۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۵:۳۱
کد خبر: ۷۵۷۱۸۶
یادداشت؛

ظهور امام خمینی، صیحه آسمانی بود بر سر صهیونیسم

ظهور امام خمینی، صیحه آسمانی بود بر سر صهیونیسم
مسائل پیرامون عملیات وعده صادق ابعاد بسیار بزرگ و پیچیده ای دارد که برای رسیدن به یک فهم درست ناچار هستیم که با یک دید وسیع تری به این واقعه بنگریم.

به گزارش گروه سیره امامین انقلاب خبرگزاری رسا، مسائل پیرامون عملیات وعده صادق ابعاد بسیار بزرگ و پیچیده ای دارد که برای رسیدن به یک فهم درست ناچار هستیم که با یک دید وسیع تری به این واقعه بنگریم. در یادداشت پیش رو که توسط استاد درس «مدیریت تحول» مرکز تخصصی تمدن نوین اسلامی به نگارش درآمده، سعی شده با یک نگاه تاریخی و دقیق به تقابل جمهوری اسلامی ایران و رژیم غاصب فلسطین با استناد به آیات شریفه قرآن کریم پرداخته شود و در انتها نیز عملیات وعده صادق را مورد بررسی قرار گیرد.

بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین و صحبه المنتجبین

ریشه دشمنی یهود با اهل ایمان؛ لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِّلَّذِينَ آمَنُوا الْيَهُودَ وَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا … (المائده ٨٢)؛ ﻳﻘﻴﻨﺎً ﺳﺮﺳﺨﺖ ﺗﺮﻳﻦ ﻣﺮﺩم ﺭﺍ ﺩﺭ ﻛﻴﻨﻪ ﻭ ﺩﺷﻤﻨﻲ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ، ﻳﻬﻮﺩﻳﺎﻥ ﻭ ﻣﺸﺮﻛﺎﻥ ﺧﻮﺍﻫﻲ ﻳﺎﻓﺖ؛ وَلَن تَرْضَىٰ عَنكَ الْيَهُودُ وَلَا النَّصَارَىٰ حَتَّىٰ تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ …ﻳﻬﻮﺩ ﻭ ﻧﺼﺎﺭﻱ ﻫﺮﮔﺰ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺭﺍﺿﻲ ﻧﻤﻰﺷﻮﻧﺪ ﺗﺎ ﺁﻧﻜﻪ ﺍﺯ ﺁﻳﻴﻨﺸﺎﻥ ﭘﻴﺮﻭﻱ ﻛﻨﻲ. …(البقره ١٢٠)

یهودیان (بنی اسرائیل) از قبل (از وقتی حضرت یوسف را به چاه افکندند و اگر نبود تقدیر الهی، او را می‌کشتند.) دشمنی خود را با ادیان اصیل الهی از جمله دین حضرت موسی و پیامبران بعدی او با کشتن این پیامبران نشان دادند تا جایی که به خیال خود حضرت عیسی را نیز به قتل رساندند. دین خدا را به انحراف کشاندند و آن را دستمایه اهداف مادیِ دنیوی خود قرار دادند. (قاعدتا آنانی که ایمان راستین داشته و عمل صالح آورده‌اند از این بحث مستثنی هستند.)

تعدادی از یهود بر اساس آنچه در کتب خود داشتند به اطراف مدینه هجرت کردند. دلیل این هجرت چه بود؟ آیا برای یاری پیامبر خاتم؟ آیا برای در انحصار گرفتن این دین و ادامه سوء استفاده از ادیان الهی؟ آیا برای قتل آن حضرت و از بین بردن دین؟ به هر حال هر سه احتمال می تواند در گروه مهاجر مصداق‌های داشته باشد؛ حوادث بعدی نشان داد که مصادیق احتمال دوم و سوم بیشتر بوده اند و لابد طرفداران احتمال اول مسلمان شده و در ادامه تاریخ در امت مسلمان هضم شده اند.

