خلاف مشهورات سخن گفتن برای رسیدن به شهرت آب و نان نخواهد شد
به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، آقای علوی بروجردی در اظهارات اخیر خود به بهانه تبیین رسالت روحانیت و مرجعیت، به صورت تلویحی در صدد توهین به علما و اساتید و فضلای انقلابی برآمده و آنها را متملق و مجیزگوی حاکمیت و نظام خطاب کرده است که درهمین راستا به مصاحبه با حجت الاسلام محمدعلی لیالی عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی پرداخته ایم. متن کامل این مصاحبه به شرح زیر است.
رسا- لطفا بفرمایید چه پاسخی به اظهارات و ادعاهای اخیر آقای علوی بروجردی دارید؟
یکی از مباحثی که این روزها در عرصه فضای حوزه های علمیه، رسانه ها و مطبوعات مطرح می شود رسالت حوزه های علیمه، روحانیت و مرجعیت نسبت به حاکمیت و حکومت و مردم است.
این واقعیت را باید پذیرفت که حاکمیت و حکومت اسلامی از آن فقها، ولی فقیه، مرجعیت، روحانیت و حوزه علمیه است. امروزه هیچ کس نمی تواند انکار کند که حکومت اسلامی محصول اندیشه روحانیت، مرجعیت، فقه و فقاهت و میراث هویت فقهی شیعیان است. وقتی حاکمیت و حکومت اسلامی متعلق به ولی فقیه شد طبیعتاً رویکرد همه علما و شخصیت ها و وظیفه اصلی آنها پاسداشت و دفاع از حاکمیت اسلامی و حکومت اسلامی و همراهی با آن است چرا که این حکومت وظیفه اش تحقق فقه و ارزش های الهی و دینی و اخلاقی است و هیچ گونه جدایی بین حاکمیت و حکومت اسلامی برمدل ولایت فقیه، علما، مراجع و شخصیت های حوزه علمیه نیست و جدایی معنا ندارد.
رسا ـ رویکرد مراجع عظام تقلید، علما و شخصیت های حوزوی در قبال نظام اسلامی و کاستی ها و مشکلات به چه شیوه و شکلی است؟
این حاکمیت و حکومت اسلامی میراث فقه، فقها و میراث دغدغه متدینان در طول تاریخ است. صد البته در کنار حمایت از حاکمیت و حکومت و همراهی با آن وظیفه علما، مراجع و شخصیت ها این است که همراهی با مردم کنند و رابط بین مردم، حاکمیت، حکومت و نظام اسلامی هستند.
طبیعتا حاکمیت و حکومت در عرصه خدمت به مردم ممکن است کاستی ها و مشکلاتی داشته باشد در اینجا روحانیت، مرجعیت و حوزه های علمیه باید کمک برای همراهی و همدلی با حاکمیت و حکومت برای حل مشکلات مردم و خدمت به مردم و ارائه پیشنهادات اصلاحی برای حاکمیت و حکومت در عرصه تحقق ارزش های دینی و ارزش های الهی و خدمت به مردم مسلمان باشند.
رسا- آیا نقد حاکمیت جایز است؟
نقد حاکمیت و حکومت اسلامی جایز بوده و هست و همه علما و مراجع و شخصیت ها می توانند از عملکرد حاکمیت اسلامی نقد همراه با ارائه پیشنهادات اصلاحی کنند، البته نقد به معنای به دست گرفتن بلندگو و ضریب دادن مشکلات حاکمیت و حکومت نیست؛ نقد به معنای انتقاد از حاکمیت و حکومت در ملاء عام بدون سازندگی و زدن زیرآب حاکمیت و حکومت و ایجاد ناامیدی نسبت به حکومت اسلامی در میان جامعه نیست.
این روزها شنیده می شود برخی در حوزه که انتظار بیشتری از آنان بود تا رسالت روحانیت و مرجعیت را حفظ بکنند ادعاهایی کردند و اینکه ادعای پدری برای طلبه ها دارند خب این ادعای بزرگی است و تابحال اینگونه به ما آموخته بودند که مراجع و رهبر معظم انقلاب و کسانی که در جایگاه نهاد مرجعیت حضور دارند جایگاه پدری بر طلاب دارند و هرکسی نمی تواند ادعای پدری برای این حوزه وسیع و گسترده، طلبه ها و روحانیت کند و خودش را پدر بداند و به فرزندان خودش چنین خطاب کند که چرا از حاکمیت و حکومت انتقاد نمی کنید.
