۱۵ مؤلفه اخلاقی رئیس جمهور بر محور نهج البلاغه تبیین شد
حجت الاسلام شکیبایی به تبیین ۱۵ مؤلفه اخلاقی رئیس جمهور بر محور نهج البلاغه با حضور جمعی از پاسداران انقلاب اسلامی پرداخت.
این مدرس نهج البلاغهدر سخنانی گفت: آنچه که از فرمایشات امام راحل و رهبر معظم انقلاب و همچنین رهنمودهای فرماندهان ارشد سپاه پاسداران مسلم است این است که پاسداران محترم نسبت به شخص خاصی از نامزدهای ریاست جمهوری موضع گیری و حمایت نداشته باشند و آنچه که وظیفه ما حوزویان و شما پاسداران عزیز هست این است که شاخصه ها،مولفه ها،معیارها وویژگی های اصلح را تبیین کنیم.
وی افزود: منظور از اخلاقی که امروز عرض می کنیم،صرفاً تعریف اصطلاحی آن به معنای خصلت ها و ملکات درونی انسانی نیست بلکه با نگاهی فراگیر،هر گونه رفتاری را مد نظر داریم. بنابراین مجموعه خصلت های درونی و رفتارهای فردی واجتماعی را اخلاق می نامیم.
حجت الاسلام شکیبایی ادامه داد: از این مقدمه روشن می شود که موضوع بحث ما،مجموعه رفتارها و خصال مأموران حکومت اسلامی است که امیرالمومنین(ع)به عنوان حاکم اصلی جامعه به آنها أمر فرموده است.باید توجه داشت هر چند اکثر این اوامر اخلاقی در کلام امیرمومنان،اموری است که در زندگی سایر مسلمانان و کارگزاران نیز باید مراعات شود،اما به دلیل نقش تأثیرگذار رئیس جمهور بر سایر اقشار جامعه و همچنین سایر مسئولین،اهمیت این مولفه ها در مورد رئیس قوه مجریه بسیار بیشتر خواهد بود.
۱۵ مولفه اخلاقی رئیس جمهور بر محور نهج البلاغه
۱ـ تقواگرایی:
پژوهشگر حوزه و دانشگاه گفت: تقوا از ماده وقایه به معنای حفظ و نگهداری می باشد؛از معانی اصطلاحی تقوا که به تعبیرات گوناگون بیان شده است می توان این قدر مشترک را برداشت کرد که هر رفتاری که انسان را از گناه و بدیها و در نتیجه از عقاب خداوند حفظ کند،نوعی رفتار تقوا گرایانه است.
وی افزود:تقوا برای هر مسلمانی لازم است ولی برای کارگزاران خصوصا رئیس جمهوری که بخشی از جان و مال و ناموس مسلمین تحت کنترل آنهاست لازم تر و بایسته تر.سفارش به هر دو نوع تقوا (تقوای عمومی و تقوای خاصِ کارگزاران) در کلمات به جا مانده از حضرت أمیرمومنان وجود دارد.چنان که می بینیم خطبه ای طولانی در نهج البلاغه،خطبه ۱۹۳روایت شده که حضرت در آن اوصاف متقین را بنا به اصرار شخصی به نام همّام بیان داشته اندو شنیدن این مواعظ بلیغ چنان در همّام اثر گذاشت که صیحه ای زد و روح از کالبدش جدا گشت.و اما درباره کارگزاران عموما و رئیس جمهور خصوصا،آن حضرت تأکید خاصی نسبت به رعایت تقوا داشتند به گونه ای که می بینیم اولین توصیه به مالک اشتر در آغاز آن فرمان حکومتی معروف در نامه ۵۳،رعایت تقوای الهی است:
هذا ما أمر به عبدالله علی أمیرالمؤمنین مالک بن الحارث الأشتر فی عهده إلیه حین ولاّه مصر ... أمره بتقوی الله و إیثار طاعته و اتّباع ما أمر به فی کتابه
و یا هنگام نصب محمد بن أبی بکر به ولایت مصر در نامه۲۷می فرماید:
بر تو سزاوار است که با هوای نفسِ خود مخالفت کنی.و معلوم است که مخالفت با نفس، لازمه تقواست و بدون آن، تقوا محقّق نمی شود.
