یک نکته از زندگی قاتل شهیدالداغی/راز عاقبت بخیری فرزندان چیست؟
حتماً شما هم در این چند روز فیلم شهادت حمیدرضا الداغی را دیدهاید. حتماً بغض کردهاید برای شهادت غریبانه اما شجاعانه و از سر غیرت این جوان ایرانی! آنهایی که مادر هستند حتماً دلشان را گذاشتند پیش دل مادر حمیدرضا و بغض رهایشان نکرده است.
اما راستی در این یکی دو روز چقدر به آن طرف ماجرا فکر کردهاید؟؛ به جوانی که حالا خشم و غضب و آه یک ملت پشت سرش است. جوانی که چاقو پر جیبش هست و در چشم بر هم زدنی، بی محابا آن را فرو میکند در قفسه سینه حمیدرضا؟ در مصاحبهای که دیروز از او منتشر شد گفت که ۱۸ ساله است!
حتم داریم همه آنها که پدر و مادر هستند با دیدن این فیلم آه بلندی کشیدند و سر به آسمان بلند کردند و این دعا را زمزمه کردهاند که خدایا بچه هامان را عاقبت بخیر کن! اصلاً آرزوی همه والدین عاقبت بخیری فرزندشان است. اینطوری که هر وقت پدر و مادری بخواهند برای بچههایشان سنگ تمام بگذارند، دعا میکنند برای عاقبت بخیری شان.
*چه کنیم بچههایمان عاقبت بخیر شوند؟
این دعا خیلی زیباست و با نفس حق پدر و مادرها زیباتر. اما واقعاً چه کنیم که بچههایمان عاقبت بخیر شوند؟ امام علی (ع) در باب عاقبت بخیری جملهای طلایی دارند و در حدیثی میفرمایند: «من کثرت فکرته. حسنه عاقبته؛ کسی که زیاد فکر میکند عاقبت بخیر میشود.»
این جمله پرمغز امیرالمؤمنین (ع) حرفهای زیادی دارد برای گفتن و یادآور فصل جدی و مهمی در تربیت بنیادی فرزندان مان است که شاید بسیاری از ما از آن غافل باشیم.
حجه الاسلام «محمد مهدی الهی منش»؛ کارشناس و مشاور تربیتی کودک و نوجوان تاکید بسیاری بر عادت دادن فرزندان به تفکر دارد و معتقد است اگر میخواهیم بچههایمان در فتنههای آخرزمانی به انحراف کشیده نشوند باید از کودکی در کنار همه نکات تربیتی عادت شان بدهیم به اینکه زیاد فکر کنند. اینکه قبل از هر کاری، هر تصمیمی فکر کنند.
*این عبادتها به تنهایی ضامن عاقبت بخیری فرزندان ما نمیشود!
حالا یک سؤال خودمانی بپرسیم؟ ما چقدر در تربیت فرزندان مان به این موضوع تکیه میکنیم؟ یعنی عادت دادن بچههایمان به تفکر. الهی منش میگوید: «بعضی وقتها فکر میکنیم اگر بخواهیم بچههامان عاقبت بخیر شوند باید حتماً عادتشان دهیم به خواندن نماز، به روزه به حجاب، به خواندن قرآن. این عبادتها خیلی خوب هستند اما به تنهایی ضامن عاقبت بخیری بچههای ما نیستند. کم نیستند بچههایی که عادت پیدا میکنند به خواندن نماز و روزه اما یک جایی با تغییر محیط همه اینها را کنار میگذارند. چون این تفکر است که برای آدمها ریشه درست میسازد. تفکر است که انسان را عمیق میکند. اگر بچههایمان را عادت دهیم به فکر کردن آن وقت احتمال اینکه در مسیر درست ماندگار باشند خیلی بیشتر است و عاقبت بخیر میشوند.»
