۲۶ اسفند ۱۴۰۳ - ۲۰:۵۵
کد خبر: ۷۷۷۱۴۱

نقش سید احمد خمینی در ماجرای عزل آیت‌الله منتظری چه بود؟

نقش سید احمد خمینی در ماجرای عزل آیت‌الله منتظری چه بود؟
سید احمد آقا در «رنج‌نامه» با استناد به شواهد و به‌ طور مستند و منطقی، روند انحرافات مهدی هاشمی، تذکرات مکرر حضرت امام (ره) به آیت‌الله منتظری، بی‌توجهی ایشان به این رهنمودها و ادامه‌ حمایت از مهدی هاشمی و سایر گروه‌های منحرف را تشریح و تبیین می‌کند، هرچند در این راه اتهامات بسیاری را به جان می‌خرد.
ماجرای مهدی هاشمی و ارتباط آن با دفتر آیت‌الله منتظری یکی از مهم‌ترین چالش‌های سیاسی و امنیتی دهه اول پس از پیروزی انقلاب اسلامی محسوب می‌شود. این ماجرا نه‌تنها بر روند تحولات داخلی جمهوری اسلامی تأثیر گذاشت، بلکه منجر به پیامدهای گسترده‌ای در عرصه سیاسی کشور شد. در این میان، نقش چهره‌هایی همچون حاج سید احمد خمینی، که تلاش‌های گسترده‌ای برای کاهش تنش‌ها و جلوگیری از ایجاد شکاف میان امام خمینی (ره) و آیت‌الله منتظری داشتند، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.
متن پیش‌ رو به بررسی عملکرد مهدی هاشمی، سوابق فعالیت‌های وی، اقدامات او پس از انقلاب و درنهایت برخورد نظام با جریان وابسته به او می‌پردازد. همچنین، نقش القائات او در تغییر مواضع آیت‌الله منتظری و تأثیر این تغییرات در روند عزل ایشان از قائم‌مقامی رهبری تحلیل شده است. این متن همچنین گزارشی است از نقش فرزند امین امام (حاج احمد آقای خمینی) در ماجرای عزل آیت‌الله منتظری است به نقل از کتاب «مشاور امین» تدوین سعید غفوری سبزواری که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده:
 
یکی از مشکلات بزرگ دفتر و مرتبطین آیت‌الله منتظری، عملکرد هادی هاشمی، مسئول دفتر ایشان، و به‌ویژه برادر افراطی او، مهدی هاشمی بود. مهدی هاشمی از پیش از انقلاب به فعالیت‌های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مشغول بود، اما به دلیل بی‌تقوایی، غرور کاذب و عدم تبعیت از علمای صالح و آگاه، خودسرانه اقدام به تشکیل جوخه‌های اعدام و نابودی مخالفان خود کرد. آیت‌الله شمس‌آبادی یکی از قربانیان این گروه بود. ایشان در فروردین ۱۳۵۵ هنگامی که برای اقامه‌ نماز صبح به سمت مسجد حرکت می‌کرد، به طرز فجیعی به دست دو تن از اعضای گروه مهدی هاشمی به شهادت رسید.
واکنش مردم و علما به این جنایت آن‌چنان گسترده بود که رژیم طاغوت ناگزیر شد مهدی هاشمی و ۲۲ نفر از همدستانش را دستگیر و محاکمه کند. دامنه‌ جنایات مهدی هاشمی به حدی بود که حتی ساواک نیز نتوانست برای او کاری کند و در دادگاه بدوی به سه بار اعدام محکوم شد. اما با اوج‌گیری انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ او نیز همراه دیگر زندانیان آزاد شد و بلافاصله با پوشیدن لباس روحانیت، ادعای مبارزه و حمایت‌هایی که از او صورت می‌گرفت، مسئولیت واحد نهضت‌های سپاه را برعهده گرفت.
