اردوغان و بازی دوگانه اسلام سیاسی در غرب آسیا

به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، اردوغان، رئیسجمهور ترکیه و رهبر حزب اسلامگرای عدالت و توسعه، همواره در سخنرانیهای خود از اسلام به عنوان بخشی از هویت ملی و سیاسی ترکیه دفاع کرده و به ظاهر مدافع اسلام و جهان مسلمانان است، اما در عمل، سیاستهای او بیشتر به نفع غرب و منافع شخصی خودش بوده است. وی که به شدت نگرانی نفوذ گروههای مذهبی رقیب است، به طرح ایده نوعثمانی گری با هدف احیای امپراطوری عثمانی پرداخته است.
چشم انداز نوعثمانیگری او یک فریب رسانهای است. این شعار در شرایطی مطرح میشود که ترکیه با چالشهای اقتصادی، اجتماعی، هویتی و سیاسی فراوانی رو به رو است و اردوغان تلاش میکند با تقویت گفتمان مذهبی، پایگاه اجتماعی خود را حفظ و با استفاده از شعارهای اسلامی، خود را به عنوان جانشین سلاطین عثمانی معرفی کند؛ اما واقعیت این است که سلاطین واپسین عثمانی، با وجود طاغوت بودن، حداقل خار چشم کافران و غربیها بودند، در حالی که اردوغان در حرف ضد تمدن غرب است، اما در عمل با آنان همپیمان شده است. همکاریهای اخیر وی با رژیم صهیونی موجی از انزجار را در جهان اسلام به همراه داشت. رویکردهای منافقانه و دوگانه به اردوغان اجازه داده است تا در عین انتقاد از غرب، از مزایای همکاری با آن بهرهمند شود.
اخوانالمسلمین ترکیه: برزخ سکولاریسم و اسلام سیاسی
اخوان المسلمین در ترکیه به عنوان یکی از جنبشهای اسلامی مهم شناخته میشود که از اندیشههای سید جمالالدین اسدآبادی و محمد عبده الهام گرفته است. این جنبش در ترکیه تحت تأثیر حزب عدالت و توسعه (AKP) به رهبری رجب طیب اردوغان قرار دارد. اردوغان و عبدالله گل، از رهبران برجسته این حزب، تحت تأثیر اندیشههای نجم الدین اربکان، بنیانگذار اولین حزب اسلامی در ترکیه، قرار داشتهاند. در حالی که اربکان هشدارهایی درباره تزلزل شخصیتی و جاه طلبی اردوغان داده بود، اردوغان نیز تلاش کرده است تا نقش برادر بزرگتر و رهبری را برای اخوان المسلمین در منطقه ایفا کند.
اخوان المسلمین در ترکیه مراحلی را پشت سر گذاشته است. در دوره اول، این جنبش به دنبال تبلیغ اهداف خود در میان مسلمانان بود. در دوره دوم، به طراحی چارت تشکیلاتی و اخذ مجوز از وزارت کشور پرداخت. دوره سوم شامل تشکیل شاخههای نظامی مخفیانه بود. در دوره چهارم، اخوان المسلمین به یک حزب سیاسی تبدیل شد. شعار اصلی این جنبش «الاسلام هو الحل» (اسلام راه حل است) و «الله غایتنا، والرسول قدوتنا، والقرآن دستورنا، والجهاد سبیلنا، والموت فی سبیلالله أسمی أمانینا» (خداوند هدف ما، پیامبر الگوی ما، قرآن قانون اساسی ما، جهاد راه ما و مرگ در راه خدا، والاترین آرزوی ماست) است.
اخوان المسلمین در ترکیه با حزب عدالت و توسعه همکاری نزدیکی داشته است. این همکاری شامل حمایت مالی و اعطای امتیاز شهروندی به مهاجران این جنبش بوده است. با این حال، برخی از اعضای اخوان المسلمین به دلیل اختلافات با سیاستهای اردوغان، به ویژه در مورد نقش رهبری وی، به ترکیه اعتماد ندارند. این اختلافات به ویژه در میان مصریها که نسبت به نفوذ ترکیه در اخوان حساس هستند، مشهود است. اخوانالمسلمین ترکیه تلاش دارد از اصول عدالتخواهی و اسلام اصیل پیروی کند، اما در برخی مقاطع به دلیل خطای راهبردی سران آن، با سکولاریسم مزدور کفر جهانی همپیمان شده است. جریان حقیقی اخوانالمسلمین که از تفرقهافکنی در جهان اسلام عبور کرده، به اندیشههای عدالتخواهی راستین امام علی (ع) و قیام حقیقی علیه ستم به الگوی امام حسین (ع) نزدیک شده است. این جریان، با انتظار آینده درخشان مهدویت (عج)، به دنبال ایجاد جامعهای عادلانه و آزاد است.
