دریای خزر که با نامهای دریای مازندران یا دریای کاسپین نیز مشهور است، دریاچهای است که از جنوب به ایران، از شمال به روسیه، از غرب به جمهوری آذربایجان و روسیه و از شرق به ترکمنستان و قزاقستان راه دارد.
دریای خزر در گذشته بخشی از دریای تتیس بود که اقیانوس آرام را به اقیانوس اطلس متصل میکرد اما در نهایت با حرکت ورقههای زمین، بین خشکیها محصور شد. این دریاچه با مساحت 43 هزار و 800 کیلومتر مربع بزرگترین دریاچه آب شور جهان است.
کمعمقترین ناحیه این دریاچه با عمق 25 متر در منطقه شمالی است و عمیقترین مناطق در قسمت مرکزی و جنوبی واقع شده که در بعضی از مناطق جنوبی 900 الی 1000 متر عمق دارد، دریای خزر در سالهای اخیر توسط عواملی مختلفی از جمله آلودگیهای نفتی، ورود فاضلاب، آلودگیهای پلاستیکی و... تهدید میشود اما در میان همه تهدیدات «کاهش تراز آب» دریای خزر در حال حاضر اصلیترین تهدید این دریا محسوب میشود.
سال 2020 میلادی، مقالهای با عنوان «طرف دیگر سطح تراز آب دریاها» در نشریه نیچر آلمان چاپ شد که نتایج پژوهشهای آن نشان میدهد، بر اساس سناریوهای مختلف، سطح آب دریای خزر تا پایان قرن حاضر 9 تا 18 متر پایین خواهد آمد! این پژوهش میگوید که دریای خزر با «فاجعه» روبهرو است.
بر اساس این گزارش، طی سه دهه گذشته سطح دریای خزر مقداری افت کرده اما تبخیر زیاد آب، یخ نبستن دریای خزر طی زمستان در مناطق شمالی و عدم تعادل در میزان آبهای ورودی باعث خواهد شد که تا پایان قرن حداقل 9 متر از سطح آب دریا کاهش یابد و این رقم حتی میتواند به 18 متر برسد.
گزارش یاد شده چنین سناریویی را تهدید زیستمحیطی نامیده و میگوید سطح دریای خزر به صورت فزایندهای پایینتر میآید و شتاب کاهش آب در حال افزایش است، با توجه به اینکه آبهای بخش روسیه و ترکمنستان خزر، کم عمق است، با افت 9 متری آب حدود 24 درصد از مساحت سطح خزر کوچک خواهد شد و اگر 18 متر آب افت کند، 34 درصد از سطح این دریاچه خشک خواهد شد!
در رابطه با تبعات کاهش تراز آب دریای خزر، عوامل ایجاد و راهکارهای عملی برای تبعات منفی کاهش تراز آب گفتوگویی را با دکتر اصغر عبدلی؛ عضو هیئت علمی پژوهشکده علوم محیطی دانشگاه شهید بهشتی داشتیم که در ادامه مشروح این گفتوگو تقدیم مخاطبان ارجمند تسنیم شده است.
امروز موضوع کاهش تراز آب خزر بیشتر از گذشته داغ شده و کارشناسان و مسئولانی از هر 5 کشور حاشیه خزر درخصوص علت این اتفاق اظهارنظر کردهاند؛ درحالی که برخی عوامل طبیعی چون تغییر اقلیم را دلیل اصلی کاهش تراز آب میدانند، برخی معتقدند که فعالیتهای انسانی که در هر 5 کشور حاشیه خزر انجام میشود، به ویژه فعالیتهای روسیه در حوضه آبریز ولگا این اتفاق را رقم زده است؛ به نظر شما دلیل اصلی کاهش تراز آب دریای خزر چیست؟
باید بپذیریم که سطح آب دریای خزر به شدت پایین رفته و به طور میانگین سالانه 6 تا 7 سانتیمتر پایین میرود. روند کاهشی تراز خزر اتفاق افتاده و سرعت این روند زیاد است. پیشتر نیز روند نوسانات سطح دریای خزر وجود داشته است و هیچ موقع دلیل مشخصی برای آن ارائه نشده بود و بعضاً مسائل مربوط به زمینشناسی را مطرح کرده بودند.
برای اینکه دلیل پایین رفتن تراز آب خزر را کشف کنیم باید همهجانبه به تمام اتفاقاتی که درحال رخ دادن است، نگاه کنیم. اینکه بگوییم فقط تغییر اقلیم و یا فقط سدسازیها مقصر هستند، درست نیست و نگاه ما باید جامعنگر باشد.
