۱۸ بهمن ۱۴۰۰ - ۱۸:۵۴
کد خبر: ۷۰۲۰۸۰
یادداشت؛

شهیده‎‌ای که زندگی‌اش وقف انقلاب بود

شهیده‎‌ای که زندگی‌اش وقف انقلاب بود
شهیده زهرا دقیقی همه زندگي‌اش وقف انقلاب اسلامي بود. چه اينكه اعتقاد داشت آن كس كه اسير «خويشتن» است، اسير «دشمن» هم هست.

به گزارش سرویس حوزه و روحانیت خبرگزاری رسا، تاریخ معاصر شاهد حضور زنان در برهه‌های حساس است. به راستی که نقش زنان در دوران انقلاب و دفاع مقدس و پس از آن بسیار پررنگ و حائز اهمیت است. زنان در جریان نهضت امام خمینی (ره) هم به عنوان پیرو ولایت و هم در نقش مادر و همسر به پیروزی انقلاب کمک کردند. همانگونه که در صدر اسلام شاهد دفاع زنان از جبهه حق بودیم، زنان مسلمان ایران نیز با الگوگیری از آموزه‌های دینی در راستای تکوین و دوام انقلاب نقش آفرینی کردند.

زنان شهید واژه به واژه ایثار را برایمان معنا کردند. هر چه بیشتر از آن‌ها بدانیم، چون چراغ راه فروزانی‌اند که صراط مستقیم را هرگز گم نخواهیم کرد.

در برگ برگ خاطرات بانوان شهید جست‌وجو می‌کنیم و این‌بار به نام شهیده زهرا دقیقی خداشهری می‌رسیم.

زندگی‌نامه

طلبه شهیده «زهرا دقیقی خداشهری» در سال ۱۳۴۹ در خانواده مذهبی در روستای خداشهر شهرستان فومن از توابع استان گیلان به دنیا آمد، زهرا دوران طفولیت را در دامان مادری مهربان و پدری پرتلاش سپری کرد و راهی مهد علم و معرفت گردید.

تحصیلات حوزوی را به صورت حضوری در حوزه علمیه مکتب الزهرا(س) شهر رشت و به صورت غیر حضوری در قم، دروس اصول فقه و لمعتین را به پایان رسانید. وی از همان ابتدای دوران حیات خویش که خود را شناخت دارای اعتقاد و ایمانی قوی، عاشق اهل بیت (علیهم السلام) و شهادت در راه خدا بود.

از خصوصیات بارز اخلاقی ایشان می توان به تقیّد نماز اول وقت، خوش اخلاقی، اطاعت از همسر و پرستاری از وی و همچنین تربیت فرزندان خوب،کمک به نیازمندان، شرکت در مراسمات شهداء و…اشاره کرد.

مروری بر زندگی شهیده زهرا دقیقی

زن مدافع احساس مرد است. نگهبان شرف و ناموس اوست. مدیر خانه و اولین معلم هر انسان است. بیداری اش در شب، درس وفا و نگرانی اش در روز، کلاس مهرورزی است.

زن، امروز، در شهر، در مزرعه، در دانشگاه، در کارخانه، در خانه، در خیابان، تا می فهمد، حس می کند که بوی شهید می آید دست از کار می شوید. او باید با گریه اش، تاریخ را غباروبی کند.

شهیده «زهرا دقیقی» تجسم خلوص، تجسم ایثار، همو که در دل نوشته های خود نوشت: «آقا! دوست دارم گوشه ای بنشینم و زیر لب صدایت کنم. چشمانم را به گوشه ای خیره کنم تو هم مقابلم بنشینی و متوجه ات شوم هِی نگاهت کنم آنقدر که از هوش بروم بعد به هوش بیایم و . . . ببینم سرم روی دامن شماست حس می کنم بوی خوش از نسیم تنت به مشامم می خورد. آن وقت احساس کنم وصال حقیقی عاشق و معشوق روی داد، بعد وعده شهادت را بدهی و من خودم نشسته بر بال های ملائک احساس کنم و بشنوم که به من وعده شفاعت و هم سفره ای با خودت را بدهی آن وقت با خیال راحت از آتش عشق، مثل شمع بسوزم و آب شوم و هلاک شوم و جان دهم.»

ايستادن در نوع زنانه در زندگي شهيده «زهرا دقيقي» تجلي يافت

او که همه زندگی اش را به پای یک جانباز شیمیایی ریخت و با او ازدواج نمود. وقتی علت این کار را از او سؤال نمودند گفت: «مگر دوست نداری که با یک شهید گفت و‌گو کنی؟! با یک شهید زندگی کنی؟! من در هر لحظه از زندگی با همسرم به سرزمین شهادت می روم، به دشت های سبز ایمان می روم، به انبوه کارزار می روم، به کوه‌های بلند انسانیت می روم، به سرخی شفق می روم، به قله توحید می روم. ما با هم از چشمه های وحدت مي نوشيم، من با او به جهاد می روم، من با او به جهاد اکبر می روم، من با او به نبرد اهریمن نفس می روم.»

او با عمق جانش، با رژفای اندیشه اش، با اوج باورش، با لطافت نسیم گونه روحش، با عطر روح افزای معنویتش و در یک کلمه با صلابت و صداقتش، این سخن را گفته است.

آري! خداي خالق جهان از هر موجود دو جنس آفريد. در خلقت انسان ظرافت، عاطفه، صبر، مهرورزي و هنر عشق ورزيدن را، مواد اوليه وجود نازك و مهربان زن قرار داد.

سعي صفا و مروه تكرار رفت و آمد هدفمند هاجر است تا انسان به آب برسد.

هدف هجرت، زلالي است و چشمه سار.

ايستادن در نوع زنانه در زندگي شهيده «زهرا دقيقي» تجلي يافت.

ايستادن، نه تنها جنس نمي شناسد كه گنج ها را بيرون مي ريزد از سبد تاريخ. زن، گنج زمانه است. محكم، سخت، ساكت و سر به زير.

شهيده دقيقي پس از ازدواج، صاحب دو فرزند به نام فاطمه و محمدجواد شد. او همه زندگي اش وقف انقلاب اسلامي بود چه اينكه اعتقاد داشت آن كس كه اسير «خويشتن» است، اسير «دشمن» هم هست زيرا خويش و نفس هم دشمن است. دشمني نزديك، دشمني جا گرفته در زير پوست.

شهادت

شهیده «زهرا دقیقی» در غروب 17 آبان سال 1390 و در حمله تروریستی معاندان اعتقادی سیاسی تشیع، شربت پاک و گوارای شهادت را نوشید و این در حالی بود که همراهان او ساعاتی قبل‌تر شاهد گریه و تضرع او و آرزوی شهادت کردن در سرداب امام زمان ارواحنا فداه در سامرا بودند که خدای بزرگ او را همچون هم نامش حضرت زهرا(س) با پهلوی آسیب دیده از انفجار تروریستی در حالی که در دستان شوهر مجروحش قرار داشت و در کنار فرزندانش شهد شیرین شهادت را گوارای وجود نازنینش کرد.

پیکر پاک آن زائر حرم حسینی، بر روی دستان مردم شریف فومن تشییع شد و در «گلزار شهدای» فومن به خاک سپرده شد.

ارسال نظرات