۲ـ حقمحوری:
کارشناس نهج البلاغه گفت:یکی از مولفه های اصلی حکومت علوی حق محوری حضرت بود.امام هیچگاه بنابر مصلحت سنجیهای کوته بینانه حاضر نبود دست از حق بردارد و به باطل گراید.آن امام بزرگوار در رعایت حقوق مردم نه خود کوتاهی می کرد و نه به کارگزاران خویش چنین اجازه ای می داد.حضرت همگان را به رعایت حقوق متقابل دعوت می نمود و مخصوصاً کارگزاران خویش را، چنانکه به مالک اشتر در نامه ۵۳می فرماید:
و لیکن أحب الأمور إلیک أوسطها فی الحق ؛باید محبوبترین امور نزد تو میانه ترین آنان در حق باشد.
در خطبة متقین، خطبه ۱۹۳یکی از اوصاف انسان پرهیزکار را چنین می نماید که: لا یدخل فی الباطل و لا یخرج من الحق
و در خطبه ۲۰۵ بر انسانِ یاریگر حق، رحمت می فرستد:
رحم الله رجل رأی حقا فأعان علیه أو رأی جوراً فردّه و کان عونا بالحقّ علی صاحبه؛خدا رحمت کند کسی را که حقی را دید پس بر آن یاری کرد یا جورو ظلمی را دید پس آن را رد کرد و یاریگر حق بود برای صاحبش.
گذشته از این سفارشها به حق گرایی به معنای عامّش، حضرت أمیر(ع)در خطبه ۲۱۶حقوق متقابل والی و مردم را از اعظم حقوقی می داند که خداوند رعایت آن را واجب گردانیده است تا همگان از آثار سرشار آن بهره مند گردند:
فإذا أدّت الرعیّه إلی الوالی حقّه و أدّی الوالی إلیها حقّها عزّ الحق بینهم و قامت مناهج الدین و اعتدلت معالم العدل و جرت علی أذلالها السنن فصلح بذلک الزمان و طمع فی بقاء الدوله و سیئت مطامع الأعداء.پس هنگامی که رعیت حق والی را ادا کند و والی نیز حق رعیت را رعایت نماید،حق بین ایشان عزیز و راه های روشنِ دین بر پا می گردد.نشانه های عدالت،استوار گشته، سنت ها جاری می شود که نتیجه نهایی اینها اصلاح زمان و بقاء دولت و یأس دشمنان است.
۳ـ عدالتورزی:
حجت الاسلام شکیبایی گفت: آن خصیصه ای که بیش از سایر خصائص،حکومت حضرت أمیر المؤمنین را شهره عالم کرده است،عدالت ورزی آن امام بزرگوار می باشد.اگر بخواهیم دو مولفه اصلی برای بنای حکومت علوی نام ببریم باید گفت:حق محوری و عدالت ورزی.با این وصف بدیهی است که حضرت،کارگزاران خویش را نیز سفارش مؤکد به رعایت عدالت نماید.خدای متعال مقام شهید جمهور را متعالی فرماید،این شهید خدمتگزار هم مدام دغدغه عدالت ورزی داشت.در فرمان نامه ۵۳ مالک اشتر می خوانیم:
ولیکن أحب الأمور إلیک أعمّها فی العدل؛باید محبوبترین امور در نزد تو آنی باشد که از نظر عدالت فراگیرتر است.
وی افزود: ظاهراً منظور حضرت اینست که اگر خواستی بین چند کار عدالت گستر یکی را انتخاب کنی،آنی را انتخاب کن که برای اقشار بیشتری از مردم عدالت را فراهم سازد.یا آن که عدالت را همزمان در زمینه های بیشتری فراهم می کند: در زمینه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و ...
کارشناس نهج البلاغه گفت: توصیه حضرت در نامه ۵۳ به عدالت ورزی در امور حکومتی چنان فراگیر است که رئیس جمهور و همچنین سایر مسئولین ارشد حتی در سلام و تحیت و اشاره و نگاه کردن به رعیت شایسته است که مواسات را رعایت کنند:
و آس بینهم فی اللحظة و النظرة و الإشارة و التحیة حتی لا یطمع العظماء فی حیفک و لا ییأس الضعفاء من عدلک.
و در نگاه و اشاره و تحیت،بین ایشان به مساوات رفتار کن تا بزرگان و أقویاء در ستم ورزی تو طمع نکنند و ضعیفان از عدالت ورزیت ناامید نگردند.
