خبری نیست
به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، وقتی انسان مومن گناه میکند، روح ایمان از او جدا شده که او دست به اعمال خطا و افعال ناشایست میزند؛ حال سؤال این است کسی که ایمان نداشته و روح ایمان در او وجود ندارد، تا چه اندازه امکان دارد دست به کارهای ناشایست، گناه و خطا بزند؟ بدون تعارف باید نوشت، گفت و خواند که مسیر انقلاب همان راه ایمان است و امروز جمهوری اسلامی حرم است؛ هرکسی ذیل هر عنوانی علیه این نظام فعالیتی کند، بدون شک روح ایمان را ندارد. از طرفی با ایمانترین افراد کسانی اند که در این اوضاع نابسامان و زیر باران توهین و افترا، پای نظام اسلامی مانده و برای رفع اشکالاتش تلاش میکنند.
در بین فتنهها و به خصوص زمانی که فتنه از کنج پستوها به خیابانها کشیده میشود، این جمله منسوب به شهید آوینی دل ایستادگان را قرص میکند و از طرفی رذالت معاندین را بیش از پیش اثبات. «فحشت اگر بدهند آزادی بیان است، جواب بدهی بی فرهنگیست؛ سؤال بکنند آزاد اندیشند، سؤال بکنی تفتیش عقاید است؛ تهمت بزنند در جستجوی حقیقتند، جواب بدهی دروغگویی؛ مسخره ات بکنند انتقاد است، اگر از عقایدت دفاع کنی خشونت طلبی؛ اما حزب اللهی بودن و بسیجی بودن را باهمه ی تراژدی هایش دوست دارم». در ماجرایی که هنوز هم درگیرش هستیم، به وضوح مشاهده میکنیم که جان یک شخص بهانه بود و هدف اصلی ضربه زدن به انقلاب و اسلام است.
نکته جالب نیز اتحاد بیسابقه همه دشمنان انقلاب است. از داخل ایران ملی-مذهبیها، اصلاح طلبان و عدهای مخالف احکام اسلامی و از بیرون نیز سلطنت طلبان، بهاییها، سایر گروههای ضد انقلاب و اسلام و حتی داعش دست به دست یکدیگر داده تا بتوانند سنگر به سنگر انقلاب را عقب برانند و احکام اسلامی را تعطیل کنند؛ همچنین در این مسیر عدهای مذهبی بدون تحلیل نیز به دام افتاده و به بهانههای واهی با این گروهها همراه شدند! از طرفی فرصتی که در حوادث وجود دارد، در شرایط عادی پیدا نخواهد شد و انسجامی که مردم مسلمان، حزب اللهیها و بسیجیها در مقابل عده کمی که به خیابان آمده بودند پیدا کردند، بسیار پسندیده بود.
عدهای قلیل
آنچه در قم شاهدش بودیم، جمعیتی بود که نیمی از آن را جوانان و نوجوانان تشکیل میدادند و با نزدیک شدن به آنها و شنیدن سخنانشان، کاملا مشخص بود که برای هیجان و دیدن وقایع به میدان آمدند و پس از ساعتی نیز بازگشتند. نیم دیگر نیز به سه بخش تقسیم میشدند که برخی از روی جو حاکم بر خیابان همراهی میکردند، بخشی نیز تحت تاثیر فضای مجازی به این باور رسیده بودند که باید به خیابان بیایند و بخش آخر که بسیار تعدادشان کم بود ولی مشخص بود که به کار خود واردند، اصطلاحا لیدرها و سردمداران اغتشاش بودند که با پرتاب سنگ و آتش زدن و تخریب اموال کار خود را پیش میبردند.
نه فقط در قم بلکه در سراسر کشور طبق رصدهای انجام شده، تقریبا در همه شهرهایی که تجمع صورت گرفته ۵۰ نفر هسته اصلی و ما بقی تماشاگرانی بودند که نه قصد تخریب داشتند و نه معاند هستند؛ البته در کنار کسانی که فقط برای تماشا آمدند و همچنین افرادی که به لباس شخصیها معروفند! اما بحث مهمی که متاسفانه ما درش بسیار ضعف داریم، بحث روایتگری و تصویرسازی است که آنها در عرصه روایت و رسانه به گونهای خودشان را نشان میدهند که مردم تصور میکنند گویا هزاران نفر در تظاهرات شرکت کردهاند و همه روسری از سر برداشته و به نظام و اسلام توهین میکنند!