نتایج تحقیقات علمی نشان میدهد که بارندگی در حوضه آبریز خزر کاهش قابل توجهی داشته است. دما بالا رفته و تبخیر نیز زیاد شده و در نتیجه بیلان آب ورودی به دریای خزر جوابگوی این میزان تبخیر نیست و نتیجتاً، سطح آب پایین و پایینتر میرود!
تمام کشورهایی که در حاشیه دریای خزر هستند از آب شیرینی که وارد دریا میشود، استفاده میکنند. ما اطلاعات کشور خودمان را داریم اما اطلاعات اینکه در حوضه ولگا که بیش از 80 درصد آب خزر را تعیین میکند و دبی آن بیش از 8 هزار مترمکعب بر ثانیه است چه اتفاقی در حال رخ دادن است، در دسترس ما نیست.
سدهایی روی رودخانه ولگا ساخته شده اما باید ببینم که هدف از ساخت این سدها چیست و تا زمانی که این اطلاعات را نداشته باشیم، نمیتوانیم بفهمیم که چه مقدار آب از دسترس دریای خزر در این حوضه خارج میشود.
اینکه ما بگوییم سطح آب دریای خزر پایین آمده است و بخواهیم بین 5 کشور حاشیه دریا تقسیم کار کنیم، نیاز به اطلاعات دقیق از هر 5 کشور و به ویژه اتفاقاتی است که در حوضه ولگا اتفاق میافتد، دارد.
در حوضه قزاقستان رودخانه اورال را داریم که حجم بالایی از آب را وارد دریای خزر میکند و باید میزان ورودی این رودخانه به دریای خزر مشخص شود.
در کشور آذربایجان رودخانه ارس را داریم که آذربایجان و ایران از این رود بهرهبرداری میکنند و سدسازیهای ترکیه بر روی آن بهرهبرداری حداکثری از این رودخانه را سبب شده است. ترکیه میگوید که هدفش مسائل برقآبی است اما قطعاً استفاده کشاورزی نیز صورت میگیرد.
ترکمنستان آب زیادی را وارد دریا نمیکند؛ در این کشور رودخانه اترک را داریم که از ایران سرچشمه میگیرد و در ادامه به ترکمنستان میرود. مقدار زیادی از آب این رود اترک در کشاورزی مصرف شده و به زحمت میشود حقابه تالابهای استان گلستان را از این رود تأمین کرد.
در ایران نیز رودخانههای زیادی داریم که البته آبی که نسبت به ولگا به دریای خزر وارد میکنند، بسیار ناچیز است اما بیتأثیر هم نیستند. ما بیش از 80 درصد آب این رودخانهها را در کشاورزی و آبزیپروری استفاده میکنیم.
موضوع تأثیرگذار در بحث تراز خزر، موضوع انکارنشدنی تغییر اقلیم است که در همه جای دنیا از جمله کشور خودمان مشکلساز شده است. مقالات مختلفی نیز وجود دارند که این موضوع را تأیید میکنند. روزهای آفتابی ناحیه خزر ناشی از تغییر اقلیم هر روز بیشتر میشود و رکوردهای جدیدی از گرما در کل دنیا و این حوضه آبریز ثبت میشود. متأسفانه این تغییرات اقلیمی نیز روز به روز درحال بدتر شدن است.
در دنیا تغییر اقلیم اتفاق میافتد و اثر آن در گرمای هوا، کاهش بارشها، پایین رفتن سفرههای آب زیرزمینی و... مشهود است.
گفته میشود که کشورهای شمال دریای خزر بیشترین آسیب را از کاهش تراز آب میبینند، این موضوع تا چه اندازه درست است و آیا به این معنی است که تأثیری در کشور ما نخواهد داشت؟
وقتی که آب دریای خزر پایین میآید بیشترین تأثیرگذاری آن در کشورهای ساحل شمالی است. عمق آب خزر در این مناطق نسبت به جنوب خزر بسیار پایینتر است و حجم عمده آب در سمت جنوب خزر و سواحل ایران است. کاهش تراز آب بخش زیادی از بنادر کشورهای شمال دریا را خشک خواهد کرد و به همین دلیل باید ببینیم که آیا منافع این کشورها در خشک کردن دریای خزر است؟
اینکه برخی میگویند چند سال آینده روند تغییر کرده و تراز آب خزر افزایش پیدا میکند، موضوعی نیست که بتوان به راحتی اثبات کرد. اگر به عنوان مثال نقش تغییر اقلیم را در مسائل دریای خزر 20 تا 30 درصد در نظر بگیریم، با افزایش دمای جهان تأثیر آن در دریای خزر افزایش پیدا میکند و ممکن است به جایی برسد که اثرات ناشی از آن دیگر با بالا آمدن تراز خزر هم ممکن نباشد.
