۰۲ آذر ۱۴۰۲ - ۱۰:۰۵
کد خبر: ۷۴۶۱۲۸
حجت‌الاسلام والمسلمین زمانی در گفت‌وگوی تفصیلی با رسا تشریح کرد؛

مبنای قرآنی کمک به مردم فلسطین/ طوفان الاقصی، بزرگ‌ترین ابزار اسرائیل یعنی ارعاب را از بین برد

مبنای قرآنی کمک به مردم فلسطین/ طوفان الاقصی، بزرگ‌ترین ابزار اسرائیل یعنی ارعاب را از بین برد
حجت‌الاسلام والمسلمین زمانی طوفان الاقصی را آغاز جراحی منطقه از غده سرطانی اسرائیل ارزیابی کرد و با تبیین ریشه‌های قرآنی این عملیات، گفت: بزرگترین ابزار اسرائیل در پنجاه سال گذشته که ارعاب بود در جریان این عملیات از دست رفت.

عملیات طوفان الاقصی بزرگترین عملیات نیروهای جبهه مقاومت علیه اسرائیل در سال‌های گذشته بوده است که برکات بسیاری را به دنبال داشته است؛ هر چند مزایای این عملیات بر کسی پوشیده نیست اما دوست و دشمن هر یک به نحوی سئوالاتی مطرح می‌کنند که خواسته یا ناخواسته این عملیات را تحت الشعاع قرار می‌دهد و باعث کم فروغ شدن آتش فروزان آن است؛ خبرگزاری رسا با حجت‌الاسلام والمسلمین محمدحسن زمانی، عضو هیئت علمی جامعه المصطفی و مشاور و دستیار مدیر حوزه‌های علمیه در امور مذاهب اسلامی به گفت‌وگو نشسته است تا علاوه بر تبیین ریشه‌های قرآنی این عملیات، از تجربیات این عالم حوزوی که در سفرهای مختلف به کشورهای اسلامی با آن‌ها آشناست از وضعیت جهان اسلام و پاسخ به شبهات مطرح شده بپرسد؛ در ذیل متن این مصاحبه به نظر شما مخاطب گرامی می‌رسد.

رسا ـ حمله حماس به اسرائیل با عنوان طوفان الاقصی، یکی از بزرگترین افتخارات جبهه مقاومت است؛ هر مسلمانی با شنیدن این خبر خوشحال شد و آن را در راستای دستورات خداوند متعال در مقابله با ظلم و ستم کفار دانست؛ حال در محضر شما که با مبانی و اصول قرآنی آشنایی دارید هستیم تا بپرسیم آیا طوفان الاقصی و حرکاتی از این دست مورد تأیید قرآن کریم و خداوند متعال نیز هست؟

منبع معرفتی مسلمانان قرآن و احادیث است؛ بنابراین همه حرکت‌های ما باید بر پایه و الهام گرفته از این دو منبع معرفتی باشد؛ البته بین این دو، قرآن اولویت دارد؛ البته برخی می‌پرسند مگر یک جلد قرآن چقدر ظرفیت دارد؟ مگر می‌شود از آن انتظار داشت که در موضع‌گیری، از قرآن الهام بگیریم؟

در پاسخ باید گفت، بله، نخست اینکه در حدیث «انی تارک فیکم الثقلین»، قرآن ثقل اکبر است و دوم اینکه بنابر «لا رتب و لا یابس الا فی کتاب مبین»، همه چیز در قرآن هست؛ بنابراین باید از آموزه‌های این کتاب آسمانی استفاده کنیم؛ به تعبیر امیرمؤمنان حضرت علی (ع) باید از قرآن استنطاق کنیم یعنی قرآن را باید به نطق در آوریم، موضوع را به آن عرضه کنیم و به دنبال پاسخ بگردیم.

بنابراین به همه توصیه می‌کنم در همه موضوعات، به قرآن مراجعه کنند؛ قرآن پاسخگوی خیلی از مسائل است؛ اتفاق طوفان الاقصی و دیدگاه‌های مختلف در ایران و جهان اسلام، مرا بر آن داشت تا مبانی قرآنی چنین حرکاتی از مسلمانان را در قرآن بررسی کنم؛ بنا به همین استنطاق انجام شده باید بگویم اصول متعددی در قرآن کریم می‌تواند در این موضوع، موضع ما را معین کند.

رسا ـ بنابراین سئوال اول را اینگونه می‌پرسیم که مبانی قرآنی قیام مردم فلسطین و نوار غزه چیست؟

نخستین مبنای قرآنی این است که بیت‌المقدس دارای برجستگی ویژه در مقایسه با دیگر سرزمین‌های جهان اسلام است؛ هر چند هر قطعه از جهان اسلام که به غصب دشمن در آید، مسلمانان موظف به پس گرفتن آن هستند اما بیت‌المقدس دو ویژگی فوق العاده دارد که آن را برتر از اماکن دیگر می‌کند؛ نخست اینکه نخستین قبله مسلمانان بوده است؛ دوم اینکه پایگاه سفر معراج پیامبر گرامی اسلام بوده است و خداوند به این سرزمین و اطرافش برکت داده است؛ بنابراین باید اهتمام بیشتری در حفظ و حراست از آن داشته باشیم.

