وقتی مردم ماهیت منافقین را شناختند
حاج احمد قدیریان از مبارزان انقلابی و از مسئولان دادستانی در 26 خرداد 1391 دار فانی را وداع گفت.
مرحوم قدیریان در بخشی از خاطرات خود با اشاره به شرایط کشور در دوران جنگ تحمیلی و تحرکات ضدانقلاب میگوید: در ماههای آغازين جنگ، توطئه بنیصدر همراه منافقین به اوج خود رسیده بود. ترور مردم حزباللهی و طرفداران نظام سرلوحه برنامههای آنان بود. به خانههای مردم حزباللهی حمله و در مقابل زن و بچهاش، فرد را به رگبار گلوله میبستند و شهید میکردند. هدف آنان در مرحله ايجاد وحشت در بين مردم بود. هر کسی لباس پاسداری و بسیجی داشت، کشته ميشد. حملات عراق در جبههها افزايش يافته بود و شهرهای کشور زیر بمبارانهای شديد قرار داشت. تعدادی از شهرهای ما توسط عراق گرفته شده بود.
*** ایستادگی مردم در برابر دشمن و ضدانقلاب ***
در اين شرايط حضرت امام هرگز از مواضعاش کوتاه نیامد. ایران در جنگ با بعثیهای عراق با تمام قوا آماده بود. رزمندگان به طرف جبههها در حرکت بودند و همزمان داخل كشور آماج توطئه چيني و بحران آفريني بنیصدر و منافقین در حمله به مردم بيدفاع بود. امام بزرگوار و ديگر مسئولين دلسوز انقلابي صحنه را با نگرانی نظاره میکردند و مراقب اوضاع بودند. جنگ تحمیلی در جبههها احتياج به نیرو داشت اما لزوم برخورد با منافقین، معاندین و گروهکهای ضد انقلاب در داخل كشور، اجازه اعزام نیرو به جبههها را نمیداد. البته تحت اين شرايط هم مردم با صفای ما حرکت به طرف جبههها را توسط سپاه پاسداران و کمیته انقلاب و سایر ارگانها انجام میدادند و صحنه نبرد را خالي نميگذاشتند.
دادستانی انقلاب اسلامی که خود متولی برخورد با معاندین و گروهکها بود، بيامان با ضدانقلاب مبارزه ميكرد و در راه تثبيت نظام اسلامي، شبانهروز نداشت. با اقدامات ضربتي دادستاني عرصه بر گروههاي مخالف تنگتر میشد، دستگیریها به حدی بود که جا برای نگهداری وجود نداشت و با مشکلات زيادي در چند منطقه برای آنها جا تهیه کردیم. بنیصدر با همراهی منافقین در راه رسیدن به اهداف شومشان از هیچ کاری و عملی کوتاهی نکردند.
*** وقتی مردم ماهیت منافقین را شناختند ***
حاج احمد قدیریان درباره اعلام فاز مسلحانه منافقین در سال 60 یادآور میشود: بعد از برنامهی 30 خرداد در یک جلسهای که مسعود رجوی خائن و موسی خیابانی و ابریشمچی و کتیرایی جلسه داشتند و بعضی دیگر از سران این گروهک منافق، اینها به اینجا رسیدند که برای اینکه بتوانند خودشان را درسطح جامعه در سطح مجامع داخلی و یک مقداری هم حالا خارجی بتوانند جا بیاندازند، اینها دست به ترور افراد بزنند که به این وسیله بتوانند خودشان را به مردم معرفی بکنند. البته من عرض کردم که اینها خیلی تلاش کردند و دست به دزدیها و خیانتهای گوناگون زدند که بتوانند یک مقدار اثاث و اموال و چیزهایی که بتوانند به درد خانوادهها بخورد جمع آوری کردند دزدیدن از وزارت بازرگانی که اصلا ساختمان وزارت بازرگانی را اینها در اختیار گرفته بودند. از بنیاد پهلوی سابق اینها یک مقدار اثاث جور کردند بعد توزیع آن را دادند به مردم پایین شهر که بتوانند از این طریق مردم را جذب بکنند که در سال 60 این جریان برعکس شد مردم اینها را شناختند لذا به سیستم و به حرکت و کاری که اینها و طرحی که داشتند جواب ندادند و لذا اینها بهدنبال این افتادند که سران را بزنند و افراد حزباللهی را شناسایی بکنند و اینها را ترور بکنند.