تحریر الشام: مزدور استکبار جهانی
هیئت تحریر الشام (HTS) یک گروه اسلامگرای سنی است که در سال ۲۰۱۷ از ادغام چندین گروه مدعی جهادی، از جمله جبهه النصره و احرار الشام، تشکیل شد. این گروه تکفیری در جنگ داخلی سوریه نقش فعالی داشت و هدف اصلی آن سرنگونی حکومت بشار اسد و ایجاد یک حکومت بود. رهبران اصلی این گروه شامل ابوجابر الشیخ، بنیانگذار آن، و ابومحمد الجولانی، فرمانده نظامی کنونی، هستند. الجولانی پس از استعفای ابوجابر در سال ۲۰۱۷ رهبری گروه را بر عهده گرفت. تحریر الشام در طول فعالیت خود چندین دوره کلیدی را پشت سر گذاشته است. در ابتدا، این گروه به عنوان بخشی از جبهه النصره، شاخه القاعده در سوریه، فعالیت میکرد. پس از جدایی از القاعده در سال ۲۰۱۶، تحریر الشام به یک گروه مستقل تبدیل شد و به سرعت به یکی از نیروهای اصلی مخالف حکومت اسد تبدیل شد.
در سال ۲۰۲۴، این گروه با حمایت ترکیه و چراغ سبز آمریکا و رژیم صهیونی، موفق شد کنترل دمشق را به دست آورده و حکومت اسد را سرنگون کند. این گروه از الگوی حکومتداری طالبان پیروی میکند و به قتل عام زنان و کودکان پرداخته است. تحریر الشام با وجود اتهامات تروریستی، گزارشهایی از حمایتهای تسلیحاتی و آموزشی برخی کشورهای غربی، از جمله آمریکا و ترکیه، دریافت کرده است. پس از اشغال سوریه، هیئت تحریر الشام با چالش مدیریت مناطق تحت کنترل خود، به ویژه اماکن مذهبی حساس مانند حرم مطهر حضرت زینب (س)، مواجه شد. این گروه به دلیل اختلافات مذهبی و سیاسی با شیعیان، در پی یافتن راهحلی برای اداره این اماکن بود.
تحریر الشام تصمیم گرفت تولیت حرم مطهر زینبیه (س) را به جماعت جریان تشیع لندنی بسپارد. این جماعت که یک گروه شیعی تندروی لعن کننده خلفا و ضد وحدت شمرده میشود، به عنوان یک نگاهدارنده بیطرف و غیروابسته به دولت اسد خود را معرفی کرد و به دلیل ارتباطات بینالمللی و توانایی در جلب حمایت جهانی مزدوران غربی خود، انتخاب مناسبی از سوی تکفیریهای سکولار برای مدیریت این مکان مقدس بود. این اقدام به تحریر الشام اجازه داد تا از درگیریهای بیشتر با عموم شیعیان و جامعه بینالمللی جلوگیری کند و در عین حال کنترل خود بر مناطق اشغالی را حفظ کند.
فرایند تحول به تکنوکراسی در تحریر الشام
گروه تحریر الشام که در آغاز به عنوان یک سازمان اسلامگرای سنی با اهداف جهادی و تشکیل حکومت اسلامی شناخته میشد، اکنون به مرحله نوینی از تحولات خود رسیده است. به گفته برخی تحلیلگران، فرایند اسلامگرایی این گروه به پایان رسیده و تحت تأثیر راهبران فکری خود در سازمان سیا، به سوی تکنوکراسی و سکولاریسم حرکت کرده است. این دگرش نشاندهنده یک دگرگونی ژرف در ایدئولوژی و ساختار این گروه است که از یک سازمان مذهبی به یک نهاد سیاسی-اداری با رویکردهای سکولار تبدیل شده است. تحریر الشام اکنون بر ایجاد یک سیستم اداری و اقتصادی متمرکز است که خدمات عمومی را ارائه و با سازمانهای بشردوستانه همکاری میکند.
این رویکرد تکنوکراتیک نشاندهنده فاصله گرفتن از اهداف اولیه جهادی و مذهبی این گروه مزدور ترکیه است. این تحولات با انتقادهایی مواجه شده است، به ویژه از سوی گروههای تکفیری دیگر که آن را نشانهای از کفر رفتاری و اعتقادی میدانند. این تحولات به زودی به تنفر عمومی از این گروه در میان هواداران سنتی اسلام گرا میانجامد و باعث میشود که به حمایت کبرای علمای سنی و عربستان نیازمند شود. برخی تحلیلها حاکی از آن است که سازمان سیا نقش مهمی در هدایت تحریر الشام به سمت و سوی تکنوکراسی و سکولاریسم داشته است. این تحولات بخشی از استراتژی جبهه مفر جهانی برای تثبیت اوضاع در سوریه و کاهش نفوذ گروههای افراطی است.
