۲۷ بهمن ۱۴۰۰ - ۱۷:۵۸
کد خبر: ۷۰۲۶۹۴
درآمدی بر سینمای شناختی؛

یازدهمین شماره مجله «خردورزی» منتشر شد

یازدهمین شماره مجله «خردورزی» منتشر شد
سینمای ایران با وجود ظرفیت‌های عظیمی که در هنر هفتم نهفته دارد سهمی در سپهر تصویری جهان امروز ندارد و مقهور سیطره امپراطوری‌های رسانه‌ای و الگوهای نانوشته شده است.

به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، به همت مؤسسه فرهنگی ـ هنری شناخت یازدهمین شماره مجله تخصصی «خردورزی»، ویژه‌نامه «اندیشه‌های شناختی سینما» در بهمن ماه ۱۴۰۰ منتشر شد، این شماره از «خردورزی» به تبیین ظرفیت‌ سینما در مدیریت و جهت‌دهی شناختی و معرفتی انسان، فقدان جریان و مدیریت فکری در سینما و بازاندیشی پیرامون رسالت اصلی هنر هفتم می‌پردازد.

 

مجله «خردورزی» در این شماره شامل سه پرونده با عناوین و گفتگوهای زیر است:

 سینما و فلسفه

  • گفت‌وگو با بهروز افخمی؛ سینما، عامل سرگرمی یا ساحل اندیشه؟
  • گفت‌وگو با حسن عباسی؛ امتناع در حوزه، ابتذال در دانشگاه
  • گفت‌وگو با دکتر تورستن بوتز بورنشتاین؛ سینما، اندیشه‌هایی با صدای بلند
  • گفت‌وگو با دکتر مسعود معینی‌پور؛ سینما و مدیریت شناختی انسان

سینما و اجتماع

  • گفت‌وگو با مسعود ده‌نمکی؛ مهندسی فرهنگی، درمان سینمای ایران
  • گفت‌وگو با دکترسیدمحمد حسینی؛ تحقیر پدر در سینمای ایران
  • گفت‌وگو با دکتر رفیع الدین اسماعیلی؛ دفاع مقدس، ناب‌ترین ژانر سینمای انقلاب اسلامی
  • گفت‌وگو با سجاد نوروزی؛ تنبلی و تقدم پول بر هنر در سینمای ایران

دین و سینما

  • گفت‌وگو با نادرطالب‌زاده؛ فقدان مدیریت در سینمای ایران
  • گفت‌وگو با عباس محسن عبد علی المسفر؛ هری پاتر، میراثی عربی با روایت فانتزی
  • گفت‌وگو با سعید مستغاثی: سینمای آخرالزمانی؛ مسئله‌ی غرب، رسالت شرق

«خردورزی» به مدیر مسئولی رفیع‌الدین اسماعیلی و سردبیری مجید رحیمی منتشر می‌شود. جهت دانلود نسخه الکترونیک مجله خردورزی اینجا کلیک کنید.

 

آنچه در ادامه می‌خوانید متن سرمقالۀ یازدهمین شماره از مجله تخصصی «خردورزی» است:

نقدی بر تقدس‌فرم و دیسیپلین فرم‌گرایان  |  قرابت فهم‌‌های نوازشگر و غربت نقدهای چالش‌گر
دنیای امروز، دنیای بازنمایی است و جهان، ما را با مجموعه تصاویری که خلق و عرضه می‌کنیم خواهد شناخت. در عصر مدرن سینما جلوه‌گر ضمیر ناخودآگاه ماست، «زبان سینما» زبان واحدی است که در آن بیان عواطف و احساسات از طریق تصویر متحرک اصالت خواهد یافت. انسان مدرن گاهی با سینما، تجربه زیست‌های متفاوتی از اقشار مختلف مردم را به تصویر می‌کشد و گاهی خودآگاهِ انسان را به‌وسیله قوه خیال با ناخودآگاهی متفاوت و شگفت‌انگیز پیوند می‌زند که فرسنگ‌ها از پنداشت عموم فاصله دارد. سینما پدیده‌ای شگفت‌انگیز است که اگر از ماهیت هنری خود خارج نشود و تبدیل به یک صنعت صرف نشده باشد توانایی به‌تصویر کشیدن ناخودآگاه عوامل تولید یک اثر را دارد.  

از سوی دیگر اهمیت جایگاه سینما در نظام سیاسی جهان نیز غیر قابل انکار است، هژمونی و قدرت در دنیای امروز با شاخص رسانه و سیطره رسانه‌ای تعریف می‌شود و هر جامعه‌ای که از مدیریت سینما و فناوری‌های مرتبط با آن عقب بماند، سرنوشتی جز عقب‌ماندگی و استعمار نخواهد داشت.

