سلسله گزارش های کوتاه از سفرنامه حج آیت الله صافی گلپایگانی
به گزارش سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، سلسله گزارش های کوتاه از سفرنامه حج مرحوم حضرت آیت الله صافی گلپایگانی به مناسبت فرارسیدن ایام حج و حضور زائران ایرانی خانه خدا بعد از دو سال تعطیلی به دلیل شیوع کرونا تقدیم مخاطبان می شود.
ششمین بخش از این سفرنامه بدین شرح است:
تشرف به مسجد و حرم رسول خدا(ص)
سزاوار است در اینجا به دو شعر از مطلع قصیدهای كه قاآنی در وصف حرم مطهر حضرت ثامن الائمه علی بن موسی الرضا(ع) سروده است مترنم شویم چون همه نور واحدند و رسول اكرم(ص) مجمع كمالات همه و همه مظهر فضایل و كمالات آن حضرت می باشند:
زهی به منزلت از عرش برده فرش تو رونق
که زمین زیمن تو محسود نه رواق مطبق
كدام گوهر پاك است در زمین تو مدفون
كه از رواق تو خیزد همه خروش اناالحق
و این چند بیت را نیز از خودم كه در مدح آن حضرت سروده ام با اینكه می دانم قابل تقدیم به محضر ارباب معرفت و ذوق و ادب نیست و مقدار بصیرت و بینش گوینده كه نسبت به دریای بیكران علوم و كمالات و فضایل و مقامات محمدی قطرهای هم بشمار نمیآید با كمال شرمندگی عرض مینمایم:
زهی در رفعت از كیهان گذشته
ز مهر و انجم تابان گذشته
ز ابراهیم و عیسی و ز آدم
ز نوح و موسی عمران گذشته
زهی پیغمبری كز غایت جود
یم احسانش از عمان گذشته
زهی پیغمبری كز شأن و رتبت
ز هر ذیشأن و عالیشان گذشته
گرفته ز امر حق ملك بقا را
ز خضر و چشمه حیوان گذشته
چنان با واجب اندر اتصال است
كه آید در گمان ز امكان گذشته
محمد فیض اول سرور كل
كه صیت فضلش از كیوان گذشته
ز یمن بعثت فرخنده او
جهان از دوره خسران گذشته
بهمدحش منطق(لطفی) كلیل است
وگر از قیس و از سبحان گذشته
مسجد پیغمبر اكرم(ص) و حجره منوره آن حضرت و مسجد الحرام و كعبه معظمه مشهورترین و ممتازترین مشهد و مسجد در جهان اسلام می باشند بیان و قلم از توصیف این مسجد، و حجره مقدسه عاجز و ناتوان است اگر شخص، اندكی چشم بصیرت بگشاید رحمتها و بركات الهیه را در اهتزاز و درخشندگی نور نبوت را كه از در دیوار مسجد ساطع و لامع است میبیند، هر كس بیاختیار در پیشگاه جلالت و عظمت حضرت خاتم الانبیاء (ص) و عتبه حجره مطهر آن حضرت خاضع و فروتن می گردد.
اینجا مزار كسی است كه نزدیك به هزار میلیون انسان گرونده و مؤمن دارد كه برنامههای گوناگون زندگی را از مكتب تعلیم و ارشاد او می گیرند.
اینجا ضریح شخصیتی است كه صدها میلیون بشر موحد هر روز چندین مرتبه در هنگام نمازهای پنجگانه و در مناسبات دیگر نام او را به عظمت یاد كرده و با صلوات و درود بر آن حضرت خود را غرق افتخار مباهات می نمایند.
آری اینجا قبر رسول خدا پیغمبر رحمت، و منادی حریت و عدالت و اعلان كننده حقوق بشر، و مبلغ مساوات است.
اینجا مرقد آوردنده قرآن و پیامآور توحید است، مرقد معلم اعلای انسانیت و بزرگ مردی است كه تمام فضایل و كمالات انسانی را عملاً و قولاً به بشریت آموخت، و اكمل ادیان و جامعترین شرایع و قوانین را از سوی خدا به جهانیان رسانید.
