آثار تربیتی عبادات در خانواده و تحکیم آن
به گزارش خبرنگار گروه جمعیت و خانواده خبرگزاری رسا، خانواده همیشه و همه جا و در بین تمامی جوامع بشری به عنوان اساسیترین نهاد اجتماعی زیربنای جوامع و منشاء فرهنگها، تمدّنها و تاریخ بشر بوده است و پرداختن به این بنای مقدّس بنیادین و حمایت و هدایت آن به جایگاه واقعی و متعالی خود، همواره سبب اصلاح خانوادة بزرگ انسانی و غفلت از آن موجب دور شدن بشر از حیات حقیقی و سقوط به ورطة هلاکت و ضلالت بوده است.
انسانها در زندگی خود، از دیگران تأثیر میپذیرند و بر آنها تأثیر میگذارند. در یک خانواده از والدین گرفته تا فرزندان، در شکلگیری شخصیّت و خُلق و خوی یکدیگر مؤثّر واقع میشوند. محیط اجتماعی جامعه، رسانهها، مطبوعات و همة اعضا و عناصر حاضر در صحنة اجتماع که در ارتباط با فردند، در پرورش روحیّه و شخصیّت وی تأثیر دارند
اما در رابطه با عوامل تاثیرگذار در استحکام، تقویت وتربیت خانواده این سوال مطرح است که التزام به آموزههای اعتقادی و عبادی چه نقشی در تقویت بنیانهای خانواده به ویژه در تربیت اخلاقی و معنوی آنان دارند. برای هر فرد مسلمان و معتقد روشن است که پرستش و ارتباط معنوی با خالق متعال، جوششی است از اعماق وجود انسان که شعاع نورش، زندگی و اجتماع را نورانی مینماید و به زندگی معنا و مفهومی صحیح میدهد.
خاستگاه پرستش فطرت پاک و بیآلایش و جوهره ذاتی و حقیقی انسان بوده که اگر به صورت صحیح راهبری شود، انسان را به اهداف بلندش که همانا سعادت است، متصل میسازد. به همین سبب ترویج عبادت و اشاعه سنت ارزشمند نیایش به درگاه حضرت حق، سرلوحه تعالیم همه انبیا بوده است.
هر یک از جلوههای عبادات آثار تربیتی و معنوی ویژهای بر همسران و فرزندان دارد. آثار تربیتی عبادات بر همسران و کیفیت تأثیرگذاری آن با نوع تأثیرگذاری عبادات بر فرزندان متفاوت است؛ لذا به هر کدام از اینها به طور مستقل پرداخته میشود.
الف) آثار تربیتی عبادات بر همسران
جلوهها و نمودهای تربیتی عبادات در همسران زیاد است که فقط به نمونههایی از آنها اشاره میگردد.
۱. برطرف کننده تکبر
تکبر یکی از بیماریهای روحی و اخلاقی است که آثار زیانباری در اجتماع بهویژه خانواده دارد. خیلی از اختلافات خانواده به دلیل تکبر و خودبرتربینی همسران یا یکی از آن دو است. کسی که روزی پنجبار با نهایت خضوع و خشوع (در نماز) در برابر پروردگار خود میایستد و در هر نماز چندینبار به رکوع و سجود میرود و اظهار بندگی و تواضع میکند، نهتنها در مقابل خدا؛ بلکه در مقابل بندگانش هم تکبر نمیورزد و روحیه خودبرتربینی و فخرفروشی در او کاهش پیدا میکند.
در دعا و مناجات با حضرت حق و در حج و روزه نیز وقتی روحیه تسلیمپذیری در مقابل فرمان پروردگار در او ایجاد میشود و به عظمت خدا در طواف و دعا اعتراف میکند، خود را کمتر از آن میبیند که خود را برتر از دیگران بداند و بخواهد نافرمانی نماید. حضرت علی (ع) درباره آثار عبادت بهویژه آثار نماز در کاهش و زدودن روحیه تکبر میفرماید: خداوند، ایمان را برای پاک کردن از نجاست شرک و نماز را برای پاکیزه کردن از پلیدی کبر و تکبر، واجب کرده است.