سینمای ایران با وجود ظرفیت‌های عظیم شناختی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی که در هنر هفتم نهفته است سهمی در سپهر تصویری جهان امروز ندارد و مقهور سیطره امپراطوری‌های رسانه‌ای و الگوهای نانوشته شده است. سینما در ایران پس از انقلاب اسلامی رسالت راهبردی تبیین مبانی، تمدن‌سازی، جهت‌دهی و مدیریت شناختی انسان را به فراموشی سپرد  و این فرصت عظیم و مغتنم را به چالشی خطیر مبدل ساخت.

عدم استفاده از ظرفیت‌های عظیم هنری در سینمای ایران ریشه در چند مسئله مهم‌دارد؛ در سینمای ایران بسیاری از سینماگران نگاهی اقتصادی و صنعتی به سینما دارند و به اشتباه متصور شدند فرم می‌تواند به‌تنهایی جذابیت را برای مخاطب تأمین کند. غافل از اینکه جذابیت سینما را مجرد از مفهوم محتوا و مسأله مخاطب آن نمی‌توان تأمین کرد و رسالت سینما علاوه بر سرگرمی و جذابیت، مدیریت شناختی افکار اجتماعی انسان است.

متولیان عرصه سینما با جدا‌سازی فرم از محتوا و تعمد بر این مسئله که این هنر صرفاً و تنها صنعتی است برای سرگرمی، پشتوانه‌های فکری و محتوایی خود را از دست دادند و یک سینمای لخت و عریان را به مخاطب عرضه کردند. فرم‌گرایان در سینما تلاش کردند سینما را یک موجود مقدس نشان دهند که نمی‌شود بدان بی‌احترامی کرد یا دیگرانی که از صنف آنها نیستند نمی‌توانند وارد حوزه آنها بشوند؛ غافل از این که فرم، بدون گرایش فکری اساساً ارزشی ندارد. بهترین فرم‌ها مادامی که ممزوج در مبانی فکری و اندیشه‌ای عمیق نشده باشند رفته‌رفته افسرده و کسالت‌آور می‌شوند.

در بسیاری از کشورها، ارکان حاکمیتی، سینما را در مسیر خدمت به منافع ملی، افزایش قدرت ملی، ترسیم وجهه بین‌المللی، دیپلماسی عمومی و… به کارگرفته و می‌گیرند. در جمهوری اسلامی سینماگران و متولیان این عرصه چنین مسئولیتی را برای خود قائل نشده و احساس تکلیفی در این‌باره ندارند.

جریان شِبه روشنفکری و لیبرالِ حاکم بر عرصه فرهنگ، در چندین سال اخیر، سینمایی را انحصارگرا و خالی از محتوای غنی به مخاطب خود عرضه کرده‌اند که اکثریت آثار سینمایی کشور را شامل شده و بسیاری از جشنواره‌های سینمای داخلی و خارجی را نیز به تسخیر خود درآورده‌اند.

در شرایط کنونی، سینمای ایران برای ترمیم خود نیازمند فهمی پویا و نقدی سازنده است در حالی که فقدان جریان فکری مصمم و وجود فهم‌های نوازشگر، جایگاهی برای بازسازی، نقد و چالش قرار نداده‌اند.

با توجه به نیاز وافر یک جامعه‌ی کارآمد به رسانه‌ای پویا برای مدیریت نظام معرفتی و عقلانی انسان‌ها در یازدهمین شماره از مجله تخصصی اندیشه‌های جاری انقلاب اسلامی «خردورزی» قصد داریم از دریچه‌ای متفاوت به اندیشه‌ها، مسائل، موضوعات و چالش‌های «سینما» بپردازیم. برخی از مهم‌ترین موضوعاتی که در این ویژه نامه به آن پرداخته شده است عبارتند از: بازخوانی رابطه تعاملی یا تقابلی سینما با فلسفه، شیوه‌های بازنمایی الهیات و فلسفه در سینمای شرق و غرب، اگوئیسم فلسفی در فیلم‌های برتر سینمای هالیوود، زیبایی‌شناسی سینمای انقلاب اسلامی و تفاوت آن با زیبایی‌شناسی سینمای مرسوم، نقش سینما در رشد و تعالی خانواده در جهان پست‌مدرن، جایگاه سینمای دینی در بین سینماگران ایرانی، ریختارشناسی و گونه‌های  هنرآفرینی زنان در آینه‌ی سینما و تئاتر ایران و… .

ارسال نظرات