وی افزود: در خصوص عدالت اقتصادی آن حضرت چنان اصراری داشت که در همان روز دوم خلافت خویش در خطبه ۱۵ندا داد:
والله لو وجدته قد تزوّج به النسآء و ملک به الإماء لرددته فإن فی العدل سعة و من ضاق علیه العدل فالجور علیه أضیق.
به خدا سوگند حتی اگر ببینم که با اموال بیت المال زنان و کنیزان به تزویج درآمده اند،باز هم آن را بر می گردانم چرا که در عدل گشایش است و آن کس که عدل بر او سخت آید پس جور بر ایش سخت تر است.
و نیز خطاب عتاب آمیز امام به برادرش عقیل در خطبه ۲۲۴که از او درخواست سهم بیشتری از بیت المال نموده بود،هنوز در تاریخ طنین انداز است که:ثکلتک الثواکل یا عقیل! أتئن من حدیدة أحماها إنسانها للعبة و تجرّنی إلی نار سجرها جبّارها لغضبه
ای عقیل گریه کنندگان بر تو بگریند آیا از حرارت آهنی که انسانی آنرا به بازیچه،داغ ساخته می نالی اما مرا به آتشی می کشانی که خداوند جبّار از روی غضبش آن را افروخته است؟!
عدالت علی بن أبیطالب(ع)تا آنجاست که حتی در مورد قصاص قاتل خویش در نامه۴۷می فرماید:انظروا إذا أنا متُّ من ضربته هذه فاضربوه بضربة؛بنگرید اگر من از این ضربت او مُردم پس تنها او را در مقابل ضربه اش به یک ضربه بزنید.
استاد حوزه و دانشگاه گفت: بنابراین از نظر امیرالمومنین(ع)رعایت عدل و انصاف در روابط و مناسبات حکومتی و در خدمتگزاری مردم،حافظ سلامت و قوت نظام حکومتی و مایه پیوند دلهاست،مولفه ای است که بدون آن،نظام حکومتی از صورت انسانی خارج میشود و هر فساد و تباهی گریبانگیر آن میشود.
۴ـ امانتداری
پژوهشگر حوزه و دانشگاه گفت:تلقی امانتدارانه ازکار و مسئولیت،مولفه اساسی دراخلاق است.اگر رئیس جمهور کار و مسئولیت را امانت بداند،بیگمان حرمت آن را پاس میدارد و میکوشد که به خوبی آن را پیش ببرد و بالنده سازد. امیرالمومنین(ع)از کارگزاران و کارکنان نظام اداری خود میخواست که کار و مسئولیت را امانت بدانند و در مناسبات و روابط خود امانتداری کنند.از منظرأمیرالمؤمنین(ع)،اعمال حکومتی امانت هایی است در دست کارگزاران و نه طعمه هایی برای رسیدن به چرب و شیرین دنیا چنانچه به عامل خود در آذربایجان در نامه۵می فرماید:
و إن عملک لیس لک بطعمة و لکنّه فی عنقک أمانة وأنت مسترعی لمن فوقک؛همانا این فرمانداری تو برایت طعمه ای نیست بلکه امانتی بر گردن تو می باشد و تو از جانب ما فوق خود مأمور به رعایت آن هستی.
وی افزود: بر این مبنا رئیس جمهور و هر کس در هر مرتبه اداری امانتدار مردم است و باید از اموال و امکانات و حقوق و حدود و حیثیت و شرافت آنان پاسداری کند.
استاد نهج البلاغه گفت: وقتی خبری از تخلفات مالی یکی از کارگزارانش به ایشان می رسد خطاب به او در نامه۴۰مینویسد:
أما بعد فقد بلغنی عنک أمر إن کنت فعلته فقد أسخطت ربک و عصیت إمامک و أخزیت أمانتک. همانا خبری درباره تو به من رسیده که اگر درست باشد،پروردگارت را به خشم آورده ای و امامت را عصیان کرده ای و در امانت خیانت ورزیده ای
پس أمیرالمؤمنین بیت المال را امانتی می داند که از جانب حاکم اسلامی در اختیار کارگزاران خصوصا رئیس جمهورگذاشته شده. آن حضرت به یکی از کارگزاران خود که به بیت المال دست درازی کرده بود در نامه ۴۱ می فرماید:
اما بعد فانی کنت أشرکتک فی أمانتی ولا الأمانة أدّیت؛همانا من تو را در امانت خود شریک گرداندم ولی تو این امانت را ادا نکردی.
