اذعان رسانه اسرائیلی: ما کودککُشیم
به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری رسا، جدعون لوی تحلیل گر سرشناس روزنامه هاآرتص در شماره یکشنبه خود با انتشار مقالهای تاریخچه کودک کشی اسرائیل را برای خوانندگان این رسانه تشریح کرد.
در ابتدای این مقاله آمده است: ابتدا ما احساس خجالت کردیم، دچار شوک شده بودیم و حتی کار به بازخواست هم رسید اما بعد از آن منکر وقوع آن شده و همه چیز را تکذیب کردیم.
در مرحله بعدی آن را نادیده گرفته، به آن بی اعتنایی کرده و نسبت به چنین مسایلی بی توجه شدهایم در حالی که امروز در بدترین مرحله آن قرار داشته و مشغول ستایش و تمجید از قاتلان کودکان و نوجوانان هستیم، ما تا این حد به قهقرا رفتهایم.
در بخش دیگری از این مقاله آمده است: هنوز هم اولین کودک کشته شده را به یاد دارم، یک نوزاد بیمار بود، مادرش فایزه ابو دهوک او را به پست ایست بازرسی آورده بود اما نظامیان او را از این منطقه دور کردند، تلاش کرد تا از دو پست ایست و بازرسی دیگر عبور کند اما در آنجا هم با همین شرایط مواجه شد تا آنکه در آن شب سرد با پای پیاده خود را به بیمارستان رساند، گرچه دیگر فایدهای نداشت و نوزادش مرده بود، این حادثه در آوریل 1996 رخ داد و در زمان خود طوفانی به پا کرد و حتی باعث اخراج افسر اسرائیلی هم شد.
اما چهار سال بعد از آن با شعله ور شدن انتفاضه دوم، یکی از نظامیان «محمد الدره» را در مقابل لنز دوربینها به قتل رساندند، اسرائیل در آن زمان وارد مرحله انکار و تکذیب شد، الدره نمرده است، اصلا نظامی از ارتش اسرائیل در آن منطقه حضور نداشتند، شاید خودیها به سوی وی شلیک کردند، شاید او همچنان زنده است اما این حادثه باقی ماند تا لکه ننگی برای ما محسوب شود.
20 سال بعد از آن، سالهای بی مبالاتی و بی توجهی بود، سالهایی که در آن 2 هزار و 171 کودک فلسطینی توسط سربازان و البته خلبانان اسرائیلی از پای در آمدند.
تمامی این اتفاقات به وقوع پیوستند بدون آن که شوکی در جامعه اسرائیل به وجود آید یا تحقیقات واقعی یا پیگردی حقیقی علیه عاملان آن انجام شود.
طی 20 سال بیش از 2000 کودک فلسطینی (به دست نظامیان اسرائیلی) کشته شدند، این رقم به آن معنی است که سالانه 100 کودک فلسطینی کشته میشوند، یعنی سالانه دانش آموزان 3 کلاس درس یک مدرسه به اعدام محکوم میشوند.
اسرائیلیها بسیار خوشبخت میشوند که این توضیح را بدهند تمامی افراد کشته شده تروریست بوده و نظامیان و نیروهای پلیس راه دیگری جز از پای در آوردن این عده نداشتند.
یعنی از نگاه اسرائیلیها در زمان انتخاب بین زندگی کودکان و جان مقدس نظامیان، ما نظامیان را به طور حتم ترجیح میدهیم به رغم آن که میتوانست احتمال سومی هم در نظر گرفته شود و این که هیچ کس کشته نشود.
با این حال ما هفته گذشته وارد مرحله بعدی (بدتر) شدیم: اسرائیل کار ستایش کودککشان را آغاز کرد و آنها را قهرمانان نوین خود لقب داد.
این اتفاق بیسابقه است، زیرا این کودکان به دلیل آن که فلسطینی هستند تروریست محسوب میشوند، پس جان یک کودک فسطینی را بگیر تا فورا لقب یک قهرمان را پیدا کنید.
ردپای این گرایش را به راحتی در رسانهها از روزنامه گرفته تا تلویزیون میتوان یافت: نظامی قهرمان نیروی مرزبانی یک تروریست را در بخش قدیمی (شهر قدس) از پای در آورده و مانع از وقوع فاجعهای بزرگ شد (یدیعوت آحارانوت 18 نوامبر) اما در این خبر اشارهای به سن این تروریست خطرناک نشده است.
فرد کشته شده یک نوجوان 16 ساله به نام عمر ابو صعب است که به یاد دارم ویدیوهای منتشر شده نشان میداد او کارد به دست داشت و به طرف دو افسر پلیس حرکت میکرد.
وقتی ما شلیک به سوی یک نوجوان 16 ساله مسلح به کارد را یک داستان قهرمانانه توصیف میکنیم، به این معنی است که از خطوط قرمز اخلاقی عبور کرده ایم، و چنین تصوراتی به معنای افزایش قتلهای قهرمانانه کودکان خواهد بود، و نظامیان به شکل راحت تری به سوی کودکان شلیک خواهند کرد.
بدین شکل واژهها به ستایش کودک کشان میپردازند، حتی اگر کودک و نوجوان مسلح به چاقو باشد باز هم این رفتار تشویق قتلهای جنایتکارانه است.
اما(باید اعتراف کرد) اکثر کودکانی که با آتش نظامیان ارتش اسرائیل کشته شدند، اصلا مسلح به چاقو نبودند، حتی سنگ هم در دست نداشتند و از آن مهم تر آنها کودک بودند، هیچ کدام از آنها عاشق مرگ نیستد اما باید کشته شوند زیرا با این کار قاتل در رسانهها لقب قهرمان شهر را به خود میگیرد، پس اسرائیل آگاه باش که کودک (و نوجوان) کشان قهرمان تو هستند./۹۸۸/