گفت و شنود با مردم؛ ضامن تحقق حکمرانی خوب
به گزارش سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، تعامل و ارتباط دو سویه حاکمیت و مردم که برآمده از پذیرفتن اصل مشارکت دادن حداکثری مردم در فرآیندهای حکمرانی است، اصلیترین رکن موفقیت یک نظام سیاسی است. اگر در کوتاهمدت یک نظام سیاسی برای پیشبرد اهدافش به این اصل بنیادین بیتوجهی کند، در بلندمدت به هیچوجه قادر نخواهد بود اهدافش را اجرایی کند.
مساله مشارکتدهی مردم در فرآیند حکمرانی و تحولات اجتماعی از 2 منظر قابل بررسی است؛ از منظر طریقیت و از منظر موضوعیت. وقتی میگوییم مشارکتدهی مردم طریقیت دارد، یعنی به عنوان یک طریق، یک ابزار در خدمت حاکمیت برای به ثمر نشستن اهداف حکمرانی از امور لازم و ضروری است.
وقتی میگوییم مشارکت مردم در فرآیند حکمرانی، موضوعیت دارد یعنی صرفنظر از نگاه ابزاری و کارکردگرایانه، نفس وجود این امر، براساس مبانی فکری و دینی، لازم و ضروری است. خداوند در سوره حدید آیه 25 میفرماید:
لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَ أَنْزَلْنَا الْحَدیدَ فیهِ بَأْسٌ شَدیدٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ لِیَعْلَمَالله مَنْ یَنْصُرُهُ وَ رُسُلَهُ بِالْغَیْبِ إِنَّالله قَوِیٌّ عَزیزٌ.
«رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم و با آنها کتاب (آسمانی) و میزان (شناسایی حق از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند و آهن را نازل کردیم که در آن نیروی شدید و منافعی برای مردم است، تا خداوند بداند چه کسی او و رسولانش را یاری میکند بیآنکه او را ببینند، خداوند قوی و شکستناپذیر است!»
اینجا عبارت «لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» یک عبارت کلیدی است، یعنی از اهداف بعثت انبیا این بوده است که خود مردم را به قیام برای تحقق عدالت وادار کنند. یعنی محوریت قیام عدالتخواهانه، با خود مردم است، سهم اصلی متعلق به مردم است. این آیه نشان میدهد نقش مردم در تحقق عدالت، نقش کلیدی و اساسی است و هیچ حاکمیتی نمیتواند با حذف مردم، عدالت را محقق کند.
در آیه دیگری در سوره نسا میخوانیم: ام لَهُمْ نَصِیبٌ مِنَ الْمُلْکِ فَإِذًا لَا یُؤْتُونَ النَّاسَ نَقِیرًا. مفسران میگویند این آیه شأن نزولش در باب یهودیان است. یعنی وقتی به چیزی از ملک میرسند یک «نقیر» آن را هم به مردم نمیدهند. نقیر به آن رشته باریکی میگویند که در انتهای هسته خرما است. ملک هم یعنی قدرت و ثروت. این آیه نشان میدهد که مردم باید در قدرت شریک باشند.
آیه معروف «و امرهم شوری بینهم» نیز به صراحت نقش مشورتی مردم در اداره امورشان را بیان میکند. پس میبینیم براساس مبانی تفکر دینی که خود این مبانی، اساس و ریشه انقلاب اسلامی ایران بوده است، مردم در اداره کشور و فرآیندهای حکمرانی نقش محوری دارند و این ایفای نقش نباید به حضور در انتخابات تقلیل پیدا کند.