مهدی هاشمی از این موقعیت سوءاستفاده‌ی گسترده‌ای کرد. تشکیل نیروهای مستقل و خودمختار، ایجاد درگیری با نیروهای سپاه در لنجان سفلی، و قتل چندین نفر، ازجمله مسئول وقت کمیته‌ انقلاب اسلامی اصفهان، تنها بخشی از خیانت‌ها و جنایات او بود. تحرکات خودمحورانه‌ او و پیامدهای خشونت‌بار و تنش‌آفرین اقداماتش، نه‌تنها در داخل کشور بلکه در سطح کشورهای منطقه، باعث تعارض عملکرد واحد نهضت‌ها با سیاست‌های وزارت خارجه شد. درنهایت، مجلس شورای اسلامی در سال ۱۳۶۱ رأی به انحلال واحد نهضت‌ها داد و این فعالیت‌های منفی منجر به برکناری مهدی هاشمی از مسئولیت خود و اخراج او از سپاه گردید.
پس از این اتفاقات، مهدی هاشمی فعالیت‌های خود را در قم متمرکز کرد. او ضمن انجام فعالیت‌های سیاسی، در پوشش هدایت مدارس علمیه‌ وابسته به آیت‌الله منتظری، به سازماندهی دوستان خود که عمدتا از اخراجی‌های نهادها و ارگان‌های انقلابی بودند، پرداخت. رویکرد سیاسی او در این دوران، مقابله با نظام از طریق پخش شایعات، ایجاد جو روانی منفی، ایراد تهمت به مسئولان عالی‌رتبه و انتشار اطلاعیه‌های بدون امضا علیه آنان بود.
از دیگر اقدامات شیطانی مهدی هاشمی، هماهنگی با نیروهای مخالف نظام و القای این تفکر بود که گروهی خاص بر کشور حاکم هستند که یکی از آنان سید احمد آقاست. این القائات بر فرد ساده‌لوحی همچون آیت‌الله منتظری تأثیر گذاشت، به‌ گونه‌ای که در نخستین نامه‌ای که پیش از بازداشت مهدی هاشمی در ۱۷ مهرماه ۱۳۶۵ به حضرت امام (ره) نوشتند، این مسئله را چنین ابراز کردند:
»چند سالی است که عملا اداره‌ کشور و انقلاب را حضرتعالی به رؤسای سه قوه و شخص آقای حاج احمد سپرده‌اید...»
به این ترتیب، القائات مهدی هاشمی نه‌تنها در سخنرانی‌ها و نوشته‌های آیت‌الله منتظری، بلکه در شیوه‌ اداره‌ مدارس علمیه و کتابخانه‌ سیاسی مرتبط با ایشان نیز منعکس شد.
درنهایت با کشف مقادیر زیادی از اسناد سری دولتی، اسناد جعلی، مواد منفجره، سلاح و مهمات از یکی از افراد مرتبط با مهدی هاشمی در شهریور ۱۳۶۵، حضرت امام (ره) فرمان دستگیری وی و همدستانش را به آقای ری‌شهری، وزیر اطلاعات وقت، صادر کردند. پس از دستگیری، محاکمه و اعتراف به ارتکاب جرایمی همچون ترور، آدم‌ربایی، قتل، سرقت و جمع‌آوری غیرقانونی سلاح و مهمات، او در ۶ مهرماه ۱۳۶۶ اعدام شد.
در جریان ماجرای مهدی هاشمی، دفاع غیرمنطقی و متعصبانه‌ آیت‌الله منتظری از او، بی‌توجهی به رهنمودهای حضرت امام (ره) و اتخاذ مواضع غیراصولی و مغایر با مصالح نظام، سرانجام به عزل ایشان از مقام «قائم‌مقامی رهبری» منجر شد. سید احمد آقا، به دلیل ارتباط دیرین خود با شهید محمد منتظری و شخص آیت‌الله منتظری، و همچنین تلاش‌هایی که برای تثبیت جایگاه ایشان انجام داده بود، از این تغییر مواضع و رفتار، رنج بسیاری متحمل شد. او در نوشتاری با عنوان «رنج‌نامه»، بخش‌هایی از تأسف و ناراحتی عمیق خود را از این اتفاقات تلخ بازگو کرده است.
