شماره ۶۰ فصلنامه علمی «فرهنگی تربیتی زنان و خانواده» منتشر شد
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، شماره 60 فصلنامه علمی «فرهنگی تربیتی زنان و خانواده» صاحب امتیازی دانشگاه جامع امام حسین علیه السلام با مدیرمسئولی مهدی سیاوشی و سردبیری خدابخش احمدی نوده منتشر شد.
این فصلنامه در 10 مقاله و 273 صفحه منتشر شده و عناوین، نام نویسندگان و چکیده مقالات به شرح زیر است:
شاخصها و مؤلفههای سلامت خانواده ایرانی
خدابخش احمدی؛ زهرا اخوی ثمرین
چکیده: تعیین شاخصها و مؤلفه های سلامت خانواده یک ضرورت است تا سیاست گذاری ها، اولویت بندی ها و برنامه ریزی های استحکام بخشی نهاد مقدس خانواده و پژوهش و تولید دانش در این حوزه یکپارچه شود. بر این اساس، سؤال اساسی این پژوهش را میتوان اینگونه مطرح کرد که شاخصها و مؤلفههای سلامت خانواده مطابق الگوی اسلامی ایرانی کدامند؟ این تحقیق به روش مرور روایتی انجام شده و برای تکمیل اطلاعات، از گروه متمرکز نخبگان حوزه خانواده استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش دو گروه بود؛ بخشی که برای تحلیل محتوا مورد استفاده قرار گرفت، کتب و مقالات چاپ شده در زمینه خانواده بود که در آن یافتهها و دیدگاههای مربوط به خانواده مورد بررسی قرار گرفت و بخشی از آن منابع اسلامی بود. بخش دوم که به عنوان گروه متمرکز استفاده شد، متخصصان حوزه خانواده، از جمله اعضای اندیشکده خانواده مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت بود. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات نیز، مدل ارائه شده برای تحلیل محتوا مورد استفاده قرار گرفت. یافته های پژوهش در دو بخش مبانی و مفاهیم شاخصهای خانواده مبتنی بر الگوی اسلامی ایرانی و شاخصها و مؤلفه های خانواده در الگوی اسلامی ایرانی آمده است. محورهای فرعی نتایج در محورهای تعریف خانواده سالم؛ شاخصهای خانواده در قالب 3 شاخص اصلی و 9 سنجه (شامل: پایداری ازدواج، استحکام و پویایی خانواده و رضایت از خانواده)؛ مؤلفه های تعیینکننده سلامت خانواده در قالب 6 مؤلفه اصلی، 32 مؤلفه فرعی و 120 سنجه (شامل: ازدواج پایدار، استحکام بخشی خانواده، رشد و پویایی خانواده، تخریبکننده های خانواده، تحولات اجتماعی خانواده و منابع حمایتی خانواده) ارائه شده است. به عنوان نتیجه می توان گفت که در راستای تعیین شاخصها و مؤلفه های سلامت خانواده، اقداماتی از قبیل: گفتمان سازی، نظریهپردازی، رصد، سنجش و پایش، ایجاد پایگاه دادهها، تجزیه و تحلیل درونی و محیطی و تعیین بار مشکلات و مسائل خانواده لازم است.
طراحی الگوی هویت یکپارچه در دختران مبتنی بر تجارب زیسته موفق
منصوره طالبیان؛ معصومه اسمعیلی؛ سمیه کاظمیان؛ محمد عسگری
چکیده: دختران بهواسطه تحولات مختلف با چالش تعارض بین سطوح مختلف هویت مواجه هستند، درحالیکه یکپارچگی هویت برای عملکرد مطلوب اجتماعی و روانشناختی ضرورت دارد. ازاینرو، شناخت ابعاد مختلف آن، مسیر مداخله را فراهم میسازد. در این پژوهش از روش کیفی استفاده شده و نمونهگیری بهصورت هدفمند انجام گرفته است. بدین منظور با 20 نفر از دختران 19 تا 24 ساله که چالشهای هویتی را تجربه کردهاند مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام گرفت. بهمنظور تحلیل دادهها طبق نظریه زمینهای، مدل اشتراوس و کوربین، مصاحبهها در سه مرحله مقولهبندی و مدل استخراج و اعتباریابی آن موردبررسی قرار گرفت. مواجهه با آشفتگیهای روانشناختی و مواجهه اثربخش با جهانبینی الهی بهعنوان عوامل علی و همچنین پیامدهای ناشی از راهبردها، ویژگیهایی از باور و عمل به دین را آشکار ساختند که ماهیت فراگیر و زیرساختی آن را در ایجاد هویت یکپارچه و پایدار تبیین میکند. راهبردها، عوامل مداخلهای و زمینهای نیز مورد تحلیل قرار گرفت.