اصل دوم با توجه به اینکه صهیونیست‌ها از کشورهای مختلف مقداری از این سرزمین را خریدند و مقدار خیلی خیلی بیشتر را غصب کردند و بعد مسلمانان فلسطینی را از سرزمین خود اخراج و آواره کردند و همچنان این روند را ادامه می‌دهند، وظیفه قرآنی اخراج شده‌ها در مقابل این اتفاق چیست؟

 

طوفان الاقصی ابتدای جراحی منطقه از غده سرطانی اسرائیل است/ طوفان الاقصی بزرگترین ابزار اسرائیل یعنی ارعاب را از بین برد

 

آیه شریفه 40 سوره حج می‌فرماید، به کسانی که مورد ظلم قرار گرفته‌اند، به صراحت می‌فرماید، «الذین اخرجوا من دیارهم بغیر حقه»، اذن و اجازه دادیم و این فرمان صادر شده است که اقدام کنند؛ از این که شاید شکست بخورند نترسند؛ بارزترین مصداق این افراد فلسطینیان هستند؛ قرآن می‌گوید جرمشان تنها این بوده است که پای اسلام و دین خدا ایستاده‌اند و جرم دیگری نداشتند؛ به جرم مسلمانی اخراج شدند؛ این‌ها باید قیام کنند؛ قرآن ادامه می‌دهد اگر دفاع نکنند، سازش کنند یا تسلیم شوند، ویرانی‌هایی بعد از آن خواهد بود؛ مساجد، صومعه‌ها و کلیساها ویران خواهد شد؛ گویا این آیه برای همین فلسطین نازل شده است.

باید اضافه کنم که گرچه این آیه شریفه عام و برای تمام زمان‌ها و مکان‌ها است، اما در تاریخ 1400 ساله اسلام بارزترین و اتم مصادیق آن، فلسطینیان هستند؛ در تاریخ اسلام «الذین اخرجوا من دیارهم» وجود داشته است، اما تعداد اندک و مدت کوتاه بوده است؛ در این 1400 سال امتی از اسلام نداشته‌ایم که پنج میلیون نفر «اخرجوا من دیارهم» شوند، که مدت آن هم هفتاد یا هشتاد سال باشد؛ پس اصل دوم وجوب قیام بر مردم فلسطین بود.

اصل سوم این است که قیام و برگشتن به سرزمین و کشور خود کافی نیست بلکه با استناد به آیه 191 سوره بقره باید تمام صهیونیست‌هایی که به سرزمینشان آمده‌اند را اخراج کنند؛ «...وَ أَخْرِجُوهُمْ مِنْ حَيْثُ أَخْرَجُوكُمْ...» همانطور که شما را اخراج کردند شما هم باید آن‌ها را اخراج کنید؛ صدر آیه می‌فرماید «وَ اقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ...» بکشید، هر جا که پیدا کردید، و اگر این کار را نکنید فتنه می‌کنند؛ حال فتنه‌های امروز عادی‌سازی روابط با دیگر کشورها، اخراج بقیه ساکنان فلسطینی و فتنه‌های دیگر است؛ امام خمینی (ره) نیز پیش‌بینی کرده بودند که صهیونیست‌های غاصب به سرزمین فعلی قانع نیستند، بعد از این فتنه می‌کنند و ادامه می‌دهند.

رسا ـ برخی به کشتن تعدادی از شهرک نشینان صهیونیست در طوفان الاقصی خرده می‌گیرند و آن را از لحاظ اسلامی اشتباه می‌دانند، نظر شما چیست؟

جنگ یعنی کشتن و کشته شدن؛ این از اقتضائات جنگ است؛ حال اگر کسی بگوید که زیاد، فجیع یا بی‌گناه کشته شدند، باید پاسخ داد؛ درباره اینکه زیاد کشته شدند، باید پرسید که از کدام طرف بیشتر کشته شدند؟ که پاسخ آن بسیار روشن است؛ اگر بگویند که حماس به شهرک‌های صهیونیست‌نشین که محل زندگی مردم است حمله کرد، باید گفت که این شهرک‌ها نظامی هستند و نظامی در حال جنگ است؛ اما در مقابل اسرائیل خانه‌های مردم، بیمارستان‌ها، مساجد و کلیساها را بمباران کرد؛ جنگ بین نظامیان از هر دو سو است، اگر اسرائیل نظامیان حماس را بزند ما حرفی برای گفتن نداریم، چون ما زدیم، آن‌ها هم می‌زنند، اما اعتراضات جهانی به کشتن پیر و زن و بچه در غزه اعتراض دارند و این مصداق بارز ظلم است.

