فراموشی روزگار «برجام و دیگر هیچ» در انتخابات چهاردهم
گفت: شنیدی دکتر پزشکیان با ۱۶ میلیون رای برنده انتخابات چهاردهم گشته است؟!
گفتم: یاللعجب!!! شوخی میکنی؟! وامصیبتا!!!! مگر چنین چیزی ممکن است؟! آقای پزشکیان که در افکار عمومی ملقب به "دولت سوم روحانی" است، چگونه برنده انتخابات ریاست جمهوری شده است؟!
گفت: خوب مگر آمدن «دولت سوم روحانی» چه اشکالی دارد؟! تازه یک «تنوع» هم در فضای سیاسی کشور حاکم میشود!. این که خیلی خوب است!
گفتم: بله؛ «تنوع» خیلی هم خوب است؛ اما به شرط اینکه به «تهوع» ختم نگردد!.
گفت: چطور مگه؟!
گفتم: یعنی نمیتوانی پیشبینی کنی چه آینده شومی در انتظارمان است؟! مگر رای دهندگان فراموش کردند دولت « تدبیر و امید» (بخوانید: تبخیر امید) با بزرگنمایی «تحریم» و با گره زدن زلف همه مشکلات به دم «مذاکره»، با رویکرد «دیپلماسی التماسی انفعالی انظلامی»، با قراردادن «کدخدا» در جایگاه «خدا»، با رویکرد خودتحقیری و اظهار عجز در برابر متمدننمایان غربی، با امتیازدادنهای یکطرفه به امریکا و اروپا، با چشمپوشی از ظرفیتهای عظیم ملی، با بیاعتنایی به راهبرد "مقاومت"، با کوتاهکردن دیوار استکبارستیزی و ... سالها اقتصاد کشور را معطل امضا و اجرا و احیاء برجام نمودند! و در انتها دست از پا درازتر بازگشتند!
گفت: پس با این حساب دوباره باید از ظرفیتهای کشور غافل شده و مجددا در نیویورک، لوزان، ژنو و ... به دنبال کلید حل مشکلات کشور باشیم!
گفتم: بله؛ متاسفانه همینطور است.
اما تاسفبارتر اینست که چرا حافظه تاریخی مردم دچار ویروس فراموشی است؟! واقعا مردم چطور به این زودی وعدههای پوچ و مصیبتهای دولت روحانی را فراموش کردند؟! حامیان پزشکیان چطور یادشان رفت که این جماعت غربگرا هشت سال همه امکانات و بودجه و ظرفیتهای کشور را پای میز مذاکره هزینه کردند تا شاید تحریمها را لغو کنند، ولی در انتها سنگ روی یخ گشته، نه تنها تحریمها لغو و تعلیق نگشت، بلکه صدها تحریم دیگر هم اضافه شد؟!
چطور میتوان فراموش کرد رویکرد سازشکارانه دولت "برجام و دیگر هیچ" موجب شد که پاسپورت ایرانی مورد بیحرمتی قرار گرفته، به هواپیمای ظریف بنزین نداده، نه تنها چرخ اقتصاد از حرکت ایستاده، بلکه چرخ انرژی هستهای هم متوقف گشته، در قلب رآکتور آب سنگین اراک بتن ریخته، دانشمندان هستهای را از کار بیکار نموده و در انتها امریکا و اروپا همین که خرشان از پل گذشت، به ریش رنگشده این جماعت غربگرا خندیدند و چقدر توهین و تمسخر که بارشان کردند!
گفت: فهرست خسارتهای دوران "برجام و دیگر هیچ" مثنوی هفتاد من کاغذ است. بیجهت نیست که گفتهاند: "آنان که از سرنوشت گذشتگان درس عبرت نمیگیرند، محکوم به تکرار تاریخ هستند»!
گفتم: برخی به طنز میگویند: اگر قصد ازدواج داشتید، بهتر است زن آینده خود را از این جماعت غربگرا و مدعیان اصلاحات و اعتدال انتخاب کنید!.
گفت: چطور مگه؟! خواستگاری از «جریان تحریف» چه مزیتی دارد؟!
گفتم: آخه این جماعت آنقدر کمحافظه و فراموشکار هستند که خدا میداند!. هر گندی هم که بزنید، هر خبط و خطایی هم که مکررا مرتکب شوید، هر چقدر هم که یک اشتباه را هزاران بار تکرار کنید، ...، باز هم همه معایب و اشکالات شما را در کسری از ثانیه فراموش کرده، باز هم قربان صدقهتان رفته، همچنان دست دوستی به سمتتان دراز کرده، مجددا به شما رای مثبت داده، همیشه و همه جا شما را لایک نموده، در تمام اوقات شبانهروز به شما عشق میورزند و باز هم حاضر به زندگی با شما هستند! بنابراین با خیال راحت به گندکاری خود ادامه دهید و خیالتان از بابت همسرتان راحت باشد. او همچنان زن زندگی است و با شما میسازد و شما را بهترین مرد دنیا میپندارد!
رسول رضایی