در حوضه محیط زیست باید روی سناریوهای بدبینانه برنامهریزی کنیم و اینکه بگوییم دریای خزر مثلاً پس از 20 سال به شرایط قبلی بازمیگردد، منطقی نیست. شرایط فعلی به ما میگوید که اوضاع درحال بدتر شدن است و لذا تصمیمگیریهای ما نیز باید در همین جهت باشد.
کاهش تراز آب در کشور ما بیش از هرجایی بر سواحل جنوب شرقی، یعنی در منطقه گلستان تأثیر میگذارد. بحران اصلی نیز در استان گلستان خواهد بود. تالابهای ما در استان گلستان در معرض خشکی کامل است و باید فکری به حال تنوع زیستی در جنوب خزر شود. شهر گرگان چند ماه پیش دچار ریزگرد شد که برای استانی در شمال کشور ما واقعاً جای سؤال داشت.
کاهش تراز آب خزر چه اندازه در کاهش تراز آب دریایی خزر تأثیرگذار بوده و آیا پمپاژ آب، انتقال آب، لایروبی و ... میتوانند خلیج گرگان را نجات دهند؟
تمام تالابها و رودخانههای شمال کشور ما در معرض تهدید کاهش تراز آب خزر هستند و خلیج گرگان نیز بیشترین آسیب را دیده است. پوشش گیاهی و حیات وحش خلیج گرگان و تالاب میانکاله دچار آسیب جدی شده است. مقدار زیادی از خشکی خلیج گرگان به دلیل پایین رفتن آب خزر است و رودخانههایی هم که به خلیج میآیند، رودخانههای موقت و با حجم آب کم هستند که جوابگوی تبخیر و شیب خلیج که به سمت دریاست، نیستند.
حدود یک سال پیش مبلغ حدود 100 میلیارد تومان برای لایروبی کانالهای بین خلیج گرگان و دریایی خزر هزینه شد اما این اقدامات تأثیری در احیای خلیج نداشت و اکنون برخی مسولان مدعی هستند که این کار برای توسعه گردشگری در آشوراده بوده است!
پیش از اجرای لایروبی بارها هشدار دادیم که شیب خلیج گرگان به سمت دریاست و لذا انتقال آب از دریا یا پمپاژ آب به خلیج گرگان هیچ تأثیری نخواهد داشت اما متولیان اجرای لایروبی گفتند که چون رسوب در کانال ارتباطی دریای خزر با خلیج گرگان جمع شده باید این رسوب پاکسازی شود تا آب جریان پیدا کند.
باید مشخص شود که اکنون پس از یک سال از لایروبی، سرنوشت خلیج گرگان چه شده است و این پول چگونه و چرا برای گردشگری هزینه شده است؟ اصلاً سؤال این است که آینده گردشگری در خلیج گرگان با توجه به کاهش تراز آب دریای خزر چه میشود؟ باید بپذیریم که مشکل اصلاً از خلیج گرگان نیست و باید مشکل را در همین پایین رفتن آب دریای خزر ببینیم.
اکنون نیز بحث انتقال آب از نکارود به خلیج گرگان مطرح است که این طرح هم مردود است. وقتی رودخانه ولگا با دبی 8 هزار مترمکعب در ثانیه نتوانسته سطح دریای خزر را نگه دارد از رود نکا که در مقابل ولگا مانند جوی آبی است چه توقعی است که تراز آب خلیج گرگان را حفظ کند!
پایین رفتن سطح آب دریای خزر بسیاری از فعالیتهای صیادی، آبزیپروری در قفس و ... را با مشکل مواجه خواهد کرد و منجر به افزایش جمعیت گونههای مهاجمی مانند شانهدار، شکوفایی بیشتر جلبکها، به خطر افتادن گردشگری، خشک شدن مصب رودخانهها و تالابهای ساحلی، انقراض فک دریای خزر و ماهیاین خاویاری و دهها گونه ماهی ارزشمند دیگر خواهد شد همچنین بسیاری دیگر از خدمات اکوسیستمی که این دریای ارزشمند دارد را نیز تحت تأثیر قرار خواهد داد.