اما مشمولین احتمال دوم و سوم تا کنون هرگاه توانسته اند مستقیم و علنی و هرگاه نتوانسته‌اند به طور غیر مستقیم و با نفاق، نفوذ فرهنگی، اقتصادی و امنیتی اهداف خود را دنبال کرده اند؛ با پا گرفتن جریان ناپاک صهیونیسم (توسط تئودور هرتسل، ۱۹۰۴-۱۸۶۰)، دشمنی این شیاطین انسی (و در هماهنگی با شیاطین جنی) با ایجاد امپراتوری رسانه‌ای، هنری، علمی و اقتصادی شکل منسجم و جهانی به خود گرفت و نه تنها سعی در تسلط بر ادیان الهی من جمله مسیحیت و اسلام بلکه تلاش برای تسلط بر جهان بشری داشته اند.

بررسی پروتکل‌های صهیون این نقشه شوم را به روشنی نشان می دهد؛ ایجاد سرزمین یا کشور برای یهود آواره شده در جهان و تشکیل  کشوری جعلی با غصب سرزمین فلسطین حتی اگر خدای ناکرده از بحر تا نهر هم محقق شود، گام های اولیه این نقشه شوم دراز مدت این شیاطین است. این ها هنوز کینه تخریب قلعه هایشان در صدر اسلام و فتح قلعه خیبر را در دل دارند و درصدد تسخیر دوباره آنند.

از زمان تشکیل رژیم جعلی و غاصب اسرائیل(بر اساس بیانیه بالفور ۱۹۱۷ و قطعنامه ۲۹ نوامبر ۱۹۴۷مجمع عمومی سازمان ملل) و به ویژه پس از شکست رژیم های عرب در جنگ شش روزه، (سال ۱۹۶۷ میلادی)، با کمک امپراتوری رسانه ای صهیونیسم و غرب، و با تهدید و تطمیع در جبهه عرب (و امت اسلامی) این رژیم را در افکار عمومی جهان، شکست ناپذیر جلوه دادند.

نظام سلطه به رهبری شیطان بزرگ آمریکا که خود تحت سیطره صهیونیسم جهانی است، اسرائیل را به عنوان خط مقدم جبهه خود در نبرد بزرگ آخر الزمانی (آرماگدون) یا جنگ تمدن ها و یا نبرد غرب (آمریکا واروپا) با شرق و … در برابر عرب ها و مسلمانان قرار داده‌اند و تا کنون متعهدانه با هزینه صدها میلیارد دلاری آن را پشتیبانی کرده‌اند. این سرزمین اشغالی را به صورتی پادگانی بزرگ و مدرن درآورده‌اند و آخرین فن‌آوری‌های نظامی، اطلاعاتی، کشتار جمعی و … را در آن متمرکز ساخته اند.

همه این اقدامات در زیر چتر گسترده رسانه ای طوری صورت گرفته که افکار عمومی جهان و به ویژه غرب و حتی جوامع عربی و اسلامی، وقایع را آن طور ببینند که آنها می‌خواهند. عناصر موثر سیاسی، اقتصادی و علمی، تحت تأثیر تحمیق، تطمیع یا تهدید در سکوتی مرگ بار فرو رفته‌اند. اندک وجدان های بیدار نیز یا با ترور شخصیت حذف یا بایکوت شده‌اند.

بزرگترین قدرت عربی با حکومت شبه انقلابی جمال عبدالناصر یعنی مصر، با کودتای خزنده انور سادات به تسخیر استکبار و صهیونیسم جهانی درآمد و اولین قرارداد صلح به وسیله انور سادات رییس جمهور مصر و مناخیم بگین، نخست‌وزیر وقت اسرائیل در تاریخ ۲۶ شهریور ۱۳۵۷ (۱۷ سپتامبر ۱۹۷۸) و با میانجی‌گری ایالات متحده آمریکا در کمپ دیوید (یکی از استراحتگاه‌های ریاست‌جمهوری آمریکا) با حضور جیمی کارتر، رئیس‌جمهور وقت آمریکا در کاخ سفید به امضای نهایی رسید.

