۰۷ خرداد ۱۴۰۲ - ۲۱:۲۰
کد خبر: ۷۳۵۱۶۹

بازخوانی ۴ اشتباه نهضت ملی نفت

بازخوانی ۴ اشتباه نهضت ملی نفت
ملی شدن صنعت نفت از نقاط درخشان مبارزات ملت ایران علیه استعمار و استبداد است. این نهضت که با راهبری عناصر مذهبی و ملی توانسته بود دست دول بیگانه را از نفت ایران کوتاه کند به ناگاه با کودتای آمریکایی ـ انگلیسی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ متوقف شد.

ملي شدن صنعت نفت يکي از نقاط درخشان مبارزات ملت ايران عليه استعمار و استبداد است. اين نهضت با رهبری عناصر مذهبی و ملی توانسته بود دست دولت انگلستان را از نفت ايران کوتاه کند اما به ناگاه با کودتای آمريکايي ـ انگليسي 28 مرداد 1332 متوقف شد. نهضت ملی به نوعی تکرار تجربه مشروطه بود. در هر دو نهضت ائتلاف روحانيون و روشنفکران به پيروزی انجاميد و با بروز اختلاف و تفرقه زمينه شکست آن‌ها فراهم شد.

 

براى كشف واقعيت‌هاى تاريخى، ارزش‌گذارى مجدد و عبرت آيندگان، بازخوانی اين جنبش ضداستعمارى بر مبناى مستندات تاريخى ضروری به نظر مى‌رسد. از اين رو در نوشتار حاضر به 4 اشتباهی که منجر به شکست نهضت ملی نفت گردید اشاره می‌شود.

 

 

1- منزوی کردن نیروهای مذهبی 

تبیین منازعه بین آیت‌الله کاشانی و دکتر مصدق بر سر رهبری سیاسی نهضت ملی، و منازعه نیروهای ملی و مذهبی بر سر رهبری اخلاقی فکری جامعه موجب شکل‌گیری زمینه‌های منازعه هژمونیک علنی‌تر و به تبع آن نابودی سیاسی جبهه ملی شد.[1] حمايت گسترده مردمي از جنبش ملّي شدن صنعت نفت به دليل حمايت آيت‌الله کاشاني پديد آمد. اهميت، نقش و وزن سياسي آيت‌الله کاشاني تا بدان حد بود که در خرداد 1329 دکتر مصدق شخصاً پيام او را در مجلس قرائت کرد: «بدون ترديد، اگر حمايت ایشان نبود هيچگاه جنبش ملّي شدن صنعت نفت نمي‌توانست ابعاد گسترده بيابد.»[2]

در این میان اقدامات مصدق مانند تمدید اختیارات فوق العاده برخی از عزل و نصب‌ها و... از موارد مورد اعتراض روحانیون بود. سپهر ذبیح در این مورد میگوید: «مصدق معتقد بود که روحانیت باید به طور کامل در بسیج مردم برای حمایت از حکومت جبهه ملی شرکت کند، اما طالب کسب قدرت خصوصا در قدرت اجرایی نباشد.»[3]

در این راستا دکتر عبدالحمید دیالمه می‌نویسد: «... اگر خاطرتان باشد امام چندی قبل فرمودند که ملت ما برای نفت قیام نکرد، نهضت ما برای نفت نبود ولی اینان تاکید دارند که با جلوگیری از عملکرد روحانیت مخصوصا آیت‌الله کاشانی مسئله را منحصرا بصورت مسئله نفت بیان نمایند چرا؟ برای اینکه انگیزه‌های مذهبی و اسلامی نهضت را حذف نموده تا بتوانند نقش مذهب و رهبران مذهبی را از ذهن‌ها بزدایند...»[4]

مصدق با منزوی کردن نیروهای مذهبی که نقش بی‌بدیلی در مردمی کردن نهضت و پیروزی آن داشتند، نقش مهمی در شکست نهضت ملی داشت. به تعبیر حجت‌الاسلام والمسلمین حسینیان: «با همه‌ى حسن نيتى كه آيت‌اللّه كاشانى از خود نشان داد، باند فريبكار مصدق به تخريب چهره‌ى اين مجاهد نستوه پرداختند و همان طور كه مصدق گفته بود، شروع به لجن‌مال كردن آيت‌اللّه نمودند. مردى را كه مى‌توانست در مواقع بحرانى، كشتى طوفان زده‌ى نهضت را به سر منزل نجات هدايت كند، چنان از كارايى انداختند كه ديگر هواداران او حتى جرأت دفاع كردن از خود را نيز نداشتند.» و این چنین بود که مصدق با انزوای نیروهای مذهبی، نهضت نفت را به سمت سقوط هدایت کرد.