۵- خدمتگزاری
حجت الاسلام شکیبایی گفت: فلسفه وجودی حکومت، خدمتگزاری به مردم است و همه کارگزاران و کارکنان در تمام مراتب، خادمان مردماند.شهید جمهور می فرمود:من یک طلبه خدمتگزار مردم هستم، با مردم رفتار مالکانه و فرمانفرمایانه نداشت بلکه جایگاه و موقعیت خود را نعمتی میدانست که وسیله خدمت به مردم است.شهید خدمتگزار به مسئولین فرموده بود:جمعه برای مردم تعطیل است نه برای ما.امیرالمومنین(ع)در حکمت ۳۷۲ خطاب به جابرابن عبدالله انصاری چنین فرموده است:
یا جابر، من کثرت نعم الله علیه کثرت حوائج الناس الیه، فمن قام لله فیها بما یجب عرضها للدوام و البقاء، و لم یقم فیها بما یجب عرضها للزوال والفناء.ای جابر!آن که نعمت خدا بر او بسیار بود،نیاز مردم به او بسیار باشد.پس هر که در آن نعمتها برای خدا کار کند،خدا نعمتها را برای وی پایدار کند و آن که آن را چنان که واجب است به مصرف نرساند نعمت او را ببرد و نیست گرداند.
وی افزود: هر چه در انجام دادن امور، روحیه خدمتگزاری کاملتر باشد، ارزش کار و کارگزار بیشتر است و امیرمؤمنان(ع) سفارش میکند که باید در این جهت حرکت کرد. آن حضرت در حکمت ۱۰۱ فرموده است:
لایستقم قضاء الحوائج الا بثلاث: باستصغارها لتعظم، و باستکتامها لتظهر، و بتعجیلها لتهنو
روا ساختن حاجت جز با سه چیز راست نیاید.خرد شمردن آن تا بزرگ نماید،پوشیدن آن تا آشکار گردد و شتاب کردن در آن تا گوارا شود.
۶- بردباری
استاد نهج البلاغه گفت: هر کس که در هر مرتبهای از مراتب نظام حکومتی قرار میگیرد خصوصا رئیس جمهور، باید با بردباری تمام امور را پیش ببرد و همچون شهید جمهور با تمسخر و تهمت و تخریب و شایعات و لجن پراکنی ها دلسرد نشود و در برابر خواست مردم و احتیاجات آنان کمحوصلگی نداشته باشد و با تحمل فراوان خدمتگزارباشد و به تعبیر دیگر مرد میدان باشد نه مسئول پشت میز. امیرالمومنین(ع) در دستورالعملهای حکومتی و اداری خود،در نامه ۵۱ کارگزاران و کارکنان را به چنین بردباریای فراخوانده است:
واصبروا لحوائجهم؛در برآوردن حاجتهای مردم شکیبایی ورزید.
۷- مسئولیتپذیری
کارشناس نهج البلاغه گفت: مسئولیتپذیری در اخلاق حکومتی، مؤلفه ای اساسی است به گونهای که هر نوع بیمسئولیتی به مفهوم بیرون شدن از مسیر درست و گام نهادن در کجیها و ناراستیهاست. به بیان امیرالمومنین(ع) در خطبه۱۰۳: و ان من ابغض الرجال الی الله تعالی لعبدا و کله الله الی نفسه، جائراعن قصد السبیل،سائرا بغیر دلیل.ان دعی الی حرث الدنیا عمل،وان دعی الی حرث الآخره کسل! کأن ما عمل له واجب علیه،و کان ما ونی فیه ساقط عنه!دشمنترین مردم در نزد خدا،بندهای است که خدا او را به خود واگذارد و او پای از راه درست بیرون نهد و بیراهنما گام بردارد.اگر به کار دنیاییاش خوانند،به کار پردازد و اگر به کار آخرتیاش خوانند،سستی و کاهلی کند،گویی آنچه برای آن کار کند بر او بایسته است و آنچه در آن سستی و کاهلی ورزد،از او ناخواسته.