*راهکار خودکنترل بار آوردن بچهها
کارشناس و مشاور دینی معتقد است ما وقتی خیال مان از لغزش بچههایمان راحت میشود که از کودکی در کنار همه مسائل تربیتی آنها را عادت دهیم به اینکه قبل از انجام هر کاری به عواقب آن فکر کنند و قبل از زدن هر حرفی روی آن تأمل کنند. اگر ما این دو عادت را در بچهها ایجاد کنیم خیلی از مشکلاتمان حل میشود. نوجوانی دیر است. از سنین سه چهار سالگی باید روی این موضوع سرمایهگذاری جدی انجام دهیم. با بچهها صحبت کنیم.
یک مثال خیلی ساده بزنم از عادت دادن بچههای کوچک به فکر کردن ؛ مثلاً بچه میخواهد همه پولش را برای یک اسباب بازی که ارزش چندانی ندارد بدهد. به او بگوییم «چرا میخواهی این کار را انجام بدهی؟ دلیلت چیه؟ در موردش فکر کردی؟ اصلا با این اسباب بازی چقدر میتونی بازی کنی؟ اینطوری بچهها کم کم عادت میکنند به تفکر.»
البته از یک موضوع مهم غافل نشوید که عادت ایجاد کردن در بچهها تمرین میخواهد و راحت نیست. این عادت، اول باید در خود ما وجود داشته باشد. یعنی بچه باید ببیند پدرش در مواجهه با مشکلات و مسائل فکر میکند و هیجانی عمل نمیکند. این خیلی مهم است. مثلاً یک مشکل خانوادگی پیش آمده و پدر عصبانی است. برادرش تماس میگیرد و جر و بحثی صورت میگیرد. اینجا آیا پدر هیجانی حرف می زند یا با طمأنینه؟ این موضوع مصادیق بسیاری در زندگی روزمره دارد. از یک خرید کودک در خیابان گرفته تا مسائل دیگر که کودک شاهد آن است. یادتان باشد که عادت دادن به تفکر، راهکاری برای خودکنترل بار آوردن بچهها است.»
*بچههای ناخلف در خانوادههای متعهد!
بعضی پدر و مادرها میگویند که ما خودمان حوصله گفت و گو با بچهها و سؤال و جواب با آنها و تشویقشان به تفکر را نداریم. این یعنی یک بخش اصلی کار میلنگد. حالا راهکار چیست؟ اینکه ما خودمان حوصله وقت گذراندن وگفت وگو با بچهها را نداریم، علتهای مختلفی دارد که حجه الاسلام الهی منش به آن اشاره میکند: «گاهی دلیلش این است که ما ضرورت و اهمیت این موضوع را نمیدانیم. اگر هنوز برایتان جا نیفتاده که چقدر مهم است و از نان شب واجبتر هست وقت گذاشتن برای تربیت بچهها باید در این مورد بیشتر تأمل کنید.
با چند مشاور گفت وگو کنید. ببینید پدر و مادرهایی را که بچههایشان در سن کم بودند با وقت خیلی کمی میتوانستند از بروز بسیاری مشکلات پیشگیری کنند هر چند آن ها در بزرگسالی هم این وقت را نگذاشتند و الان بچههایشان در دوران نوجوانی و جوانی گرفتارند.
من روزانه مواجه هستم با پدر و مادرهایی که نوجوان ۱۷ ساله یا ۱۹ ساله دارند، خانواده، مذهبی، متدین اما پدر و مادر واقعاً نمی دانند با این بچه چه کار کنند. این خانوادهها یک سری نکات خیلی ریز را رعایت نکردند. ببینید مثلاً مادری برایش غذا پختن و مرتب بودن خانه خیلی مهم بوده برای اینها وقت گذاشته ولی برای کودکش وقت نگذاشته حوصله نداشته تا با کودکش گفت و گو کند و حالا همین مادر وقتی فرزندش ۱۴ سالش شده انقدر دردسر برایش درست کرده و با مشکلات عدیده برخورد داشته که دیگه حوصله رسیدگی به خودش و خانه را هم ندارد.»
*اینطوری با فرزندت گفت و گو کن!