پاسخ دیگر اینکه اولویت حماس در اسیر گرفتن از شهرک‌های نظامی بود، در مواقع و مواردی هم مجبور به کشتن افراد شد؛ مردانگی این است که وقتی به زنان و نظامیان بدون اسلحه رسید این‌ها را اسیر گرفت؛ اینجا باید مدال مردانگی را به حماس داد چون می‌دانستند این فرد که مسلح نیست، پیشتر جنگیده است و تعدادی از فلسطینیان را کشته است؛ اسیر گرفتن این فرد ناشی از مردانگی نیروهای حماس است؛ نه تنها نمی‌کشد بلکه به او محبت می‌کند؛ دنیا باید منتظر باشد تا ببینند این افراد در مصاحبه‌های بعد از آزاد شدن چه خواهند گفت.

رسا ـ بسیار متشکر از پاسخ کامل و مستدلتان، در صورت امکان اصول قرآنی عملیات طوفان الاقصی را که مطرح می‌فرمودید ادامه دهید.

اصل چهارم تکلیف تمام مسلمانان در کمک به مردم فلسطین و چنین عملیاتی است؛ خیلی‌ها با کمک نظامی، مالی و نیروی انسانی به مردم غزه مخالفت می‌کنند؛ در ادبیات فارسی به عنوان اصل بشری و انسانی داریم کسی که برای دیگران دلسوزی نمی‌کند از دایره آدمیت و انسانیت خارج است؛ پیامبر اکرم (ص) می‌فرمایند «مَنْ سَمِعَ رَجُلاً یُنادِی یا لَلْمُسْلِمِینَ فَلَمْ یُجِبْهُ فَلَیْسَ بِمُسْلِم» اگر کسی کمک خواستن یک انسان را بشنود و درخواست او را اجابت نکند مسلمان نیست؛ این در حالی است که لازم نیست فرد مقابل مسلمان هم باشد؛ حالا شما در مقابل صدای پنج میلیون مسلمان که کمک نظامی، مالی و انسانی می‌خواهند، چه وظیفه‌ای دارید؟

آیه 75 سوره نساء می‌فرماید «وَ ما لَكُمْ لا تُقاتِلُونَ في سَبيلِ اللهِ‌ وَ الْمُسْتَضْعَفينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ الَّذينَ يَقُولُونَ رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُها وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ نَصيراً» خداوند به برخی از دولتمردان و ملت‌های مسلمان تشر می‌زند که چرا در راه خدا قتال نمی‌کنید؟ داد این مردان، زنان و بچه‌ها زیر دست و پای صهیونیست‌های غاصب ستمگر در آمده است که ما نجات می‌خواهیم و رهبر و پیشوایی بیاور که ما را نجات دهد؛ حال وظیفه ما در مقابل این دستور خداوند و مصداق بارز آن که مردم فلسطین هستند چیست؟

 

طوفان الاقصی ابتدای جراحی منطقه از غده سرطانی اسرائیل است/ طوفان الاقصی بزرگترین ابزار اسرائیل یعنی ارعاب را از بین برد

 

اصل پنجم درباره برقراری رابطه دوستانه با رژیم صهیونیستی است؛ دولتمردان اسلامی حق ندارند اجازه دهند سفارت اسرائیل در کشورشان تأسیس شود؛ خداوند پروژه عادی‌سازی روابط با اسرائیل را منع کرده است؛ سفارت زدن یعنی برقراری رابطه دوستانه؛ در این دوستی جایگاهی به آن کافر می‌دهند که ولایت، حکمرانی و سلطه بر کشور اسلامی پیدا کند.

ما معاهده بین مسلمانان و کفار را داریم، اما به این شرط که منجر به سلطه کافر بر مسلم نشود؛ قرآن این گونه سلطه و ولایت را ممنوع کرده است؛ آیه «لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلا» را همه می‌دانند، اما جدی‌تر مطلب را مطرح کنم، رابطه سفیر اسرائیل با هر کشور اسلامی رابطه متوازن نیست.

سفیر اسرائیل در هر کشور که وجود دارد، یک نحو حکمرانی و سلطه دارد؛ آن دولت مسلمان به نحوی از اسرائیل و اربابش آمریکا، حساب می‌برد؛ این سفارت‌ها مانند سفارت‌های دیگر کشورهای غیر اسلامی و قابل مقایسه با آن‌ها نیست؛ این سفارت‌ها در حکم ولایت بر کشورهای اسلامی وارد می‌شوند که قرآن این را اجازه نداده است؛ آیه 28 سوره آل عمران می‌فرماید «مؤمنان حق ندارند که به کافرین حق سلطه بدهند»؛ اگر دولت اسلامی این کار را انجام دهد، از گردونه امر الهی خارج شده است.