عوامل مؤثر بر شکلگیری ملاکهای انتخاب همسر در جوانان تحصیلکرده شهر ایلام؛ یک نظریه زمینه ای
بهینا اکبری؛ کیومرث فرحبخش؛ ابراهیم نعیمی
چکیده: مطالعه حاضر با هدف ارائه یک نظریه زمینهای در رابطه با عوامل مؤثر بر شکلگیری ملاکهای انتخاب همسر انجام گرفته است. رویکرد این مطالعه کیفی و مشارکتکنندگان در تحقیق را ۲۴ نفر از جوانان در شرف ازدواج شهر ایلام تشکیل میدادند که در سال ۱۳۹۸ به مرکز مشاوره پیش از ازدواج مراجعه کرده بودند. این افراد به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و دادهها با استفاده از مصاحبههای نیمه ساختاریافته جمعآوری شدند. جهت تحلیل دادهها از شیوه کدگذاری و طبقهبندی سه مرحلهای نظریه زمینهای اشتراوس و کوربین استفاده گردید. نتایج این پژوهش نشان داد که مقولات خودانگاره و ارزشهای فردی بهعنوان شرایط علی، عوامل فرهنگی، عوامل خانوادگی، شرایط اقتصادی جامعه بهعنوان شرایط زمینهای، رسانهها، تجارب ازدواج دیگران، تجارب فردی مستقیم و غیرمستقیم در تعاملات اجتماعی، موقعیت اجتماعی خود و اقتضائات شغلی بهعنوان شرایط مداخلهگر، کسب مشورت از افراد باتجربه، بهرهگیری از خدمات مشاوره و روانشناسی، مطالعه در زمینه روانشناسی و مشاوره بهعنوان راهبردها و خودشناسی و آگاهی از عوامل سببساز یک ازدواج موفق نیز بهعنوان پیامد این الگوی پارادایمی مشخص گردید. با توجه به تعدد و گستردگی مقولات تأثیرگذار بر شکلگیری ملاکها، برنامهریزان و سیاستگذاران این حوزه میبایست، تسهیلات لازم را برای برگزاری برنامههای آموزشی و ارائه خدمات مشاورهای فراهم نمایند تا زمینه افزایش آگاهی و بینش جوانان بهمنظور ارتقای کیفیت ازدواج فراهم آید.