گاهی حوصله نداشتن برای این است که ما روش گفت و گو کردن با بچه را بلد نیستی که باید روش گفت و گو کردن و سوال و جواب کردن را یاد بگیریم. خیلی ساده میشود با بچهها سر موضوعات پیش پا افتاده روزانه گفت و گو کرد و سؤال طرح کرد. مثلاً در مورد یک داستان، یک عکس، گاهی در مورد یک کتاب داستان، حتی در مورد یک بخش از یک داستان.
البته روانشناس و مشاور تربیتی به یک نکته مهم هم اشاره میکند و میگوید: «اینکه میگوییم با بچهها گفت و گو کنیم منظور این نیست که نیم ساعت برای یک بچه حرف بزنیم. یک بچه پنج ساله گاهی در حد دو دقیقه حوصله دارد. یک سؤال میپرسید یک جواب میدهد. در مورد جواب بچه یک سؤال دیگه میپرسید و تمام. این بچه کم کم عادت میکند به فکر کردن.
گاهی اینکه مادر حوصله ندارد دلیلش این است که خودش در زندگی هدفی ندارد، برنامهای ندارد. گیج و گم هست. نمیداند باید دنبال چه باشد. اگر پدر یا مادری اینطور باشد پیشنهاد میکنم والدین اول خودشان تکلیفشان را با خودشان معلوم کنند.»
*این بچهها اهل تفکرند
شاید برایتان سؤال پیش آمده باشد که آیا فرزند من اهل فکرکردن هست یا خیر؟ بچههایی که اهل فکر کردن هستند چند نشانه دارند. این را مشاور دینی میگوید و در مورد این نشانهها توضیح میدهد: «اولین علامت کودک اهل تفکر این است که قبل از انجام کاری فکر میکند و شتاب زده نیست. تأمل میکند. مثلاً اگر با دوستش دعوایش میشود بلافاصله واکنش نشان نمیدهد.بچههایی که اهل فکر هستند در چالشهای خودشان یک راهکار پیدا میکنند. مثلاً بچه ۴ ساله شما یک درخواستی از شما دارد. شما به آن توجه نمیکنید. کودک میآید دست میاندازد دور گردن شما و شما را میبوسد. این یعنی کودک شما دنبال راهکار است.
علامت سوم بچههای اهل تفکر این است که این بچهها در مواجهه با حرفهای دیگران پذیرش صد درصد ندارند. دنبال چرا و دلیل هستند و نقد میکنند. تحلیل میکنند. چهارم اینکه سؤالات خوبی میپرسند بچههای اهل فکر! ببینید در فرزند شما چقدر روحیه تفکر وجود دارد. البته یادتان باشد که ارتباط زیاد با رسانه باعث تضعیف قوه تفکر در بچهها میشود. چون رسانه ذهن را به خودش مشغول میکند. تلویزیون، موبایل، کارتون. بچههایی که مدام در حال تماشا کردن تلویزیون و بازی با موبایل هستند کمتر فکر میکنند. کمتر سؤال و جواب میکنند. گاهی هم بعضی پدرو مادرها با بی توجهی، بی حوصلگی. پرخاش کردن به بچههایی که خیلی سؤال میپرسند این عادت به سؤال و جواب و تفکر را در بچهها از بین میبرند و آنها را سرخورده میکنند. بابا سرش در گوشی موبایل است. فرزندش چند بار سؤال میپرسد. او اصلاً جواب نمیدهد یا برخورد تندی دارد یا با بی تفاوتی و بی حوصلگی جوابش را میدهد.»
حسن ختام این گزارش دو حدیث است در باب اهمیت تفکر. امیرالمؤمنین (ع) میفرمایند: «التفکر یدعو إلی البرّ والعمل به؛ اندیشه و فکر، انسان را به نیکویی و عمل به آن میکشاند.»
امام صادق (ع) هم حدیث زیبایی دارند و میفرمایند: «لکلّ شیء دلیل، ودلیل العاقل التفکّر؛ برای هر چیزی دلیل و راهنمایی است و راهنمای شخص عاقل تفکر و اندیشه او میباشد.»
به امید عاقبت بخیری همه فرزندان!