مذاکره در جبهه های تمدنی
به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، مردم معمولی، شهروند عادی، قشر خاکستری یا هر تعبیر دیگری که بتواند گزاره این جمله قرار گیرد تا خبر واضحی از آن داده شود، در حالتی عجیب به سر میبرند و منتظر اندک اتفاق خوبی هستند که روند سابق را عوض کند؛ به نظر میرسد همگان تا این حد فهمیدند که حل مشکلات دکمه ندارد و چندین فرایند را باید طی کند تا اندک مشکلی حل شود؛ دولت سیزدهم با هر مشکلی به طور جدی مواجه شده است حتی اگر راه حل غلط و به دور از آرمانها را دنبال کند، اما این جدیت پیام دیگری برای جامعه دارد.
شاید بخش مهمی از جامعه از خبر سفرهای استانی رئیسی به همراه کاروان وزرا، و وعدههای رنگارنگ آنقدر خوشحال نشود که حال دلش خوب شود، اما زمینهای از امیدواری برایش ایجاد میشود؛ در دولت سابق علی رغم به کارگیری عظیم ماشینهای تبلیغاتی، اما مردم هم متوجه شدند دولتی وجود داشت که «عدم» بود؛ خصوصا پس از خروج ترامپ از برجام به مدت سه سال در یک بی دولتی آشکار قرار داشتیم. یک دولت بی دست و پا که یک دستش در جیب مردم بود و دست دیگرش به سوی مذاکرات.
یک روز به بهانه FATF اذهان را متوقف میکرد، روز دیگر نیز به بهانه عوض شدن دولت آمریکا؛ بگذریم؛ هنوز خاطرات تلخ آن با همگان خصوصا شما مخاطبان هست؛ همه فعالیتهای رئیسی این بی دولتی را به اتمام میرساند حتی اگر راهبردی غلط را دنبال کند.
توافق پیش رو، در حال شدن
اما نکته مورد توجه این روزها در اذهان ایرانیان مسأله مذاکرات و توافق سازنده است اما هر چه قدر مهم باشد به مانند گذشته برایشان مهم نیست، چون میدانند دولتی سر کار هست که غیر از مذاکرات کار دیگری را برای خود وظیفه میداند و به دنبال راههای دیگری نیز هست، اما برای منافع ایران عزیز که حقیقتش عزتش پایمال شده است. ایرانی که سال ۹۲ به پشت خیمه رژیم تحریمها رسیده بود، مجبور به پذیرش توافقی شد که میتواند با گلستان و ترکمانچای کشتی بگیرد و با عهدنامه پاریس چای بنوشد.
نه نگارنده و نه شما مخاطب عزیز در سلامت و صداقت رئیس جمهور و رئیس تیم مذاکره کننده شکی نداریم و آنها را بهترین افرادی میدانیم که میتوانستند در برهه واقعا حساس کنونی سکان امور را به دست گیرند، اما مسلم است که این توافق پیش از هر گونه تعهد به مراجع قانونی، نخبگان و مردم عرضه شود و پیرامون آن بحث صورت گیرد.
تحلیلهای صفر و یکی با آب فراوان
اگر در خصوص برجام بحثهای تخصصی فراوانی صورت گرفته بود به طوریکه هر شب یک مناظره یا گفت و گوی چالشی در فضای رسانهای کشور برای سطوح مختلفی از مخاطب انجام میشد دیگر توقع نمیرفت عدهای همچنان خواهان توافق باشند و منتظر فرصت و خبر باشند تا ارزانی و گرانی جنسشان را به حتمی یا احتمالی بودن توافق تنظیم کنند.
تبدیل شدن چالش هستهای در فضای رسانهای کشور به بحث میان گروه ها، اگر به خوبی انجام شود سطح سیاسی جامعه را بالا میبرد؛ البته در صورتیکه بحثها دقیق، علمی و مبتنی بر شواهد و تجربیات باشد نه اینکه تحلیل های خطا ارائه شود؛ تحلیلی که نفروختن مرغ سوخاری مک دونالد در تجریش را دلیل خروج آمریکا از برجام معرفی می کند.