فرایند تکنوکراسی و سکولاریسم در تحریر الشام تأثیرات گستردهای بر آینده سوریه و منطقه داشته دارد. از یک سو، این تحولات به افزایش شکافهای داخلی در تحریر الشام و کاهش حمایت مردمی از آن منجر میشود.
خطای راهبردی مذاکره با تحریر الشام
برخی سودای مذاکره با مزدوران تحریر الشام را دارند. مذاکره با گروه تحریر الشام به عنوان یک راهکار نرم، خطای استراتژیک محسوب میشود. این گروه با اهداف افراطی و اقدامات خشونتآمیز خود، تهدیدی برای ثبات سوریه و به عنوان یک سازمان تروریستی شناخته شده است. هرگونه مذاکره با چنین گروههایی به مشروعیت بخشیدن به اقدامات آنها میانجامد و از طرفی، این رویکرد با خواست رهبر انقلاب که قیام جوانان سوری را مطالبه دارند، در تضاد است. راهبرد اصلی باید بر حمایت از مردم سوریه و تقویت جوشش درونی آنان استوار باشد.
جوشش از درون سوریه و الگوی ارتباطات میان فرهنگی
راهکار اصلی در این زمینه، تقویت جوشش از درون سوریه است. این رویکرد به مردم سوریه اجازه میدهد تا خود سرنوشتشان را تعیین کند. در این الگو، رسانهها نقش کلیدی در شناخت دیگری و شناساندن خود ایفا میکنند. این فرایند به ایجاد تفاهم و همکاری میان گروههای سوری کمک میکند و از تنشهای فرهنگی و مذهبی جلوگیری میکند. در الگوی ارتباطات میان فرهنگی، شناخت دیگری و شناساندن خود به عنوان دو عنصر اصلی عمل میکنند. رسانهها میتوانند با ارائه تصویری دقیق و منصفانه از گروههای گوناگون در سوریه، به کاهش پیشداوریها و افزایش همدلی فرهنگی کمک کنند. این رویکرد به تقویت هویت ملی سوریه کمک میکند، و زمینهساز ایجاد یک جامعه چندفرهنگی و پایدار میشود. این الگو به جای مذاکره با گروههای افراطی، بر تقویت مردم و نهادهای داخلی سوریه تأکید دارد.
اردوغان و ابزارسازی از اسلام
رجب طیب اردوغان و جریانهای وابسته به او، بهطور سیستماتیک از اسلام به عنوان ابزاری برای پیشبرد اهداف سیاسی خود استفاده کردهاند. این رویکرد در سیاستهای داخلی و خارجی ترکیه مشهود است، جایی که اردوغان با بهرهگیری از گفتمان اسلامی، پایگاه اجتماعی خود را تقویت میکند. با این حال، این استفاده ابزاری از اسلام بیشتر با اهداف واقعی اسلام گرایی اصیل در تضاد است، زیرا اردوغان بیشتر به دنبال تحکیم قدرت شخصی و منافع ملی افراطی است تا تحقق عدالت و آزادی.
نقش رسانهها در تقویت جریانهای اصیل اسلام گرا
در مقابل، جریانهای اصیل اسلامی مانند اخوانالمسلمین حقیقی و قیام جوانان سوری، به دنبال تحقق عدالت و آزادی در جوامع خود هستند. این گروهها با تأکید بر اصول اسلامی و مبارزه با ستم، به عنوان نمایندگان واقعی اسلام گرایی شناخته میشوند. قیام جوانان سوری، به ویژه، نمادی از مقاومت در برابر حکومتهای مستبد و تلاش برای ایجاد جامعهای بر پایه عدالت و آزادی است. این جریانها نیازمند حمایت رسانهها و جامعه بینالمللی هستند تا بتوانند در برابر فریبکاریهای اردوغان و همپیمانانش ایستادگی کنند.
رسانهها با استفاده از الگوی ارتباطات میان فرهنگی میتوانند نقش کلیدی در تقویت جریانهای اصیل اسلامی ایفا کنند. این الگو بر شناخت دیگری و شناساندن خود استوار است و به رسانهها اجازه میدهد تا تصویری دقیق و منصفانه از این جریانها ارائه کنند. با پرده برداشتن از فریبکاریهای اردوغان و همپیمانانش، رسانهها میتوانند به افزایش آگاهی عمومی و حمایت از جریانهای اصیل اسلامی کمک کنند. این رویکرد به تحقق عدالت و آزادی در جوامع اسلامی کمک میکند و زمینهساز ایجاد تفاهم و همکاری میان فرهنگهای گوناگون هم زیست در منطقه است.
محمد مهدی محققی