وی افزود: کمال آدمی،به کمال مسئولیتپذیری اوست.هر چه کسی در مسئولیتپذیری سستی ورزد،تباهی در کارش بیشتر خواهد بود و هر چه کسی مسئولیتپذیری بیشتری داشته باشد،به کمال بیشتری از نظر اخلاق فردی و اخلاق اداری دست مییابد. امیرالمومنین(ع)حیطه مسئولیتپذیری را بسیار گسترده تعیین کرده و در خطبه۱۶۷از کارگزاران و کارکنان خود خواسته است که درباره تمام کارها و اقدامات و نیز روابط و مناسبات خود مسئولیتپذیر باشند.
اتقوا الله فی عباده و بلاده، فانکم مسؤولون حتی عن البقاع والبهائم؛از خدا بترسید در حق بندگانش و شهرهایش،زیرا شما مسئولید حتی در برابر سرزمینها و چارپایان.
حجت الاسلام شکیبایی ادامه داد: مولفه مسئولیتپذیری میآموزد که هر کس در هر مرتبهای که باشد،درمقابل تمام امور و کارهای خود مسئول و پاسخگوست.هیچ کارگزاری نمیتواند هرگونه که خواست با مردم رفتار کند و خود را نیز پاسخگو نداند. براین مبنا کسی حق کمترین اهانت و بیاحترامی به مردم را ندارد که افراد حتی در برابر نوع نگاه و بیان و رفتار خود مسئولند. امیرالمومنین(ع)در حکمت۳۸۲یادآور شده است:لاتقل ما لایعلم،بل لاتقل کل ما تعلم، فان الله سبحانه قد فرض علی جوارک کلها فرائض یحتج بها علیک یوم القیامه؛چیزی را که نمیدانی نگو، حتی بسیاری از چیزهایی را که میدانی، بر زبان نیاور.زیرا خدا بر اعضای تو احکامی واجب کرده است که در روز رستاخیز بدان اعضا بر تو حجت خواهد آورد.
۸ـ اطاعت از امام
استاد حوزه و دانشگاه گفت: در بحث امانتداری گفته شد که کارگزاران امانتدار امامند و طبیعی است که برای ادای درست این امانت باید از دستورهای امام پیروی کنند.از منظر أمیرمؤمنان(ع)اطاعت از امام یکی از حقوقی است که وی بر عهده رعیت دارد چنانچه در نامه ۵۰ به فرماندهان سپاهش پس از یادآوری حقی که آنان بر گردن امام دارند فرمود:
و لی علیکم الطاعة و ألا تنکصوا عن دعوة و لا تفرّطوا فی صلاح و أن تخوضوا الغمرات إلی الحق فان أنتم لم تستقیموا لی علی ذلک لم یکن أحد أهون علیّ ممن اعوّج منکم ثم أعظم له العقوبة و لا یجد عندی فیها رخصة؛اطاعت من بر شما لازم است و اینکه ازهیچ فرمانی سرپیچی نکنید و در هیچ امر شایسته ای کوتاهی نورزید و در راه حق،در سختی ها غوطه ور شوید.حال اگر شما برای این حقوق،پایداری نکنید،هیچ کس نزد من خوارتر از آن یک از شما نیست که کج برود که او را به سختی کیفر خواهم داد به گونه ای که گریزی از آن نزد من،نمی یابد.
حضرت پس از جنگ جمل با ارسال نامه ۲ به لشکریان کوفه خود از اطاعت پذیری ایشان تشکر می کند:
و جزاکم الله من أهل مصر عن أهل بیت نبیکم أحسن ما یجزی العاملین بطاعته و الشاکرین لنعمته فقد سمعتم و أطعتم و دعیتم فأجبتم؛خداوند شما مردم کوفه را ازسوی اهل بیت پیامبرتان پاداش نیکو بدهد بهترین پاداشی که به عاملین به طاعتش و سپاسگزاران از نعمتش عطا می نماید چرا که شنیدید و اطاعت کردید و دعوت شدید و اجابت نمودید.
حجت الاسلام شکیبایی گفت: در این نامه حضرت أمیر علیه السلام اطاعت از امام را همچون اطاعت از خدا قرار می دهند و البته مسلم است که چنین تقارنی تنها در مورد امام و حاکم معصوم همیشگی است و در مورد حاکمان صالح غیر معصوم مادامیست که به صلاح و نیکی امر کنند.