مقایسه اثربخشی زوجدرمانی مسئله محور جنسی مبتنی بر رویکرد اسلامی و زوجدرمانی تلفیقی فراشناختی- فراهیجانی بر مسائل جنسی زوجین
شرمین رحمانی؛ محمود گودرزی؛ مدبر آراسته
چکیده: رضایتی که زوجین در روابط جنسی تجربه میکنند یکی از جوانب بسیار مهم و حیاتی زندگی زناشویی است. از آنجا که رفتار جنسی تا حدود زیادی اکتسابی و مبتنی بر یادگیری است، نیاز به آموزش و تربیت ویژه دارد. این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی زوج درمانی مسئله محورجنسی مبتنی بر رویکرد اسلامی و زوج درمانی تلفیقی فراشناختی- فراهیجانی برمسائل جنسی در زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر سنندج انجام شد. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی و طرح آن پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه است و از لحاظ هدف، جزء تحقیقات کاربردی است. با توجه به ماهیت جامعه موردپژوهش، برای انتخاب نمونه این پژوهش از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد و پرسشنامه چند وجهی مسائل جنسی MSQ (1993) روی آنها اجرا گردید. برای تحلیل آماری دادهها از تحلیل کوواریانس (ANCOVA) استفاده شد. نتایج نشان داد تفاوت بین میانگین نمرات مسائل جنسی درپیش آزمون با پس آزمون معنادار است. تفاوت بین میانگینهای زوج درمانی مسئله محور جنسی مبتنی بر رویکرد مسئله محور جنسی با زوج درمانی تلفیقی فراشناختی– فراهیجانی در سطح (05/0>P) و بین زوج درمانی تلفیقی فراشناختی- فراهیجانی و کنترل در سطح (01/0>P) معنادار است، اما تفاوت بین میانگینهای گروه زوج درمانی مسئله محور جنسی مبتنی بر رویکرد مسئله محور جنسی و کنترل معنادار نشده است (05/0<P). به طور کلی تفاوتی در بین گروهها وجود دارد اما از نظر آماری این تفاوت معنادار نیست. با توجه به نتایج به دست آمده میتوان نتیجه گرفت که از جمله رویکردهای درمانی مؤثر برای کمک به زوجهایی که دچار ناسازگاری در روابط و تنظیم هیجانات هستند، دو رویکرد زوج درمانی مسئله محور مبتنی بر رویکرد اسلامی و زوج درمانی تلفیقی فراهیجانی فراشناختی است که میتوان از این رویکردها به عنوان یک الگوی درمانی و نیز یک الگوی آموزشی به منظور پیشگیری از تعمیق تعارضات و نیز بهبود روابط زوجها در قالب درمانهای زوجی و یا کارگاههای آموزشی بهره گرفت.
نقش میانجیگری خشم در رابطه بین حمایت اجتماعی ادراک شده با قلدری-قربانی سایبری در دختران نوجوان
فریبا محمدی؛ سیمین حسینیان؛ سیده منور یزدی؛ مژگان مردانی راد
چکیده: هدف از این پژوهش بررسی نقش میانجیگری خشم در رابطه بین حمایت اجتماعی ادراک شده با قلدری-قربانی سایبری در دختران نوجوان بود. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 1400-1399 بودند. حجم نمونه 272 نفر از این افراد بر اساس دیدگاه کلاین (2015) و به شیوه نمونهگیری غیرتصادفی در دسترس (شیوه برخط) انتخاب و به پرسشنامه تجربه قلدری-قربانی سایبری (CBVEQ) آنتیادو و همکاران (2015)، مقیاس چندبعدی حمایت اجتماعی ادراک شده (MSPSS) زیمت و همکاران (1988) و سیاهه خشم (CHIA) نلسون و فینچ (2000) پاسخ دادند. سپس الگوی پیشنهادی از طریق مدل معادلات ساختاری با استفاده از SPSS و AMOS نسخه 24 و روش بوت استرپ در برنامه ماکرو پریچر و هایز (2004) تحلیل شد. نتایج نشان داد که حمایت اجتماعی ادراک شده (668/22-=t؛ 001/0=sig) و خشم (379/3=t؛ 001/0=sig) بر قلدری سایبری اثر مستقیم دارند. همچنین حمایت اجتماعی ادراک شده (264/20-=t؛ 001/0=sig) و خشم (083/4-=t؛ 001/0=sig) بر قلدری سایبری اثر مستقیم دارند. افزون اثرات غیرمستقیم حمایت اجتماعی ادراک شده از طریق نقش میانجی خشم بر قلدری-قربانی سایبری معنادار بود و مدل از برازش مطلوب برخوردار بود (061/0=RMSEA و 05/0>P-value). می توان نتیجه-گیری کرد که توجه به حمایت اجتماعی ادراک شده و خشم در دانش آموزان دختر برای شناسایی عوامل مؤثر بر قلدری-قربانی سایبری آنان ضروری است.
