مغالطه انتخاباتی اصلاح طلبان درباره مشارکت؛ روغن ریخته را نذر اصلاحات کردن
به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، از اواخر دهه هفتاد، اصلاحات در انتخاباتهای مختلف به بهانههای ردصلاحیت و ... با تفاسیر و تحلیلهایی که از خطای محاسباتی برخی به اصطلاح تئوری پردازان اصلاحات و یا مغالطات عمدی آنها نشات می گیرد به سلامت انتخابات و شورای نگهبان هجمه وارد می کردند. همین خطای محاسباتی اصلاحات در دهه هشتاد یعنی در فتنه 88 در انتخابات دهم ریاست جمهوری نمودار بود.
اصلاحات در انتخابات سال 88 مدعی بود با فعال کردن آرای خاموش و به میدان آوردن میرحسین موسوی که مردم از وی سابقه ترک فعلهای خاتمی را در ذهن ندارند، به ظاهر میخواستند با استفاده از به میدان آوردن همه اقشار مردم، در مقابل احمدی نژاد کاری کنند که وی نتواند برای دوره دوم ریاست جمهوری انتخاب شود؛ اما عوامل مختلفی منجر شد که اصلاحات نتواند با توجه به ثبت رکورد مشارکت 85 درصدی موفق شود.
در حقیقت همه مردم با این تصور به پای صندوقهای رأی آمدند تا از انتخاب افرادی مانند میرحسین موسوی که عیان شده بود برنامهای برای مدیریت کشور ندارند و ادامه راه خاتمی را در نظر دارد جلوگیری نمایند و مجدد به احمدی نژاد اعتماد کرده و رأی دادند. هرچند احمدی نژاد نتوانست به این اعتماد مردم پاسخ درخور توجه و درستی بدهد؛ اما انجام کارهایی که خاتمی نمیخواست و نمیتوانست آنها را انجام بدهد توسط احمدی نژاد باعث محبوبیت او و کسب آرای قابل توجهی شده بود. در حقیقت در انتخابات 88 تلاش تمام رسانههای داخلی و خارجی برای افزایش مشارکت که به نظر تحلیلگران اصلاحات میتوانست موجب رأی آوری میرحسین موسوی شود؛ اما به همان تناسب افزایش میزان مشارکت، آرا میان نامزدهای انتخاباتی تقسیم شد.
این مغالطه اصلاحات در دو سال اخیر به اوج خود رسیده است. اصلاح طلبان که در انتخابات سال 1400 با موج عظیمی از ردصلاحیتها مواجه شدند، تصمیم گرفتند با تحریم انتخابات و نیامدن پای صندوقهای رأی چنین القا کنند که کاهش مشارکت در این انتخابات که با توجه به عملکرد بسیار ضعیف روحانی امری قابل پیش بینی بود، به خاطر عدم تأیید صلاحیت اصلاح طلبان است.
اما چنین حرف و استدلالی پر مغالطه ناشی و در راستای همان منطقی است که اصلاح طلبان در سال 88 مطرح میکردند. نکته جالب اینجاست با این وجود که اصلاح طلبان در سال 88 در حالی که میدانستند تقلبی رخ نداده و به وضوح و در عمل خطای واضح محاسباتی خود را درک کردند؛ اما با وقاحت و پررویی تلاش دارند روغنی که خودشان در آن دوران ریختند را نذر اصلاحات کنند!
اصلاح طلبان و اعتدالیون که در سال 1398 شاهد یا بهتر است بگوییم عامل کاهش مشارکت به دلیل رفتارهای ناپسند خود بودند، باعث کاهش مشارکت شدند و میدانستند در سال 1400 نیز مردم به دلیل اعتراض و ناامیدی که نسبت به هشت سال بی تدبیری دولت حسن روحانی پیدا کرده بودند به میدان نخواهند آمد. البته از طرفی برخی تخلفات انتخاباتی و کمبود تعرفهها و ... که توسط وزارت کشور دولت روحانی پدید آمده بود و از سوی دیگر تحریم انتخابات توسط اصلاح طلبان در نتیجه انتخابات بی تأثیر نبوده است.
البته نمیتوان برای این اتفاقات تأثیر قابل توجهی متصور شد؛ اما مجموع اقدامات عامدانه دولت روحانی موجب کاهش مشارکت شده بود. البته برخلاف انتخابات 1388 که تمام رسانههای داخلی و خارجی به جای تبلیغ قهر از صندوق رأی، به مشارکت بیشتر مردم پای صندوقهای رأی دامن میزدند، انتخاباتهای چهار سال اخیر با فشار شدید تبلیغاتی دشمن همراه شده و از سوی دیگر توسط رسانههای داخلی و خارجی بر طبل تحریم انتخابات کوبیدند.
البته اگر هم بخواهیم با دیده انصاف بنگریم، حداقل پنجاه درصد مردم کشور که اکثریت را تشکیل میدهند با توجه به هجمهها و فشارهای شدید دشمن، هنوز پای انقلاب هستند و 25 درصد دیگر اهمیت مشارکت درست در انتخابات برایشان تبیین نشده و 25 درصد دیگر نیز کسانی هستند که آینده کشور برایشان اهمیتی ندارد. هر کدام از این میزان نیز دارای طیفهای مختلف و از جمله اقلیتهایی هستند که هر کدام یک فرقه و نحله را تشکیل میدهند. البته میزان و آمار مشارکت در همین انتخاباتها نیز به نسبت بیشتر کشورهای اروپایی آمار بسیار بالا و کاملاً قابل قبول است.