وی افزود: رئیس جمهور منتخب باید تابع محض ولی فقیه باشد که امام راحل فرمود:پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد.
۹ـ مدارا و احسان
کارشناس نهج البلاغه گفت: مدارا کردن با مردم که در لسان روایات ما به آن «رفق» گفته می شود از آموزه های بسیار مهم اخلاقی است و توصیه های فراوانی نسبت به آن انجام گرفته است.
این مولفه اخلاقی پسندیده،در مقام حاکمیت و ریاست بر مردم اهمیتی صد چندان پیدا می کند چرا که مسئول کشوراسلامی با مدارایش نسبت به مردم ضمن برخورداری از ثواب اخروی به ثبات و رشد حکومت اسلامی کمک شایانی می کند.اگر مدارای رئیس جمهور نسبت به مردم نباشد فضائی خشن و متشنج جامعه را فرا می گیرد،بدبینیها و اعتراضات شدت می یابد،بهانه ها به دست بدخواهان می افتد و خلاصه حکومت در این فضا از هدف اصلی خود که تأمین بستر عبودیت مردمان است دور می شود. البته نباید از نظر دور داشت که رئیس جمهور در بعضی امور و بعضی شرایط خاص باید از ابزار شدت عمل و سختگیری استفاده کند و مدارا در آنجا نه شایسته است و نه کارساز اما باید توجه داشت که این شرایط استثناء هستند و اصل عمومی همان رفق و مدارا است،چنانچه امیرالمومنین(ع)در نامه۴۶خطاب به یکی از کارگزاران به هر دو مطلب فوق اشاره می فرماید:
وارفق ما کان الرفق أرفق؛و اعتزم بالشدّة حین لا تغنی عنک إلا الشدّة؛مادام که مدارا کردن بهتر است،مدارا کن و وقتی که جز سختگیری کارت را پیش نبرد،سخت بگیر!
و درنامه۱۹نسبت به برخورد با اهل ذمه،اصل را بر نرمی و مدارا می گذارند:
فالبس لهم جلباباً من اللین تشوبه بطرف من الشدة؛پس بر ایشان روپوشی از نرمی و مدارا بپوشان که آن را با مقداری از شدت آمیخته باشی!
وی افزود:مدارا و احسان شهید جمهور در زمان حیاتش موجب شد که رهبر معظم انقلاب بعد از شهادتش فرمود:دلم برای رئیسی سوخت که تا بود بعضی ها از او انتقاد می کردند،اذیتش می کردند،کارشکنی می کردند ولی بعد از شهادتش زبان به تعریف او باز کردند.
۱۰- مهرورزی
حجت الاسلام شکیبایی گفت: انجام دادن کارها و خدمتگزاری از روی مهرورزی والاترین هنر در اخلاق است.چنانچه اگر انجام دادن امور با مهرورزی توأم شود،صورتی زیبا و کاملاً انسانی مییابد و موجب پیوند جانها و الفت قلبها میشود و در رفتار و مناسبات حکومتی،انقلابی معنوی به وجود میآورد.امیرالمومنین (ع)در حکمت۵۰فرموده است:
قلوب الرجال وحشیه،فمن تألفها أقبلت علیه؛دلهای آدمیان رمنده است،پس هر که با آن الفت برقرار سازد به او روی نهد.
وی افزود: نیروی محبت از نظر اجتماعی نیروی عظیم و مؤثری است و بهترین اجتماع آن اجتماعی است که با نیروی محبت اداره شود. محبت رئیس جمهور به مردم و نیز محبت و ارادت مردم به رئیس جمهور عامل بزرگی برای ثبات و ادامه حیات کشور اسلامی است که نمونه بارزش را نسبت به شهید جمهور دیدیم که حتی به کودکان هم توجه داشت و گاهی دستور می داد خودرو را نگه دارند تا اشکی را از دیدگان کودکی پاک کند و بر سرش دست نوازش بکشد و نتیجه این مهرورزی ها را در تشییع باشکوهش شاهد بودیم که همگان از همه طیف ها گریستند.
