بررسی یکی از دلایل بی مهری های چندساله به خوزستان
حال امروز خوزستان نتیجه فرصت سوزی های زیادی در طول دوران های مختلف مدیریتی کشور است و نمی توان علت تامه مشکلات این خطه را گردن مدیریت فاجعه بار دولت روحانی انداخت؛ این که سال ها بودجه های زیادی به خوزستان تخصیص داده شده یا از بانک جهانی برای مسأله مشخصی مثل فاضلاب اهواز وام گرفته شده نشان می دهد مشکل حال غمبار خوزستان اصلا پول نبوده و «بودجه نیست» بهانه خوبی برای مدیران گذشته این منطقه نیست.
طبق گفته کارشناسان خشکسالی فقط بخشی از علت کمبود آب در خوزستان است بلکه محصور کردن آب رودخانه ها به کمک ساخت سد های پرهزینه سبب شده آب به پایین دست ها نرسد؛ اما جالب است بدانید برخی دیگر از کارشناسان با نگاهی کلان از اتفاقات پیش آمده دفاع می کنند؛ شاید الآن چنین موضوعی را مطرح نکنند اما پس از فروکش کردن اعتراضات مردم، مباحثی در تأیید وضعیت پیش آمده مطرح خواهد شد.
در کلام این کارشناسان وضعیت خوزستان از نظر جغرافیای سیاسی «ژئوپلیتیک» دچار خطرات زیادی است. با نگاهی به نقشه ایران می بینیم که دو رشته کوه البرز و زاگرس از مرز های شمال غربی که به هم رسیدند تا نزدیک شرق و نزدیک جنوب، کشور را بغل کردند اما خوزستان را در پایین دست خود تنها گذاشتند؛ به عبارت بهتر منطقه مرزی خوزستان هیچ حصار طبیعی برای مقابله با هجوم دشمن ندارد.
برای درک بهتر قضیه به سال های آغاز جنگ ایران و عراق نگاهی بیاندازیم؛ کشور عزیز ما بیشترین مرز خاکی را به طول حدود 1500 کیلومتر با عراق دارد و شهر های بزرگی مثل سنندج، ایلام، کرمانشاه در نزدیکی مرز و شهرهای مهم تری مثل تبریز در دوردست می توانست هدف اول صدام باشد اما اهواز را انتخاب کرد و گفت سه روزه به اهواز می رسد؛ سالها برای تصاحب اهواز جنگید و هیچگاه تلاش زیادی برای فتح کرمانشاه، و ایلام و مناطق دیگر نکرد.
از نظر جغرافیای سیاسی پاسخش ساده است چون کوه ها و ارتفاعات صعب العبور مانع پیشروی و استقرار ارتش در شهرهای نامبرده می شود اما از خرمشهر تا اهواز صد کیلومتر مسافت بدون مانع طبیعی مثل کوه و رودخانه و باتلاق وجود دارد که تصرف آن را کم هزینه می کند و پس از تصرف بازپس گیری یا محاصره آن شهر را توسط نیروی داخلی ما سخت می کند.
برخی از این جنبه معتقدند آب و نفت و جمعیت خوزستان را منتقل کنیم به مرکز کشور که در محاصره دو رشته کوه البرز و زاگرس هست و همین امر امنیت جمعیت ساکنین را تأمین می کند و اگر روزگاری متخاصمی پیدا شد تا طمع تصرف و اشغال این عزیز وطن ما را داشت جمعیت کمتری آسیب ببینند و زندگی مردمان کمتری تحت تأثیر جنگ قرار بگیرد.
برخی کارشناسان معتقدند دلیل این همه بی مهری ها به خوزستان و انتقال آب به مرکز کشور ناشی از چنین مشورت هایی است که دلسوزانه به نظر می رسد و مدافعان جدی دارد؛ هم به علت پشتوانه نظری مدافع دارد و هم به علت جمود فکری و پیرذهنی مدیریت اجرایی به ابعاد دیگر این قضیه فکر نمی شود.
رد این نظریه و پاسخ آن کاملا ساده است؛ اما قبل از پاسخ باید به طور خلاصه مشکل دیگری را هم طرح کنیم؛ وابستگی تولید گوشت به واردات نهاده های دامی در یک سال گذشته بلای سختی بر سر سفره های مردم و تولید کنندگان دام و طیور آورد؛ شیر و گوشت مردم وابسته به قیمت جو و کنجاله خارجی هست که راه قطع این وابستگی خودکفایی در تولید داخلی است.
حتما جمله مشهور عیسی کلانتری رئیس سازمان محیط زیست را شنیده اید که گفته «خودکفایی مزخرف است»
این فقط حرف کلانتری نیست بسیاری معتقدند که باید برای تأمین غذای مورد نیاز دست به واردات بزنیم یا به کشت فراسرزمینی رو بیاوریم به این صورت در کشورهایی که آب و زمین حاصل خیز دارند سرمایه گزاری کنیم و غذای مورد نیاز خودمان را تولید کنیم چون آب کافی برای تولید غذای 80 میلیون جمعیت را نداریم؛ کشت فراسرزمینی مطمئن تر از واردات است اما تحریم هر دو را به شدت تحت تأثیر قرار می دهد و امنیت غذایی کشور را دچار مخاطره می کند.
قطر هم از کشت فراسرزمینی در اراضی حاصل خیز کشورهایی آفریقایی برای تأمین نیاز خود استفاده می کرد که پس از تحریم توسط امارات و عربستان و افزایش هزینه حمل و نقل غذا تصمیم گرفت الگوی کشت داخلی خود را اصلاح کند و غذای مورد نیاز را در درون خود تأمین کند؛ الگویی که رژیم صهیونیستی هم به دنبال آن است تا در غذا و اسلحه به هیچ کشوری وابسته نباشد.
حال پاسخ و راه حل هر دو مشکل، توسعه کشاورزی خوزستان است؛ طبق گفته کارشناسان خشکسالی امسال در 52 سال گذشته بی سابقه است اما با این وجود هم استان خوزستان در پشت سد های خود آب دارد و اگر با مدیریت در خود این استان به مصرف برسد می تواند کشاورزی را توسعه دهد؛ البته کشاورزی رایج در کشور ما هم بهره پایینی دارد و هم محیط زیست را تخریب می کند اما می توان با استفاده از روش های جدید و الگوی کم مصرف کشت کشاورزی خوزستان را گسترش داد.
اینکه چگونه می شود فقط با استفاده از اراضی و منابع آب خوزستان غذای کل جمعیت کشور را تأمین کرد از مجال و هدف این مقال خارج است اما کارشناسان زیادی اذعان کرده اند که می شود با تغییر الگوی کشت و حذف طرح های انتقال آب با استفاده از نیروی بومی خوزستان غذای اساسی مردم را تأمین کرد؛ البته کار ساده ای نیست اما می شود با بهینه کردن تولیدات کشاورزی و کم کردن ضایعات، و بهره گیری از روش های نوین کشت هم محیط زیست را حفظ کرد هم برای مردم به واسطه کشاورزی شغل ایجاد کرد.
اگر بومی های خوزستان گلخانه های خودشان را داشته باشند و شغل و معاششان تأمین باشد خود و زمین های شان در برابر حمله احتمالی هر دشمنی اولین سرباز خواهند بود همان طور که در جنگ تحمیلی نشان دادند؛ در ثانی هر چقدر که نیروی نظامی یک کشور پرقدرت باشد، تمامیت ارضی را مردم آن کشور حفظ می کنند و اگر مردم از حکومت و وطن خود راضی باشند به هیچ وجه آن را رها نمی کنند.
این که می گویند خوزستان حصار طبیعی ندارد تا از حمله دشمن پیشگیری کند حرف درستی است اما اگر مردمی داشته باشد که دشمن می داند این مردم به هیچ وجه به حکومت و وطن خود پشت نمی کنند از هر حصار طبیعی مستحکم تر است؛ این امر احتیاجی به توضیح بیشتر ندارد و همه مسؤولین و ائمه جمعه بارها اذعان کرده اند که مردم ما این نظام را حفظ کرده اند و پشت وطن و نظام خود بودند.
مشکلات خوزستان یکی نیست همانطور که راه حل هایش هم یکی نیست ما فقط به یکی اشاره کردیم که دو مشکل اساسی در جغرافیای سیاسی ما را حل می کند؛ راه حل دیگری هم مثل توسعه گردشگری داخلی و هموار کردن مسیر مسافرت های دوره ای همه مردم کشور به خوزستان هم می تواند به رونق کسب و کار مردم و ایجاد علقه بین همه اقوام کشور کمک کند که از حوصله این گفتار خارج است اما نباید مدیران با بی حوصلگی از کنار این مسائل بگذرند.
علی نژاد