سازمانی علیه ملل
به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، در چشم مردم جهان، سازمان ملل متحد دارای جایگاه خوبی است. اما اگر کمی با دقت به موضعگیریهای این سازمان بنگریم، کمتر کسی است که حکم به بیطرف بودن این سازمان کند. این روش برای عوام جامعه است اما خواص لازم است به مطالعه در رابطه با این سازمان بپردازند تا لابیهای صهیونیستی و آمریکایی را بهتر بشناسند. البته در این مطالعه باید سازمانهای وابسته به سازمان ملل، همچون یونسکو، یونیسف، سازمان انرژی اتمی، سازمان خواربار جهانی، سازمان بهداشت جهانی و سایر سازمانهای وابسته را نیز رصد کرد تا گرفتار برنامه جامعی که نظام سلطه برای جهان طراحی کرده نشویم.
نکته جالب توجه این است که «ستاد سازمان ملل متحد» موقوفهٔ خانواده راکفلر است. ساختمان سازمان در نیویورک در کنار «ایست ریور» بنا شد. زمین این ملک را «جان دی راکفلر جونیور» بهقیمت ٨.۵ میلیون دلار خرید و پس از احداث بنا توسط فرزندش نلسون راکفلر آن را به سازمان ملل متحد اهدا کرد. این سطح از قدرت، تصمیمات سازمان ملل را بهکلی تحتتأثیر منویات این بنیاد قرار داد. بهعنوان نمونه در دیماه ١٣٩۵، پس از تصویب تنها قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل علیه اسرائیل درخصوص محدودیت شهرکسازی، بنیاد راکفلر بهخاطر این مصوبه، کمکهای مالی خود به این نهاد بینالمللی را محدود کرد! در این زمینه مثالهای فراوانی وجود دارد که نشان میدهد حاتمبخشی این بنیاد، بیدلیل نبوده و استیلای این خانواده بر سازمانملل و نهادهای تابع آن را کاملا تضمین کرده است.
برخی مورخین، کلنل ادوارد هاوس را قدرتمندترین مرد ایالات متحده از سال 1912 تا دهه 1920 میدانند. کلنل هاوس پسر توماس هاوس، کارگزار خاندان زرسالار روچیلد در سالهای جنگ داخلی آمریکا، است. او در سال 1912 ریاست ستاد انتخاباتی ویلسون را بهدست داشت و در همین زمان کتابی منتشر کرد با نام «فیلیپ درو: مدیر». بسیاری از اقداماتی که در دوران ریاستجمهوری ویلسون صورت گرفت، تحقق طرحهای کلنل هاوس در این کتاب بود؛ از جمله این طرحها، تأسیس سازمان ملل متحد است که در آن زمان مجمع ملل نام داشت. انگاره نظم نوین جهانی، که در سیاست خارجی ایالات متحده از زمان ویلسون مطرح شد نیز در واقع تحقق آرمانی بود که کلنل هاوس در کتاب خود مطرح ساخته بود. پیوند ویلسون با زرسالاران یهودی ایالات متحده تا بدان حد گسترده و عمیق بود که برخی نویسندگان آمریکایی او را یهودیالاصل و از تبار یک آلمانیِ مارانو (یهودی مخفی) بهنام «ویهلسون» میدانند.
تسهیلگر
در ابتدا باید به مسأله حق وتو در ساختار این سازمان توجه کرد که خود متناقض است و بندهای سازمان را در رابطه با داشتن حقوق یکسان کشورها و ایجاد امنیت در سراسر جهان نقض میکند. حق وتو در شورای امنیت سازمان ملل متحد حقّی است که به ۵ عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد، یعنی آمریکا، فرانسه، بریتانیا، روسیه و شوروی سابق و چین که در گذشته تایوان بود، داده شده تا از تصویب هر پیشنویسی در این شورا جلوگیری کنند. البته در منشور ملل متحد واژهی وتو قید نشده، بلکه لزوم جلب ۹ رأی موافق، از مجموع ۱۵ رأی اعضای شورای امنیت، که حتماً باید شامل ۵ رأی موافق اعضای دائم شورا باشد، مطرح است. به این ترتیب مخالفت یکی از اعضای دائم بهمعنای عدم تصویب قطعنامه و بهاصطلاح وتوی آن است.