در حدیث دیگری که از پیامبر اعظم حضرت محمد (ص) رسیده است میخوانیم: روزه هوای نفس و شهوت طبیعت حیوانی را میمیراند (و طغیان آن را فرو مینشاند) و در آن صفای قلب و پاکی اعضا، و آبادی بیرونی و درونی انسان، و شکر بر نعمتها، و احسان به فقرا و فزونی تضرع و خشوع و گریه است؛ همچنین وسیلهای است برای التجای به پروردگار و سبب شکستن دلبستگیها و کم شدن گناهان و فزونی حسنات و در آن فواید بیشماری است.
امام خمینی (ره) میفرماید:، چون نماز معراج کمالی مؤمن است و نزدیک کننده افراد باتقوا به خداست، به دو چیز قوام پیدا میکند که یکی از آندو، مقدمه دیگری است: اول، ترک خودبینی و خودخواهی، که آن، حقیقت و باطن تقواست، و دوم، خداخواهی و حقطلبی، که آن، حقیقت معراج و قرب است. وقتی در خانوادهای، تکبر که یکی از رذایل اخلاقی است مهار شود، بستری مناسب برای رشد فضایل اخلاقی و معنوی، مهیا میشود.
۲. برطرفکننده غفلت
غفلت، مفهوم گستردهای دارد و بیخبری از شرایط زمان و مکان زندگی، از واقعیتهای فعلی و آینده و گذشته خویش، از صفات و اعمال خود، از پیامها و آیات حق و همچنین هشدارهایی که حوادث تلخ و شیرین زندگی به انسانها میدهد و مراد ما در این بحث غفلت از یاد خدا و سرنوشتنهایی انسان است.
خطری که به وسیله «غفلت» از یاد خدا، متوجه کمال و پیشرفت انسان میشود، بیش از آن است که غالباً تصور میکنیم. غفلت سعادت ما را ویران میکند و مانند آتش، خرمن زندگی را میسوزاند و تمام امکانات و استعدادهای خداداد را بر باد میدهد. هنگامی که حضرت پیامبر اکرم (ص) به معراج رفت، خطابهایی از سوی خداوند دریافت نمود؛ از جمله اینکه: ای احمد! هرگز غافل مشو؛ هر کس از من غافل شود، نسبت به اینکه او در کدام راه نابود میشود، اعتنا نمیکنم.
این بیان به خوبی نشان میدهد که عاقبت غفلت از خداوند، هلاکت و نابودی است؛ زیرا سرچشمه بسیاری از گناهان بوده و حتی باعث میشود انسان از حیوانات هم پستتر گردد. (اعراف: ۱۷۹)
اعمال عبادی بهویژه نماز، دعا و حج، انسان را متوجه خدا و ارزشهای معنوی میکند و انسان را از غفلت خارج ساخته و در مسیر فهم و دقت در اهداف خلقت قرار میدهد.
آیت الله میرزا جواد ملکی تبریزی میگوید: اذان به عنوان یک عمل عبادی، دعوت برای ملاقات حضرت حق است. همانگونه که در روز قیامت برای عرضه بر خداوند فراخوانده میشوند، در این دنیا هم، با اذان مؤمنان به مجلس حضور و معراج و زیارت حضرت پروردگار خوانده میشوند. احساس حضور در محضر حق، انسان را از غفلت خارج میکند و تذکر میدهد که باید هوشیار باشد و وظایف بندگی را به خوبی انجام دهد.
وقتی اعضای خانواده به ویژه والدین، هوشیار شدند و از غفلت خارج گشتند به وظایف تربیتی و اخلاقی نیز التزام خواهند داشت و این التزام آنان، در فرزندان نیز تاثیرگذار بوده و آنان را به سوی مسایل معنوی و تربیتی سوق خواهد داد و از طریق یادگیری مشاهدهای در آنان تاثیرگذار خواهد بود.
۳. باعث آرامش دل و صفای درون
ایمان به خدا و راز و نیاز با او به انسان امید و توان میدهد و انسان احساس میکند به پناهگاه مطمئن و باقدرتی متکی است؛ از این رو احساس نشاط و توانمندی میکند. دیل کارنگی مینویسد: هنگامی که کارهای سنگین، قوای ما را از بین میبرد و اندوهها هر نوع ارادهای را از ما سلب میکند و بیشتر اوقات که درهای امید به روی ما بسته میشود، به سوی خدا روی میآوریم؛ ولی اصلاً چرا بگذاریم روح یأس و ناامیدی بر ما چیره شود؟ چرا همهروزه به وسیله دعا و مناجات و به جای آوردن حمد و ثنای خداوند، قوای خود را تجدید نکنیم.