سوره مائده ایه 51 تصریح دارد «يَـٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَتَّخِذُواْ ٱلۡيَهُودَ وَٱلنَّصَٰرَىٰٓ أَوۡلِيَآءَۘ بَعۡضُهُمۡ أَوۡلِيَآءُ بَعۡضٖۚ وَمَن يَتَوَلَّهُم مِّنكُمۡ فَإِنَّهُۥ مِنۡهُمۡۗ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يَهۡدِي ٱلۡقَوۡمَ ٱلظَّـٰلِمِينَ» یهود و نصارا را به عنوان ولی انتخاب نکنید، این‌ها با شما اظهار دوستی می‌کنند ولی خودشان با هم رفیق هستند و بین خودشان ولایت و برتری دارند؛ اظهار ولایت و دوستی با شما دروغ است؛ و اگر این کار را کردید، کما اینکه سفارت تأسیس کرده‌اند، تطبیع علاقات و عادی‌سازی روابط را با اسرائیل غاصب غیر مشروع شروع کرده‌اند، فإنه منهم.

دو آیه پیش گفته درباره مسأله ولایت کفار بود، اما اصل ششم این است که قرآن کریم درباره اخراج شده‌ها در آیه 9 سوره ممتحنه می‌فرماید «إِنَّمَا يَنۡهَىٰكُمُ ٱللَّهُ عَنِ ٱلَّذِينَ قَٰتَلُوكُمۡ فِي ٱلدِّينِ وَأَخۡرَجُوكُم مِّن دِيَٰرِكُمۡ وَظَٰهَرُواْ عَلَىٰٓ إِخۡرَاجِكُمۡ أَن تَوَلَّوۡهُمۡۚ وَمَن يَتَوَلَّهُمۡ فَأُوْلَـٰٓئِكَ هُمُ ٱلظَّـٰلِمُونَ» قطعاً اینطور است که خداوند شما را نهی کرده است که شما ملت‌های مسلمان و دولت‌های مسلمان، نسبت به کسانی که با شما به خاطر دینتان قتال کردند، غیر از قتال، از دیارشان خارج کنید، تنها مثال این داستان اسرائیل است؛ حق ندارید که رابطه داشته باشید، حکم درباره دولت حامی و پشتیبان اسرائیل در اخراج شما بوده است، مانند آمریکا و دیگر کشورها هم اینگونه است؛ بنابراین ملت‌های مسلمان باید سر دولت‌هایی که به ظاهر مدعی اسلام هستند و سفارت اسرائیل را دارند فریاد بزنند.

اگر دولت‌ها با اسرائیل رابطه داشته باشند، به بیان قرآنی ظالم و ستمگر هستند، این‌ها به مردم اخراج شده فلسطین ظلم می‌کنند؛ چون رابطه و وجود سفارت موجب تقویت اسرائیل است و وقتی اسرائیل تقویت شد، ظلم اسرائیل بیشتر می‌شود، بنابراین شریک ظلم هستند؛ این‌ها به قطع ظلم می‌کنند، این است که اگر کمک‌های مالی هم بفرستند فایده‌ای ندارد، چون یک لقمه نان به این‌ها می‌دهند و به طرف مقابل اجازه می‌دهند تا این افراد را قتل عام کند.

اصل هفتم وجوب ارسال کمک‌های مالی دولت‌ها و ملت‌های مسلمان برای مردم اخراج شده فلسطین است؛ این کمک‌ها باید از خود مردم یا حتی بیت المال مسلمین باشد؛ یعنی بخشی از بیت‌المال مسلمین سهم مردم غزه است.

آیه هفتم سوره حشر بیان می‌کند غنیمتی که خداوند به رسولش می‌دهد، در اختیار پیامبر یا هر حاکمی قرار می‌گیرد، این بیت‌المال را باید در چند جا خرج کرد، یکی برای دین خدا، به حاکم بدهید تا بتواند فعالیت کند و موارد مختلف و بعد از آن یک مصرف فوق العاده را از آیه بعد شروع می‌کند «لِلۡفُقَرَآءِ ٱلۡمُهَٰجِرِينَ ٱلَّذِينَ أُخۡرِجُواْ مِن دِيَٰرِهِمۡ وَأَمۡوَٰلِهِمۡ يَبۡتَغُونَ فَضۡلٗا مِّنَ ٱللَّهِ وَرِضۡوَٰنٗا وَيَنصُرُونَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥٓۚ أُوْلَـٰٓئِكَ هُمُ ٱلصَّـٰدِقُونَ» از همین بیت المال باید بگردید و به مسلمانانی که از دیارشان اخراج شده‌اند سهمی بدهید، مانند خمس و زکات که واجب است، این هم واجب است.

بنابراین یکی از واجبات این است که مردم مسلمان سهمی از بیت‌المال خود به فلسطین بدهند؛ 57 کشور اسلامی داریم؛ مصداق بارز امروز الذین اخرجوا من دیارهم فلسطینیان هستند که هم اخراج شده‌اند و هم اموالشان را از بین برده‌اند، این‌ها گرفتار هستند؛ دست این‌ها فقط به خدا می‌رسد، خدا هم می‌گوید که به این‌ها بدهید، قدر این‌ها را بدانید، این‌ها ناصران خدا و دین خدا هستند.

