مصادره به مطلوبِ سیره حکمرانی امیرالمؤمنین به سبک سید ضیاء مرتضوی
اشاره: سیدضیاء مرتضوی طی مقالهای هر چه که میتوانست علیه نظام گفت و در این راه حتی به مواردی استناد کرد که نقیضهای بسیاری دارد و از بیان آنها چشم پوشی کرد. سیدضیاء مرتضوی فراموش کرد که حضرت علی(ع) تمام خوارج را بهجز ده نفر از دم تیغ گذراند یا مداوم معاویه را مورد تعقیب قرار میداد و حتی در برابر اصحاب جمل که علیه نظام اسلامی لشکر کشی کرده بودند، قاطعانه ایستاد. تحریف سیره امیرالمؤمنین و نوشتن چنین مقالهای(1)، نیازمند تأملهای فراوانی است.
از این رو خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا به سراغ حجت الاسلام محسن رضایی کرمانی، پژوهشگر حوزوی رفت تا با وی درباره مقاله سیدضیاء مرتضوی و اهداف او از ایراد چنین سخنانی در فضایی که کشور در آشوب و التهاب به سر میبرد، گفتوگو کند.
رسا ـ پیشینه سیدضیاء مرتضوی در حوزه علمیه قم و مسائل سیاسی چگونه است؟
آقای سیدضیاء مرتضوی شاگرد مرحوم منتظری است و سوابق سیاسی خوبی در کارنامه خود ندارد. او از فعالان فتنه 88 در حوزه علمیه قم بود که به شدت از سران فتنه حمایت میکرد و در همین زمینه از سوی نهادهای امنیتی و قضایی نیز با او برخورد صورت گرفت. سیدضیاء مرتضوی جزو طیف شناخته شده جریان غیرانقلابی حوزوی است. نگاه این جریان به مسائل نظام اسلامی، یک نگاه کاملا سیاسی و جناحی است به این معنا که اگر فردی و یا جریانی که از نظر سیاسی به آنها نزدیک باشد و با نگاه آنها همراهی کند و به مسؤولیتی برسد، این افراد تلاش دارند در حوزه علمیه به هر وسیلهای از او حمایت کنند.
این گروه حوزوی همواره میکوشد از کسانی که همفکر آنها هستند و در قدرت قرار میگیرند، پشتیبانی فکری و اندیشهای داشته باشند و با مبانی فکری خود عملکرد و رفتار آن فرد یا جریان را توجیه نمایند و در این زمینه حتی از آیات و روایات و گزارههای فقهی و دینی برای توجیه و حمایت از جریان همسو با خود استفاده میکنند. همانطور که در دولت قبل شاهد بودیم، این جریان غیر انقلابی در حوزه سعی میکرد تمام عملکرد دولت قبل را توجیه کند. آنها دهها مقاله، سخنرانی، یادداشت، نشست علمی و ... برای حمایت از دولت قبل انجام دادند و به موضوعات مختلف از جمله مذاکرات هستهای پرداختند و توجیهگر عملکرد انفعالی دولت گذشته و تیم مذاکرهکننده هستهای شدند.
جریان غیرانقلابی در حوزه حتی درباره موضوع مذاکره امامان معصوم(ع) با دشمنان خود که به صورت تحریف شده از سوی برخی مسؤولین در دولت قبل طرح میشد، با ادامه جدی خط تحریف در تاریخ و سیره اهل بیت(ع) تلاش داشتند تا از حرکت دولت در حوزه دیپلماتیک دفاع و پشتیبانی کنند و تلاش داشتند تا پشتوانه دینی رفتار و عملکرد دولت تدبیر و امید را تأمین کنند.
این جریان به شکل هدفمند 3 هدف کلی در دست دارد: 1. تضعیف نظام اسلامی و ولایت فقیه 2. حمایت تمام قد از جریان غیرانقلابی سیاسی در کشور از طریق تئوریسازی فقهی نظرات و دیدگاههای آنها و تأمین عقبه دینی این جریان سیاسی برای مشروعیتدهی به عملکرد آنها 3. تضعیف جریان انقلابی در کشور. این سه هدف همزمان توسط جریان غیرانقلابی در حوزه علمیه دنبال میشود.
اخیرا هجمه این جریان به نظام اسلامی و جریان انقلابی و همچنین مسؤولین افزایش یافته است، یعنی از زمانی که قوای سه گانه و به خصوص دولت از دست جریان غیر انقلابی خارج شد و به دست جریان انقلابی افتاد، هجمه و دشمنی آنها نسبت به نظام اسلامی و مسؤولین عیانتر و صریحتر شد.