امام سجاد (ع) در دعای خمسعشر میفرماید: پروردگارا! شادی و آرامش من در مناجات تو نهفته است و دوای بیماری و شفای قلب سوزانم و فرونشانده شدن حرارت دل و برطرف شدن اندوهم، نزد تو است.
ب ـ آثار تربیتی عبادات بر فرزندان
در شکلگیری ویژگیهای شخصیتی، رفتاری، شناختی، عاطفی، دینی، معنوی و ... عوامل چندی تأثیرگذار بوده و آنها را به وجود میآورند. یکی از عوامل تأثیرگذار و مهم در این عرصه، عوامل محیطی است. عوامل محیطی شامل خانواده، مدرسه، همسالان، محیط جغرافیایی، محیط اجتماعی میشود. در این جا بیشترین توجه ما معطوف به محیط خانواده و بهویژه تأثیر والدین بر فرزندان است.
خانواده بهویژه والدین به دلیل نخستین مربی بودن و ارتباط مستمر و زیاد با فرزندان، بیشتر تأثیر را بر ابعاد مختلف تربیتی کودکان دارند. به این دلیل در آموزههای دینی بیشترین توجه به نقش تربیتی والدین معطوف شده است. در مباحث روانشناختی نیز بیشتر روانشناسان به تأثیر والدین به شکلگیری شخصیت و ویژگیهای رفتاری فرزندان، پرداختهاند.
یونگ معتقد است: در مرحله کودکی، آنچه ممکن است شخصیت کودک خوانده شود چیزی نیست مگر انعکاس شخصیت والدین او. آنها میتوانند تأثیر زیادی در شکلگیری ویژگیهای کودک و فرزند داشته باشند. اریکسون یکی دیگر از اندیشمندان روانشناسی بر نقش بیهمتای والدین در فرزندان تأکید کرده و آن را عامل تعیین کننده میداند.
اصول و روشهای تأثیرگذاری والدین
در رابطه با نحوه تأثیرگذاری والدین در مسائل معنوی فرزندان، میتوان به روشها و اصولی اشاره داشت. التزام والدین به مسائل عبادی و معنوی و همچنین همراه کردن فرزندان در این عرصهها، بر اساس چند مبنا و اصل، در فرزندان مؤثر بوده و برکات تربیتی و معنوی ویژهای بر آنان خواهد داشت. این مبانی و اصول عبارتاند از:
۱. تأثیر ظاهر در باطن
منظور از ظاهر، همه اموری است که قابل مشاهده بوده و به صورت عینی و ملموس از انسان سرمیزند؛ و مراد از باطن، مسائلی است که قابل مشاهده نیست و درونی میباشد مثل فکر، نیت، اراده، شناخت. هر عمل و کار ظاهری که از انسان سرمیزند گرچه تصنّعی و غیر واقعی هم باشد، در درون و باطن انسان اثر میگذارد؛ لذا در آموزههای اسلامی سفارش شده تا انسان خودش را به حالات خاص درآورد تا تأثیرات آن کار در باطن هویدا شود. به عنوان مثال درباره گریه بر سیدالشهداء (ع) سفارش شده که در مجالس عزای حضرت گریه کنید و اگر نشد، حالت گریه (تباکی) به خود بگیرید و در روایتی حضرت علی (ع) میفرمایند:اگر بردبار نیستی پس خود را بردبار جلوه بده، چه اندک پیش میآید که کسی خود را به گروهی شبیه سازد و جزو آنان نشود.
حضرت لقمان (ع) به فرزندش توصیه میکند که به هنگام راه رفتن، با تفرعن و غرور بر زمین گام مزن؛ (اسراء: ۳۷) حالت تکبر و غرور یک نقش و حالت ظاهری است که فرعونی شدن دل، حاصل آن است. پس اینجا نیز ظاهر بر باطن اثر کرده است و وقتی والدین تقید به عبادات و مسائل معنوی دارند و فضای منزل را با اعمال خود معنوی میسازند و وقتی فرزند خود را نیز در این فضای معنوی و روحانی قرار میدهند، بیگمان در فرزند نیز تأثیر معنوی و تربیتی گذاشته و او را به طرف خدا و دینداری جلب خواهند کرد.
