به نظر میرسد در روزهایی که «پوست شیر» در شبکه نمایشخانگی و چند سریال دیگر بینندههای خودشان را دارند و به نظر میرسد پلتفرمها برای این رقابت اهداف و رویکردهایی را در دستور کار قرار دادند، تلویزیون هم در سال 1402، این رقابت را جدّی بگیرد. اگرچه کماکان این نکته را نباید از یاد برد، کمترین بیننده تلویزیون هم به مراتب از بینندههای پلتفرمها بیشتر است.
چرا که امروز در آمارهایی که به دست آمده چهار پلتفرم مطرح روی همدیگر سه میلیون و نیم بیشتر بیننده پیگیر ندارند. با توجه به سریالها و هزینههای چند برابری که نسبت به تلویزیون دارند باید در مقایسه با ویاودیهای خارجی و حرکت در مدارِ حرفهایگری به 25 میلیون بیننده برسند! اما تلویزیون در حال حاضر این بیننده را دارد و باید برای حفظ مرجعیت و این بیننده پیگیر، برنامه خوبی برای ساخت برنامه و سریال داشته باشد.
سریال «گیلدخت» با داستانی جذاب و بازیگرانی کاربلد توانسته توجه بینندگان را به خودش جلب کند و در تلوبیون طرفداران بسیاری دارد. بنابر اعلام مرکز تحقیقات صداوسیما این سریال تلویزیونی که از شبکههای یک و آی فیلم روانه آنتن میشود با 38.4 درصد بیننده خالص در صدر جدول پربینندهترین سریالهای نیمه دوم بهمن قرار دارد. بیننده خالص یعنی مخاطبانی که به هر نحوی از شبکههای یک و آی فیلم به صورت مجزا یا گاهی از یک شبکه، آن را دنبال کردهاند.
از میان بینندگان خالص سریال «گیلدخت» نیز 86.3 درصد در حد زیاد از آن رضایت داشتهاند. سریال شهباز از شبکه یک با 18.2 درصد، چشم بندی از شبکه 3 با 14.8 درصد و کتونی زرنگی از شبکه 3 با 13.8 درصد در رتبههای بعدی پربینندهترین سریالهای تلویزیونی قرار دارند.
نکته جالب توجه اینکه هر سه سریال صدرنشین روند رو به صعود در جلب نظر مخاطبان داشتهاند. گیلدخت از مخاطب 17.9 درصدی در اوایل آذر به 38.4 درصد، شهباز از 14.5 درصد در اوایل بهمن به 18.2 درصد و چشمبندی از 11.6 درصد در اواسط دی به 14.8 درصد رسیده است.
این آمارها نشان میدهد اولاً تلویزیون باید در سال 1402 برنامهریزی برای ساخت سریال و برنامه داشته باشد؛ رقابت را با شبکه نمایشخانگی، پلتفرمها و ویاودیهایی که به تازگی وارد این صنعت شدهاند، جدّی بگیرد. این باور و اعتقاد را فراموش کند که مقوله ساخت سریال و برنامه منحصراً در اختیار اوست. امروز یک فرد با یک گوشی موبایل هم برنامهسازی و اثر نمایشی خلق میکند.
اگر رسانه ملّی به این نتیجه برسد و رقابت را جدّی بگیرد، حتماً با این عقبه ارزشمند در عرصه ساخت سریال و برنامهسازی میتواند کماکان مرجعِ ساخت سریال در ایران باشد.
حداقل در موضوع کارهای الف ویژه و تاریخی حرفهای بسیاری برای گفتن دارد. در برنامهسازی هم این اتفاق افتاده و بسیاری از منتقدین هم این نکته را مطرح کردهاند. حتی اگر این روزها میبینیم سریالهایی که از شبکه نمایشخانگی پخش میشوند داستانشان در بستر تاریخ میگذرد و استقبالکنندههای به نسبت زیادی هم دارد؛ به طور کل در همه جهان نسبت به تماشای فیلمهای تاریخی و تأثیرات آن نگاههای مثبتی وجود داشته است.