اینجا روضة مطهرة خاتم الانبیاء رسول عظیم الشأن خدا است كه مطاف فرشتگان و محل نزول بركات ایزد منان است و دوست و دشمن و مسلمان و غیر مسلمان او را نادره عالم خلقت و انسان برجسته و ممتاز و مصلح بزرگ جهان می دانند.
مزار صاحب خلق عظیم و مخاطب به این خطاب است: وَ ما اَرْسَلْناكَ اِلاّ رَحْمَةً لِلْعالَمینَ[1]
این مسجد و این حرم دارای تاریخی پر نشیب و فراز و پر از حوادث مسرتبخش و اندوه بار است داستان ها و جریان های بزرگ را دیده است.
روزی در این مسجد پیامبر اكرم(ص) ابلاغ رسالت می فرمود و آیات قرآن كریم را كه بر او وحی می شد بر مردم تلاوت می نمود، و پس از اذان دلنشین بلال اقامه نماز جماعت میكرد و تا برای آن حضرت منبر ترتیب نداده بودند بر ستونی تكیه می فرمود و مردم را موعظه می نمود و خطبه میخواند و این مسجد مركز عبادت و مدرسه هدایت بود.
وفود را در این مسجد پذیرائی می كرد و طرحهای جنگی و سیاسی را در اینجا به اطلاع مردم می رساند.
پیرامون این مسجد، حجرات همسران پیغمبر(ص) و حجره داماد و پسر عموی عزیزش بطل اسلام علی بن ابیطالب(ع) و تنی چند از اصحاب قرار داشت كه از همه (حجرات) درهایی به سوی مسجد باز می شد. تا به امر خدا پیغمبر (ص) جز در خانه علی(ع) را كه همچنان بازگذارد در حجرههای دیگران را بست. این حجره ها در نهایت سادگی و تواضع بود.
در این مسجد در عصر شخص پیغمبر(ص) حوادث مهمی اتفاق افتاد كه در تواریخ ضبط است.
اصحاب صُفه در قسمتی از این مسجد (كه در شمال محراب موسوم به محراب تهجد است و در حال حاضر مكانی است به ارتفاع حدود نیم متر از زمین و دوازده متر طول و هشت متر عرض) ساكن بودند، و پیغمبر (ص) از آنها پذیرائی می نمود، و آنها را بر خود و زهرای عزیز و فرزندانش در خوراك و پوشاك مقدم می داشت، و همین فقرای صفه كه در كمال فقر بودند افرادی هستند كه اسلام علاوه بر عزت واقعی در ظاهر نیز چنان آنها را با عزت و اعتبار قرار داد كه برخی از آنها در شهرهای مهم والی و حاكم شدند یا فرماندهی لشگر یا عضویت سپاهیانی را یافتند كه با لشگر ایران روم جهاد كردند و بر آنها پیروز شدند.
قسمت عمده احكام و قوانین سیاسی و نظامی و مالی اسلام در این مسجد ابلاغ میشد.
در واقع عصر طلائی و درخشان این مسجد همین عصر رسول اكرم(ص) بود و پس از آن عصر بیشتر عصرها و دورانهایش تأسف انگیز و ملال آور و محزن بوده است.
خطبه تاریخی خانم خانمهای جهان
پس از عصر رسول خدا(ص) جریان خلافت را از مسیر خود خارج كردند. داغ ترین و نافذترین و پرمحتواترین خطبه ای كه برای اولین بار در این مسجد خوانده شد خطبه تاریخی حضرت زهرا(س) بود.
تا آن روز سابقه نداشت كه در مسجد پیغمبر(ص) در جمع و محضر مهاجر و انصار بانوئی سخنرانی كرده باشد، و این برای اولین بار و آخرین بار بود كه زنی مانند فاطمه زهرا سیده نساء عالمیان در این مسجد در نهایت فصاحت و بلاغت و بینش و درایت این چنین سیاسی و انقلابی و متضمن نقاط اساسی دعوت اسلام سخنرانی نماید و فلسفه و حكمت های احكام را بیان فرماید.
و البته و صد البته اهمیت مقصد، و حفظ نظام سیاسی اسلام و امتداد هدایت حضرت خیرالانام و پاسداری از احكام دین و ولایت یعنی آن چیزی كه به موجب قرآن ترك ابلاغش مساوی با عدم ابلاغ تمام رسالتهای پیغمبر(ص) بود و عملی از كسی بدون آن مقبول نخواهد شد زهرا(س) را ناچار به این سخنرانی كرد تا آیندگان از اوضاعی كه بر عالم اسلام مسلط شد و نقشههایی كه عشاق ریاست و جاه مطرح كرده بودند آگاه باشند، و حداقل بدانند كه مثل زهرا(س) كه به موجب آیه تطهیر از هر رجس پاك و مطهره است و به موجب تصریح رسول خدا(ص) سیده زنان جهان و سیدة زنان بهشت است با وضعی كه بر خلاف دستور خدا و رسول او جلو آوردند مخالف بود و آن را شرعی ندانست.
آری مسأله از نظر اسلام بسیار مهم بود كه زهرای بتول(س) با آن همه حجب و حیا كه میگفت بهترین حالات زن این است كه مردی (بیگانه) او را نبیند و او هم مردی (بیگانه) را نبیند به مسجد بیاید و سخنرانی كند و حجت و دلیل بیاورد و اعمال رژیم حاكم و حكومت آنها را محكوم فرماید.
و اگر این همه اهمیت و این ناچاری نبود(هر چند سخنرانی را از پشت پرده در حالی كه سراسر مسجد از حزن و اندوه گرفته بود و همه از شنیدن صدای زهرا متألم و گریان شدند ایراد كرد) هرگز زهرا(س) به این صورت عام بیگانگان را به طور حضوری مخاطب قرار نمی داد و صدای مباركش را به گوش آنها نمی رساند.
چنانكه دختر عزیزش عقیلة القریش زینب خاتون نیز كه آن خطبه سیاسی كوبنده و فصیح و بلیغ را ایراد كرد برای همین ملاحظات اساسی و بنیادی بود كه هر شخص آگاهی تأثیر آن خطبه را در به ثمر رساندن اهداف نهضت و شهادت حضرت سید الشهداء(ع) و معرفی جهت این قیام تاریخی و الهی در آن فرصت تاریخی بسیار حساس درك می نماید.
با این خطبه و خطبه حضرت زین العابدین(ع) در مسجد دمشق محكومیت بنی امیه و یزید و حقانیت اهل بیت(ع) چنان آشكار شد كه برای احدی محلی برای انكار از آن باقی نماند و برتمام تبلیغات دروغین و اشتباه كاریهای عمال معاویه برای همیشه خط بطلان كشید و مقام بلند حضرت زینب این دختر عزیز زهرا و علی و نوه رسول خدا در صبر و بلاغت و تملك نفس آشكار گردید.
برای برخی كه زینب و تربیت شدگان دامن زهرای عزیز و دست پروردگان مكتب رسالت و ولایت را نمی شناختند بسیار عجیب و شگفت انگیز بود كه بانوئی اسیر، بانوئی كه به داغ فرزندان جوان خود و به داغ برادران و برادر زادگان و برادری مثل سید جوانان اهل بهشت، آنهم به آن وضع جانكاه مبتلا شده باشد در چنان مجلسی كه دیكتاتور جباری مثل یزید با تمام جاه و جلال ظاهری حكومت طاغوتی خود را تشكیل داده و اسرای اهل بیت(ع) را به حضور آورده و مست باده غرور و غلبه ظاهری و قدرت نظامی باشد چنان دلیرانه و بدون ترس و بیم زبان به آن خطبه اعجاز آمیز و اعجاب انگیز گشاید و یزید را با آن منطق شیوا محكوم و رسوا سازد و به هیچ وجه از آن مجلس و از آن دیكتاتور خون آشام مطلق العنان ( كه با یك صدای جلاد سر هر كس را از بدن جدا میساخت) رعبی و هراسی و اندیشه ای نداشته باشد.
اگر او یك زن عادی بلكه یك مرد شجاع و فرمانده لشگر بود، در چنان حالتی هرگز اینگونه دشمنی را كه به خونش تشنه است نمی كوبید و لااقل در آن مجلس خاموشی را بر سخن و اعتراض بر می گزید.
تهمتنان ( پهلوانان) و شجاعان در این گونه مجالس جرأت سخن گفتن ندارند تا چه رسد این گونه سخن و بیان كه در تاریخ به عنوان یك خطبه فوق العاده و بلیغ باقی بماند و مبانی و مضامینش این همه بلند و مستدل باشد.
اما از دختر علی و زهرا این منطق و این شجاعت و این همه دلیری و بلاغت و این همه حوصله و شكیبائی و خویشتن داری عجیب نیست او همان طور كه بثربن خزیم یا خذیمة بن ستیر در هنگام ایراد خطبه دیگرش در كوفه گفت زبان علی را در دهان داشت و كلمات علی از زبانش فرو می ریخت.
برای غرض ما در اینجا اشارهای به عظمت مقام والای این دو بانوی بزرگ جهان بود كه نخستین سیده زنان عالمیان و دومین همراه و همكار سالار شهیدان است و اینكه این مقالات و مقامات را از مثل این دو خاتون دنیا و آخرت نباید مستند جواز مطلق ایراد سخنرانیهای بانوان در مواقع عادی و در جمع مردان قرار داد و هر كس را با این دو بانوی عظیم الشأن و هر مناسبت را با مناسبتهایی كه ایشان در آن خطبه خواندند قیاس كرد و بر خلاف سیرة خود زهرا(س) و تعالیم اسلام زنها را به سخنرانی برای مردها تشویق كرد و صدای آنها را كه در بسیاری از موارد بلكه بیشتر و به حسب نوع در دل آنها كه بیماری دارند اثر می گذارد و دلشان را می برد با معاذیر و مستندات نادرست در مجالس مردها برد كه با آنها محاوره و مباحثه نمایند و در مجمع صدها مرد در حضور تماشاچیان سخنرانی نمایند.
ای مسلمان مگر این پیغمبر بزرگوار تو نیست كه با اینكه معصوم است و از هر رجس و اندیشه گناهی پاك و معصوم و مطهر است برای اینكه امت را راهنمایی فرماید، دریافت مرد را از صدای زن به آنها می فهماند، می فرماید به زن جوان سلام نمی كنم كه می ترسم وقتی جواب بدهد از صدایش خوشم بیاید، تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.
باری خطبه زهرا(س) در مسجد مدینه دیگر نظیر و همتا پیدا نكرد و پس از این هم نظیری پیدا نخواهد نمود.
پس از آن هم حوادث در این مسجد پی در پی بود كه یكی از اسفناكترین آنها كه نمونه وحشت و فساد رژیم حاكم بود قتل عام مردم مدینه در واقعه حره در مدینه و در این مسجد است كه به امر یزیدبن معاویه و به دست سپاه شام و جلادان بنیامیّه به سركردگی مسلم یا مسرف بن عقبه انجام شد.
و عجیبت رین و خبیث ترین وقایع خبیثهای كه در این مسجد واقع شد سب و ناسزا گوئی به نفس رسول و همسر زهرای بتول و سیف الله المسلول امیرالمؤمنین علی(ع) بود كه دشمنان اسلام چون دیدند نمی توانند یا مصلحت سیاسی خود كه نمی توانستند صریحاً و مستقیماً به پیغمبر(ص) توهین و جسارت نموده و ناسزا بگویند، علی را كه سوابقش در یاری و همكاری در غرس نهال اسلام و به ثمر رساندن آن و پاسداری از آن بر همه معلوم بوده و هست هدف قرار دادند و در واقع و بدون شك از سب علی سب پیغمبر(ص) و هتك مقام رفیع آن حضرت و از انكار فضائل او انكار نبوت پیغمبر(ص) و نفی اسلام را می خواستند.