چرا کشورهای عربی از تسلط طالبان بر افغانستان نگرانند؟
به گزارش خبرگزاری رسا، واکنش های متفاوتی در جهان عرب نسبت به خروج آمریکا از افغانستان وجود داشته است. در این زمینه مفتی اعظم عمان این پیروزی را به مردم افغانستان که آن را پیروزی چشمگیر بر متجاوزان توصیف کرد، تبریک گفت. برخی جنبش های مسلحانه، به ویژه در سوریه و نوار غزه، کنترل طالبان بر کابل را یک شکست غربی در جنگ علیه اسلام دانستند. گروه تروریستی «هیئت تحریر الشام» سوریه که خود را خواهرخوانده جنبش طالبان می داند، تحولات اخیر را پیروزی جهاد در کشورهای اسلامی دانست؛ اما نخبگان حاکم در کشورهای عربی به ویژه در عربستان سعودی و امارات متحده عربی، همچنان نگران بازگشت طالبان به قدرت هستند.
در این راستا سعودی ها از طالبان خواسته اند که یک سیستم سیاسی تشکیل دهند که همه اقشار جامعه افغانستان در آن مشارکت داشته باشند. امارات متحده عربی نیز نگرانی های امنیتی خود را اعلام کرده و از طالبان درخواست کرد تا بر صلح و ثبات تمرکز کنند؛ اما چرا کشورهای عربی از تسلط افغانستان به دست طالبان نگرانند؟ در این نوشتار تلاش می شود به چرایی رفتار محتاطانه عربستان و امارات نسبت به تحولات افغانستان پاسخ داده شود.
علاوه بر پاکستان، تنها دو دولت حکومت طالبان را که از سال ۱۹۹۶ تا اواخر سال ۲۰۰۱ به عنوان «امارت اسلامی افغانستان» حکومت میکرد را به رسمیت شناختند و این دو کشور عربستان سعودی و امارات بودند. اکنون که طالبان تقریباً تمام افغانستان را تحت کنترل خود درآورده است کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس از وضعیت کنونی در افغانستان نگران هستند، زیرا احتمال وقوع یک جنگ داخلی وسیع در افغانستان برای کشورهای حاشیه خلیج فارس بسیار خطرناک است؛ چرا که داعش و القاعده که به عنوان دو سازمان تروریستی افراطی به شمار میروند، هر دو به دنبال جذب شهروندان عرب از کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس و جلب حمایت مالی از منطقه هستند و این دو سازمان می توانند به راحتی ثبات این کشورها را با دامن زدن به هرج و مرج مخدوش کنند.
تحلیلگر غربی: پیروزی طالبان نباید الهام بخش ایدئولوژی جهادی در بین مردم باشد
رایان پل، تحلیلگر مسائل خاورمیانه در استراتفور می گوید: یکی از موضوعات کلیدی برای کشورهای حاشیه خلیج فارس این است که اطمینان حاصل کنند که پیروزی طالبان الهام بخش ایدئولوژی جهادی در بین مردم آنها نیست. درواقع این نگرانی بین کشورهای عرب حوزه خلیج فارس مشترک است. علاوه بر این کشورهای عرب حوزه خلیج فارس که اکنون در بحبوحه یک دوره دشوار اقتصادی هستند سیل هجوم مهاجران افغان می تواند فشارها را بر بودجه جاری افزایش داده و اصطکاک اجتماعی ایجاد کند. از زمان تصرف طالبان بر کابل در ۱۵ اوت، کشورهای عربی با احتیاط نسبت به مسائل افغانستان واکنش نشان داده اند و هیچ کدام از آنها هنوز رژیم جدید را به رسمیت نشناخته اند و در حال حاضر نیز بعید به نظر می رسد که دست به چنین اقدامی بزنند.
پل گفت: من فکر می کنم کشورهای حوزه خلیج فارس ابتدا به دنبال شناسایی نرم طالبان خواهند بود. من فکر می کنم کشورهای حوزه خلیج فارس اگر جامعه بین المللی به ویژه اروپا و ایالات متحده، عادی سازی روابط با طالبان را آغاز کنند، این کشورها نیز از این روش پیروی خواهند کرد.
چالش اسلام سیاسی برای دولتهای خلیج فارس
به دیگر سخن، رژیم «امارت اسلامی» در افغانستان یک چالش ایدئولوژیک برای دولت های خلیج فارس است که اسلام سیاسی را یک تهدید وجودی برای خود می دانند. بعید است که این کشورها از بازگشت طالبان به قدرت آسوده خاطر باشند.
در میان شش کشور شورای همکاری خلیج فارس، امارات متحده عربی با وجود به رسمیت شناختن این جنبش به عنوان دولت قانونی افغانستان در دهه ۱۹۹۰ ممکن است خود را به عنوان مخالف ترین کشور نسبت به گروه طالبان معرفی کند.
آندریاس کریگ ، مدرس دانشکده مطالعات امنیتی در لندن گفت: مبارزه ایدئولوژیک امارات علیه اسلام سیاسی به این معنا است که آنها در برابر طالبان موضع سختی خواهند گرفت. در مقابل اما عربستان سعودی که در تلاش است نسخه معتدلی از اسلام را در این کشور پیاده کند، ممکن است موضع انعطاف پذیرتری نسبت به رویدادهای جاری در افغانستان داشته باشد.
به گفته کریگ برخی از ماموران اطلاعاتی عربستان سعودی سعی می کنند مخفیانه با طالبان ارتباط برقرار کنند. ریاض ممکن است رژیم جدید افغانستان را ابزاری بالقوه در آسیای مرکزی بداند که می تواند علیه ایران مورد استفاده قرار گیرد؛ اما با این وجود تصمیم عربستان سعودی برای همکاری با طالبان با چالش¬های جدی روبرو خواهد شد که ممکن است ریاض مایل به پذیرش آنها نباشد. در واقع پذیرش حکومت طالبان از سوی عربستان موجب قدرتمندتر شدن این جنبش به لحاظ سیاسی خواهد شد که این گام با تلاش ریاض برای معرفی خود به قدرتهای غربی به عنوان شریک مهم در مبارزه با افراط گرایی در تضاد است.
علاوه بر این تردیدهایی در خصوص موفقیت استراتژی عربستان برای استفاده ابزاری از طالبان به منظور ضربه زدن به منافع ایران وجود دارد که مهمترین دلیل برای اثبات این مدعا همکاری طالبان در برخی موضوعات استراتژیک با ایران در دوره ای خاص به دلیل وجود دشمن مشترک (آمریکا) بود. این امر مانع مهمی برای جلوگیری از پیشرفت گزینه سعودی ها برای همکاری با طالبان خواهد بود. به بیان دیگر عربستان سعودی تحت فشار آمریکا و اروپا برای خودداری از به رسمیت شناختن طالبان حداقل تا زمانی که طالبان تن به برخی از خواسته های اساسی واشنگتن ندهد، قرار خواهد گرفت. در نهایت میتوان گفت که به رسمیت شناختن طالبان از سوی عربستان به این جنبش در کسب مشروعیت در دیگر نقاط جهان اسلام کمک شایانی خواهد کرد.