دیگر کشور جبهه عرب در برابر رژیم اشغالگر جمهوری عربی سوریه بود که با حکومت انقلابی (ملی، سوسیالیستی = بعثی) با اشغالگر صلح نکرده ولی توان بازپس گیری جولان اشغالی را هم نداشته است. لازم به یادآوری است که این کشور با درک ماهیت ضد صهیونیستی انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران، از ابتدا و به طور کامل از دوستان ما بوده است.

کشورهای سلطنتی عربی، عربستان و اردن، خود در مظان اتهام کمک پنهانی به تشکیل رژیم اشغالگر هستند و در پی عادی سازی روابط؛ رژیم اشغالگر، لبنان را حیاط خلوت خود می دانست؛ عمان، یمن شمالی، کویت، امارات، قطر و بحرین در این معادله محلی از اعراب نداشتند و به هر حال جزء اذناب بلوک غرب به رهبری آمریکا محسوب می شده‌اند؛ لیبی، یمن جنوبی و عراق گرچه در جرگه کشورهای سوسیالیستی بلوک شرق (به رهبری شوروی منحله) قرار داشتند ولی توان اقدامی نداشتند و به تبع شوروی به دنبال درگیری با رژیم اشغالگر نبودند.

گروه‌های مقاومت چریکی فلسطینی با انگیزه های متفاوت ملی، عربی و کمونیستی و شاید اندکی اسلامی، گرچه مجاهدت‌هایی کردند ولی شاید حد اکثر تأثیرشان این بود که در پیمان کمپ دیوید و سپس سازش‌کاری مستقیم با رژیم اشغالگر (در پیمان‌های اسلو ۱ و ۲)، اجازه حضور ذلیلانه در باریکه غزه و کرانه باختری رود اردن (تحت عنوان حکومت خودگردان فلسطین) پیدا کردند و رهبرشان یاسر عرفات، به وضع مشکوکی حذف شد.

ظهور حضرت امام آیت الله العظمی روح الله الموسوی الخمینی (قدس الله نفسه الزکیه) در قرن چهاردهم هجری قمری (قرن بیستم میلادی) و احیای اسلام، صیحه آسمانی بود بر فرق صهیونیسم و این را صهیونیست‌ها پیش از همه و بیش از همه حس کردند و لذا از ابتدای نهضت خمینی، یکی از سرسخت ترین دشمنانش بوده‌اند. بر این اساس هیچ گونه سازشی بین این دو امکان ندارد و این دشمنی تا نابودی یکی از این دو، ادامه خواهد داشت و روز به روز بر شدت آن افزوده خواهد شد.

صرف نظر از تضاد معرفتی، بنیانی و فکری اسلام ناب محمدی (اسلام انقلابی که امام مطرح فرمود) با یهود (به ویژه صهیونیسم)، درگیری بین نظام اسلامی ایران و رژیم صهیونسیتی اشغالگر قدس از ابتدا به صورت غیر مستقیم و غیر علنی اتفاق افتاده است. البته در تمام موارد درگیری‌ها، این رژیم اشغالگر بوده که متکی به سلطه جهانی شیطان بزرگ، شروع کننده بوده است؛ از اشغال جنوب لبنان گرفته تا حمایت همه جانبه از داعش، از ترورها گرفته تا حمایت رسانه ای از دگر اندیشان و آشوبگران داخلی و…

پاسخ این شرارت‌ها نوعا توسط گروه‌های مقاومت و گاهی با شیوه‌های غیر علنی و با کمکهای معنوی، سیاسی و مستشاری و … جمهوری اسلامی ایران، داده شده و منجر به اخراج رژیم اشغالگر از جنوب لبنان و شکست آن در درگیری‌های ۳۳ روزه و ۱۱ روزه و نیز حذف داعش، شد؛ حمله علنی و رسمی به کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در سوریه (که در عرف و حقوق بین الملل به عنوان بخشی از خاک کشور است.) در نوع خودش اولین بود و ان شاء الله در آینده معلوم خواهد شد که بزرگترین اشتباه آن رژیم بوده است.