۲. ظهور تدریجی شاکله و شخصیت
ویژگیهای شخصیتی و رفتاری انسان (شاکله) آرامآرام و به تدریج شکل میگیرد و همانطور که در ابتدای بحث اشاره شد، عوامل زیادی در آن تأثیرگذار هستند. یکی از عوامل عمده محیط خانواده بهویژه پدر و مادر است. پدر و مادر به وسیلة اصلاح شرایط و معنوی ساختن آن، میتوانند بسترهای لازم را برای رشد معنوی و تربیتی فرزندان مهیا کنند و شخصیت دینی به فرزند خود عطا نمایند.
زمانی که فرزند بیشتر اوقات خود را در فضا و محیطی عاطفی، دوستانه، باصفا و مملو از محبت پروردگار، سپری میکند، تمام بسترهای لازم برای شکلگیری شخصیتی دینی و معنوی فراهم بوده و شاکله وجودی فرزند، بر اساس دینداری شکلخواهد گرفت.
۳. مداومت و محافظت بر عمل
به این دلیل که ما درصدد شکلدهی شخصیت و رفتارهای فرزندان به نحو پایدار هستیم میباید در فرایند تربیت آنان از قواعدی پیروی کنیم که نتیجه دلخواه را به وجود آورد. یکی از قواعد مهم و نتیجهبخش در تربیت معنوی، قاعده مداومت و محافظت است. مداومت، ناظر به کمیت و محافظت، ناظر به کیفیت عمل است؛ مداومت بر عمل، استمرار آن را نشان میدهد و محافظت بر عمل، مراقبت و مراعات شرایط و ضوابط آن را بیان میدارد (شرایط و ضوابط عمل، اعم از ظاهری و باطنی است). همراهی مداومت و محافظت، ضروری است، زیرا مداومت بدون محافظت، سازنده عادات سطحی و خشک و بیروح است و محافظت بدون مداومت، اصلاً سازنده نیست.
در قرآن کریم یکی از ویژگیهای افرادی که از نوسان و انحراف در امان هستند، مداومت بر نماز و محافظت از آن قرار داده شده.... (انسانها در خسرانند) مگر نمازگزارانی که بر نماز خود مداومت میورزند... و آنان که بر نماز خود محافظت دارند. (معارج، آیات ۲۳-۳۴) اگر محافظت در نماز نباشد، نه تنها باعث رستگاری نمیشود بلکه باعث بیچارگی و خسران میگردد.
مداومت و تکرار و همچنین رعایت شرایط یادگیری و تأثیرگذاری از مباحث جدی و اساسی در تقویت ذهن، یادگیری بهتر و ایجاد شناخت، است. به طوری که در روانشناسی یکی از مهمترین علل فراموشی اطلاعات از حافظه، بیتوجهی به آن مطلب دانسته شده و همچنین یکی از راههای جلوگیری از فراموشی، تکرار و توجه جدی به آن مطلب است. همچنین عواملی از قبیل حواسپرتی، به خواب و خیال فرورفتن و بیعلاقگی از عوامل کاهش تمرکز حواس، معرفی گردیده است.
با توجه به نکات ذکر شده اولاً والدین میباید در اعمال عبادی خود استمرار و تکرار را رعایت نمایند و در هیچ شرایطی از اعمال عبادی غفلت نکنند.
همچنین فرزندان را در جمع صمیمی و معنوی خود بهویژه در دعا و زیارت داخل کرده و آنان را به این کار عادت دهند. به عنوان مثال، پدر و مادر بایستی نماز، دعا، معنویات را در هر موقعیتی مثل عروسی، مسافرت، میهمانی، مریضی و... ملتزم باشند تا فرزندان عبادات را جدی تلقی کنند و هرگز این تصور برایشان پیش نیاید که عبادات برای زمان بیکاری و سرحالی است.
وقتی فرزندان التزام و استمرار پدر و مادر را در انجام مسائل معنوی بهویژه نماز، دعا و قرائت قرآن، مشاهده کردند، در ذهن آنها نقش بسته و تمایل قلبی و درونی به طرف معنویت ایجاد خواهد شد. بهویژه اگر والدین با توجه به روحیات و سن متناسب فرزندان، مسائل معنوی را آموزش داده باشند.
۴. زمینهسازی و آمادهسازی موقعیت
حالات و ویژگیهای رفتاری انسانها در بستر شرایط و موقعیت میروید و از آنها تأثیر میپذیرد. از این رو موقعیتهای مختلف، زمینهساز و بسترساز خوبی برای شکلدهی رفتارها و حالات انسانها میباشند. مهیا کردن زمینههای مناسب و موقعیتهای مطلوب، بهمثابه عامل تسهیل کنندهای برای ظهور رفتارها و کردارهای مطلوب است.