نوار غزه، حماس و نیروهای رزمنده فلسطینی چون قیام کرده‌اند خداوند از آن‌ها تجلیل می‌کند، اما اگر سازش نکنند اینگونه نیست؛ این‌ها خوب هستند و به این‌ها کمک کنید، چون ناصر دین خدا و رسول خدا هستند، هم دین خدا و هم سخنان پیامبر را یاری می‌دهند خداوند مدال صادقون را به آن‌ها می‌دهد.

 

طوفان الاقصی ابتدای جراحی منطقه از غده سرطانی اسرائیل است/ طوفان الاقصی بزرگترین ابزار اسرائیل یعنی ارعاب را از بین برد

 

رسا ـ برخی می‌گویند که فلسطینیان شیعه نیستند، اهل سنت هم باشند مشکلی نیست ولی چون ناصبی و به دنبال نابودی شیعه هستند کمک به آن‌ها جایز نیست.

بله ناصبی نجس، واجب القتل و دشمن ائمه است؛ سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم از شواهدی است که این نظریه را تکمیل می‌کند؛ کلیپ‌هایی هم پخش شده است که علیه شیعه بد می‌گویند، بنابراین باید این شبهه را کالبد شکافی کنیم.

نخستین نکته اینکه در دستورات دین اسلام حمایت از همه مظلومان عالم و حمایت و محبت به آن‌ها به ما امر شده است، شیعه، سنی، یا حتی کافر یا یهودی غیر محارب؛ آیه صریح قرآن می‌فرماید به او نیکی کنیم، «لا يَنهاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذينَ لَم يُقاتِلوكُم فِي الدّينِ وَلَم يُخرِجوكُم مِن دِيارِكُم أَن تَبَرّوهُم وَتُقسِطوا إِلَيهِم إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ المُقسِطينَ» خدا نهیتان نمی‌کند درباره آن کفاری که قتال دینی با شما ندارند، و شما را از دیارتان خارج نکرده‌اند، این‌ها کفار هستند، آن هم کفار زمان پیامبر، زمان پیامبر که بت پرست و در مکه بودند؛ ما مسلمانان در عالم با افتخار اعلام می‌کنیم که وظیفه ما اول، بر و نیکی و دوم قسط و عدالت است، مگر اینکه کسی بخواهد بجنگد که در این صورت می‌جنگیم.

دوم اینکه ما چهار دایره وحدت داریم، وحدت ادیان، وحدت اسلامی و وحدت شیعیان؛ هر چند ما با تمام مذاهب اسلامی اخوت و برادری داریم اما با مسیحیان و یهودیان هم به خاطر داشتن خدای واحد وحدت داریم؛ آیه 64 سوره آل عمران می‌فرماید «قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ تَعالَوْا إِلى‌ كَلِمَةٍ سَواءٍ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمْ» به اهل کتاب بگو بیایید با هم بنشینیم، ما محور مشترک داریم؛ این وحدت ادیان الهی است، این‌ها برادران ما هستند و باید همکاری داشته باشیم.

چهارمین دایره در مدار وحدت، اخوت انسانی و بشری است؛ ما با همه انسان‌ها برادر هستیم، خداوند درباره ارتباط برخی از پیامبران با قومشان که کافر و مشرک بودند می‌فرماید و الی عاد اخاهم هودا، هود برادر آن‌ها است؛ برادر تنی که نبودند این برادر و اخوت انسانی است؛ و الی ثمود اخاهم صالحا، حضرت صالح هم به سمت قوم ثمود رفت، قومی که برایشان عذاب نازل شد، و الی مدین اخاهم شعیبا، اهل مدین هم عذاب شدند؛ با آن کافری که خدا برایش عذاب نازل می‌کند و به قعر جهنم می‌رود هم اخوت داریم؛ این‌ها استعاره و مجاز نیست، ما اخوت انسانی داریم؛ خداوند این چهار نوع اخوت را بیان می‌کند.

سخن مولی امیرالمؤمنین به مالک اشتر هم این است که به همه مردم مصر محبت کن و به دینشان نگاه نکن، به دلیل اینکه مردم مصر دو دسته هستند، یا اخوت دینی و اسلامی با تو دارند یا اینکه در آفرینش این‌ها بنی آدم و انسان هستند؛ نظیرٌ لک فی الخلق برای محبت کردن تو کفایت می‌کند؛ بنابراین با همه انسان‌ها به شرط اینکه حربی نباشند اخوت انسانی داریم، هر دینی که داشته باشند.

دوم اینکه ما درباره اهل سنت نیز وظیفه‌ای داریم؛ قرآن درباره برادری مسلمانان آیات فراوانی دارد؛ ایمان واحد به خدا، پیامبر، قرآن، نماز و روزه باعث می‌شود که همه ما مؤمن باشیم؛ گرچه واژه مؤمن در اصطلاح فقهای متأخر شیعه به معنای معتقد به امامت دوازده امام است، اما وقتی به قرآن باز می‌گردیم هر کس به خدا و رسول ایمان دارد مؤمن است.