پاسخ رسمی و علنی و مستقیم جمهوری اسلامی به این تجاوز، ابعاد وسیع راهبردی، عملیاتی، رهکنشی (تاکتیکی) و فن‌آورانه (تکنیکی) داشت که به طور مفصل توسط کارشناسان دو جبهه به آن پرداخته شده و همچنان موضوع بحث و بررسی به ویژه در محافل سیاسی و نظامی دو طرف خواهد بود. گرچه ابعادی از این عملیات توسط سپاه اعلام شده ولی قاعدتا همچنان ابعادی وجود دارد که مصلحت نیست در این زمان افشا شود. ولی این رزمایش و تمرین عملی مجاهدین سپاه، ابعاد وسیعی از نقاط ضعف و قوت دشمن و خودی را آشکار کرده که بررسی و تجزیه و تحلیل آنها، راه‎گشای مسیر مقابله آینده با این شیاطین خواهد بود.

انجام این عملیات اقتدار نظام اسلامی و جبهه حق را در برابر جبهه باطل شیاطین نشان داد. پرداختن به تعداد پرتابه‌ها و تعداد اصابت‌ها، انحراف از اصل ماجرا است. این بحث از طرف دشمن برای این مطرح می‌شود که شدت شکست و آبروریزی خود را کاهش دهد و اگر از طرف افراد خودی مطرح شود اگر نشانه خیانت نباشد، دلیل بر کم اطلاعی یا تحت تأثیر سیطره تبلیغلتی، عملیات روانی و شناختی دشمن قرار داشتن و خود کم بینی تاریخی است.

مهمترین اثر این عملیات شکستن افسانه شکست‌ناپذیری اسرائیل و حتی استکبار جهانی به سرکردگی امریکا بود. اینها در مستحکم‌ترین پادگان خود نتوانستند یک عملیات بسیار محدود، اعلام شده از قبل، با فرصت زمانی کافی، را خنثی کنند؛ افسانه قدرت بازدارندگی رژیم اشغالگر با اتکا به توان اتمی خود و پشتیبانی امریکا، ناتو و قدرت‌‌های ریز و درشت منطقه، درهم کوبیده شد؛ هم‌چنین، انجام این عملیات، اراده اقدام مستقیم جمهوری اسلامی ایران را در امتداد صبر راهبردی خود (که مورد تمسخر جاهلان قرار داشت.)، نشان داد. اراده‌ای که فعلا در هیچ کنشگر منطقه‌ای دیگری وجود ندارد.

این عملیات و در تکمیل عملیات طوفان الاقصی، بیش از این که باعث سوراخ – سوراخ شدن گنبد آهنین دشمن شود، چتر گسترده امپراتوری رسانه‌ای دشمن را (که همه ضعف‌های او را می‌پوشاند و توانایی‌های او را بزرگنمایی می کرد و عکس این کار را نسبت به حریفان خود انجام می‌داد.) به آتش کشید؛ به نحوی که حتی موفق نشدند موج بیداری ملت خودشان را در اثر نفوذ این اخبار، مهار کنند و هرچه بیشتر تلاش در جهت القای اخبار کذب و تحلیل‌های منحرف کننده کردند نه تنها کمتر موفق شدند، بلکه این اقدام بیشتر به ضرر خودشان تمام شد. این موج بیداری می تواند و ان شاء الله، گسترش پیاپی و بهمن وار (دومینو وار) پیدا کند و ستون‌های این امپراتوری را به لرزه درآورد و یا منهدم کند.

حرف آخر این که این عملیات می‌تواند آغاز فرایند پایان دادن به این جرثومه فساد در منطقه باشد ولی باید توجه داشت که راه پیچیده و دشواری در پیش است. و مگر این که (ان شاء الله) خداوند چیز دیگری تقدیر کند، درگیری‌های نظامی و غیر نظامی بیشتری در راه است؛ باید آمادگی همه‌جانبه داشته باشیم و از خوش‌خیالی و غرور (من جمله غرور احساس حقانیت) بپرهیزیم.
و الله غالب علی امره

ارسال نظرات