طبق آییننامه جدید دهخدا هم نمیتواند عضو کتابخانه ملی بشود
حذف عضویت معلولان، نابینایان و ناشنوایان از کتابخانه ملی ایران در آییننامه جدید این کتابخانه انتقادات فراوانی را از سوی این قشر از مخاطبان داشته است. طبق آییننامه قبل، این دسته از مخاطبان میتوانستند با داشتن مدرک دیپلم از خدمات کتابخانه ملی بهرهمند شوند، اما در آییننامه جدید که از فروردینماه امسال اعلام شده، عضویت این بخش از مخاطبان به شکل سابق، حذف شده است. نادیده گرفتن این دسته از مخاطبان در آییننامه جدید در حالی است که کمتر کتابخانهای همچون کتابخانه ملی در شهر تهران توانسته خدمات ویژهای را برای آنها ارائه دهد.
در همین حال، عصمت مؤمنی معاون کتابخانه ملی، در گفتوگویی با رسانه ملی علت حذف این بخش از مخاطبان را اینطور توضیح داده است: آمار استفاده معلولان از کتابخانه ملی حضور کم این افراد را نشان میدهد؛ بنابراین به دنبال سیاست اصولی و بنیادی، درصدد تسهیل امکانات خدماتدهی به گروههای خاص هستیم.
وی ادامه داد: از طرفی شرایط محیطی باید بهگونهای باشد که این بخش از مخاطبان امکان عبور و مرور داشته باشند، بنابراین کتابخانه ملی سعی در تسهیل خدمات برخط میکند که نه تنها افراد ساکن در تهران که در سراسر ایران بتوانند از این خدمات استفاده کنند.
انتشار صحبتهای مؤمنی، پرسشها درباره شرایط جدید را بیشتر کرد. اولین نکته این است که در صورت حذف عضویت، چطور افراد نابینا، معلول و ناشنوا میتوانند از خدمات برخط کتابخانه استفاده کنند؟ و آیا، مراجعه به این بخش از کتابخانه از چه منظری «کم» برآورد شده است؟ آیا این برآورد در قیاس با دیگر مراجعهکنندگان است یا در قیاس با جامعه معلولان، نابینایان و ناشنوایان برآورد شده است ... اینها پرسشهایی است که معاون کتابخانه ملی در صحبت های خود به آن اشاره نکرده است.
در همین رابطه، جمعی از نابینایان که از خدمات کتابخانه ملی در سالهای گذشته بهره بردهاند، در تماس با تسنیم از آییننامه جدید انتقاد کرده و خواستار رفع محدودیتهای جدید شدهاند.
امید هاشمی، پژوهشگر و فعال حوزه رسانه، از جمله نابینایانی است که در سالهای گذشته ضمن استفاده از خدمات کتابخانه ملی، کارگاههای آموزشی نیز در این مرکز برگزار کرده است. او با اشاره به خدمات بخش نابینایان کتابخانه به تسنیم گفت: تقریباً حدود 23 سال است که کتابخانه بخش نابینایان خود را راهاندازی کرده و خدماتی را به عموم مراجعهکنندگان نابینا ارائه میدهد. این خدمات با امکان ضبط کتابهای صوتی و استفاده از مخازن شروع شد که معمولاً در دسترس نابینایان نیست و آنها نمیتوانند به تنهایی از این بخش استفاده کنند. در کتابخانه ملی این امکان فراهم شد تا با کمک افرادی، پژوهشگر بتواند فیشبرداری لازم را انجام دهد. در واقع کتابخانه این نیرو و امکانات را برای مراجعهکنندگان نابینا فراهم میکند.
وی با بیان اینکه متأسفانه در کشور مراکز توانبخشی به افراد با آسیب بینایی کم است، به تجربه خود از برگزاری کارگاههای آموزشی ویژه این بخش از مخاطبان اشاره کرد و ادامه داد: با توجه به این خلأ، کارگاههایی که در کتابخانه ملی برای نابینایان و کمبینایان برگزار میشد، علاوه بر اینکه در حوزه پژوهش بود، میتوانستیم آن را کارگاه توانبخشی نیز قلمداد کنیم. کسانی که به این کارگاهها مراجعه میکردند، لزوماً دانشجو و پژوهشگر نبودند، افراد مختلف از دورترین نقاط تهران و حتی گاه از شهرستانها مانند رشت یا شیراز در این کارگاهها شرکت میکردند.
هاشمی با بیان اینکه به دلیل کمبود مراکز خدماترسانی، حذف عضویت نابینایان از کتابخانه ملی اثر منفی خواهد گذاشت، اضافه کرد: در بخش نابینایان کتابخانه اخیراً کامپیوترهایی جهت صفحهخوانی تجهیز شده بود تا مخاطب بتواند از آرشیو آنلاین نیز بهره ببرد.
این پژوهشگر با اشاره به صحبتهای اخیر معاون کتابخانه ملی مبنی بر اینکه دلیل حذف نابینایان از عضویت در کتابخانه، عدم امکانات لازم است، گفت: اینکه به جای مناسبسازی محیط، ترجیح میدهند خدمات را به صورت آنلاین ارائه دهند، نافی تمام اصول فراگیرسازی و دربرگیری است. قانون جدید در واقع افراد دارای معلولیت را خانهنشین میکند.
هاشمی با بیان اینکه طرح جدید، پاک کردن صورت مسئله است نه حل مسئله یادآور شد: مناسبسازی محیط برای نابینایان کار دشواری نیست، اما کتابخانه با طرح جدید ترجیح میدهد که حضور آنها در کتابخانه را منتفی کند. برای یک کتابخانه در سطح ملی ناپسند است که چنین امکاناتی را در اختیار نداشته باشد. خانم مؤمنی دلیل حذف نابینایان را استقبال کم توصیف کردهاند، این در حالی است که کتابخانه حداقل دسترسپذیری را رعایت نکرده اما انتظار دارد افراد دارای معلولیت استقبال چشمگیر از خدمات کتابخانه داشته باشند.