در بحث تربیت معنوی فرزندان و در بحث تأثیرگذاری تربیتی ـ معنوی والدین بر فرزندان، توجه به اصل مذکور حیاتی میباشد. پدر و مادر با التزام به عبادات و اعمال معنوی و به دنبال آن جذب و قبول فرزندان در جمع صمیمی و معنوی خود، زمینه تحول رفتاری کودکان را فراهم مینمایند. وقتی پدر سعی میکند شرایط اقامه نماز و قرائت قرآن را با تهیه سجاده زیبا برای فرزندان و یا مکان مناسب برای نماز و دعا، آماده سازد، در واقع زمینه را برای مشارکت فرزند آماده کرده است. حتی برخی والدین پا را فراتر گذاشته و مرتب فرزندان را در این امر تشویق مادی و کلامی میکنند؛ بلکه به صورت مستقیم و غیرمستقیم صحبت از افراد و بچههایی میکنند که علاقهمند به معنویت و عبادت هستند.
پرواضح است که در این موقعیتها و بسترها، انگیزه کافی برای فرزندان وجود دارد تا خود را همرنگ والدین کنند به ویژهاگر شرایط به گونهای باشد که فرزندان بدون هیچ مشکلی بتوانند در مسائل عبادی مشارکت کنند. به عنوان مثال، در خانوادهای که دختر و پسر جوان و نوجوان حضور دارند و چهبسا ممکن است در خواب یا بیداری محتلم شوند و غسل جنابت نیاز داشته باشند، پدر و مادر حتی بایستی شرایطی فراهم کنند که فرزندان بدون خجالت و بدون دردسر، بتوانند خود را طاهر کنند و آماده انجام وظایف شرعی شوند.
۵. الگوگیری و اسوهپروری
یکی دیگر از اصول و راهکارهای اساسی و بنیادین در امر تربیت و انتقال مفاهیم و ارزشها به دیگران، استفاده از اصل الگوگیری و اسوهپروری است. این اصل که در مباحث روانشناختی تحت عنوان «یادگیری مشاهدهای» مطرح گردیده، اهمیت زیادی در یادگیری و تأثیرپذیری دارد. آلبرت بندورا که از طرفداران جدی این اصل است، اعتقاد دارد بیشتر یادگیریهای انسان و تأثیرپذیریهای او، از طریق یادگیری مشاهدهای انجام میشود. ایشان اعتقاد دارد چیزهایی را که انسان به صورت سمعی و بصری مورد مشاهده قرار میدهد، تأثیرش از راههای دیگر بیشتر است.
به عنوان مثال، او میگوید وقتی ما فیلمی را به کودک یا بزرگسال نمایش میدهیم و یا در موقعیت اجتماعی با افراد خاصی ارتباط پیدا میکنیم، رفتارها و منشهای آنان در ما تأثیر زیادی خواهد گذاشت. ایشان همچنین اعتقاد دارد هر قدر الگوی مورد مشاهده، احترام اجتماعی، شایستگی و تخصص، محبوبیت و جذابیت و رابطة عاطفی خوب با الگوگیرنده داشته باشد، تأثیرش زیادتر و بهتر خواهد بود.
در آموزههای اسلامی به بحث الگوپروری و اسوهپروری تأکید شده و سفارش شده تا با اعمال و رفتار نیکو دیگران را دعوت به خیر و دینداری کنیم و همچنین در قرآن کریم دستور داده شده که: در وجود رسول خدا (ص) برای شما اسوه و الگوی نیکویی وجود دارد و هست. (احزاب: ۲۱)
وقتی والدین ملتزم به نماز، قرائت قرآن، دعا، زیارت و... هستند در واقع از چند ناحیه میتوانند تأثیرگذار باشند. از طریق اسوه بودن، الگوی قابل مشاهده بودن، جایگاه عاطفی و اجتماعی داشتن و همچنین از طریق آماده کردن شرایط و موقعیت برای فرزندان میتوانند تأثیر معنوی و تربیتی خوبی بر فرزندان داشته باشند.