این مساله را نباید از یاد برد که مشارکت مردم در فرآیند حکمرانی از عوامل اساسی در رشد آگاهی مردم است و این از وظایف حکومت اسلامی است که زمینهساز رشد و بلوغ فکری مردم شود. خداوند در قرآن در توصیف حکومت فرعون میفرماید: ما أَمْرُ فِرْعَوْنَ بِرَشِیدٍ. (97 سوره هود) یعنی حکمرانی فرعون، همراه با رشد مردم نبود و او یکسره از مردم تبعیت میخواست و برای این کار هم مدام مردم را تحقیر میکرد: فَاستَخف قَومَه فَاطاعوُهُ. (54 سوره زخرف) حکمرانی فرعونیان، در نقطه مقابل حکمرانی اسلامی است که نوع بنیآدم، در آن صاحب کرامت است و مشارکت آنان را در همه امور لازم و واجب میداند، تا همین مشارکت زمینهساز تعالی آنها شود. قرآن حتی مشارکت مالی مردم را نیز وسیلهای برای رشد و تزکیه آنها مطرح میکند. خُذ مِن امَوالِهم صَدَقه تُطَهرِهُم و تُزَکیهِم بِها. (توبه 103)
قلمروی مشارکت عمومی، حوزه تدوین، اجرا و ارزیابی را در بر میگیرد. در نظامهایی که براساس تفکیک قوا اداره میشوند، تدوین قوانین اصالتا بر دوش قوه مقننه است. در این بخش مردم با انتخاب نمایندگان خود، به صورت غیرمستقیم بر فرآیند تدوین اثرگذاری دارند اما نباید نقش آنها به این مساله محدود شود، بلکه باید با اعمال شفافیت، راه را برای نظارت مردم بر عملکرد نمایندگانشان باز کرد. حوزه اجرا نیز اصالتا برعهده قوه مجریه است که مردم در این بخش نیز با حضور در انتخابات به صورت مستقیم در فرآیند اجرا اثرگذارند ولی این بخش نیز نباید تنها به حضور پای صندوقهای رای تقلیل یابد. دولت باید مدام در ارتباط و تعامل با مردم باشد و از آنها نظرخواهی کند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در مراسم تنفیذ حکم سیزدهمین دوره ریاست جمهوری اسلامی ایران به همین موضوع اشاره کردند و فرمودند: «گفتوگوی صادقانه با مردم یکی از همین کارهایی است که به مردمی بودن کمک میکند؛ حرف زدن با مردم از روی صداقت، با قطع نظر از پیرایههای سیاسی و مانند اینها. صادقانه با مردم حرف بزنند، مشکلات را به مردم بگویند، راهحلها را به مردم بگویند، توقعات را از مردم ابراز کنند و کمکهای لازم را به مردم تقدیم کنند. حرف زدن با مردم یکی از کارهای مهمی است که دولت مردمی باید [به آن] متعهد باشد».
مسالهای که ما آبانماه سال 98 و بحرانی که پس از افزایش قیمت بنزین با آن مواجه شدیم این بود که اساسا دولت قبل راه ارتباطی خود با مردم را مسدود کرده بود، تعاملی بین دو طرف صورت نمیگرفت و دولت برای بیان تصمیمات خود و علت آن دچار نوعی گنگی بود.
در حوزه ارزیابی نیز که اصالتا برعهده قوه قضائیه است، ایفای نقش مردم بسیار جدی است. حمایت از سوتزنها، نقشآفرینی رسانهها در پیگیری پروندهها و نظارت بر حسن اجرای امور از موارد اصلی نقشآفرینی مردم در حوزه ارزیابی است.
مساله جدی ما، طراحی سازوکارهایی است که نقشآفرینی مردم در هر 3 حوزه تدوین، اجرا و ارزیابی، کاملا مشخص، قانونی و اجرایی شود. نمیشود با غفلت از رای و نظر مردم، به تصویب و اجرای هر طرح و مصوبهای پرداخت. ضرورت همین امر باعث شده که اخیرا در مرکز پژوهشهای مجلس یک بخش رصد آرای عمومی و افکارسنجی مردم راهاندازی شود تا بتواند نظرات مردم و نخبگان را به کمیسیونهای تخصصی ارجاع دهد. اخیرا رئیس مجلس نیز بر ضرورت این امر و لزوم افزایش مشارکتدهی مردم در فرآیند حکمرانی تاکید کرده بود. اساسا در حوزه سیاستگذاری عمومی در غرب، که اوجش در نظریه «حکمرانی خوب» است، ایفای نقش محوری مردم در همه امور مرتبط با حکمرانی، از کلیدهای اصلی تحقق یک نظام مطلوب اجتماعی است.
