بازخوانی قاعدهمند سیره حکمرانی رهبر معظم انقلاب؛ ضرورتی برای نخبگان امروز

اشاره: شناخت دقیق سیره حکمرانی رهبر معظم انقلاب فراتر از نقل اقوال و افعال ایشان مستلزم فهم «منطق عملی ثابت» در عرصه حکمرانی است؛ منطقی که در پیوندی نظاممند با مبانی فکری و معرفتی رهبری شکل میگیرد. بیتوجهی به تفاوت سخن، فعل و سیره یا غفلت از قواعد فهم گفتار و رفتار از جمله محکم و متشابه موجب برداشتهای نادرست و بعضاً متعارض از اندیشه و رفتار رهبری شده است. چنین بدفهمیهایی گاه به تردید یا فاصلهگیری برخی نخبگان از ولایت فقیه منجر شده است. بازخوانی منضبط و علمی سیره رهبری با توجه به شرایط زمانی و اقتضائات موقعیتی میتواند ضمن تبیین بهتر مسیر حکمرانی در نظام اسلامی از تحریفها و سطحینگریها جلوگیری کرده و راه فهم عمیقتر اندیشه ولایت را برای جامعه بهویژه نخبگان، هموار سازد.
در همین زمینه خبرنگار گروه سیره امامین انقلاب خبرگزاری رسا، با حجت الاسلام سعید هلالیان نویسنده و پژوهشگر اندیشه های امام خمینی(ره) گفتوگویی انجام داده است که در ادامه تقدیم خوانندگان گرامی خواهد شد.
رسا ـ در بررسی سیره حکمرانی رهبر انقلاب، به چه اصول و مؤلفههایی بایستی توجه کرد؟
این مسأله یکی از مسایل مهم موردنیاز عموم جامعه؛ بهویژه اقشار فرهیختگانی و نخبگانی است و لذا نیازمند توجه بیشتر و جدیتری است. ابتدا باید توجه داشت که «فهم سیره» یک شخصیت با «فهم سخنان» و حتی «فهم افعال» و کارهای او فرق میکند. توجه به خود همین امر از مهمترین اصول و قواعد ضروری در این زمینه است.
برای توضیح بیشتر نخست باید دید که «سیره» چیست؟ سیره از سنخ سخن یا فعل نیست بلکه برایند و نتیجه اقوال و رفتار یک شخص در یک زمینه است. البته بحث از سیره یک مبحث گسترده با ابعاد متعدّد است که باید جداگانه دنبال شود. شهید مطهری در کتاب سیری در سیره نبوی بیان دقیق و جذابی دربارة سیره دارند که چکیدهای از آن نیاز بحث فعلی را تأمین میکند.
ایشان میگوید: «سيره در زبان عربى از ماده سِيْر است. سير يعنى حركت، رفتن، راه رفتن. سيره يعنى نوع راه رفتن. سيره بر وزن فِعْلَة است و فِعْلَة در زبان عربى دلالت بر نوع میكند. مثلًا جَلْسَه يعنى نشستن و جِلْسَه يعنى سبك و نوع نشستن و اين نكتة دقيقى است. سير يعنى رفتن، رفتار، ولى سيره يعنى نوع و سبك رفتار. [مثلاً] آنچه مهم است شناختن سبك رفتار پيغمبر است. آنها كه سيره نوشتهاند، رفتار پيغمبر را نوشتهاند، نه سيره، نه سبك پيغمبر در رفتار، نه اسلوب رفتار پيغمبر، نه مِتُد [و روش] پيغمبر.