وی افزود: از سوی دیگر، این سؤال مطرح است که چطور به این نتیجه رسیدهاند؟ از بین هزار نفر نابینا، ممکن است 400 نفر به دنبال آموزش باشند. این تعداد چقدر در تهران زندگی میکنند؟ میزان استقبال باید در اشل افراد دارای معلولیت بررسی شود نه در قیاس با دیگر مراجعهکنندگان.
وی با بیان اینکه با طرح جدید کتابخانه ملی دیگر حتی علیاکبر دهخدا و احمد شاملو هم نمیتوانند به کتابخانه بیایند چون مدرک فوق لیسانس ندارند، گفت: پرسش بعدی این است که وقتی عضویت افراد نابینا حذف شده است، چطور میتوانند از خدمات آنلاین بهره ببرند؟ آیا همه پایاننامهها دیجیتالسازی شدهاند؟ آیا همه منابع در این قالب در دسترس هستند؟ ... .
هادی نایینی، مترجم و مدرس زبان، نیز از دیگر منتقدان این طرح است. او با اشاره به تجربه خود در استفاده از فضای کتابخانه ملی گفت: اتفاقی که برای من در کتابخانه میافتاد، این بود که فضای جدی و آرام برای پژوهش داشتم. از سوی یگر، به واسطه نیازهایی که داشتم، میتوانستم از حضور نیروهایی بهره ببرم که در مراحل کار از جمله فیشنویسی و ... همراهم بودند و به من کمک میکردند. همچنین فضای کتابخانه بسیار آرام بود؛ به طوری که میتوانستیم ضبط مطلب هم داشته باشیم. از این منظر، فضای کتابخانه برای من بسیار مفید بود. از سوی دیگر، فضای کتابخانه این امکان را داشت که بتوانیم با دیگران که برای تحقیق آمدهاند، گفتوگو کنیم و این تبادل اطلاعات، لحظات خوبی را برای هر پژوهشگری رقم میزند.
وی با اشاره به صحبتهای معاون کتابخانه ملی درباره عدم وجود امکانات لازم، ادامه داد: رسیدن به این نتیجه مستلزم این است که مستنداتی وجود داشته باشد. آیا مسئولان کتابخانه مثلاً با انتشار پرسشنامهای در میان مخاطبان نابینا و کمبینا به این نتیجه رسیدهاند؟ به نظر میرسد طرح این موضوع بیشتر یک توجیهگری از سوی مسئولان است؛ اگر غیر از این است باید مستندات آن ارائه شود.
این مترجم با اشاره به پیشنهاد استفاده از خدمات آنلاین گفت: اگر از منظر عمومی بخواهیم به این قضیه نگاه کنیم، باید بگویم که یکی از مشکلات جدی نابینایان این است که با وجود امکانات آنلاین، آنها هر روز تنبلتر و حضورشان در اجتماع کمتر میشود. کتابخانه ملی از این منظر میتوانست به آنها برای پررنگتر شدن حضورشان، کسب استقلال بیشتر و معاشرت درستتر کمک شایانی کند. ایجاد محدودیت به هوای برخطسازی، تصمیمی است که فکر میکنم بدون مشورت با خود مخاطبان نابینا و کمبینا صورت گرفته است. این امر نه تنها خدمت نیست، بلکه اشتباه بزرگی است.
نایینی در پاسخ به این پرسش که منابع دیجیتال کتابخانه تا چه اندازه میتواند نیازهای مخاطبان نابینا و کمبینا را برطرف کند، گفت: به نظرم باگ زیادی دارد. مثلاً در پروژهای که با یکی از دوستان دنبال میکردیم، در بخش پرسش و پاسخ هیچ آلارمی برای مخاطب داده نمیشد، شما نمیدانستید که الآن به پرسش شما پاسخی داده شده است یا خیر؟ به همین خاطر باید همواره صفحه را چک میکردیم و دنبال پاسخ میگشتیم. در حالی که در دیگر سایتها، مانند ایران داک این دست از محدودیتها وجود ندارد.
به نظر میرسد آییننامه جدید کتابخانه ملی حداقل برای استفاده مخاطبان نابینا و کمبینا بدون در نظر گرفتن طرحهای پژوهشی ارائه شده و نیازهای اساسی آنها در این آییننامه نادیده گرفته شده است. به عنوان نمونه، طی سالهای گذشته نهاد کتابخانههای عمومی در کنار دیگر مراکز مانند کتابخانه ملی، تلاش کرده است با ارائه خدمات ویژه نابینایان و کمبینایان تاحدودی خلأهای موجود در این زمینه را برطرف کند. اما پژوهشهای میدانی نشان میدهد که مراجعهکنندگان به این مراکز، علیرغم رضایت از کتابداران در جهت استفاده از منابع، از نبود بسترسازی محیط رنج میبرند و رضایت چندانی ندارند.
به عبارت دیگر، اشکالی که در کتابخانه ملی از سوی معاون کتابخانه مطرح شده است، در دیگر مراکز نیز دیده میشود. از این منظر، اگر فرض کنیم که کتابخانه ملی بخواهد با حذف عضویت این گروهها، آنها را به سمت استفاده از فضای کتابخانههای عمومی سوق دهد، به این نتیجه میرسیم که مشکل همچنان پابرجاست و تنها مراکز دسترسی به منابع و محیط پژوهشی و مطالعه برای این قشر کمتر شده است.