ما نمونههای زیادی را در همین 43 سال انقلاب دیدهایم که هر جا مردم ورود کردهاند، کار بخوبی جلو رفته است. عبور از بحرانهای سخت کرونا بدون ورود مردم و کمک همدلانه آنان ممکن نبود. در واقع هر جا دولت دست از تصدیگری برداشته و نقش تسهیلگر برای را حضور مردم داشته، جلوههای برکت و موفقیت مشهود خواهد بوده است. برای نمونه در عرصه فرهنگ هرگاه خود مردم میداندار شدند، مثل آنچه در عزاداریهای محرم و صفر یا پیادهروی اربعین میبینیم، کار به بهترین شکل ممکن انجام شده است.
در حوزه سیاست هم همینطور است، تهاجمها به نظام سیاسی ما واقعا بیسابقه است اما آنچه که باعث شده ما بتوانیم از بحرانهای مختلف به سلامت عبور کنیم، همین مشارکت مردمی بوده است.
اگر روزی مشارکت مردمی ضعیف شود، جامعه دچار عارضهای میشود که از آن به «بیتفاوتی اجتماعی» یاد میشود. یعنی مردم وقتی ببینند نظرشان مهم نیست، فعالیتشان مهم نیست، نظارتی که کردهاند مهم نیست و ترتیب اثری داده نمیشود، کمکم به مسائل بیتفاوت میشوند. این خطر بسیار بزرگی است، جامعه همانی میشود که به تعبیر امیرالمومنین(ع) یک جامعه مرده است؛ در ادبیات دینی یعنی جامعهای که فریضه امر به معروف و نهی از منکر را ترک کرده است. چنین جامعهای به مصائب بزرگی مبتلا میشود.
باید بپذیریم که مردم، رکن رکین غیرقابل حذف یک نظام سیاسی دینی هستند و به میزانی که نقشآفرینی آنها را بیشتر کنیم و به میزانی که در مرحله تدوین و اجرا و ارزیابی به حضور آنها باور داشته باشیم، به همان میزان در تدوین و اجرای تحولات بزرگ و مهم اجتماعی و اقتصادی موفقتر خواهیم بود اما اگر این ارتباط دوسویه نباشد، هر طرح بزرگی که برای اصلاحات ساختاری در حوزه فرهنگ و اقتصاد به مرحله اجرا برسد، در نهایت با ترک همراهی مردم، به یک پروژه شکستخورده تبدیل خواهد شد یا چنان دارای تبعات و عوارض حاشیهای خواهد شد که متن اصلاح صورت گرفته تحتالشعاع قرار گرفته و بیاثر یا کماثر میشود.
نکتهای را هم اضافه کنم که برخی برای مخالفت با مشارکت مردم، دست به ساختن یک دوگانه جعلی متخصص- توده میزنند و بیان میکنند مردم در امور حکمرانی تخصصی ندارند، پس نباید به آنان سهمی در تصمیمسازی داد و هرگونه سهمدهی به مردم را پوپولیسم میخوانند. این نگاه غلطی است که برخلاف مبانی امامین انقلاب اسلام است، حضرت امام و رهبر معظم انقلاب، عمیقا به مردم و تواناییهای آنان باور دارند و هرگونه اقدامی برای حذف مردم به بهانههای جعلی در نهایت جمهوریت را مخدوش و محذوف میکند و به حاکمیت یک طبقه تکنوکرات و فنسالاری که خودشان را متخصص امور میدانند، منجر میشود. این هم خطر و آسیبی است که باید مراقب بود به آن دچار نشد.
سید محمدحسین هاشمیان؛ عضو هیأت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع)