هاشمی و خیال واهی امتیاز گرفتن از غربی ها با خلع سلاح موشکی!
اشاره: دوران پر فراز و نشیب بعد از جنگ، دورانی سخت و طاقت فرسا بود؛ چرا که هر دولتی که مستقر میشد، باید خرابیهای ناشی از آثار جنگ تحمیلی را ترمیم و بازسازی میکرد. ترمیم و بازسازی بعد از جنگ، قطعاً باید همراه با عدالت آغاز میشد؛ اما هاشمی چشمانش را بر روی عدالت بست و هر چه را از توسعه میدانست، رفاه بیشتری برای قشر سرمایه داری که به فرمان «مانور تجمل» جامه عمل پوشانیده بودند، تأمین کرد. هاشمی هر چه میتوانست به مردم این دهک کم جمعیت ایران خدمت کرد و سایر دهکهای جامعه را روز به روز فقیرتر ساخت. البته فراموش نکنیم که همان هاشمی اشرافی، در کنار یادگاران یادگار امام نیز، به رفاه تنها نقطه پایین شهر پرداخت و حرمی ساخت.
از این رو خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا با حجتالاسلام قاسم روانبخش به گفتوگو پیرامون دولت سازندگی و به بررسی نتیجه تلاشهای هاشمی برای مذاکره با غرب پرداخت.
رسا ـ چه اشکالات و نقدهایی به دوران سازندگی هاشمی رفسنجانی وارد است؟
آقای هاشمی فکر میکرد که در دولت خود هم مقام اجرایی و هم مقام ریل گذاری و تعیین خطوط کلی نظام را برعهده دارد. او خود را هم در جایگاه رهبری و هم در جایگاه رئیس جمهور میدید. هاشمی حاضر نبود سیاستهای کلی نظام که توسط رهبر معظم انقلاب تصویب میشود را برنامه ریزی و اجرا کند؛ بنابراین ایراداتی را که رهبر انقلاب به دولت سازندگی وارد میدانستند، مورد اهمیت قرار نمیداد. تاجزاده گفته بود ما به آقای خاتمی نیز گفتیم که مشی او مانند هاشمی باشد؛ اما خاتمی به این حرف گوش نکرد. سیاست هاشمی این بود که به حسب ظاهر احترام حضرت آقا را داشت؛ اما بر خلاف آن سیاستهای کلی که رهبری اعلام میفرمود، عمل میکرد.
یکی از آن سیاستها، مسأله جمعیت بود که نتیجه کار آقای هاشمی رفسنجانی است. او بیش از هر چیز بر روی بحث کنترل جمعیت کار کرد. اینکه امروز مردم، کاهش جمعیت و بچه نیاوردن را جزو فرهنگ خود به حساب میآورند، میراثی است که از دولت آقای هاشمی بر جای ماند.
از جمله مسائل دیگری که رهبر انقلاب مورد تأکید قرار میداد، بحث عدالت محوری بود و اینکه توسعه منهای عدالت برای کشور خطرناک است. اگر میخواهیم در کشور توسعه شکل بگیرد، باید همراه عدالت باشد. رهبر انقلاب فرمودند توسعه و عدالت چیزی مانند درست کردن شربت سکنجبین نیست. که ابتدا ما عنگبین و شکر را بریزیم و سپس سرکه را اضافه کنیم.
ما نمیتوانیم توسعه را انجام دهیم و سپس بعد از چند سال، عدالت را بدان ضمیمه کنیم. چنین چیزی شدنی نیست. توسعه باید همراه با عدالت پیش رود. آقای هاشمی هیچ وقت به این نکته عمل نکرد. او مبنای کار خود را توسعه قرار داده بود و نسبت به عدالت، بیمبالات بود. نتیجه این شد که اقشار مختلف مردم و مخصوصاً طبقات پایین جامعه زیر دست و پا له شدند، ضریب جینی به بالاترین آمار خود رسید و تورم نیز به بالای ۵۰ درصد رسید.
هاشمی رفسنجانی از دانش کافی اقتصادی و فرهنگی برخوردار نبود. واضح است که یک دولت به ایدئولوژی و فکر نیاز دارد. وقتی هاشمی از فکر رهبری استفاده نمیکرد، شخصاً مقری را تحت عنوان مطالعات استراتژیک ریاست جمهوری ایجاد کرد. هاشمی عدهای از غرب گراها و لیبرالها مانند حسین بشیریه، سریع القلم و کدیور را در آنجا جمع کرد. آقای هاشمی فکر تولید شده غرب گرایان را در جامعه اجرا میکرد که در نتیجه هم فرهنگ کشور نابود شد، به دنبال فرهنگ، اقتصاد و ارزشهای دینی کشور آسیب جدی دیدند. پایان کار دولت او به جریان اصلاحات منتج شد که آنها با یک سرعت و شتاب بیشتری، اهداف غرب گرایان مورد تأیید آقای هاشمی را پیش بردند.
به واقع امروز میتوانیم بگوییم که تجربه دولت آقای روحانی همان هشت سال تجربه دولت آقای هاشمی بود. روحانی وضعیت اقتصادی کشور را از لحاظ فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی به آن شکلی که هاشمی دنبال میکرد، پیش برد. ناهنجاریهایی که امروز در اقتصاد و فرهنگ شاهد هستیم، نتیجه آن سیاستهای غلطی است که آقای هاشمی با تکیه بر غرب گرایان دنبال کرد و امروز مردم ثمره تلخ آن را در زندگیشان احساس میکنند.
رسا ـ لیبرالی شدن اقتصاد توسط هاشمی چه ضررهایی را به کشور وارد کرد و هاشمی چه نقشی را در وضع امروز اقتصادی داشت؟
بیش از ۲۰۰ سال است که همان اقتصاد آزاد لیبرالیستی که در دنیای غرب پیریزی شده در کشور ما بروز و ظهور پیدا کرده است. اغلب اقتصاددانان ما که از غرب و کشورهایی مانند انگلستان و آمریکا فارغ التحصیل شدند، همان مدل اقتصاد غربی را در کشور پیاده میکنند. آن اقتصادانها هیچگاه بررسی نکردهاند که آیا کشور ما ظرفیت آن اقتصاد را دارد یا ندارد؟ به همین جهت آنها بدون توجه به لازمههای اقتصاد غربی، آن را کپی برداری و در کشور پیاده سازی کردند.
یکی از کارهایی که اقتصاددانان غرب زده دنبال میکردند، آزاد سازی قیمتهاست. حتی آنها در دولت احمدی نژاد نیز تحت عنوان یارانه مستقیم، آزاد سازی قیمتها را دنبال کردند. آنها از این طریق به دنبال تولید ثروت در جامعه هستند. البته به اصطلاح خودشان همان مدل توسعه را دنبال میکنند؛ اما اینکه اقشار مختلف مردم آسیب میبینند و یا طبقات مردم در این ماجرا له میشوند را نادیده میگیرند. ملاحظه نمیکنند که صنایع خرد، در حقیقت فدای صنایع کلان میشوند.
آنها مدل کلانی را در افق چشم انداز خود دارند که باید طبق این فرمول غربی شکل بگیرد. حال آثار مخربی که این فرمول در زندگی مردم میگذارد، مورد توجه نیست. حرف رهبری این بود که توسعه باید همراه عدالت باشد، متأسفانه در دولت آقای روحانی نیز کشور به همین شکل مدیریت شد. البته در دوران آقای هاشمی توسعه منهای عدالت بود؛ اما در دولت آقای روحانی نه توسعه بود و نه عدالت. آن چه که امروز شاهد افزایش قیمتها و کاهش ارزش پول ملی در کشور، بیکاری مفرط و نقدینگی سرسام آور بیش از ۴ هزار میلیارد هستیم، نتیجه اعتماد به یک اقتصاد لیبرالیستی است که کشور ما، ظرفیت آن نوع اقتصاد را ندارد.
اقتصاد لیبرالیستی که در دنیای غرب نیز حاکم است و برخی به اشتباه فکر میکنند دورنمای روشنی دارد. برای مثال فاصله طبقاتی بسیار بالایی در کشور آمریکا وجود دارد. مردم بسیاری که در آمریکا فقیر و بیچاره هستند، حتی پول داروی خود را ندارند و مجبورند در آن کشورها زندگی کنند. باید به سراغ آن مدل اقتصاد اسلامی رفت که با فرهنگ اسلامی ملت ما منطبق باشد.
باید کارشناسان اسلامی حوزه و دانشگاه بر روی مدل اسلامی و صحیح اقتصاد کار کنند و این اقتصاد نیز در فرهنگ ما پاسخگو است. متأسفانه دولتها حاضر نیستند به منادیان اقتصاد اسلامی میدان دهند؛ چرا که هزینه بر، نیازمند کار، تلاش و تولید فکر و اندیشه است، بنابراین عدهای به دنبال همین فرمول راحت میروند. فرمول راحت همان فرمولی است که به دنبال حرفهای غربیها و شرقیها برویم. بهتر است دولت آقای رئیسی در این عرصه اختیار خود را به دست اقتصاددانهای غرب زده ندهد، بلکه به اقتصاددانهای اسلامی میدان بدهند تا رشد کند.
رسا ـ هاشمی چه تلاشهایی را برای ارتباط با غرب گرفت و به چه نتایجی رسید؟
این مسأله به نوع نگاه آقای هاشمی باز میگردد. هاشمی عناصر غرب گرا را به دور خود جمع کرده بود. او احساس میکرد که تنها راه پیشرفت و توسعه، غربی سازی کشور است. همان چیزی که غرب گرایان در گذشته به دنبال آن بودند و شکست خوردند. هاشمی بر اساس اعتماد به متکفران غربگرا، تنها راه حل را این چنین میدانست و به همین جهت با اینکه بارها در بحث اعتماد به غربیها ضربه خورد؛ اما راه را در همین منحصر میدید که اگر ما با غرب ارتباط دوستانه برقرار کنیم، مشکلات ما کاملاً حل میشود و توسعه و پیشرفت برای کشور به ارمغان میآید.
اما گذر زمان نشان داد که چه در زمان آقای هاشمی چه بعد از آقای هاشمی، آقای روحانی هم که تفکر غرب گرایان را دنبال میکرد، مشخص شد که اعتماد به غرب هیچ فایدهای ندارد و هر کشوری که به غرب اعتماد کرده تا منابعی که داشته و غربیها میتوانستند آن امکانات را گرفتهاند و آنها را به حال خود رها کردند. هر چه نگاه غرب گرایانه آقای هاشمی جلوتر میرفت مانند باتلاقی شد که میخواست کشور را در آن فرو ببرد. البته و خوشبختانه با پیگیریهای رهبر معظم انقلاب، هیچ وقت اجازه ندادند کشور ما مانند کشورهایی چون شیلی شود. ایشان اقتصاد مقاومتی را سرلوحه کار خود قرار دادند تا بتوانیم یک اقتصاد بومی و بدون وابستگی را طراحی کنیم.
رسا ـ چرا هاشمی با قدرت گرفتن مباحث نظامی و موشکی بهویژه در دستان نیروهای حزب اللهی مخالفت میکرد؟
اخیرا آقای حسین مرعشی اعلام کرد که هاشمی با سردار سلیمانی اختلاف نظر داشت. وقتی فکر اول را کج گذاشتید باید تا آخر هم کج بروید. هاشمی رفسنجانی میخواست پرونده اعتماد به غرب به جایی برسد که بتواند مفتخرانه اعلام کند، آن نظریۀ من به نتیجه رسید و توسعه به معنای غربی در کشور ایجاد شد. از این جهت وقتی این مسیر را میرفت، غربیها برجام را با کمک آقای هاشمی و روحانی اجرا کردند و نتیجه مطلوب و مثبتی برای کشور نداشت.
در نهایت آنچه که غربیها وعده میدادند که شما این کار را انجام دهید تا توافق درست شود به بحث خلع سلاح موشکی رسیدند. آقای هاشمی فکر میکرد که وقتی بحث خلع سلاح موشکی را انجام بدهد، امکان دارد که غربیها به او اعتماد کنند و در عرصه مذاکرات پیشرفتهایی حاصل شود. البته فقط بحث خلع سلاح موشکی نبود و غربیها چیزهای دیگری از هاشمی و روحانی میخواستند.
حضرت آقا فرمودند که اگر شما یک قدم عقب بروید، آنها ده قدم جلو میآیند. تجربه نشان داده که عقب نشینی در این عرصهها به نفع کشور نیست. به نظر میرسد تزی که غربگرایان و آقای هاشمی داشتند، این بود که میپنداشتند میتوانند از طریق مذاکره کشور را تثبیت کنند و نتیجهای از این مسأله بگیرند. واقع قضیه این بود که حضرت آقا فرمودند به جز خسارت چیزی عاید کشور نخواهد شد و نشانه آن همین برجام است که شما عقب نشینی کردید، هر چه دشمن میخواست به او دادید؛ اما موقع اجرا آنها اقدامی انجام ندادند و نتیجه برجام خسارت محض و به تعبیر برخی آقایان هیچ و پوچ شد.
همه هستهای ما در اختیار دشمن قرار گرفت، ولی کمترین وعدههای آنها نیز محقق نشد. با اینکه ۴ سال گذشته، هر روز چه اروپاییها و آمریکاییها با وجود وعدههای مختلف، تحریمهای بیشتری را وضع کردند. الآن که ما مجدداً در بحث مذاکرات هستهای وارد شدهایم به دلیل پر شدن دست ماست که با تأکیدات رهبری و مصوبه مجلس که کاهش تعهدات بود، صورت گرفت. اورانیوم بیش از ۲۰ درصد داریم و موشکهای دوربرد نقطه زنی که حتی میتواند دیمونا را با خاک یکسان کند.
امروز اگر جمهوری اسلامی محکم بر سر مواضع است، به دلیل پربودن دستهایش است. ما توسعه اقتصادی خود را با کشورهای شرقی داریم و موجب وحشت آنها شده. اگر این مذاکرات به نتیجه برسد، به دلیل تلاشهایی است که در این دولت صورت گرفته است. تقویت هستهای و موشکی میتواند دست ما را در این مذاکرات پر کند.
رسا ـ ممنون از اینکه فرصتتان را در اختیار خبرگزاری رسا قرار دادید.