رسا ـ سخن و ادعای سیدضیاء مرتضوی در مقالهای که اخیراً تحت عنوان «علی(ع) و تزاحم حفظ نظام» در روزنامه جمهوری اسلامی منتشر کرده است و پاسخ بدان چیست؟ و اساسا وی در این نوع مقالات به دنبال چه هدفی است؟
این مقاله از سوی وی در راستای همین مسائل و اهدافی که اشاره شد، نوشته شده است. هدف سیدضیاء مرتضوی از نوشتن این مقاله، مستبد و خودرأی نشان دادن نظام اسلامی است. او به دنبال این است که اولا چهرهای خشن، مستبد و خودکامه از نظام اسلامی نشان دهد و ثانیا القاء کند که نظام به خواست عموم جامعه عمل نمیکند. وی با تحریف و مغالطه آشکاری که انجام میدهد، اغتشاشگران را به عنوان عموم مردم جا میزند و تلاش دارد با تحریف سیره امیرالمومنین(ع)، به مدارا با اغتشاشگران و آشوبطلبان وجه شرعی بدهد.
این فرد در مقاله خود ابتدا ادعا میکند که نظام اسلامی برای حفظ و استقلال خود، مصالح عمومی جامعه، رضایت عمومی، رضایت اکثریت جامعه و آزادیهای عمومی را سلب کرده یا نادیده گرفته و سپس با قلمفرسایی و البته با استفاده از مغالطات متعدد، به دنبال اثبات این است که این نوع حفظ نظام مشروع نیست چرا که در تزاحم رضایت عمومی با حفظ نظام، رضایت عمومی مقدم است لذا نظام اسلامی باید در این تزاحم، خواست عموم جامعه را مقدم نماید.
بنابراین سیدضیاء مرتضوی میخواهد با استفاده از این مقاله بگوید که نظام اسلامی در شرایط فعلی نباید سختگیری کند و به زندانی کردن یا محاکمه افراد مجرم در جامعه اسلامی بپردازد. ادعاهای آقای مرتضوی در این مقاله پاسخهای متعددی دارد از جمله اینکه وی به سیره امام علی(ع) در برخورد با یک فرد مجرم در یک مورد خاص و جزئی اشاره میکند اما تعمدا دهها نکته دیگر از سیره حضرت در برخورد با مُجرمین و مفسدین را مسکوت میگذارد و به بیان آنها نمیپردازد.
به عنوان مثال او به نوع برخورد حضرت علی(ع) با خوارج، اصحاب جمل و معاویه هیچ اشارهای نمیکند. حضرت سه جنگ بزرگ در دوران حکومت خود داشت که سیدضیاء مرتضوی در مقاله خود به هیچ کدام از آنها اشارهای نمیکند. اگر نظام اسلامی بخواهد طبق سیره امام علی(ع) رفتار کند باید با خوارج، معاندین و مفسدین فی الارض که به دنبال براندازی، اغتشاش و آشوب در کشور و حکومت اسلامی هستند، همانطور که امام علی(ع) برخورد کردند، قاطعانه برخورد داشته باشد.
رسا ـ اشکال اساسی چنین تفکراتی که از سوی امثال سیدضیاء مرتضوی القاء میشود، چیست؟
شگرد این جریان غیرانقلابی حوزوی این است که دیدگاههای سیاسی و جناحی خود را مفروض قرار میدهند، سپس بعد از آن به دنبال پیدا کردن شواهدی از آیات، روایات و سیره اهل بیت(ع) برای اثبات و جا انداختن دیدگاه خود هستند. سید ضیاء مرتضوی نیز در جریان نوشتن مقاله خود، از همین شگرد استفاده کرده است.
این جریان به دنبال اثبات دیدگاه و تفکرات خود هستند و برای این هدف از هر موضوعی که دلالت بر دیدگاه آنها داشته باشد استفاده میکنند و هر شاهدی را که چنین نباشد، به شکل هدفمند مورد توجه قرار نمیدهند. سید ضیاء مرتضوی در این مقاله به همین شکل عمل کرده که مغالطات وی و باطل بودن ادعاهای او در این مقاله بسیار روشن است.
در پایان باید عرض کنم امثال سید ضیاء مرتضوی و جریان غیر انقلابی حوزه از ابتدای حوادث اخیر؛ نظام اسلامی، مسؤولین کشور و نیروهای نظامی و انتظامی را متهم ساختند و با تحریک مردم و دامن زدن به احساسات جامعه، به گسترش اعتراضات و افزایش دامنه آشوبها کمک کردند و حال که نیروهای امنیتی، سران اغتشاشات و لیدرهای اصلی که مرتبط با سرویسهای جاسوسی و منافقین بودند را بازداشت کردند و دستگاه قضا به دنبال محاکمه آنان است، این جریان با نوشتن مقالات و یادداشتها به دنبال ایجاد اخلال در این موضوع و سلب مشروعیت از عملکرد نهادهای امنیتی و قضایی است که به نظر میرسد خود این اقدامات آنان، مصداق جرم است که نهادهای مربوطه باید با آنها برخورد کنند.
(1)- علی(ع) و تزاحم حفظ نظام سیاسی با حفظ مصالح و حقوق عمومی
روزنامه جمهوری اسلامی دوشنبه ۱۱ مهر ۱۴۰۱
۱- پاس داشتن حقوق و مصالح جامعه بهویژه حقوق اساسی مردم از مهمترین فلسفههای وجودی نظام سیاسی مشروع است و به آسانی نمیتوان به عذر حفظ نظام سیاسی و استواری و اقتدار آن، این دسته از حقوق را نادیده گرفت.