راهکار مدیریت این پدیده که دریا خزر با آن روبهرو شده است، چیست؟
در حوزه بینالملل باید کشورهای دیگر را رصد کنیم؛ باید مشخص شود که 4 کشور دیگر حاشیه خزر چه اقداماتی را انجام میدهند و از همه مهمتر درخصوص رود ولگا از روسیه مطالبهگری کنیم. در حوزه پژوهشی باید اطلاعات دقیق داشته باشیم که چه از نظر کمی و چه کیفی چه اتفاقاتی در دریای خزر افتاده است. سازمان حفاظت محیط زیست نیز باید در این منطقه ایستگاههای پایشی داشته باشد تا مشخص شود چه اتفاقاتی در حال رخ دادن است.
نکته مهمتر که کار سختی را میطلبد، این است که ما سیاستهای مدیریت محیط زیستی خود را با پایین رفتن آب دریای خزر متناسب کنیم. ما نه تنها تاکنون این اقدام را انجام ندادهایم، بلکه برخی فعالیتهای ما با سرعت زیادی در خلاف این جهت در حال حرکت است. در واقع موضوعی که باید در کنار مطالبهگری از سایر کشورها داشته باشیم این است که چگونه باید خودمان را با این پدیده سازگار کنیم.
مشکلات دریای خزر تنها محدود به تغییر اقلیم نیست و دخالت انسانی و سوءمدیریت نیز نقش دارد اما باید رفتارهای خود را طوری تغییر دهیم که تغییر اقلیم به عنوان یک اصل تأثیرگذار در نظر گرفته شود و اگر این اتفاق نیفتد، مشکلات ما چند برابر خواهد شد. تغییر اقلیم باید در تمام معادلات در نظر گرفته شود. کشور ما نقش کمی در تغییر اقلیم دارد و کشورهایی مانند چین، آمریکا روسیه، هند و کشورهای اروپایی نقش زیادی دارند اما این کشورها هیچ ارادهای برای مدیریت آن ندارند لذا ما چارهای جز سازگاری نداریم و باید تصمیمات ما به نحوی باشد که با این موضوع سازگار شود.
درست است که نمیتوان خسارات را به صفر رساند اما اگر درست عمل کنیم، میتوان این چالشها را کم کرد. نگاه جامعنگر باید ایجاد شود و وظیفه ایجاد این جامعنگری در وهله اول با سازمان حفاظت محیط زیست است. در این میان نقش دانشگاهیان نیز بسیار مهم است. دانشگاهها باید روی این موضوع فکر کنند و خروجی بدهند.
یک از مشکلات ما در هنگام تصمیمگیری این است که برای فکر کردن، هزینه نمیکنیم. باید جمعی از دانشمندان در حوزههای مختلف جامعهشناسی، محیط زیست، هواشناسی، آب و... جمع شده و یک مدت فکر کنند که باید چه کاری انجام دهیم حتی شاید لازم باشد بخشی از پروژهها را تعطیل کنیم و فقط فکر کنیم.
بخشی عظیمی از تنوع زیستی و حیات وحش دریای خزر در معرض نابودی قرار گرفته است. ما در این خصوص باید کار کنیم و اینکه فقط اشکال را به گردن کشور دیگری بیندازیم درست نیست.
اگر فکری اساسی برای نجات "دریای خزر" نشود، بنده روزهای تلخ و تاریکی را در حوزه اکولوژی و تنوع زیستی خزر میبینم. بعضی افراد که نگاه سطحی دارند معتقدند که دریا هیچ وقت خشک نمیشود، جنگل هرگز از بین نمیرود و چون باران میبارد بحران آب هم معنی ندارد اما واقعیت این است که شرایط بسیار تاریک است. تغییرات بسیار سریع و بسیار فاجعهبار اتفاق میافتد و باید هرچه زودتر درخصوص آنها فکری شود.
برای حفظ این خدمات ارزشمند که به بقای میلیونها جمعیت انسانی پیرامون این دریا وابستهاند چه کردهایم و چه برنامهای داریم؟ متأسفانه آنچه که میبینیم نه تنها تلاش برای کاهش این اثرات نیست بلکه تشدید بسیاری از این فعالیت های مخرب و تشدیدکننده بحران است.