۱۱ـ فروتنی
استاد نهج البلاغه گفت:فروتنی و تواضع از اخلاق پسندیده ایست که در تعالیم دین ما به آن سفارش شده است در درجه اول انسان باید نسبت به خالق و پروردگار خود فروتن باشد و سپس نسبت به کسانی که خداوند به فروتنی در برابرشان امر فرموده است،همچون امام،والدین و مؤمنان در مورد رئیس جمهوری اسلامی،فروتنی نسبت به مردم یک بایسته بسیار مهم است که موجب رفعت مقام کارگزار نزد خداوند می شود و نتیجه اجتماعیش ایجاد الفت و محبوبیت نزد مردم است.
در بعضی نامه های حضرت أمیر(ع)به کارگزارنش از تواضع و فروتنی با تعبیر زیبای خفض جناح یاد شده است.که مثلاً در نامه ۴۶ می فرماید:
واخفض للرعیة جناحک؛
وی افزود: در بیانات امیرمؤمنان(ع)تأکید خاصی نسبت به اقشار پایین و ضعیف جامعه وجود دارد.در فرمان نامه مالک اشتر بعد از آنکه حضرت،او را با تعبیر الله الله فی الطبعة السفلی... به عنایت به امور محرومان و ادای حقوق ایشان تحریض می کند،می فرماید:
و لا تصعر خدک لهم؛با تکبّر روی از ایشان برمگردان و بعد می فرماید:ففرغ لاولئک ثقتک و أهل الخشیة و التواضع؛کسانی را برای رسیدگی به امور ایشان بگمار که اهل خشیت و تواضع باشند.
حضرت در ادامه توصیه های فوق باز هم شخص مالک را مخاطب قرار داده و می فرماید:
واجعل لذوی الحاجات منک قسماً تفرغ لهم فیه شخصک و تجلس لهم مجلساً عاماً فتواضع فیه لله الذی خلقک؛و بخشی از وقت خود را برای نیازمندان قرار بده و شخص خود را بر ایشان فارغ بگردان و در مجلس عام بنشین و در آن تواضع و فروتنی کن برای خدایی که تو را خلق فرمود .
۱۲ ـ نظم
استاد حوزه و دانشگاه گفت: نظم،یکی از کلیدهای موفقیت رئیس جمهور است.مدیر و کارگزاری که امور خود را بر مبنای برنامه ای مشخص و دقیق تنظیم نکند پس از مدتی با انبوهی از کارهای عقب افتاده مواجه می شود و در نتیجه از انجام وظایف خود به نحو شایسته باز می ماند.امیرمؤمنان(ع)در نامه۵۳مالک را به نظم دعوت کرده می فرماید:
وأمض لکل یوم عمله فان لکل یوم ما فیه؛کار هر روز را در همان روز انجام بده چرا که هر روز کاری مخصوص خود دارد.
و یا می فرماید:و ایاک و العجلة بالامور قبل أوانها ... فضع کل أمر موضعه و أوقع کل امر موقعه؛
و بپرهیز از عجله در امور قبل از رسیدن وقتشان ... پس هر امری را در موضع خود بگذار و هر کاری را درموقعیت مخصوص خود واقع کن.
وی ادامه داد: نظم به منزله انضباط کاری محسوب می گردد و انضباط کاری یعنی سامانپذیری،آراستگی،نظم و ترتیب و پرهیز از هرگونه سستی و بیسامانی در کار.این امور از عمدهترین مولفه های اخلاقی رئیس جمهور است.
۱۳- پیگیری
پژوهشگر حوزه و دانشگاه گفت: امور حکومتی و پیشبردن اهداف حاکمیتی جز با پیگیری جدی کارها تحقق نمییابد و هر کاری نیازمند پیگیری جدی و تلاش اساسی است تا به نتیجه مطلوب برسد و بدون وجود روحیه پیگیری در کارها هیچ کاری به درستی صورت نمیپذیرد.آن حضرت درنامه۵۱چنین فرموده است:ولاتحشموا أحداً عن حاجته،ولاتحسبوه عن طلبته؛کسی را از درخواستش به خشم نیاورید و حاجت کسی را روا ناکرده نگذارید و کسی را از آنچه مطلوب اوست، باز ندارید.
وی خاظر نشان کرد: نظام حکومتی نباید به گونهای باشد که مردم سردرگم ، معطل و سرگردان شوند . حبس کردن امور و متوقف ساختن کارها از بزرگترین آفات نظام حکومتی و اداری است که جز با روحیه پیگیری جدی رفع نمیشود .