در مجموع باید گفت عناصری که سیستماتیک و تشکیلاتی به هم مرتبط اند و هدفمند فعالیت میکنند، غالبا در تور اطلاعات هستند و روی آنان سوارند؛ پس جای نگرانی نیست. گروه دیگر کسانی هستند که با سرویسها ارتباط داشته، آموزشهای لازم را از آنان گرفته اند ولی دیگر ارتباط خود را قطع کرده اند و از این نظر قابل شناسایی نیستند و البته میدانند در این گونه مواقع باید کجا باشند و چگونه عمل کنند که این افراد خطرناک اند. دسته بعدی کسانی هستند که با هیچ سیستمی ارتباطی نداشته و ندارند اما واقعا به مسیر دشمن اعتقاد دارند و معاند هستند که اینها صرفا پیاده نظام اند و کورکورانه حرکت میکنند که جای نگرانی ندارند و دسته آخر نیز جوگیرها هستند که احساساتی شده و به میدان میآیند و سیاهی لشکر لیدرها هستند.
ترقه بازی
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به حادثه تروریستی سال 96 در تهران فرمودند: «ملّت ایران دارد حرکت میکند، پیش میرود، این ترقّهبازیهای شبیه کاری هم که امروز شد در ارادهی مردم هیچ تأثیری نخواهد گذاشت. این را بدانند و اینها کوچکتر از آن هستند که بتوانند در ارادهی ملّت ایران و مسئولین کشور اثری بگذارند و البتّه خود این حوادث نشان داد که اگر چنانچه جمهوری اسلامی در آن نقطهای که مرکز اصلی این فتنهها است ایستادگی نمیکرد، تا حالا ما گرفتاریهای زیادی از این ناحیه در داخل کشور داشتیم. انشاءاﷲ کلک اینها کنده خواهد شد». امام خمینی نیز از 8 سال دفاع مقدس اینگونه تعبیر میکند: «دزدی آمده و سنگی انداخته و در رفته است».
میبینیم در این ایام که عدهای راحت طلب و سختی ندیده کمی شلوغ کرده اند و به اموال عمومی آسیب رساندند و البته با ناجوانمردی چند تن از بسیجیان و نیروهای انتظامی را به شهادت رساندند، برخی افراد هول و هراس برشان داشته و انقلاب را رو به سقوط میبینند حال اینکه اصلا رهبر معظم انقلاب در سخنرانی اخیر خود که در وسط این اغتشاشات بود هیچ اشاره ای به آن نکردند. حقیقتا در واقعیت میدانی هیچ اتفاق خاصی در سطح کلان و راهبردی نظام رخ نداده است که لازم باشد ایشان موضعی بگیرند و از خود مایه بگذارند. این تجمعات و خرابیها در سطح محلی و نهایتا در سطح ملی است که خود نیروی انتظامی باید وارد شود و حتی چه بسا نیاز به موضع گیری سران هر سه قوه نبود.
در پایان باید گفت اولین خطای راهبردی مسئولان و خودیها، تضعیف جایگاه نیروی انتظامی و بستن دست مأموران بود که در هر مسألهای آنان را متهم میکردند به گونهای که حتی مأمور نیروی انتظامی برای اینکه از سوی مسئولان بالا دستی تخطئه نشود و بازی رسانهای او را وحشی خطاب نکند، از خود دفاع هم نمیکرد؛ باید جایگاه نیروی انتظامی تقویت شود و مسئولان پشت سر نیروی خود بایستند. نکته دیگر که باید مورد توجه قرار بگیرد، برخورد قاطع با لیدرها و اغتشاش گران حقیقی است تا مردم بفهمند هرکسی بخواهد امنیت جامعه را برهم بزند، نباید با او تعارف کرد که این امر دست قوه قضاییه را میبوسد. همچنین در پایان مسئولان امر و دلسوزان باید به فکر نسل جدید باشند!