۵ نکته درباره توافق ایران و عربستان در چین
ایران و عربستان سعودی روز جمعه ۱۹ اسفند در چین توافق کردند روابط دوجانبه را از سر بگیرند. طبق این توافق، سفارت دو کشور پس از هفت سال در تهران و ریاض بازگشایی میشود.
«علی شمخانی» دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران و «مساعد بن محمد العیبان» مشاور امنیت ملی عربستان به عنوان بالاترین مقام امنیتی دو کشور بزرگ غرب آسیا این توافق را امضا کردند. «وانگ یی» وزیر امورخارجه و بالاترین مقام دیپلماتیک چین واسطه این توافقنامه بود.
پنج نکته در این توافق حائز اهمیت است:
۱: چین بزرگترین شریک تجاری ایران و عربستان سعودی است. حجم تجارت چین با ایران در سال ۲۰۲۱ قریب به ۱۵ میلیارد دلار بود. عربستان نیز از سال ۲۰۲۰ بزرگترین شریک تجاری چین در منطقه غرب آسیا شد. مبادلات تجاری سعودی و چین در سال ۲۰۲۱ به ۸۷/۳ میلیارد دلار رسید. این عدد یعنی حجم مبادلات تجاری سعودی- چین تقریباً ۶ برابر حجم مبادلات تجاری ایران – چین است.[1]
۲: عربستان سعودی بزرگترین منبع تامین نفت چین است و ۱۸% از کل خرید نفت خام پکن را تشکیل میدهد. از طرفی، طبق توافق راهبردی ۲۵ ساله مقرر شده است که چین در قبال خرید نفت ایران، قریب به ۵۰۰ میلیارد دلار در زمینه زیرساختی نظیر خطوط ریلی، بنادر خشک و آبی، کشت و صنعت کشورمان سرمایه گذاری کند. [2] مضاف بر این، عراق ۱۰.۲%، عمان ۸.۸%، کویت ۶.۲%، امارات، ۶.۱% و قطر ۱.۷% کیک واردات نفتی چین را در اختیار دارند. این یعنی بیش از ۵۰% نیاز نفتی چین از خلیج فارس تامین میشود. برهمین اساس، منافع تهران، ریاض و پکن در وجود خلیج فارسی امن است.
۳: آمریکا بحران زیست است. ارتش ایالات متحده به ۶ سرفرماندهی و ۷ ناوگان دریایی (تابع سرفرماندهی) تقسیم شده است تا از این طریق در تمام منازعات جهانی مداخله کند. جنگ سوریه، عراق، یمن در غرب آسیا، بحران شبه جزیره کره و بحران تایوان در شرق آسیا، کودتاهای متعدد آمریکای لاتین، جنگ لیبی در قاره آفریقا، جنگ اوکراین در شرق اروپا از جمله پروندههایی است که آمریکا در آن مداخله منفی داشته است. یعنی واشنگتن همواره به عنوان بخشی از یک جبهه علیه جبههای دیگر بوده است. در پرونده خلیج فارس نیز آمریکا توانست با ایران هراسی، فقط در یک قلم قرارداد فروش ۴۵۰ میلیارد دلاری فروش تسلیحات را با سعودی در دوران ترامپ منعقد کند. عدم وجود بحران یعنی عدم منفعت آمریکا.
سیاست آمریکا دقیقاً عکس سیاست خارجی چین است. راهبرد پکن اقتصاد محور است و امنیت مولفه اصلی نیل به این راهبرد میباشد. امنیت خلیج فارس از اهمیت به سزایی برای پکن برخوردار است. به همین دلیل، چین بزرگترین بازنده منازعه ایران و عربستان و آمریکا بزرگترین برنده این منازعه خواهد بود. از همین روی است که پکن این توافق را پیروزی گفتوگو و صلح نامید. اثرات این توافق احتمالاً در آیندهای نزدیک در کشورهای سوریه و یمن لمس خواهد شد. گواه این مدعا نیز استقبال کل کشورهای منطقه اعم از متحدان ایران و عربستان است.
۴: این توافق یک زلزله سیاسی در روابط بینالملل بود. بزرگترین رقیب و بزرگترین متحد آمریکا در غرب آسیا به واسطه چین (بزرگترین رقیب جهانی آمریکا) بدون دخالت واشنگتن توافق کردند. این اقدام به نوعی دومین ضربه اساسی به هژمونی سیاسی آمریکا بود. اولین ضربه روز ۲۵ آبان ۱۳۹۹ (پانزدهم نوامبر ۲۰۲۰) بود که بزرگترین توافق تجارت آزاد جهان با حمایت چین و بدون حضور آمریکا شکل گرفت. [3]
این توافق تحت عنوان پیمان مشارکت اقتصادی جامع منطقهای (RCEP) منعقد شد که متشکل از ۲.۲ میلیارد نفر و تقریباً یک سوم تولید اقتصادی جهانی است؛ یعنی ۲۶.۲ تریلیون دلار از کل تولیدات جهان. [4] خبرگزاری فرانسه این واقعه را «کودتای بزرگ» چین توصیف کرده بود. [5]
الجزیره (Al Jazeera) قطر درباره توافق ایران و عربستان نوشت: «تلاش چین برای میانجیگری در توافق ایران و سعودی از سوی تحلیلگران بهعنوان نشانههای گستردهتری از تغییر «نظم جهانی» تلقی شده است.
۵:رژیم صهیونیستی بزرگترین بازنده توافق ایران و عربستان سعودی است. این رژیم از سال ۲۰۱۰ توانسته بود نزاع امت اسلامی با صهونیسم را به نزاع درون بلاد اسلامی تغییر دهد. آمریکا و ناتو نیز پشتیبان آن بود.
در همین راستا، تل آویو پس از انتقال اسرائیل از حوزه یوکام (سرفرماندهی ارتش آمریکا در اروپا) به سنتکام (سرفرماندهی ارتش آمریکا در غرب آسیا و آسیای مرکزی) به دنبال ایجاد یک پیمان نظامی تحت عنوان «ناتوی خ-ل-ی-ج» علیه ایران بود.
این توافق مهر بطلانی بر ناتوی ضدایرانی شد. «نفتالی بنت» نخست وزیر سابق رژیم صهیونیستی، این پیمان را «ضربه مهلکی به تلاش برای ایجاد اتحاد منطقهای» علیه تهران توصیف کرد. [6] خبرگزاری وکس (vox) آمریکا درباره توافق ایران و عربستان نوشت: «به دوران پساآمریکا در خاورمیانه خوش آمدید.»[7]