مسألة مِتُد [و روش] خيلى مهم است؛ مثلًا در باب شعر، رودكى، سنايى، مولوى، فردوسى، صائب [و] حافظ را.میگوييم شاعر ولى يك آدمِ وارد میفهمد كه شعر، سبكهاى مختلف دارد در شعرشناسى آنچه مهم است سبكشناسى است. براى يك آدمى كه وارد در هنر نيست، بَنّايى ديگر بَنّايى است، كاشىكارى ديگر كاشىكارى است، كتيبهنويسى ديگر كتيبهنويسى است. ولى شما برويد سراغ هنرشناسها، میبينيد شايد دهها سبك در دنيا وجود دار از اينها بالاتر، میآييم سراغ تفكرات. از نظر يك آدمِ غيروارد، ارسطو يك عالم و فيلسوف و متفكر است، ابوريحان بيرونى، بوعلى سينا، افلاطون، فرانسيس بيكن، استوارت ميل و دكارت و هگل همينطور ولى يك آدمِ وارد میداند كه ميان سبك و متد و روش اين عالمها از زمين تا آسمان تفاوت است. يك عالم، سبكش سبك استدلالى و قياسى، يكى ديگر سبكش سبك تجربى، یكنفر سبكش عقلى، ديگرى سبكش نقلى، يكى سبكش حسى است، رفتارها نيز سبكهاى مختلف دارد. سيرهشناسى يعنى سبكشناسى، سيرة پيغمبر يعنى سبك پيغمبر، روشى كه پيغمبر براى هدف و مقصد خودش بهكار میبرد. مثلًا روش تبليغى پيغمبر چه روشى بود؟ سبك و متد رهبرى و مديريت پيغمبر در جامعه چه متدى بود؟ سبك قضاوتش و دهها سبك ديگر نتيجه اين شد كه سيره يعنى منطق عملى [که] غير از منطق نظرى است و میشود انسان علىرغم شرايط اجتماعى و اقتصادى و موقع[یت]هاى طبقاتى مختلف داراى يك منطق ثابت باشد». برای مطالعة بیشتر دربارة سیره میتوانید به مجموعه آثار شهيد مطهرى، ج16، ص21-75 و ص50-53 و ص70-71 مراجعه نمایید.
بنابراین مراد از سیرة یک شخصیت در یک عرصه، «منطق عملی ثابت او در آن عرصه» است. پس در محل بحث یعنی بررسی سیرة حکمرانی رهبری هم باید به این اصل مهم توجه داشت که استناد به یک سخن یا رفتار، شرط کافی برای سیره دانستن مفاد و محتوای آن نیست، بلکه باید منطق عملی و ثابت بودن آن نیز اثبات و احراز شود. این اصل، بهطور ویژه در فهم و تحلیل سخنان و رفتارهای اقتضاییِ ناظر به موقعیتها و شرایط مختلف، اهمیت دارد. چهبسا یک سخن یا رفتارِ صادر از یک شخص، با سیرة او هماهنگ نباشد. در چنین موردی، سیرة او بر آن رفتار یا سخن خاص، حاکم است و آن را تفسیر و حتی گاه، طرد میکند. همچنین، مثلاً در مقایسة بین سیرة امام و رهبری، ممکن است که یک رفتار یا سخن صادر از امام، جنبة سیره بودن داشته باشد، امّا همان فعل یا سخن صادر از مقام معظم رهبری، سیرة ایشان محسوب نشود.
اگر به این نکتة مهم توجه نشود، بررسی و فهم سیره دچار مشکلاتی خواهد شد؛ بهخصوص در زمینة مسایل حکمرانی و حکومتی که وجوه متعدّد دارند و برخی را نمیتوان بهعنوان سیره و منطق عملی محسوب کرد. همینجا تذکر این نکته لازمست که در مباحث تخصّصی، تفاوتهایی بین «حکمرانی» و «حکومت» مطرح میشود که پرداختن به آنها در این مجال محدود لازم نیست و در اینجا یک معنای عام شامل هر دو مدنظر است.
یک اصل دیگر نیازمند توجه برای فهم سیرة حکومتی و حکمرانی، «نگرش نظاممند» به مجموعة عناصر گفتاری و رفتاری مرتبط با یک موضوع و دخیل در آن است. نگاههای ناقص و جزیرهای در این عرصه، موجب بدفهمیهای زیادی شده است و خواهد شد. در همین راستا، توجه به مبانی فکری و بنیانهای معرفتیِ رهبری هم ضروری است و میتواند تفسیرگر و شارح بسیاری از اقوال و افعال ایشان باشد. این مبانی، در آثار مرتبط؛ مثل طرح کلّی اندیشة اسلامی، انسان 250 ساله، همرزمان حسینA، تفاسیر سورههای مختلف، شروح نهجالبلاغه، آثار موضوعی، برخی از بیانات یا منشورهای مهم و کلیدی؛ مثل بیانیة گام دوم، منشور روحانیت و...، مندرج و قابل یافتن هستند. اساساً تفسیر افعال و اقوال هر شخصیتی، بدون قرار گرفتن در نظام معرفتی و فکری او نادرست است.
اصل مهم دیگر، توجه به «قواعد عقلایی گفتگو و محاوره و تخاطب» است که بخشهای مهمی از آن در حوزة علمیه در علم اصول بررسی میشود؛ مثل عام و خاص، مطلق و مقیّد، ناسخ و منسوخ، منطوق و مفهوم، و... . در این میان، التفات جدی به «محکمات و متشابهات»، بسیار مهم و ضروری است. با ارجاع و بازگشت دادن برخی از امور بهظاهر مبهم و متشابه و دارای مشکل ظاهری صادر از یک شخصیت، به امور محکم و قطعی او میتوان از دچار شدن به بسیاری از بدفهمیها در امان ماند.
بیتوجهی برخی افراد یا جریانها به همین اصل، موجب دوری تدریجی آنها از اندیشة رهبری و حتّی دچار شک و تردید شدن دربارة ایشان شده است، درحالیکه حتّی در فهم قرآن کریم که معصوم است و نیز برای فهم رفتار و گفتار و مواضع معصومان هم باید به محکمات و متشابهات گفتار و رفتار آنها توجه کرد. بعضی افراد یا گروهها هم از سر عناد و دشمنی یا لجاجت و...، با دنبال کردن و سرِ دست گرفتن امور متشابه در سیرة حکمرانی امام یا رهبری، درصدد تحریف اندیشة امام و رهبری یا تضعیف جمهوری اسلامی هستند.
با مراعات این اصل میتوان بخشی از اینگونه اندیشهها و سخنان باطل را آشکار ساخت. تعبیر قرآن کریم دربارة فهم آیات محکم و متشابه اینطور است: «هُوَ الَّذي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذينَ في قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْويلِهِ وَ ما يَعْلَمُ تَأْويلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا وَ ما يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُولُوا الْأَلْباب: او هموست كه كتاب را بر تو نازل كرد. بعضى از آن، آياتی محكم است كه اصل كتابند و بعضى ديگر متشابه هستند و امّا آنانکه در قلبهايشان انحراف است فقط متشابه از آن را پيروى مىكنند تا فتنهجویی کنند و تأویل [نادرست] آن را بجویند درحالىكه تاويل آن را جز خداوند و راسخان در علم نمیداند. آنان میگويند که به آن ايمان آوردیم، همة آن از نزد پروردگارمان است، و بهجز خردمندان، متذکّر نمیشوند؛ آلعمران: 7».
دیگر اصل مهم برای فهم سیرة حکمرانی، توجه به پسزمینهها و بسترهای محیطی و تاریخی مرتبط است. بدون نگاه تاریخی و با بیتوجهی به عناصر محیطی و زمانیِ دخیل در موقعیتهای مختلف، احتمال خطای در فهم سیره حکمرانی بسیار بالا خواهد بود.
رساـ تأثیر و کارکرد بررسی و بازخوانی سیره حکمرانی مقام معظم رهبری بر جامعه و قشر نخبگان چیست؟
بهموجب حکم شرع و قانون اساسی، پیروی از ولیّفقیه ضروری است. همچنین، وی حداقل از حیث شخصیت حقوقی خود، باید نقش پیشران و الگو برای همة اقشار؛ ازجمله فرهیختگان و نخبگان، داشته باشد. حال، اگر فهم اندیشه و گفتار و رفتار خود رهبری، مبهم و متشابه و متناقض و یا بدون ضابطه باشد، آثار منفی و مخرّب متناسب با خود را بر دیگر اقشار یا سطوح حکمرانی داشته و تشتّتها و سردرگمیهای مرتبط را در پی خواهد داشت. یکی از کارکردهای اینگونه بررسیها و بازخوانیها اینست که از چنین آسیبهایی پیشگیری کرده یا آنها را بسیار کاهش خواهند داد.
متأسفانه، بخشی از گسست نسبی بعضی از نیروهای فعال مذهبی از اندیشة امام و رهبری به همین مسأله، یعنی عدم توجه کافی به بررسی قاعدهمند و ارایة منضبط سیره حکمرانی امامین انقلاب برمیگردد. ازاینرو، مثلاً بعضی به برخی از امور متشابه تمسک و طبق آنها رفتار میکنند بدون اینکه آنها را به محکمات مرتبط بازگردانند، بعضی دیگر عمومات رفتاری یا گفتاری امام و رهبری را ملاک قرار میدهند و به تخصیصها یا ناسخهای مربوط و... توجه ندارند، بعضی نقش مقتضیات زمان و مکان را نادیده میگیرند و توقع دارند که مثلاً رفتار امام و رهبری در همة موارد ظاهراً مشابه یکسان باشد، و... .
به هر حال، این مسأله اهمیت بسیار زیادی دارد و بههمان مقدار، جای کار فراوان دارد و البته، هنوز هم به میزان لازم به آن پرداخته نشده است و یک میدان کار ضروری برای صاحبنظران مرتبط محسوب میشود.