما در قبال آنها وظایف جدی و حقیقی داریم...»
۳- استاد شهید علامه مطهری(ره) در یکی از آثار گرانقدر خود (حماسه حسینی، جلد اول) میگوید و مینویسد: «مسئله احساس شخصیت، مسئله بسیار مهمی است. از این سرمایه بالاتر برای اجتماع وجود ندارد که در خودش احساس شخصیت بکند، احساس منش بکند، برای خودش ایدهآل داشته باشد و نسبت به اجتماعهای دیگر حس استغنا و بینیازی داشته باشد... وای به حال آن اجتماع که این حس را از دست بدهد...»
در روزگاری که استقلال و عزت این سرزمین، قربانی مطامع و زیاده خواهی استعمارگران و عرصه تاخت و تاز قلدران چپاولگر قرار گرفته و هویت فرهنگی و شخصیت ملی آن بازیچه جاهلیت مهاجم مدرن شده بود. و در زمانهای که طواغیت دستنشانده ملت ایران را تحقیر میکردند و شخصیت آنها نادیده گرفته و له میشد و از نظر حاکمان در امور مملکت «مردم کارهای نبودند»، «حق رای و نظر نداشتند»، و« ملت، رعیت بود و عقل درست حسابی نداشت» و«ایرانی حتی عرضه و لیاقت ساختن آفتابه حلبی هم نداشت» و...ملت انقلاب به پا کرد. انقلاب اسلامی به صحنه آمد تا منجی ملک و مردم باشد و استقلال و هویت فرهنگی آن را احیا نماید و شخصیت و عزت ملی آن را بازگرداند. اکنون بیش از چهل سال است که مردم ایران با انقلاب اسلامی خود با وجود همه خباثتها و مانعتراشیهای دشمنان بینقاب خارجی و دنبالههای منافق و نفوذیهای داخلی آن پرقدرت و مقاوم در راه تحقق این هدف و آرمانهای متعالی به پیش میرود. و این خیلی طبیعی و بدیهی است که مردم از کسانی که در این مملکت و به وسیله رای این مردم «جواز مسئولیت» میگیرند و ردای مسئولیت میپوشند، خاصه رئیسجمهور با آن جایگاهی که در ساختار سیاسی کشور دارد و با آن اختیارات وسیعی که طبق قانون اساسی از آن برخوردار است هر گام و قدمی در هر عرصهای (سیاست داخلی و خارجی) که بر میدارند، در جهت تحقق خواستههای مردم و تحقق آرمانهای انقلاب آنها و در جهت استحکام استقلال و ارتقای شخصیت ملک و ملت باشد و لاغیر. اصرار به مذاکرات بیحاصل با مظاهر جبهه استکبار در این زمانه، کسانی که چون اسلاف خود (مثل ابوسفیان و اشراف قریش و...) بارها و طی قرون متمادی ثابت کردهاند که اهل مذاکره و گفتوگو نیستند و اگر هم شعار مذاکره میدهند صرفا برای این است که حرف زور و خواستههای نامشروع خود را از طریق مذاکره به طرف مقابل دیکته و تحمیل نمایند، ایجاد دوگونههای تاسفبار و سؤالبرانگیز«میدان» و «دیپلماسی» و... بالاخره لاینحل ماندن مشکلات روزمره مردم و راه افتادن صفهای مرغ و روغن و کشک و... منت گذاشتن بر سر مردم که اگر ما نبودیم قحطی میشد و.... رفتار و گفتار و اتفاقاتی است که فرسنگها با انتظارات ملت و شأن و شخصیت این مردم فاصله دارد.
۴-«مردم ایران» را باید درست شناخت، برای این کار، مثل هر کار مطالعاتی و تحقیقاتی دیگر باید به سراغ منابع دقیق و ناب رفت. بابد اهل تاریخ بود و نگاهی جامعهشناسانه داشت. تاریخ نشان میدهد که مردم این سرزمین به دنبال گرویدن به آخرین و کاملترین دین خدا، و خاصه پس از آشنایی با مکتب اهل بیت و عدالت علی(ع) و حماسه جاوید حسینی(ع) و... قرنهاست در گذرگاههای تاریخ به دنبال حاکمیت اسلام ناب در دیار همیشه توحیدی خود بودهاند. اوج این خواسته در اراده ملت برای برپایی انقلاب اسلامی تبلور پیدا کرد. در زمانی که رژیم وابسته پهلوی خود را در اوج قدرت میدید و با سیاستهای ضددینی و اقدامات ضدفرهنگی خود بیرحمانه به نابودی باورها و اخلاق و هویت و شخصیت ملی کمر بسته بود، در روزگار کرّ و فرّ مکاتب الحادی و ماتریالیستی و غوغای کرکننده ایسمهای وارداتی، ملت ایران با راه انداختن« نهضت بازگشت به خویشتن» و انقلاب «الله اکبر» بار دیگر با صدای بلند به روزگار و تاریخ، زمان و جهان اعلام کرد که از میان این همه، باز هم اسلام را انتخاب میکند، اسلام ناب، نه بیش و نه کم. نه اسلام اموی و آمریکایی ونه اسلام خوارجی و داعشی، بلکه اسلام ناب محمدی(ص) و تشیع راستین و سرخ علوی.جامعهشناسی این ملت هم نشان میدهد که کماکان پای اعتقادات و آرمانهای خود ایستاده است و با همان حجم و کمیت و شور و غوغایی که روزی به جمهوری اسلامی رای داد و دیگر روز در عزای رهبر فقید خود قیامت به پا کرد، چهل سال بعد از پیروزی انقلاب هم در تشییع پیکر قهرمان بزرگ و سردار رشید که به دست دولت شقی و تروریست آمریکا به شهادت رسید، حماسهای خیرهکننده به پا میکند...
