فرزندآوری مهمترین اصل مغفول در تلویزیون
کشور ما در دوران گذار از سنت به مدرنیته شاهد تغییراتی در فرم خانواده است و از فرم ساختار خانواده به صورت گسترده به سمت خانواده هستهای رسیده که متاثر از فضای فردگرایی و ترویج سبک زندگی غربی و فرهنگ اومانیسم است که در نتیجه آن خانوادهها تمایلی به فرزندآوری ندارند و یا به یک فرزند اکتفا میکنند و این در حالی ست که جمعیت و نیروی جوان، یکی از مؤلفههای قدرت در یک کشور محسوب میشود. کاهش جمعیت و فرزندآوری میتواند یک تهدید برای یک کشور محسوب شود که اگر ادامه یابد کشور را با مخاطرات جدی روبرو میکند.
در این بین نقش رسانهها درتغییر فرهنگ سنتی و احاطه فرهنگ فردگرایی بسیار چشمگیر بوده است که ضرورت ارتقای سواد رسانهای و لزوم بهره گیری از ظرفیت های رسانهای را درپیشبرد اهداف فرهنگی و نظام ارزشهای خانوادگی بیش از بیش به ما نشان میدهد.
حمایت از جوانی جمعیت در رسانه ملی؛ محدود و انگشت شمار
بر اساس قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت که در مجلس شورای اسلامی به تصویب رسیده، صدا و سیما مکلف است ۱۰ درصد برنامههای خود را به موضوع فرزندآوری اختصاص دهد. در سالهای اخیر سازمان صداوسیما بهعنوان یکی از مهمترین ارگانهای جریانساز فرهنگی کشور، موظف شده است که با ساخت برنامههای پرمحتوا و جذاب در تغییر نگرش و باورهای غلط نسبت به ازدواج و فرزندآوری اقدام کند اما در عمل متأسفانه با وجود نقش اثبات شده رسانهها در فرهنگ سازی این مهم، تعداد برنامههای صداوسیما در این حوزه محدود و انگشت شمار است.
گسترش برنامههای ترکیبی و فقدان آثار هنری
در چندسال اخیر رسانه ملی این وظیفه را بیشتر با ساختن برنامههای ترکیبی، مستند و مسابقه ادا کرده است؛ برنامههایی چون «کودک شو»، «اعجوبهها»، «مامانها»، «دردانه ها»، «به وقت مادری» و... نمونههای انگشت شماری هستند که سعی داشتهاند با نمایش پررنگ شیرینیهای کودک، زن و شوهرها را به فرزندآوری تشویق نمایند.
میتوان گفت این قبیل برنامهها به شیوه مستقیم و آشکار این هدف را دنبال میکنند. اما رسانه با قدرت شگفت خود بر اذهان مخاطبان میتواند تاثیر عمیق تری در انتقال پیام بصورت غیرمستقیم و تلویحی داشته باشد. از این حیث کارنامه کاری هم تلویزیون و هم سینما بعنوان رسانههای عمومی و فراگیر جامعه بسیار ضعیف و ناامید کننده است.
کمرنگشدن بعد خانواده و فرزندآوری در بیشترِ برنامههای نمایشی
سریالهای تلویزیونی و فیلمهای سینمایی ایرانی چه در تلویزیون چه در شبکه نمایش خانگی و چه در سینما با نشاندادن خانوادههای متمول و زندگی تجملاتی، این ذهن را در جامعه القا میکند که اگر میخواهید زندگی متمولی داشته باشید نباید فرزند بیشتری داشته باشید. کمرنگشدن بعد خانواده و فرزندآوری در بیشترِ برنامههای نمایشی جامعه میتواند ذهن مخاطبین را از فرزندآوری دور کند، اغلب سریالها و فیلمها خانوادههایی را به تصویر میکشند که یا فرزندی ندارند، یا حداکثر یک یا دو فرزند دارند.
این در حالی است که از آنسو خانوادههای پرجمعیت، خانوادههایی ناموفق با مشکلات عدیده بسیار و بستری برای معضلات اجتماعی تصویر میشوند. در واقع در زمان حاضر رسانه بهنوعی خانوادههای پرجمعیت را از سریالها و برنامههای نمایشی حذف کرده و این باور را در ذهن مردم پرورش داده است که خانواده موفق بیفرزند یا تکفرزند است و این موضوع بهطور غیرمستقیم بهروی فرهنگ جامعه اثر گذاشته است.
در یک دهه گذشته برنامههایی مثلِ کلبه عموپورنگ و پیشتر از آن «بچه محل» بحث فرزندآوری را دنبال میکرد و سریالهایی مثلِ «وضعیت سفید»، «نونخ»، «پایتخت»، «دودکش» و سریال اپیزودیک« تازه وارد» نیز به خانواده، ازدواج و فرزندآوری اعتقاد ویژه داشتهاند. در سینما هم شاید تنها بتوان دو نمونه را برشمرد؛ فیلم«همبازی» و «خجالت نکش».
اما از آنسو فیلمهای بسیاری ساخته شدهاند که تلویحی یا آشکارا برخلاف سیاست جمعیتی کشور عمل کرده و فرزندآوری را به شدت تقبیح میکنند؛ مانند فیلم «بدنیا آمدن»، «فرشتهها باهم میآیند»، « شکاف»، «مادری»، «تابستان داغ»، «نمور»، «بی مادر» و حتی در جشنواره فجر امسال مخاطب در فیلمهای «وابل» و «چرا گریه نمیکنی؟» شاهد نمایش تصویری سیاه و ناامید کننده از این موضوع بوده است.
حرف آخر
در پایان باید حل بحران جمعیت مستلزم یک اقدام چندبعدی فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی است و در چندلایه در سطوح مختلف باید برای آن اقدام کرد که در حال حاضر اولویت اقدام فرهنگی برای فرهنگسازی و ایجاد حس ضرورت در جامعه برای طی گامهای بعدی ضروری است و شاید مهمترین کار در این زمینه بر عهده صداوسیما و مجلس شورای اسلامی است که باید به برنامهسازی و برنامهریزی برای تقویت فرهنگ و افزایش جمعیت بپردازند.