به عنوان نمونه، وقتی والدین فرزندان را به زیارت مرقد مطهر امامان معصوم (ع) و امامزادهها میبرند، علاوه بر اینکه این عمل آنان الگو دادن به فرزندان است، فرزندان را در معرض و موقعیت تحولی عمیق و ماندگار قرار میدهند. وقتی فرزندان به زیارت رسول خدا (ص) و امامان معصوم (ع) شرفیاب میشوند و با اعتقاد به اینکه آنان صدایشان را میشنوند و جوابشان میدهند و با اعتقاد به اینکه آنان منزلت و جایگاه بلندی پیش پروردگار دارند، شعله عشق آنها خرمن جانشان را میسوزاند و دل را مشتعل ساخته و آماده پرواز بهسوی ارزشهای بهجا مانده از آنان میکند و به راهی میروند که اولیای دین رفتهاند.
زیارت در واقع ایستادن در مقابل آینه است؛ چراکه انسان با زیارت، خود را در میزانی عرضه میکند که او را مورد سنجش قرار دهد. وقتی ما در برابر یک معصوم و امام قرار میگیریم و در مزار پیشوایان دین، با شناخت، بصیرت و علاقة قلبی، حضور مییابیم و میدانیم که اینان کمال مجسم و عینیت فضیلت و جلوههای عبودیت و پاکیاند؛ در این صورت عظمت آنان ما را متوجه نقایصمان میکند و پاکی آنان ما را از نابهنجاری رفتاریمان واقف میکند.
اطاعت آنان معصیت ما را محو میکند و نورانیت آنان تیرهجانی و تاریکی دل ما را، نورانی میسازد. صفای آنان غل و غش ما را و خداترسی آنان، هواپرستی ما را، تعالی روح و رتبه والایشان، تنزل مقام و پستی منزل ما را، نمایان میسازد. حضور در مزار امامان پاک، ما را آگاه میکند که: اگر آنان در قلهاند ما هنوز به دامنه هم نرسیدهایم. اگر آنان معصوماند ما گرفتار معصیتیم. اگر آنان برگزیده خدایند ما در دام ابلیس و هوای نفس اسیریم.
اگر آنان در اوج معراج معنویاند، ما در هبوط مادی ماندهایم و اگر آنان بنده خدایند، ما در بند خودیم. زیارت به عنوان یک عمل عبادی، زمینهساز این تقارن و مقایسهها و محاسبهها است و تا این سنجش انجام نگیرد به کاستیهای اخلاقی و معنوی خود اطلاع نخواهیمیافت. وقتی زائر با رعایت ادب، زمزمههای ویژه، درد دلهای عاشقانه و تواضع در محضر اولیای خدا حاضر میشود و ادای احترام میکند؛ اگر این حالات استمرار یابد، در وجود او درونی شده، او را تربیت خواهد کرد. به ویژه وقتی میبیند دیگران نیز این حالات را دارند، تأثیرش بیشتر خواهد شد.
نکتهای که در انتهای این بحث باید تذکر دهم این است که گرچه تکرار و استمرار در اثرگذاری و نقشآفرینی اهمیت زیادی دارد، بهطوری که ما خیلی از عبادتها را تکرار میکنیم و برخی از آنان مثل نماز و ذکرهای آن را روزانه تکرار مینماییم؛ حتی در روانشناسی تبلیغات، تکرار و استمرار از اصول تبلیغات شمرده شده و کارایی زیادی برای آن ثابت شده است؛ اما اگر در تکرار جذابیت و تنوع و نوآوری وجود نداشته باشد، ممکن است تأثیر منفی بگذارد و این امر در رابطه با تربیت فرزندان میباید به صورت جدی مورد توجه قرار گیرد.
به عنوان مثال، اگر والدین فرزندان را به طور مرتب به زیارت حرم امامان معصوم ببرند و یا مرتب به دعا و قرائت قرآن دعوت کنند، بدون اینکه ملاحظه توانایی و رغبت بچهها را در نظر بگیرند و بدون اینکه تنوع و جذابیتی در کارها ایجاد کنند، ممکن است بچهها، نفرت پیدا کنند و تمایل لازم را به این اعمال نشان ندهند؛ لذا میباید اعتدال و دقت لازم را داشت. حضرت علی (ع) در اینباره میفرمایند: هر کسی از چیزی خوشش نیاید و برایش جذاب نباشد، و آن را دشمن بدارد، دوست ندارد به آن بنگرد و نزد او از آن یاد شود.
از این فرمایش گهربار این استفاده برده میشود که باید کاری کنیم که فرزندان اعمال عبادی را با رغبت و شوق و علاقه انجام دهند والاّ آثار منفی خواهد داشت.
علی احمد پناهی