در کنار ادعای پدری در صوتی که از آقای علوی بروجردی پخش شده بارها عبارت من و شما مطرح می شود و خودش را مقابل تمام طلبه ها قرار می دهد مثل پدری که در مقابل تمام فرزندان قرار می گیرد و بارها این ادعا را تکرار می کند، من و شما بودن و این دوگانگی خودش نوعی تعارض هست، چگونه منیت و غیریتی وجود دارد؟
ادعای پدری و اینکه صدای خودم را صدای حوزه بدانم و ادعا کنم شما که طلبه ها هستید مشغول خفه کردن صداهای دیگری می باشید این ادعا بزرگی است.
طبیعتا این شخصیت بزرگوار باید بپذیرد که نقدها و انتقادات بسیاری به عملکردشان وجود دارد. او می خواهد از حاکمیت و حکومت اسلامی نقد کند و خودش را مبرا از نقد و انتقاد بداند. اگر این اجازه را می دهد که از حاکمیت و حکومت آن هم از بلندگوی مسجد اعظم نقد کند باید این اجازه را بدهد که طلبه ها هم بتوانند از ایشان نقد و انتقاد کنند.
بارها مطرح می کند رسالت حوزه و مرجعیت دفاع از حقوق انسان هاست، تعجب می کنم از این خبط و خطای بزرگی که انجام داد، وظیفه و رسالت حوزه و مرجعیت دفاع از دین، دیانت و دفاع از ارزش های الهی است.
من عبارت حقوق انسان ها را متوجه نمی شوم که این عبارت را از کجا آورده است اگر حقوق انسانها به معنای حاکمیت ارزش های دین و ارزش های الهی است بله این انسان حق و حقوقی دارد اما اگر عبارت حقوق انسانها به معنای درافتادن و ورافتادن در دام لیبرالیسم و امانیسم و انسان محوری است خطای بزرگی کرده است و نیاز نبود از مسجد اعظم شعار حفظ حقوق انسانها را بدهد چرا که لیبرالسیم و دنیای سرمایه داری غرب امروز حرف از انسان محوری و حق انسان را مطرح می کند. تعجب می کنم که چرا آقای علوی بروجردی توجه نمی کنند که برجسته شدن حقوق انسان به معنای مقابله با حق خداوند و تکلیف الهی است.
آقای علوی کار روحانیت و مراجع هیچگاه توجیه حکومت نبود. چرا حاکمیت اسلامی و حکومت اسلامی که در راس آن روحانیت و مرجعیت وجود دارد را از مردم و حوزه های علمیه جدا می کنید چه کسی گفت دفاع از حاکمیت اسلامی تملق است یعنی این همه شهدا، علما و خدماتی که امام ور هبری و مجاهدان انجام دادند انسان های متملقی هستند؟! دلسوز نظام اشکال می کند اما در مواقع ضروری هم از حاکمیت دفاع می کند.
شما گزارش دهید کجا از ارزش های حکومت دفاع کرده اید؟ من اینجا عرض کنم خطای بزرگی را انجام دادید و بحث مبارزه فرهنگی با بهائیت را مطرح کردید؛ اولاً بهائیت معضل و مسئله اول ما نبوده و نیست امروز شما در دفاع از عفاف و حجاب چه کار کردید؟ در دفاع از امینت جامعه و شهدای امنیت چه کار کردید؟
رسا- سخن پایانی در رابطه با فرقه بهائیت...
امروز بهائیت یک فرقه سیاسی و یک جریان سیاسی است که سر در آخور رژیم غاصب اسرائیل، آمریکا و انگلستان دارد، تعجب می کنم از کسی که ادعای میراث داری حضرت آیت الله بروجردی را دارد، لااقل سبک و سیاق آیت الله بروجردی در مبارزه با بهائیت را مرور کنید. یک گزارش بگویید که مبارزه فرهنگی با بهائیت شده باشد شما بگویید چند خطیب همانند مرحوم فلسفی که در دستگاه آیت الله بروجردی بود و با بهائیت مقابله و مبارزه می کرد را تربیت کرده اید.
امروز پدیده بهائیت یک پدیده چند وجهی و چند ساحتی است که در بسیاری از بخش ها امنیتی، سیاسی هست و یک فرقه سر در گریبان اسرائیل است. برفرض که باید مقابله فرهنگی با بهائیت کرد حالا بگویید پیشنهادات و طرح شما چیست؟ و بگویید چه کارهایی انجام داده اید؟ متاسفانه خلاف مشهورات حرف زدن برای رسیدن به شهرت آب و نان نخواهد شد و ممکن است عاقبت، همه کار ما را خراب کند، پیشنهاد می کنم مشاورانتان را عوض کنید و از کسانی مشورت و اطلاع بگیرید که سبب مخالفت بخش اعظم روحانیت و طلاب با شما نشود.