 

 

2- جدایی نهضت از پایگاه اجتماعی و مردمی

یکی از تاکتیک‌های اشتباه دکتر مصدق که موجب شد ملی شدن صنعت نفت دچار مشکل شود، جدایی او از پایگاه اجتماعی و مردمی خود و اختلاف با آیت‌الله کاشانی بود. دکتر مصدق تصور می‌کرد که خود به تنهایی دارای پایگاه اجتماعی است و فراموش کرده بود مردمی که از او حمایت می‌کردند به واسطه حمایت آیت‌الله کاشانی از نهضت و دکتر مصدق بوده است. در حقیقت این سخن گزافی نیست که جنبش‌های اجتماعی در ایران تنها زمانی حمایت مردمی و شکل و دوام پیدا خواهند کرد که روحانیت شیعی در رهبری آن قرار داشته باشد. نهضت ملی شدن صنعت ‌نفت نیز از این قاعده مستثنی نبود و شاهد مدعا آنکه بعد از اختلاف بین آیت‌الله کاشانی و دکتر مصدق، و کناره‌گیری آیت‌الله کاشانی، نهضت ملی نیز دچار فرسایش شد.

هر چند آیت‌الله کاشانی این فرجام را برای جنبش و دکتر مصدق پیش‌بینی می‌کرد و به همین علت درست یک روز قبل از کودتای 28 مرداد در نامه تاریخی خود به وی چنین می‌نویسد: «...عرض می‌شود گرچه امکانی برای عرایضم نمانده ولی صلاح دین و ملت برای این خادم اسلام بالاتر از احساسات شخصی است و علیرغم غرض‌ورزی‌ها و بوق و کرنای تبلیغات شما، خودتان بهتر از هر کس می‌دانید که همّ و غمّم در نگهداری دولت جنابعالی است که خودتان به بقاء آن مایل نیستید. از تجربیات روی کار آمدن قوام و لجبازی‌های اخیر بر من مسلّم است که می‌خواهید مانند سی‌ام تیر یک بار دیگر ملت را تنها گذاشته و قهرمانانه بروید...» 

 

به گفته حجت‌الاسلام فلسفی: «بعد از اینکه نفت ملی شد، مصدق توهم کرد که می‌تواند به اتکای گروهی روشنفکر و ادامه حمایت بی‌دریغ مردم، روی پای خود بایستد و همین باعث جدایی مصدق از آیت‌الله کاشانی شد و بعد هم مسأله 28 مرداد پیش آمد». وی با اشاره به رخدادهای تیر سال 1331 و حمایت آیت‌الله کاشانی از مصدق ادامه می‌دهد: «مصدق در این مقطع تصور کرد قیام مردم مسلمان و بازگشت وی به قدرت، نه به‌دلیل لبیک به دعوت آیت‌الله کاشانی و احساس تکلیف دینی، بلکه به خاطر شخص او بوده است. او هرگز فکر نکرد که مردم مسلمان این مملکت او را برای چه دوباره بر سر کار آورده‌اند و آیت‌الله کاشانی چرا و چقدر نقش مؤثری در بازگشت او داشته است. پس از ۳۰ تیر دکتر مصدق از شئون دینی فاصله گرفت و رفته‌رفته دچار ضعف تدبیر و فاقد پشتوانه ملی شد».
با این حال دکتر مصدق که گویا تصور می‌کرد همچنان دارای حمایت مردمی است، در جوابی متکبرانه به آیت‌الله کاشانی پاسخ می‌دهد: «مرقومه حضرت آقا بوسیله حسن آقای سالمی زیارت شد. اینجانب مستظهر به پشتیبانی ملت هستم والسّلام.»

 

 

مصدق در این توهم بود که از پشتیبانی ملت برخوردار است. دیگر علاقه‌ای به حفظ مشروعیت‌های دینی و سنتی نشان نمی‌داد، نتیجه این امر چیزی جز افتادن از چشم همان مردمی شد که تصور می‌کرد "مستظهر به آنها است". دکتر مصدق به دليل وابستگى به طبقه اشراف، هرگز قدرت واقعى مردم را درك نكرد.

 

3- اعتماد به دولت آمریکا

یکی از عناصر اصلی و اساسی اشتباه نهضت ملی اعتماد به دولت‌های خارجی بود. مصدق بر آن بود که برای مقابله با دو قدرت سنتی انگلیس و روسیه، به قدرت سوم یعنی امریکا گرایش پیدا کند. حتی آنقدر خوش‌خیال و خوشبین بود که به «آیزنهاور» نامه نوشته و از او درخواست کمک و مساعدت کرد. وی در نامه خود چنین می‌نویسد: «ملت ایران امیدوار است که با کمک و مساعدت دولت آمریکا موانع به‌وجود آمده در کار فروش نفت ایران برطرف گردیده و چنانچه دولت آمریکا قادر نیست چنین موانعی را مرتفع سازد، می‌تواند کمک‌های اقتصادی را در اختیار ایران قرار دهد... ، توجه مساعد و مثبت آن جناب را به وضعیت خطرناک کنونی ایران جلب نموده و اطمینان دارم که جنابعالی نسبت به کلیه نکات این پیام توجه لازم را مبذول خواهید داشت»

مصدق گویا تا آخرین لحظات دولتش، همچنان به آمریکا امیدوار بود. همین امر موجب سقوط دولت مصدق و کودتا علیه نهضت ملی شد به طوری که بعد از گذشت شصت سال از کودتای 28 مرداد 1332، ایالات متحده اسناد دخالت خود در کودتا علیه دولت دکتر مصدق را منتشر ساخت.[5]