بنابراین کسانی که برای تصدی ریاستجمهوری عزم را جزم کردهاند باید بیش از هر چیزی بدانند که مردم ایران چه میخواهند و خواسته و انتظارات آنها کدام است. حرف مردم را هم از زبان مردم، تاریخ مردم، کنشها و واکنشهای این مردم باید شناخت نه از زبان دشمنان این مردم. بلندگوها و حلقومهای وابسته به اردوگاه استعمار زخمخورده از انقلاب مردم ایران. نابکارانی که یکسره و مداوم از زبان مردم ایران بر طبل بیهویتی، وابستگی و خسته شدن از انقلاب و حتی دلسردی از باورهای اعتقادی و... میکوبند.
۵- فقط کسانی که خود را به خواب زدهاند و قصد و ارادهای برای درافتادن با معضلات و حل گرفتاریهای جامعه و مردم را ندارند میتوانند واقعیات ناخوشایند ملموس را کتمان کنند، وگرنه همه میدانیم جامعه با مشکلات فراوانی خاصه از حیث اقتصادی و فرهنگی مواجه است؛ مشکلاتی که ناشی از تهاجم اقتصادی دشمنان و بدعملیها و سوءتدبیرهای داخلی است.
مردم با تنگناهای سخت اقتصادی و مسائل عدیده معیشتی (گرانی، مسکن و...) دست بهگریبان هستند، بسیاری از جوانان مشکل اشتغال و ازدواج و... دارند، کسی در وجود این معضلات و مشکلات تردیدی ندارد. بحث بر سر این است که چگونه میتوان و باید این مشکلات را برطرف کرد و این معضلات را به حداقل رساند؟ آیا راه اساسی و قطعی آن بر پای خود ایستادن و استفاده بهینه از امکانات و داشتههای سرزمینی است که فقط در سایه یک مدیریت توانمند، باانگیزه و مومن به انقلاب اسلامی و ارزشها و آرمانهای منبعث از آن ممکن است یا چنانکه بعضیها حتی در لباس مسئول و مدیر و وزیر و... مستقیم و غیرمستقیم القا میکنند نگاه کردن به دست دیگران و منتظر همکاری و همراهی قدرتها و دولتهایی است که به گواهی واقعیات غیر قابل انکار برای تامین منافع نامشروع خود در دو قرن اخیر بیرحمانه به تاراج همهجانبه و تحقیر این ملک و ملت را ترویج میکردند. آیا راهش اعلام پشیمانی و «غلط کردم» از انقلابی است که یک ملت با همه وجود برپا کرده و بیش از چهل سال است با همه سختیها و رنجها و خون دل خوردنها و تحمل مصائب گوناگون پای آن ایستاده است؟! مردم به ویژه اقشار متوسط به پایین با مشکلات عدیده و تنگناهای اقتصادی دست بهگریبان هستند اما تاریخ گواهی میدهد مردم حل مشکلات خود را به قیمت نابودی استقلال و شخصیت و عزت ملی خود نمیخواهند. و از مسئولان خود، رئیسجمهور، دولت، مجلس و... توقع دارند مشکلات و گرفتاریها را با توکل به خدا، تکیه بر تواناییهای ملت و تدبیر و استفاده بهینه از ظرفیتهای سرشار و غنی داخلی حل کنند... وقتی از مردم شناخت درستی نداشته باشیم به جای حل اساسی مشکلات و پاسخگویی مناسب به مطالبات مردم، خواسته و ناخواسته اسیر القائات بدخواهان و دشمنان غداشده و حرف او را میزنیم و طوری عمل میکنیم که مطلوب دشمن و بازی در زمین اوست. مردم ایران تصمیم خود را گرفتهاند و علیرغم تلاش غرب و دستگاههای تبلیغاتی آن چه در خارج و چه در داخل پای انقلابی که استقلال ملی و هویت تاریخی و فرهنگی آنها را احیا کرده است ایستادهاند و اراده کردهاند از این راه که مطمئنترین راه است، مسایل و مشکلات خود را به طور اساسی حل کنند. و چقدر این سخن خمینی عزیز امیدبخش است که «با اراده ملتها، ارادهای که تبع اراده خداست، ارادهای که برای خداست، غیرممکن ممکن میشود».