در نتیجه باید گفت اگر یک تصمیم با مصالح یکی از کشورهای مذکور در تضاد بود، آن کشور به راحتی آن را از دور خارج میکند و در واقع سازمان ملل تسهیلگری است برای کسب منافع کشورهایی که حقوتو دارند. از جهت دیگری همانطور که بیان شد، سازمان ملل توسط صهیونیستها تاسیس شد و تاکنون این سازمان در راستای تسهیل طرح های آنها در جهان فعالیت کرده است. مهمترین کارهای شورای امنیت سازمان ملل در راستای هموار کردن جاده صهیونیستها، رسمیت بخشیدن به رژیم غاصب بود؛ همچنین تا کنون ما ندیدهایم که سازمان ملل با توجه به جنایات گسترده رژیم صهیونیستی اقدامات آن را محکوم و علیه آنها جبهه بگیرد. در جنگ های دیگری که آمریکا مباشرتا یا غیر مستقیم در آن دخالت داشته نیز این بیطرفی را شاهد هستیم.
در مرحله دیگر، سایر نهادهای وابسته به سازمان ملل قرار دارند که آنها نیز به صورت جدی برنامه های رژیم صهیونیستی را در راستای محقق شدن نظم نوین جهانی دنبال میکنند. متاسفانه آن خوشبینی که در ابتدا مطرح شد، نسبت به این سازمانها بیشتر میباشد درحالی که تسلط صهیونیستها بر این سازمان غیرقابل انکار است. برنامههای سازمان جهانی غذا یا همان فائو در رابطه با تراریخته یکی از این اقدامات علیه بشریت و در راستای برنامههای نظام سلطه است. طرحهای سازمان بهداشت جهانی نیز در آفریقا و به اصطلاح کشورهای جهان سومی نیز از این قبیل است ولی متاسفانه برخی اهدای داروها و واکسنها از سوی این نهاد را به فال نیک میگیرند.
سیاستهای دوگانه
همچنین دیگر نهادی که تاثیر بسزایی در ایجاد نظم نوین جهانی داشته، یونسکو در مسائل تربیتی و فرهنگی بوده که سند ۲۰۳۰ آش پخته شده این نهاد برای جهانیان است. اینکه پس از نوشته شدن سند ۲۰۳۰ در اندیشکدههای ایالات متحده و به امضا شدنش توسط رییس جمهور وقت آمریکا به تصویب سازمانهای جهانی برسد، خلاف قوانین است درحالی که سازمان های بین المللی باید حافظ حقوق و فرهنگهای تمام مردم جهان باشند نه اینکه فرهنگ لیبرالیستی را بر همه جهان غالب کنند. اینها همان سیاستهای دوگانه ای است که با اندکی تحقیق و تفکر در کار سازمانهای بینالمللی میتوان بدان دست یافت. سیاستهای دوگانه در مسائل نظامی محسوستر است که ما ایرانیان این سیاست دوگانه را چشیدهایم.
از آغاز جنگ هشت ساله رژیم بعث علیه ایران تا زمان پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از طرف ما، یعنی ۲۷ تیر ۱۳۶۷خورشیدی، شورای امنیت سازمان ملل متحد در مجموع ۹ قطعنامه ناعادلانه علیه ایران صادر کرد و علاوه بر آن بیش از ۱۸ بیانیه هم در ارتباط با جنگ تحمیلی اعلام شد. بیشتر این قطعنامه ها در شرایطی صادر میشد که بسیجیان و رزمندهها به سمت مواضع دشمن پیشروی میکردند. این در حالی بود که وقتی رژیم بعث حمله توپخانهیی علیه ایران انجام میدادند و نیروهای غیر نظامی را به شهادت میرساندند، هیچ قطعنامه ای صادر نمیشد. در رابطه با بمبهای شیمیایی نیز که در کل جهان استفاده از آن محکوم است، هیچ موضعی علیه رژیم بعث و رژیمهای که این تسلیحات را در اختیار او قرار داده بودند صورت نگرفت.
کشتار مردم میانمار، کشتار مسلمانان در سایر کشورهای اسلامی، جنگهای رژیم غاصب با اعراب مسلمان، جنگ ۳۳ روزه لبنان، حملات متعدد اسرائیل به سوریه و همچنین غصب فلسطین، جنایات آمریکا در هیروشیما و ناکازاکی، حضور آمریکا در افغانستان و عراق، جنگ ویتنام، جنگهای صدام، حمله سعودیها به یمن و... مصادیق سیاستهای دوگانه سازمان ملل به نفع نظام سلطه و رژیم غاصب است که به ضرر جهانیان بوده؛ اما متاسفانه همچنان غالب مردم نسبت به سازمانهای جهانی خوش بین هستند. هر انسان آزادهای که انسانیت را سرلوحه کار خود قرار داده باشد، ولو اینکه مسلمان نباشد سیاستهای سازمان ملل را محکوم میکند و وظیفه مردم جهان در این باره روشنگری و ایستادگی در مقابل سیاست های نظام سلطه است.