استراتژی دولت آمریکا نسبت به نهضت ملی شدن صنعت نفت از ثبات خاصی برخوردار نبود و ابتدا به شکل حمایت، میانجیگری و در نهایت به شکل براندازی رخ می‌نماید. در واقع به نظر می‌رسد دولت آمریکا در آن زمان مایل به چانه‌زنی با ملت‌ها در قالب ساختار دمکراتیک و زیر چتر قانون نبود[6] در این مقطع، مطبوعات آمریکا در حمایت از دکتر مصدق، نخست‌وزیر وقت، مطالب زیادی را منتشر می‌کردند. روزنامه‌ نیویورک‌تایمز در این زمان نوشت: «اگر ایالات متحده از مصدق پشتیبانی نکند، حیثیت آمریکا در ایران و سراسر خاورمیانه به خطر می‌افتد.» اما در پایان کار، آنچه از سوی امریکا عاید نهضت نفت شد، تحمیل قرارداد کنسرسیوم نفتی بود که رسما از نفت ایران ملی‌زدایی کرد.

 

4- انحلال مجلس هفدهم

یکی دیگر از اشتباهات مهم و تاثیر گذار دکتر مصدق در مسیر خاموشی نهضت ملی انحلال مجلس هفدهم بود. در پی اختلاف دکتر محمد مصدق نخست‌وزیر وقت با نمایندگان مجلس هفدهم، دولت تصمیم به برگزاری همه‌پرسی جهت انحلال هفدهمین دوره مجلس شورای ملی گرفت.

این رفراندوم از روز ۱۲ مرداد ۱۳۳۲ در تهران و ۱۹ مرداد در سراسر کشور برگزار شد. دکتر مصدق انحلال مجلس را اعلام کرد و ۲۱ مرداد از شاه درخواست کرد مجلس را منحل کند. انحلال مجلس نه تنها مصدق را از چشم آزادیخواهان انداخت که آینده را نیز از یک مجلس نیم‌بند محروم کرد.

با این‌که کودتاچیان عمل مصدق را در انحلال مجلس، غیر قانونی اعلام کرده بودند، پس از به قدرت رسیدن حاضر نشدند همان مجلس را تجدید کنند، عمل مصدق را بهانه قرار دادند و مجدداً انتخاباتی برگزار کردند و افراد مورد نظر خود را به مجلس فرستادند تا بتوانند مساله نفت را همانطوری که استعمارگران می‌خواهند به تصویب برسانند.

در واقع دکتر مصدق به جای استفاده از ظرفیت‌های موجود در مجلس، از ابتدای به قدرت رسیدن خود به تضعیف و بی‌اهمیت جلوه دادن مجلس پرداخت و گفت هرجا که مردم هستند، مجلس همانجاست. به این ترتیب با اتکا به افکار عمومی و حمایت غیرمتشکل توده مردم قصد داشت تا برنامه‌های خود را عملی کند اما این اشتباه بزرگ از عوامل مهم سقوط وی و شکست نهضت ملی بود.[7]

عباس میلانی در رابطه با انحلال مجلس هفدهم به وسیله دکتر مصدق می‌نویسد: «رفراندوم و انحلال مجلس هفدهم یکی از مهم‌ترین اشتباه‌های مصدق است که در نهایت به جای اینکه به قدرت سیاسی نخست‌وزیر بیفزاید، بیشتر زمینه سقوطش را فراهم کرد... رفراندوم هم بر تعداد مخالفین مصدق افزود و هم فکر می‌کرد در دوران فترت شاه جرات عزلش را نخواهد داشت...»

 


 

پی‌نوشت‌ها:

1- جواهری پور، مهرداد / صفایی، رضا (1395)، منازعه هژمونیک نیروهای ملی و مذهبی و تاثیر آن در فروپاشی جبهه ملی اول(1328-1332)، مجله جامعه شناسی ایران، دوره 16، شماره 1و2.

2- مصاحبه با آقای عبدالله شهبازی در همایش بین‌المللی پنجاهمین سالگرد کودتای 28 مرداد 1332، تهران 28 مرداد 1382.

3- سالمی، محمد حسن (1388)، تاریخ نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران از نگاهی دیگر، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی ایران.

4- دیالمه، عبدالحمید (1360)، مصدق از حمایت تا خیانت، سخنرانی 15 اسفند 1359، تهران: واحد انتشارات و تبلیغات مجمع احیاء تفکرات شیعی.

5- حسینی لیر سیاهی، محسن (1392)، جنبش ملی شدن صنعت نفت و مواضع دولت ایالات آمریکا، پایان نامه دوره کارشناسی ارشد، دانشگاه پیام نوراستان قزوین، دانشکده علوم اجتماعی.

6- علم، مصطفی (1371)، نفت قدرت و اصول، ترجمه: غلامحسین صالحیار، تهران: انتشارات اطلاعات.

7- مکی، حسین (1377)، کتاب سیاه سالهای نهضت ملی از نهم اسفند 1331 تا مرداد 1332، جلد هفتم، تهران: انتشارات علمی.

احسان قنبری نسب
ارسال نظرات