نقش الگوی مطلوب شبکه اجتماعی در تحکیم بنیان خانواده
ایرج فیلی؛ محمود پاکیزه؛ محمدباقر حبی
چکیده: با توجه به نقش فناوری در عصر امروز، شبکههای اجتماعی بهعنوان ظرفیت و ابزار مناسب می توانند در تحکیم بنیان خانواده مؤثر باشند. تحقیق از نوع کاربردی – پیمایشی و جامعه آماری تحقیق، کارشناسان شبکههای اجتماعی و تحکیم خانواده است. جهت رواییسنجی از ضریب لاشه، روایی همگرا و واگرا و برای محاسبه پایایی از آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی استفاده شد. برای تحلیل دادهها، از مدل سازی معادلات ساختاری به روش کمترین مربعات جزئی استفاده شد. بررسی ها نشان داد که شبکههای اجتماعی دارای سه بعد شناختی، عاطفی و رفتاری است. بعد شناختی دارای مؤلفههای آموزهها و باورهای دینی، آگاهیبخشی سبک زندگی و ادراکسازی عوامل تقویت خانواده، بعد عاطفی دارای مؤلفههای فضاسازی رقابت و صمیمیت، تعامل و ارتباط و هویتبخشی می باشد. بعد رفتاری دارای مؤلفههای فرهنگسازی، پایداری خانوادگی و اجتماعی و توانمندسازی اقتصادی و مالی است. نتایج نشان دادند که تحکیم بنیان خانواده دارای سه بعد شناختی، عاطفی و رفتاری است. بعد شناختی دارای سه مؤلفه خداباوری و دینداری، تعالیمحوری در زندگی و آگاهی از احکام سلامت اقتصادی و مالی، بعد عاطفی دارای سه مؤلفه خودباوری، همدلی و رضایتمندی و بعد رفتاری دارای مؤلفههای مسئولیتپذیری، مهارتافزایی و توانمندسازی، تداوم بقای نسل با معیارهای خانواده سالم است. نتایج تحلیل ها نشان دادند که شبکه اجتماعی بر تحکیم بنیان خانواده مؤثر است. بر مبنای نتایج، شبکه اجتماعی در بعد شناختی بیشترین نقش را در تحکیم بنیان خانواده ایفا می نماید.
الگوی معادلات ساختاری رضایتمندی زوجین بر اساس مؤلفههای شخصیتی پنج عاملی نئو با میانجیگری ارتباط مادرـ فرزند
رزیتا پارپایی؛ حسن امیری؛ مختار عارفی
چکیده: پژوهش حاضر با هدف الگوی معادلات ساختاری رضایتمندی زوجین با بررسی نقش مؤلفههای شخصیتی 5 عاملی نئو و نقش میانجیگری رابطه مادرـ فرزند انجام شد. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل دانشآموزان پایه ششم دبستان های پسرانه و دخترانه شهر شیراز در سال 1397 به همراه مادرشان بودند که از میان آنها 260 نفر بهعنوان نمونه به روش تصادفی خوشهای از نه منطقه آموزشوپرورش شهر شیراز انتخاب شدند. بهمنظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه پنج عامل شخصیت نئو (1992)، مقیاس زوجی انریچ (1989) و روابط والد-فرزندی فاین و همکاران (1983) استفاده شد. داده ها با روش آماری همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفتند. یافته ها بین عامل شخصیتی روان آزردگی و رضایت زناشویی رابطه منفی نشان دادند، ولی عوامل شخصیتی انعطاف پذیری، برونگرایی، توافق پذیری و مسئولیت پذیری با رضایتمندی زوجین رابطه مثبت داشت. همچنین متغیر رابطه مادر و فرزند رضایت زناشویی را در جهت مثبت پیش بینی می کند. ازآنجاکه صفات شخصیتی بهعنوان پیش آمادگی هایی که افراد با خود در روابط زناشویی وارد می کنند می توانند بر سازه های میانجیگر از جمله رابطه مادرـ فرزند اثرگذار باشند؛ بنابراین، رضایت زناشویی تحت تأثیر عوامل درون فردی بهویژه ویژگی های شخصیتی می باشد. نتایج حاکی از آن بود که ویژگی های شخصیتی با نقش میانجی ارتباط مادرـ فرزند می توانند رضایت زناشویی را تبیین کنند (P≤ 0/01).