سید احمد آقا در این نوشتار، با استناد به شواهد و به‌ طور مستند و منطقی، روند انحرافات مهدی هاشمی، تذکرات مکرر حضرت امام (ره) به آیت‌الله منتظری، بی‌توجهی ایشان به این رهنمودها و ادامه‌ حمایت از مهدی هاشمی و سایر گروه‌های منحرف را تشریح و تبیین می‌کند، هرچند در این راه اتهامات بسیاری را به جان می‌خرد.
حجت‌الاسلام امام جمارانی، مواضع ایثارگرانه‌ سید احمد آقا در ماجرای آیت‌الله منتظری را چنین بازگو می‌کند:
»ما احساس‌مان این بود که احمد آقا در تلاش است که نگذارد بین آقای منتظری و امام فاصله‌ای ایجاد شود. یکی دو بار هم خود آقای منتظری را به حضور امام برد که در آن ملاقات‌ها، امام نهایت تواضع را در برابر آقای منتظری نشان دادند و از ایشان خواهش کردند که درس و بحث خود را ادامه دهند. در آن ایام آقای منتظری در اعتراض به ماجرای مهدی هاشمی، اعتصاب کرده و تدریس را متوقف کرده بودند. امام از ایشان خواستند که وارد این مسائل نشوند و بگذارند دادگاه‌ها کار خودشان را انجام دهند. اگر در آینده لازم بود، ایشان می‌توانستند اعتراض کنند، اما آن زمان جای این اعتراضات نبود. متأسفانه آقای منتظری نه‌تنها به توصیه‌های امام گوش ندادند، بلکه موضع‌گیری هم کردند.«
سید احمد آقا می‌خواست ارتباط آقای منتظری با امام را محکم‌تر کند و از ایجاد اختلاف جلوگیری نماید، اما درنهایت، تلاش‌های او نیز مؤثر واقع نشد. او حتی پیشنهاد کرد که سید هادی هاشمی، داماد آیت‌الله منتظری، را برای ملاقات با امام بیاورند، شاید بتواند آیت‌الله منتظری را متقاعد کند که از موضع‌گیری‌های خود دست بردارد. اما این اقدام نیز نتیجه‌ای در پی نداشت و برخی تصور کردند که احمد آقا در توطئه‌ای برای کنار گذاشتن آیت‌الله منتظری نقش دارد، درحالی‌که او صرفا به دنبال حفظ وحدت و جلوگیری از افتراق بود.
درنهایت، در جریان دستگیری و محاکمه‌ مهدی هاشمی، و صبوری در برابر انحرافات بیت آیت‌الله منتظری، و نهایتا برکناری ایشان از قائم‌مقامی رهبری، سید احمد آقا نیز همچون حضرت امام (ره) رنج و مرارت بسیاری را متحمل شد. او در رنج‌نامه خود چنین می‌نویسد:
»از آن‌جا که در متن وقایع انقلاب، به‌ویژه در ماجرای حضرتعالی، حضور داشتم و شاهد برخورد گرم و صمیمانه‌ حضرت امام با شما و تلاش معظم‌له برای نجات‌تان از چنگال توطئه‌گران و نفوذی‌ها بودم، فکر کردم اگر حقایق را بازگو نکنم، به اسلام، انقلاب، امام و مردم خیانت کرده‌ام.»
هرچند تلاش دلسوزانه‌ی سید احمد آقا، همچون خیرخواهی و بردباری حضرت امام، در اصلاح مواضع و عملکرد آیت‌الله منتظری و دفتر ایشان بی‌نتیجه ماند، اما حجت بر آنان تمام شد و راه برای انتخاب رهبری اصلح هموار گشت.
ارسال نظرات