نزاع ۴ تمدن در یک جبهه
نقاشی فوق بر روی تابلویی به طول ۴ متر و ۸۰ سانتی متر در عرض ۲ متر و ۴۰ سانتیمتر در موزه کارتزونیکو ونیز در کشور ایتالیا با نام «مرگ داریوش» نگهداری میشود؛ قصه این تابلو نبرد ارتش اسکندر مقدونی با هخامنشیان بوده که منجبر به شکست ارتش پارسی شده، اما همچنان داریوش سوم دوازدهمین پادشاه هخامنشی زنده و در فرار بود که اسکندر در منطقهای در نزدیکی بلخ کنونی به بالین داریوش میرسد که از شدت جراحات جنگ جان باخته است؛ در این تصویر خانواده داریوش در ماتم و اندوه و اسکندر مشغول سرمستی و خوشحالی.
این نقاشی در جایی کشیده شده که هیچ جنگی در تاریخ خود با ایران ندارد، اما چون خود را جزئی از تمدن غرب میداند ایران را به عنوان دشمن همیشگی تمدن غرب معرفی میکند و هر گاه که او را شکست داده باشد به خود میبالد؛ نزاع فعلی ایران و آمریکا یک دعوای پدید آمده از ۱۳ آبان ۵۸ نیست یک نبرد تمدنی بین شرق و غرب است نبردی که بین اسکندر و داریوش بوده همان جنگی که بین خسروپرویز و رومیان در گرفته است.
همزمان با مذاکرات برجام فصل دوم فیلم ضد ایرانی ۳۰۰ نمایش داده میشود تا روح مبارزه تمدنی غرب با ایران حفظ شود؛ فیلمی که ربطی به نبردهای کنونی نداشته و ایرادات تاریخی دارد اما داستان یک نبردی بین ایران باستان و آتن را روایت میکند که ایرانیان وحشی و بی رحم نشان داده شوند.
حال هر فردی که در دوران معاصر برای خاتمه دادن به اختلافات ایران و غرب یا بخشی از آن راه مذاکره را پی بگیرد این تقابل تمدنی را درک نکرده است و گمان میکند این اختلافات با امتیازات بتنی حل میشود؛
فیلم سیصد و فصل دوم آن نشان داد که اگر ایران بخواهد غرب نمی خواهد این منازعه تمام شود. دو نزاع تمدنی اسلام و کفر و ایران و غرب در یک جبهه سالها است در حال وقوع است و کسی که گمان ببرد این نزاع تمام شدنی است دنیای امروز را نشناخته است.
راهبردی غلط با خاطرخواه زیاد
راهبرد مذاکره و برجام با استقبال زیادی در بدنه مردمی و حتی نخبگانی ما همراه است و دلیل این امر نشناختن این نزاع تمدنی است؛ البته در این عدم شناخت هم مراتبی وجود دارد که عدهای هیچ رسمیتی به این نزاع نمیدهند و خواهان تسلیم شدن هستند تا این جنگ به پایان برسد؛ عدهای دیگر نبرد را انکار نمیکنند، اما این نبرد را قابل آشتی و تقلیل میدانند، اما عدهای نیز معتقدند تا «شرک و کفر هست مبارزه هست و تا مبارزه هست ما هستیم».
تخاصم ایران و غرب که با یک «بده بستان دیپلماتیک» تمام نمیشود اگر راهبرد غلط باشد هر انسان سالمی و صادقی نیز در این مسیر خطا گم میشود؛ اما سؤال اینجا است با این تفاسیر چرا مذاکره صورت میگیرد؟ جواب تا حدی ساده است؛ راهبرد مذاکره برای حل مشکلات و اختلافات با آمریکا راهبرد غلطی است که خاطرخواه زیاد دارد. در زمان تصویب برجام مسؤولین زیادی بودند که اصلاح طلبان را تنها نگذاشتند و متن نخوانده برجام را با این تصور که این مخاصمه تمام شدنی یا تقلیل یافتنی است سر دست گرفتند و ضمن تبلیغ گسترده از نتایج پر شمار آن، در دقایقی کوتاه تصویبش کردند.
این سطور در پی آن نیست که مذاکره را و مذاکره خوب را به طور کلی نفی کند بلکه هدف از اتمام مخاصمه ایران و آمریکا با بهره گیری از ظرفیت مذاکره را نشدنی معرفی میکند؛ اما مذاکره خوب برای رفع تحریم و کم کردن مشکلات امر صحیحی است که دولت فعلی در پی آن است. در درجه بعد نیز مذاکره خوب با دستاوردهای مطلوب تنها بخشی از مدیریت کلان کشور است که میتواند برای حل مشکلات کمک کار باشد نه همه کاره.