ساخت و اعتباریابی پرسشنامه سلامت معنوی روابط زوجین بر اساس متون اسلامی
مجتبی حافظی؛ محمدرضا سالاری فر؛ مجتبی فرهوش؛ علی بیات
چکیده: این پژوهش با هدف ساخت و اعتباریابی پرسشنامه سلامت معنوی روابط زوجین بر اساس متون اسلامی (قرآن کریم و روایات موجود در کتب قبل از قرن پنجم هجری در کتاب روایی میزان الحکمة) انجام شد. برای استخراج مؤلفههای مفهومی سلامت معنوی روابط زوجین و تدوین گویهها از روش تحلیل محتوای کیفی مایرینگ (2004) و ارزیابی نظرات کارشناسان با انتخاب 10 متخصص به روش نمونهگیری هدفمند و برای اعتباریابی پرسشنامه از روش پیمایشی در نمونه 205 نفری به روش نمونهگیری در دسترس در جامعه آماری دانشجویان متأهل دانشگاه قم و دانشگاه آزاد واحد قم استفاده شده است. برای سنجش روایی محتوایی هریک از مؤلفهها (و ریزمؤلفهها) و گویهها بهصورت جداگانه از ارزیابی نظرات کارشناسان با سنجش شاخص روایی محتوا (CVI) و نسبت روایی محتوا (CVR) استفاده شد. در این پژوهش تجزیهوتحلیل اطلاعات با استفاده از نسخه 26 نرمافزار SPSS انجام گرفته است. روایی ملاک با محاسبه ضریب همبستگی پرسشنامه حاضر و مقیاس همارز نیازهای صمیمیت زناشویی باگاروزی (2001) بُعد صمیمیت معنوی 861/0 بوده و در 01/0 معنادار است. نتیجه بررسی روایی سازه با استفاده از روش تحلیل عاملی اکتشافی استخراج 3 عامل با بار عاملی بالاتر از 3/0 بود که در مجموع 435/71 درصد واریانس کل پرسشنامه سلامت معنوی روابط زوجین را برآورد میکند. عوامل بهدستآمده عبارت بودند از عاطفه معنوی، مقابله معنوی و آداب معنوی. اعتبار این پرسشنامه با محاسبه آلفای کرونباخ 702 /0 و همچنین با محاسبه ضریب اسپیرمن- براون برابر 946/0 و ضریب دو نیمهسازی گاتمن برابر 943/0 میباشد. در نتیجه پرسشنامه سلامت معنوی روابط زوجین میتواند بهعنوان یک ابزار دارای ویژگیهای روانسنجی معتبر در پژوهشهای روانشناختی مورداستفاده قرار بگیرد.
اثربخشی آموزش برنامة تابآوری بر استرس فرزندپروری مادران دانشآموزان دختر با اختلال فلج مغزی
خدیجه محمدی؛ پریسا تجلی؛ افسانه قنبری پناه
چکیده: فلج مغزی به عنوان یکی از شایع ترین اختلال های حرکتی بوده که عملکرد خانواده را با مشکل مواجه میسازد. یکی از رایجترین مشکلاتی که والدین این کودکان با آن مواجه هستند، استرس فرزندپروری است. این والدین به ویژه مادران برای کنار آمدن با ناتوانی فرزندان و کاهش استرس های خود، نیازمند حمایت های روانی و اجتماعی هستند. از این رو، پژوهش حاضر با هدف آموزش برنامة تاب آوری بر استرس فرزندپروری مادران دانش آموزان دختر با اختلال فلج مغزی انجام شد. جامعة آماری پژوهش حاضر را تمامی مادران دارای فرزند دختر با اختلال فلج مغزی مشغول به تحصیل در پایه های اول تا ششم دوره ابتدایی (7 تا 12 سال) مدرسه استثنایی پویش واقع در شهر تهران در سال تحصیلی 400-1399 تشکیل دادند. از این جامعة آماری، با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند تعداد 30 نفر، پس از احراز ملاکهای ورود به پژوهش انتخاب و بهصورت تصادفی در گروههای آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. در این پژوهش از روش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و آزمون پیگیری با گروه کنترل استفاده شد. از هر دو گروه؛ پیشآزمونی برای تعیین وضعیت تاب آوری و استرس فرزندپروری آنان بهعمل آمد. سپس گروه آزمایشی طی 12 جلسه، برنامة آموزشی تاب آوری را دریافت کردند، پس از گذشت دو ماه، آزمون پیگیری در هر دو گروه اجرا شد. ابزار پژوهش مقیاس استرس فرزندپروری بری و جونز (1995) و مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون (2003) بود. تجزیه و تحلیل داده های حاصل از پژوهش با استفاده از تحلیل واریانس آمیخته انجام شد. نتایج نشان داد که در متغیر استرس فرزندپروری، کاهش معناداری در پس آزمون و پیگیری گروه آزمایش رخ داده است، این تفاوت با در نظر گرفتن سطح 0.01P≤ (سطح معناداری تصحیح شده در آزمون بنفرونی برای سطح معناداری 05/0) معنادار می باشد. بنابراین، تأثیر آموزش تاب آوری بر کاهش استرس فرزندپروری معنادار بوده و اثر آن پس از گذشت دو ماه همچنان پایدار بود.
مطالعه رابطه آرمانگرایی توسعه با تغییرات ساختار خانواده (موردمطالعه: شهر تبریز)
ربابه پورجبلی؛ لیلا عظیمی؛ جعفر احمدپور پرویزیان
چکیده: طی سالهای اخیر ساختار خانواده تحت تأثیر عوامل مختلفی تغییر و تحولات متعددی را تجربه کرده است. گسترش فرایند آرمانگرایی توسعه یکی از این عوامل است که در این پژوهش به مطالعه رابطه آن با تغییرات ساختار خانواده پرداخته شده است. پژوهش حاضر بهصورت پیمایشی بین 600 نفر از افراد متأهل 18 سال به بالای ساکن شهر تبریز در سال 1399 صورت گرفته است. روش نمونهگیری، خوشهای چندمرحلهای میباشد. دادهها با استفاده از پرسشنامههای محققساخته آرمانگرایی توسعه و ساختار خانواده جمعآوری شدهاند. بهمنظور آزمون فرضیهها از ضریب همبستگی پیرسون و همبستگی کانونی استفاده شده است. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که بین آرمانگرایی توسعه و تغییر ساختار خانواده و مؤلفههای آن (خانوادهگرایی، ازدواجگریزی، کاهش تمایل به فرزندآوری و توزیع قدرت) رابطه معناداری وجود دارد؛ یعنی ساختار خانواده تحت تأثیر گسترش آرمانگرایی توسعه به سمت افزایش ازدواجگریزی، کاهش تمایل به فرزندآوری (فرزندگریزی) و خانوادهگرایی و متوازن شدن توزیع قدرت در خانواده پیش رفته است. در بین این عوامل، ازدواجگریزی و کاهش تمایل به فرزندآوری اولین مؤلفههایی هستند که تحت تأثیر گسترش آرمانگرایی توسعه تغییر میکنند. برای تبدیل چالشها و تغییرات به وجود آمده (کاهش تمایل به فرزندآوری و خانوادهگرایی و افزایش ازدواجگریزی) به فرصت، نیازمند سیاستگذاری فرهنگی و اجتماعی و حمایت از خانواده در ابعاد مختلف هستیم.
علاقه مندان جهت کسب اطلاعات بیشتر درباره فصلنامه علمی «فرهنگی تربیتی زنان و خانواده» می توانند به نشانی تهران، بزرگراه شهید بابایی، بعد از پل لشکرک، دانشگاه جامع امام حسین(ع)، موقعیت مرکزی، دفتر نشریات دانشگاه با شماره تلفن 74188278-021 یا به نشانی اینترنتی این فصلنامه به آدرس cwfs.ihu.ac.ir مراجعه کنند یا تماس بگیرند.