۲- نادیده گرفتن مصالح و حقوق عمومی مانند عدالت اجتماعی و ایجاد خفقان سیاسی یا فرهنگی، میتواند زمینههای ناامنی اجتماعی و اغتشاش و شورش عمومی را فراهم سازد و نظام اجتماعی آسیب ببیند.
۳- طبع قدرت نامحدود این است که حاکمان را خواسته و ناخواسته میتواند به سوی محدود ساختن و سلب حقوق اجتماعی مردم، به نام حفظ نظام و پایداری دولت و جلوگیری از تضعیف آن بکشاند؛ در حالی که دلیل و انگیزه واقعی میتواند چیزی جز حفظ «خود» نباشد و نه حفظ نظام سیاسی یا نظام اجتماعی.
۴- اصل نهم قانون اساسی پس از تأکید بر تفکیکناپذیری آزادی و استقلال و وحدت و تمامیت ارضی کشور، تاکید دارد «هیچ مقامی حق ندارد به نام حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور، آزادیهای مشروع را، هر چند با وضع قوانین و مقررات، سلب کند»؛ این در حالی است که حفظ استقلال و تمامیت ارضی از مهمترین رسالتهای دولتها به شمار میرود.
۵- در تزاحم میان حفظ و استواری نظام با یک مصلحت و حق عمومی مانند عدالت اجتماعی، آزادی انتخابات، آزادی بیان و آزادی رسانههای عمومی و امکان بهرهمندی از شبکههای اجتماعی، گرچه در نگاهی کلی و ابتدایی، اصل حفظ نظام اجتماعی و نیز حفظ نظام سیاسی در کلیت خود مقدم است، اما باید کاملا توجه داشت که حتی اگر ملاک این تقدم خود حفظ نظام نیز باشد، با نگاهی که اینک به حقوق اساسی مردم و نقش آنان در تعیین سرنوشت خود و مطالبات سیاسی و اجتماعی وجود دارد، نادیده گرفتن این دست حقوق مردم، به تضعیف نظامهای اجتماعی و سیاسی و گاه زوال آنها میانجامد؛ یعنی همان که گمان میرود مایه استواری و بقا است، موجب سستی و نابودی خواهد شد.
۶- اینکه یک نظام سیاسی از نگاه شرعی مجاز باشد تنها برای بقای خود و تنها به تشخیص و خواست خود، حقوق عمومی و اساسی جامعه یا بخشی از آن را سلب کند و مجاز به استبداد رأی و نادیده گرفتن رضایت عمومی یا رضایت اکثریت باشد، نیازمند ادلهای روشن، بیش از استناد به صرف جایگاه و اهمیت خود نظام سیاسی است.
۷- پیآمد ایستادگی علی(ع) بر اصول خود و پرهیز از خشونت گرچه به زوال حکومت او میانجامد اما ایشان روش خود را دارد؛ چنان که خاطرنشان ساخته است: «من به آنچه شما را درست میکند و کجی شما را راست میسازد، آگاهم، اما من نمیبینم (و قبول ندارم) که شما را با تباه ساختن خود اصلاح کنم» و مقصود امام(ع) از تباه شدن خود نادیده گرفتن چارچوبهای دینی و شرعی است و نه تباهی بیرونی و خطر برای جان خود یا زوال و سستی حکومت.
۸- علی(ع) تاکید داشت که نمیخواهد به بهای پا گذاشتن بر چارچوبهای شرعی با مخالفان رفتار کند، حتی اگر اقتدار ظاهری و پایداری نظام سیاسی او وابسته به آن بود؛ چنان که وقتی قرائن نشان میداد «خِرّیت بن راشد» قصد بیعتشکنی و سرکشی و فرار دارد، در پاسخ به این پرسش که چرا او را بازداشت و زندانی نمیکند، فرمود: «اگر ما درباره هر متهمی چنین کنیم، زندانها را از مردم پر خواهیم کرد و من خود را مجاز نمیدانم که به جان مردم بیافتم و آنان را زندانی کنم و کیفر دهم تا آن گاه که آشکارا به مخالفت با ما برخیزند» و مخالفت آشکار همان مقابله مسلحانه بود که به عنوان یک اصل در برابر خوارج اعلام کرد.
۹- نادیده گرفتن برخی احکام فرعی شرعی یا برخی مصالح عمومی موردی برای حفظ اصل نظام سیاسی به دلیل قاعده تزاحم و اهم و مهم، با ارتکاب برخی رویههای نادرست و سلب حقوق از جمله در قلمرو مصالح عمومی و حقوق اساسی جامعه و بر خلاف خواست آنان فرق آشکار دارد.
۱۰- نمی توان همواره حفظ نظام سیاسی یا جلوگیری از تضعیف آن یا به هدف تقویت اقتدار و کارآیی آن، حقوق اجتماعی و مصالح عمومی دیگر را نادیده گرفت و هزینه تحقق یا بقا یا استواری و اقتدار آن کرد.