در قرآن واژه ایمان معنای عامی دارد، البته درجه ایمان متفاوت است؛ کسی که کلیات اندکی از اسلام می‌داند دارای درجه کمی از ایمان است، کسی که نبوت و قرآنش را نیز می‌داند درجه ایمان بالاتری دارد و کسی که به امامت معتقد است درجه ایمان بالاتری دارد؛ به این خاطر در قرآن زادتهم ایمانا آمده است که در اصطلاح فقهای متأخر به آن مؤمن می‌گویند.

قرآن کریم مؤمنان را برادر می‌داند و در تعریف مؤمن می‌آورد «إِنَّمَا ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ٱلَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ ٱللَّهُ وَجِلَتۡ قُلُوبُهُمۡ وَإِذَا تُلِيَتۡ عَلَيۡهِمۡ ءَايَٰتُهُۥ زَادَتۡهُمۡ إِيمَٰنٗا وَعَلَىٰ رَبِّهِمۡ يَتَوَكَّلُونَ، الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ، أُولَٰئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا ۚ لَهُمْ دَرَجَاتٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَمَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ» «وَالَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ آوَوْا وَنَصَرُوا أُولَٰئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا...» بنابراین وقتی قران می‌گوید مؤمن حقیقی این است، ما نمی‌توانیم بگوییم که نیست؛ از این رو ما این‌ها را مؤمن می‌دانیم.

نکته سوم اینکه من سی کشور اسلامی را دیده‌ام و رفت و آمد داشته‌ام؛ نمی‌گویم ناصبی‌ها وجود ندارند اما در کشور عربستان انگشت شمار دیدم؛ شاید بتوان گفت خیلی کمتر از یک درصد از مسلمانان جهان ناصبی هستند؛ یعنی 99 درصد اهل سنت عالم دارای محبت اجمالی به ائمه اهل بیت (ع) هستند؛ در همه مذاهب اهل سنت جلوه‌های محبت به ائمه اطهار (ع) را دیدم.

جالب اینجاست که اهل سنت فلسطین شافعی هستند، گرچه همه اهل سنت به اهل بیت (ع) محبت دارند، اما شافعی‌ها بیش از همه ارادت دارند؛ اینقدر محبتشان زیاد است که ابوبکر بغدادی پس از تأسیس داعش اعلام کرد شیعه و شافعی کافر هستند، این اظهار به آن دلیل بود که همه می‌دانند شافعی چقدر به شیعه نزدیک است و به اهل بیت محبت دارد؛ وجود این همه مساجد به نام اهل بیت (ع) در فلسطین از اثرات این ارادت به اهل بیت (ع) است.

دوم اینکه عده‌ای از سران فلسطینی و ایرانی عضو انجمن دوستی ایران و فلسطین هستند که در مرز فلسطین اشغالی و سوریه مستقر است؛ به دیدن علمای فلسطینی رفتم و یکی از علمای برجسته ایشان را دیدم؛ محبت به ائمه اطهار از وجود آن‌ها می‌بارید؛ در حوزه‌های علمیه برای او سخنرانی گذاشتم؛ هر جا رفت فضائل و مناقب اهل بیت (ع) را فریاد زد؛ ایشان را در حوزه های اهل سنت هم فرستادم، برای آن‌ها هم از فضائل اهل بیت (ع) گفت.

مورد سوم اینکه دکتر خالد قدومی نماینده حماس در ایران و ابوشریف نماینده جهاد فلسطین در ایران هستند؛ من با هر دو رفیق هستم و سال‌ها است که با ایشان رفت و آمد دارم که عشق به اهل بیت (ع) از وجودشان می‌ببارد.

در چهارمین نکته درباره این مسأله باید بگویم چندی پیش کلیپی با زیر نویس علیه شیعیان از زیاد نخاله رئیس سازمان جهاد پخش شد، در این زیر نویس نوشته بود شیعه کافر است؛ حال چه کسی این کلیپ را پخش می‌کند؟ اثر پخش این کلیپ چیست؟ ناراحت کردن شیعیان از جهاد، حماس و فلسطین از بدیهیات پخش این کلیپ است؛ البته از سوی دیگر می‌گویند فلسطینیان شیعه هستند تا نظر اهل سنت را از آن‌ها برگردانند.

حال درباره این کلیپ که زیر آن نوشته بود شیعه کافر است باید بگویم که ایرانی‌ها خیلی عربی نمی‌دانند؛ حوزویان هم که عربی می‌دانند با لهجه مصری و فلسطینی آشنا نیستند؛ من که با این لهجه آشنا بودم ترجمه آن را گفتم و برای اطمینان برای یک مترجم عرب در حوزه فرستادند و این کلیپ ترجمه شد.

خبرنگار می‌پرسد که شایعاتی وجود دارد که جهاد اسلامی شیعه است؛ زیاد نخاله می‌خواهد دفاع کند که ما شیعه نیستیم بنابراین می‌گوید، هویت ما اهل سنت است، البته هر کسی آزاد است هر عقیده‌ای را انتخاب کند؛ یکی دوست دارد شیعه شود یکی دوست دارد کمونیست شود، یکی دوست دارد کافر شود، هر کسی هر کاری بکند به عهده خودش هست؛ چون شیعه و کافر را گفته، می‌گویند که شیعه را کافر می‌داند. این تحریف‌ها به این صورت انجام می‌شود.