آنچه در سینمای ایران و به خصوص در فضای شبکه نمایش خانگی و پلتفرمهای اینترنتی نیز میگذرد، با تجربیات جهانی همخوانی کاملی دارد. در ایران، ساخت مجموعههای تاریخی چه در تلویزیون و چه در شبکه نمایش خانگی با استقبال خوبی روبهرو بوده است. همچنان که بسیاری از منتقدین و کارشناسان با تماشایِ چندین باره «مختارنامه» و برخی از کارهای تاریخی دیگر این نکته را مطرح میکنند صداوسیما باید به فکرِ ساخت آثار ماندگار و تاریخی باشد که طرفداران بسیاری دارد.
همچنان که مخاطبان روزهایِ جمعه منتظرِ «جیران» حسن فتحیاند، مخاطبین «گیلدخت» را هم میبینند و طرفداران بسیاری در تلوبیون و تلویزیون دارد. ژانری که مدتی است جایش در رسانه ملّی خالی بوده و با روایتِ مجید اسماعیلی و بازی سعید چنگیزیان، رامتین خداپناهی و محمود پاکنیت نوید روزهای خوبی را برای این سریال تلویزیونی میدهد. البته هنوز راه بسیار است که بتوانیم قضاوت کنیم که آیا «گیلدخت» میتواند رقیبِ «جیران» و یا سریالهای تاریخی نمایشخانگی باشد!
مردم مجموعههای تاریخی را با علاقه و اشتیاق بیشتری دنبال میکنند. البته شیوه پرداختن به داستانها و چگونگی تصویرسازی در زمان تاریخ مورد نظر، تأثیر تعیین کنندهای در استقبال مردم از این مجموعهها دارد. خط اصلی داستان براساس این 4 قسمت پخش شده، همان قصه تکراری عشق پسری فقیر به دختری ثروتمند و قدرتمند است. فیلمساز برای روایت داستان عاشقانهاش دوره تاریخی قاجار را انتخاب کرده، همان سوژهای که پیش از این بارها در سریالهای نمایشخانگی و در دهههای قبل، کارگردانانِ قدیمی همچون سعید نیکپور و علی حاتمی به آن پرداختهاند.
«گیلدخت» از دو جهت دستش پر است: اول حضور بازیگران توانا مثل محمود پاکنیت، سعید راد و شقایق فراهانی و دوم، جلوههای بصری زیبا و چشمنواز جنگلی که با صحنهپردازی نسبتا قابل قبول و رنگارنگ لباسها و صحنههای داخلی همراه شده است. شخصیت اصلی سریال دختری به اسم گلنار (با بازی میترا رفیع) است؛ دختر تقیخان (پاکنیت) که پنج سال است به همراه خانوادهاش از تهران به املاکشان در شمال مهاجرت کردهاند.
در «گیلدخت» بازیگرانی همچون حبیب دهقاننسب، جعفر دهقان، رامتین خداپناهی و پریوش نظریه و سعید چنگیزیان به ایفای نقش میپردازند. پاکنیت درباره حضورش در این مجموعه تلویزیونی میگوید: نقش خانی را بازی میکنم که کاراکتر مثبتی است و جزو کسانی بوده که در دربار خزانهدار است و در قصه گرفتاریها و مشقتهایی دارد که به نظر متفاوت است.
«گیلدخت» از دو جهت پتانسیل لازم برای استقبال و کسب رضایت مخاطبان تلویزیونی را دارد: اول حضور بازیگران توانا و دوم انتخاب خطه سرسبز گیلان به عنوان جغرافیای داستان است که به واسطه آن، جلوههای بصری زیبا و چشمنوازی به تصویر کشیده شده است. از این جهت هم یک نوستالژیِ برای مخاطبی رقم میزند که بارها مخاطبِ سریالی به نام «پس از باران» بوده است.
استقبال از «گیلدخت» و احتمالاً رقابتش با برخی از کارهای تاریخی نمایشخانگی، تداعیکننده این نکته است که اگر تلویزیون سریالِ با کیفیت و روایتِ درست روی آنتن ببرد، میتواند مخاطبِ از دست رفته به تلویزیون برگرداند. از طرفی در بازارِ رقابتی هم از سهمِ بسزایی برخوردار شود.