نامه هایی که مردم برای شهید جمهور می نوشتند بی جواب نمی ماند و همیشه پیگیر مشکلات و درخواست های مردمی بود.
۱۴- شجاعت
کارشناس نهج البلاغه گفت: بی گمان، از جمله مولفه ها و اوصاف لازم کارگزاران و مدیران،شجاعت و نترس بودن در ارتباط با انجام دادن وظایف دینی و آنچه در قلمرو مسؤولیت او قرار دارد،است.امیرالمومنین(ع)نیز بر این مهم در جای جای کلماتش تأکید کرده،از جمله در باره معیارهای گزینش فرماندهان،خطاب به مالک اشتر می فرماید:
فولِّ من جنودک ... أهل النجدةِ و الشجاعة
برای فرماندهی سپاه ... افرادی را از خاندان پارسا و دارای سوابق نیکو و دلاور و سلحشور انتخاب کن!
وی افزود: مولای متقیان، برای افرادی که طرف مشورت قرار می گیرند، شرایط و اوصافی را در نظر گرفته، از جمله اینکه ترسو نباشند، بنابراین حال که شخص ترسو،قابلیت مشورت ندارد،به یقین،نمی تواند رئیس جمهور جامعه دینی نیز باشد.آن حضرت در نامه۵۳ می فرماید:
و لا تدخلنَّ فی مشورتک ... و لا جباناً یضعفک عن الأُمور؛راه مده در مشورت ... افراد ترسو را! زیرا، در انجام دادن کارها، روحیه تو را سست می کنند.
وی افزود: بی گمان، موفقیت رئیس جمهور، مرهون شجاعت است؛ زیرا، شجاعت،در حالات و شرایط گوناگونی،سرنوشت ساز است،از جمله:
الف) در پذیرش اصل مسؤولیت و مدیریت؛
ب) در مقابله با حوادث غیر منتظره و ناخواسته؛
ج) در پذیرش اشتباه و خطا و جبران آثار آن؛
د) در برابر وسوسه های قدرتهای بزرگ و ارعاب آنان برای وابسته شدن و عدم استقلال؛
ه) در میدانهای جنگ و نبرد گرم و سرد،حقیقی و مجازی،سخت و نرم با دشمنان گوناگون بشریت.
۱۵- قاطعیت
حجت الاسلام شکیبایی گفت: از جمله مولفه های لازم و ضروری ریاست جمهوری اسلامی،قاطعیت در مقام تصمیم گیری و اجراست.نقش و تأثیر جدی بودن مسؤولان جامعه در تمام ایام،به ویژه در حالات بحرانی و در مقابل آفات و تحریم ها و تهدیدها
وی خاطر نشان کرد: امیرالمومنین(ع)درباره قاطعیت کارگزار در خطبه ۱۹۲معتقد است که:و لکن الله سبحانه جعل رسله أُولی قوة فی عزائمهم و ضعفة فیما تری الأعین فی حالاتهم مع قناعة تملأ القلوب و العیون غنی؛خداوند، پیامبران را با عزم و اراده ای قوی،گرچه با ظاهری ساده و فقیر، مبعوث کرد، با قناعتی که دلها و چشمها را پر سازد. آن حضرت،درنامه ۳۸مقام توصیف مالک اشتر،به عنوان یک مدیر شایسته،یکی از ویژگیهای برتر او را «قدرت تصمیم گیری» برمی شمارد:
اما بعد. فقد بعثتُ إلیکم عبداً من عباد الله لا ینام أیّام الخوف و لا ینکل عن الأعداء ساعات الروع، أشد علی الفجار من حریق النار، و هو مالک بن الحارث أخو مَذحج. فاسمعوا له و اطیعوا أمره فیما طابق الحق! فإنَّه سیف من سیوف الله لا کلیل الظبة و لا نابی الضریبة؛پس از ستایش پروردگار.من،بنده ای از بندگان خدا را به سوی شما فرستادم که در روزهای وحشت نمی خوابد و در لحظه های ترس از دشمن،روی نمی گرداند و بر بدکاران،از شعله های آتش تندتر است.او مالک،پسر حارث مذحجی است. آنجا که با حق است،سخن او را بشنوید و از او اطاعت کنید!او شمشیری از شمشیرهای خداست که نه تیزی آن کُند می شود و نه ضربت آن بی اثر است.