در نوع دیگری از مواجهه با ناصبی دانستن فلسطینیان باید گفت، حال اگر یک فلسطینی پیدا شود که با شیعیان درگیر باشد و بگوید من دشمن شیعیان هستم، آیا این ناصبی است؟ ما اینجا نیاز به بررسی بیشتر داریم؛ این فرد چرا با شیعیان دشمن است؟ آیا به خاطر اینکه پیروان اهل بیت (ع) هستند؟ اگر این طور باشد ناصبی است و هیچ تعارفی نداریم؛ اما اگر کسی با یک شیعه دشمن است که مالش را خورده، یا با گروهی از شیعیان درگیر است، یا به خاطر ناسزا گفتن عده‌ای به خلفا و یا همسر پیامبر ناراحت است و ابراز دشمنی می‌کند، این مسأله ارتباطی با ائمه ندارد؛ پس چنین فردی ناصبی نیست؛ اختلاف وی با اهل بیت (ع) باید عقیدتی باشد.

 

طوفان الاقصی ابتدای جراحی منطقه از غده سرطانی اسرائیل است/ طوفان الاقصی بزرگترین ابزار اسرائیل یعنی ارعاب را از بین برد

 

رسا ـ مطرح می‌شود که چرا حماس این جنگ را شروع کرد؛ چهار نفر را کشتند و اسیر گرفتند و باعث شدند که هزاران نفر از مردم غزه به وسیله رژیم صهیونیستی قتل عام شوند؛ به تعبیر عامیانه چوب در لانه زنبور کردند؛ از این رو این قتل عام را به حماس و عملیات طوفان الاقصی نسبت می‌دهند، نظر شما چیست؟ آیا احتمال نمی‌دادند که چنین واکنشی از سوی رژیم صهیونیستی نشان داده شود؟

بله می‌دانستند و احتمال می‌دادند که اگر این کار را انجام دهند، حتماً این درگیری ایجاد می‌شود؛ قبل از اینکه عملیاتی انجام نشده بود، هر روز رژیم صهیونیستی عده‌ای از مردم غزه را به شهادت می‌رساند، حال که معلوم بود با انجام چنین عملیاتی عکس العمل شدیدتری انجام خواهد داد؛ آن‌ها اسرائیل را از نزدیک می‌شناسند و می‌دانستند که وضعیت خیلی بدتر خواهد شد؛ اما فلسطینیان هدف بلندی داشتند و آن پاسخ به این هدف بلند می‌ارزید.

رسا ـ آیا به این هدف رسیدند؟

اسرائیل به کمک آمریکا و دیگر کشورهای اروپایی در جنگ شش روزه با اعراب، مصر، سوریه و دیگر کشورهای مجاور را شکست داد و همه را به مرزهای خود برگرداند؛ علاوه بر آن قسمت‌هایی از این کشورها را هم تصاحب کرد؛ پس از این زهر چشم دیگر لازم نبود که اسرائیل ارتش خود را تقویت کند بلکه ابزار جدیدی به نام ارعاب پیدا کرده بود؛ هیمنه و شوکت کاذبی به دست آورده بود که با پشتیبانی عملیات رسانه‌ای که آن هم کاذب بود باعث شد که این کشورها حاضر شوند سفارتخانه اسرائیل در آن‌ها تأسیس شود.

مصر نیز که مقهور این جنگ رسانه‌ای کاذب شده بود قبول کرد که مسئولیت نگهبانی و مرزبانی مرز اسرائیل را بر عهده گیرد؛ هر چند شاه ایران هم به اسرائیل و صهیونیست ها علاقمند نبود قبول کرد که سفارتخانه اسرائیل در ایران تأسیس شود؛ او هم از اسرائیل و آمریکا ترسید، همانطور که دیگران ترسیده بودند؛ از آن زمان تا الان اسرائیل از همین ابزار ارعاب استفاده کرده بود و جلو می‌رفت؛ جریان عادی‌سازی روابط نیز که پروژه بزرگ اسرائیل است در حال انجام بود؛ خیلی عجیب بود که این همه کارها تنها به واسطه ابزار ارعاب انجام می‌شد.

با استناد به آیه 150 سوره بقره و آیه 175 سوره آل عمران، مسلمانان نباید بترسند بلکه باید دشمن را بترسانند؛ حال طوفان الاقصی مصداق آیه دوم سوره حشر است که این جمعیت اندک وارد شدند که ارتش، جنگنده و تانک زرهی ندارند و نمی‌توانند اسرائیل را بمباران کنند، اما توانستند که ارتش اسرائیل را بشکنند و تعدادی را اسیر کنند و تعدادی را بکشند؛ این حمله باعث شد تا ارتش اسرائیل به شهرک‌های صهیونیست نشین خود اعلام کند که خانه‌های خود را تخلیه کنید و از مرز فاصله بگیرید.

آیه دوم سوره حشر می‌فرماید این تدبیر الهی است، ما این برنامه را برای شما می‌ریزیم که جلو بروید، کار درست می‌شود، خدا کمکتان می‌کند، این کفار را از دیار خود خارج کرد، شما که فکر نمی‌کردید این‌ها از خانه‌هایشان فرار کنند و این‌ها را رها کنند؛ این طرح ما است و به دستور ما عمل کنید ما این کارها را می‌کنیم؛ دشمنان شما خیال می‌کردند که این حصن‌هایی که درست کردند و این دیوارهای بتنی واقعاً حافظ آن‌ها است؛ خداوند می‌فرماید ما شما را از جایی می‌بریم که آن‌ها فکرش را هم نمی‌کردند، در محاسبات اسرائیل چنین حمله‌ای از حماس غیر قابل تصور بود.

علاوه بر این خدا می‌گوید که تا حالا آن‌ها شما را می‌ترساندند حالا ما آن‌ها را ترساندیم؛ ما در قلب آن‌ها رعب انداختیم تا خودشان فرار کنند، شما چهار نفر از دشمن را بزن مابقی با خداوند متعال؛ خودشان خانه‌هایشان را رها و فرار می‌کنند و شما هم خانه‌ها را متصرف می‌شوید؛ چشم بصیرت داشته باشید و عبرت بگیرید، جلو بروید کارتان درست می‌شود.

حال به اصل ماجرا برگردیم که بزرگترین ابزار ارتش و دولت غاصب اسرائیل در پنجاه سال گذشته تنها و تنها ارعاب بود؛ اقتدار دروغین و ترس دروغین باید شکسته می‌شد؛ اگر شکسته نمی‌شد همچنان جریان عادی‌سازی روابط و جریان اخراج، ادامه داشت.

جمع بندی کنم که قرار شد سه مرحله عملیات شکسته شدن با رهنمودهای رهبر معظم انقلاب در فلسطین صورت بگیرد؛ نخست جنگ 22 روزه، 33 روزه و طوفان الاقصی؛ این‌ها قرار نیست که اکنون کل فلسطین اشغالی را آزاد کنند، بلکه تنها قرار است این ارعاب را بشکنند؛ اسرائیل فکر می‌کرد که کسی نمی‌تواند از آن تلفات بگیرد، اما در جنگ 22 روزه حدود پانزده نفر تلفات دادند؛ در جنگ 33 روزه ده برابر شد و حدود 160 نفر تلفات دادند؛ کشورهای عربی تعجب کردند که آیا واقعاً اسرائیل شکست پذیر است؟ ضربه سوم نیز طوفان الاقصی بود که همه مطمئن باشند که اسرائیل بسیار ضعیف‌تر از آن است که فکر می‌کردند.

حال پشمی به کلاه ارتش اسرائیل نیست؛ همه به اسرائیل می‌گویند که تو زورت به بچه‌های دست خالی حماس نرسید، حال لبنان، سوریه، اردن و بقیه نمی‌ترسند؛ آن رعب و هیمنه ریخت و شکسته شد و این قابل ترمیم نیست؛ حالا که شکسته شد و دیگر کسی نمی‌ترسد و معلوم شد که طبل تو خالی است، بویژه با گرفتن فرمانده لشکر اسرائیل این مسأله برای اسرائیل بسیار تحقیر آمیزتر شد.

اسرائیل می‌گفت که من قدرت دوم جهان هستم؛ دیوار بتنی از بالا و زیر زمین، دیوار حساس به حرارت بود، بعد از دیوارها سیم خاردار بود، مین‌های انفجاری بعد از دیوار وجود داشت، برجک‌های نگهبان بعد از مین‌ها و دستگاه‌های تیراندازی اتوماتیک و بعد از همه این‌ها پایگاه‌های نظامی بود که پر از نیروهای نظامی نگهبانی اسرائیلی بود؛ ولی نیروهای حماس همه این‌ها را گذشتند و اطلاعات اسرائیل که برای خود ادعای زیادی داشت متوجه نشد.

عملیات طوفان الاقصی کوس رسوایی اسرائیل در جهان عرب بود، که اطلاعات اسرائیل در جریان آن نبود ولی از صدای آن دیوانه شد؛ اکنون دیوار ترس از اسرائیل فرو ریخته است و بسیاری از دلاوران مصر، سوریه، لبنان و اردن آماده‌اند تا برای شکست کامل اسرائیل و خارج کردن این غده سرطانی از درون جهان اسلام قدم‌های جدی و مستحکمی بردارند؛ از این رو هست که بازماندگان در غزه با شنیدن خبر شهادت عزیزانشان فریاد می‌زنند حسبنا الله و نعم الوکیل؛ چون می‌دانند شکستن این هیمنه به شهادت عزیزانشان می‌ارزد.

ارسال نظرات